🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت سوم)
✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است!
♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد.
💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.
♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
سالها گذشت.
🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم.
🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم.
💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا...
🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده...
🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت.
💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است!
درست بود!
چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.
✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده.
🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.
🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.
⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند.
چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد.
💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود.
☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟!
🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..
🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را...
حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل!
🌺با لبخندی به من گفت:برویم.
با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت:
مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!
🔰می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم.
⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!!
⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم.
🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..
🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم..
ادامه دارد..
@Emamzamaniam313
سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌹
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸
السلام علیک یااباعبدالله الحسین🌷
السلام علیک یابقیة الله(عج)🌷
⚘جمیعاو رحمت الله و برکاته
@Emamzamaniam313
🌹پنجم رمضان ولادت حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام 💫
❤️بر آقا امام زمان و همگی تبریک و تهنیت باد...
@Emamzamaniam313
💠 دعای روز پنجم ماه مبارک #رمضان
🤲 خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده به حق مهربانی ات، ای مهربان ترین مهربانان .
@Emamzamaniam313
AUD-20200426-WA0011.mp3
4.04M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠
⚜ #جزء_5 #قرآن_کریم ⚜
📥توسط استاد معتز آقایی
⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
📩 به دوستان خود هدیه دهید.
🕋 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال :
@Emamzamaniam313
#نغمہ_آسمان🌧🌱
وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ
مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم(۶۰،غافر)
-------------------------------------------------
خدا اهل "رفاقت" است!
خدا رفیقداری و جوانمردی را دوست دارد،خودش بیش از همه اهل رفاقت و مروت است...!
وقتی با همه ضعفت بھ یاد او باشی؛
با همه قدرتش بھ یادت خواهد بود...!
#استادپناهیان🌸
@Emamzamaniam313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 کاش زودتر بفهمیم ظهور شما درمان همه دردهای عالمه
🌸 استاد #رائفی_پور
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@Emamzamaniam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#آیت_الله_ناصری
🔷سه گروه که دعاشون قطعا مستجابه...
✔️کوتاه و شنیدنی👌
@Emamzamaniam313
حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا#امام_زمان صبح بهعشقشما
چشم باز میکنه..این عشق فهمیدنے
نیست...❄️✨
بعد ما صبح که چشم باز میکنیم
به جایِ عرض ارادت به محضر آقا گوشیامونُ چک میکنیم🤳🏻💔...!
@Emamzamaniam313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 #پــاداشوآثــار_روزه
⁉از محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله سوال شد پاداش كسي كه روزه بگيرد چيست؟
🌸 حضرت فرمودند:
هر مؤمني كه ماه رمضان را روزه بگيرد و آن را تقديم به خدا كند ، خداوند هفت خصلت را در او قرار مي دهد:
🔹 مال حرام را از جسمش مي زدايد.
به رحمت الهي تقرب مي يابد.
كفاره اشتباه پدرش آدم عليه السلام را داده است.
❤️ خداوند، شدت و سختي هاي مرگ را بر او آسان سازد. از گرسنگي و تشنگي در روز قيامت، در امان مي ماند. وارد بهشت مي شود و از وارد شدن به آتش جهنم مصون مي ماند. و خداوند او را از ميوه هاي بهشتي بهره مند مي سازد.»
👤 مرحوم علامه بحرانی
📚 تفسیر شریف البرهان،
@Emamzamaniam313
🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه
✅یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند.
گفتم: واقعا ملعون است؟❗️
🔅فرمودند: بله.
گفتم: واقعا؟
🔅باز فرمودند: بله.
✳️پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند:
💠ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ.
✨ مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛
⚡️ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است.
💥به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست...
📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21
البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب
@Emamzamaniam313
☘فرا رسیدن 29 فروردین ماه
✍ روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و یادمان حماسه سازی و ایمان و دلاوری سربازان این آب و خاک...
🌻🌹 مبارک باد🌹🌻
@Emamzamaniam313
🌺ندبه های انتظار🌺
🌟ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
🌾ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻮﻣﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺳﺎﻗﻪﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮ ﮐﺞ ﻭﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﻣﻮﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﻬﺎ ﻭﺩﺭﺩﻫﺎ ﮐﺞ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .(تا از گناهان پاک شود)
❌ﺍﻣﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﻓﻖ،ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﺼﺎﯼ ﺁﻫﻨﯿﻦ ﺑﯽ ﺍﻧﻌﻄﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺁﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ.
