👆👆👆
#آخرين_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت5⃣4⃣
مدّتى مى گذرد، وقت آن است تا مراسم ازدواج برگزار شود;
#ازدواج_امام_حسن_عسكرى_ع_و_نرجس!
من با خود فكر مى كنم كه حتماً براى اين #ازدواج، جشن باشكوهى برگزار خواهد شد; امّا متوجّه مى شوم كه هيچ #جشنى در كار نيست.
اين #ازدواج به صورت مخفى صورت مى گيرد و فقط چهار نفر در اين مراسم شركت دارند:
#امام_هادى و
#امام_عسكرى(ع) و
#نرجس و #حكيمه.
شايد تعجّب كنى؟ تو تا به حال مراسم #عروسى اين طورى نديده اى؟
#عبّاسيان شنيده اند سرانجام كسى مى آيد كه همه حكومت هاى ظلم و ستم را نابود مى كند.
آنها به خيال خود مى خواهند كارى كنند كه آن #حضرت هيچ نسلى نداشته باشد0
امروز #امام_هادى(ع) مى خواهد #ازدواج پسرش مخفى باشد تا دشمنان حسّاس نشوند.
#همسفرم! ماندن ما در اين شهر ديگر به صلاح نيست.
بايد به #وطن خود برويم، مى ترسم #مأموران حكومتى به ما شك كنند. من به تو قول مى دهم كه باز هم به اينجا بياييم.
من در خانه خود مشغول #مطالعه هستم. به تو و خاطرات سفرمان فكر مى كنم. از #آخرين_ديدار ما يك سال گذشته است.
صداى درِ خانه به گوشم مى رسد. بلند مى شوم در را باز مى كنم.
از ديدنت خيلى #خوشحال مى شوم. باور نمى كردم كه اين قدر با #معرفت باشى كه باز هم به من سر بزنى.
#ادامه_دارد...
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت6⃣4⃣
تو را به داخل #خانه دعوت مى كنم. ببخشيد كه اتاق من كمى نامرتّب است، هر طرف را نگاه مى كنى كتاب است.
من با عجله #كتاب ها را در گوشه اى جمع مى كنم.
پسرم برايت نوشيدنى مى آورد. اكنون تو گلويى تازه مى كنى و مى گويى:
ــ خوب، كى حركت مى كنيم؟
ــ مگر قرار است جايى برويم؟
ــ تو به من وعده داده اى كه دوباره مرا به #سامرّا ببرى؟
ــ يادم آمد. من سر قول خودم هستم.
معلوم مى شود كه در تمام اين مدّت به #سامرّا فكر مى كردى و در آرزوى ديدار امام بودى.
به اميد خدا، فردا صبح زود حركت خواهيم كرد.
صبح زود حركت مى كنيم. بيابان ها، دشت ها و كوه ها را پشت سر مى گذاريم. روزها و شب ها مى گذرد، ما در نزديكى #سامرّا هستيم.
وارد شهر مى شويم. تو خودت خوب مى دانى كه ما نمى توانيم الآن به خانه امام برويم. پس به خانه همان پيرمرد كه نامش #بِشر بود مى رويم.
#ادامه_دارد
@emamamm
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت7⃣4⃣
درِ #خانه را مى زنيم.
#بشر در را باز مى كند، ما را در آغوش مى گيرد و به داخل #خانه دعوتمان مى كند.
او براى ما نوشيدنى مى آورد، ظاهراً خودش #روزه است،
#ماه_رجب سال 255 هجرى است و #روزه گرفتن در اين ماه ثواب زيادى دارد.
از او سراغ #امام_هادى(ع) را مى گيريم و حال آن #حضرت را مى پرسيم؟
اشك در چشمان #بِشر حلقه مى زند. او دارد گريه مى كند. چه شده است؟
بِشر براى ما مى گويد كه سرانجام مُعتَزّ، خليفه عبّاسى،
#امام_هادى(ع) را مظلومانه شهيد كرده است. اشك از چشمان ما جارى مى شود.
#خدا هر چه زودتر دشمنان #اهل_بيت(ع) را نابود كند.
در مورد #امام_عسكرى(ع) سؤال مى كنيم. او براى ما مى گويد كه مُعتَزّ عبّاسى، آن #حضرت را در شرايط بسيار سختى قرار داده است.
هيچ كس حق ندارد به صورت علنى به خانه آن #حضرت برود.
فقط بعضى از افراد به صورت بسيار مخفيانه با آن حضرت ارتباط دارند.
سؤال ديگر ما اين است: آيا خدا به #امام_عسكرى(ع) فرزندى داده است؟
#بِشر در جواب مى گويد: هنوز نه; ولى وعده #خداوند هيچ گاه تخلّف ندارد.
ما مى خواهيم به خانه امام برويم امّا #بِشر ما را از اين كار نهى مى كند، مُعتَزّ، خيلفه خونريز #عبّاسى به هيچ كس رحم نمى كند.
او به #برادر خود هم رحم نكرد و او را به قتل رسانيد.
#ادامه_دارد...
@emamamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عید_غدیر
«حجت الاسلام #شهاب_مرادی» در شبکه دو سیما:
به خدا قسم ما همه بدهکار علی ابن ابیطالب هستیم. به مناسبت عید غدیر هرکسی هرکاری میتونه #فقط_به_عشق_علی انجام بده...
شما هم دوستان خود را برای پیوستن به این پویش دعوت کنید
@emamamm