📚 ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ(ﻁ - ﺍﻻﺳﻼﻣﯿﻪ) ، ﺝ2 ،ﺹ258 ( ﺑﺎﺏ ﺷﺪﺓ ﺍﺑتﻼﺀ ﺍﻟﻤﻮﻣﻦ ﺣﺪﯾﺚ 25
@Emamzamaniam313
۲۹ فروردین روز تولد مقام معظم رهبری و دلبری، حضرت آیت الله خامنه ای، نائب آقا امام زمان عج❤ ولی امر مسلمین جهان،
پیر خردمند و حکیم و سکاندار این انقلاب ،خار چشم دشمنان اسلام، بر همه مسلمانهای جهان مبارک❤🌹🌻
🍀آیت الله مرتضی تهرانی:
صحبت ها و کارهای آقای خامنه ای در حد یک انسان معمولی نیست...
🔆ده مرجع تقلید یک سوم آنچه ایشان انجام میدهند را نمیتوانند انجام دهند....
مثال:
✅رهبری درقضیه برجام ازکجا میگفت امریکاییها وقتی خرشان ازپل گذشت به ریش شما میخندند؟!
✅ ازکجا میدانست بشار اسد میماند؟!
✅ ازکجا میداند آمریکا از ایران مایوس می شود؟!
✅ ازکجابه سیدحسن نصرالله در نبرد 33روزه پیام داد بجنگید که شما پیروزید؟!
✅ ازکجا میداند اسراییل 25سال دیگر وجود ندارد؟!
✅ باچه حسابی میگوید من آرامم!؟
✅ ازکجا می گوید هر کس از قطار نظام پیاده شود ضرر کرده؟!
✅ مطمئن هستیم کلام رهبری بالاتر از یک بصیرت انسان معمولی است
💥بنابر این با او می مانیم. تا آخر هم می مانیم. ان شاء الله
و از این مرحله هم قاطعانه به سلامت عبور خواهیم کرد و در جنگ نرم و اقتصادی علیه دشمنان، موفق خواهیم شد.
@Emamzamaniam313
🛑سه دقیقه در قیامت(قسمت ۴)
🌸خداروشکر تا اینجا استقبال از این داستان به حدی بوده که فکرش رو هم نمیکردیم...
✨لازم به ذکره که بگم داستان اصلی کامل تر از این چیزیه که نوشته میشه،ما روزمرگی های داستان رو خلاصه کردیم و به جاش قسمتهایی که راوی داستان وارد عالم قیامت میشه رو بدون کم و کاست مینویسیم چون میدونیم برای همه جذاب و جالبه.
📝اما ادامه ماجرا:
🔍فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است.
🔮مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم:
من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟!
✅اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم.
دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم.
🍀 بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظهای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم.
💥 زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم.
🔰آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود.
♦️در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم.
چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم
🔅 در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم.
🔥به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود.
حرارتش را از دور احساس میکردم.
🔺️به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس میکردم.
✨ به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد.
منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد.
♻️ آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند.
اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت:
کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است.
🔰 چقدر این جمله آشنا بود.در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا"
♦️نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم:
☘بالای سمت چپ صفحه اول
با خط درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز
🔆از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است.
شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید.
⚠️در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.
🌸 قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود:
از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و...
♦️پرسیدم: اینها چیست؟
گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است.
🔰 قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم.
❤️ یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد.
☘من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم.کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم قضا شود.
❎اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم.
🌿 وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند:
🌼 اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود...
🌾خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند.
تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی!
💥هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند.
ادامه دارد..
@Emamzamaniam313
سلام
🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌹
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌸
السلام علیک یااباعبدالله الحسین🌷
السلام علیک یابقیة الله(عج)🌷
⚘جمیعاو رحمت الله و برکاته
@Emamzamaniam313
🔴از سرما و هوای بهار،استقبال کنید!
🌹امیرالمؤمنین علیه السلام:
✅ﺍﺯ ﺳﺮما ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯﺵ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻧﺶ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ، چون ﺳﺮﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﺪﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ...
♨️ یعنی ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯﺵ ﻣﻰ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻧﺶ ﺷﺎﺥ ﻭ ﺑﺮﮒ ﻣﻰ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪ.
🌷پیامبراکرم صلی الله علیه و آله:
✅باد بهار را غنيمت شماريد، پس همان كاري كه با درختان مي كند، با بدن هاي شما نيز همان كار را مي نمايد.(باعث سلامتی و رشد و نشاط میشود)
♨️ و از باد پاييز بپرهيزيد، پس همان كاري كه با درختان مي كند بر بدن هاي شما نيز همان تأثير را دارد.
🔰منابع نهج البلاغه،الحکمة 128. نزهة الناظر، صفحه 65،حدیث 54
بحارالأنوار، جلد 62، صفحه 271، حدیث 68 دانش
نامه احادیث پزشکی: 1 / 106
@Emamzamaniam313
🌺امام صادق(علیه السلام):
باران که شروع میشد،علـی (علیه السلام) زیرِباران می ایستاد تاجایـی که سر و ریش ولباسش خیس میشد.
ومیفرمود:
این آبـی است که ازنزدیکی های عرش آمدهاست.
📕کافی ج۸ص۲۴۰
@Emamzamaniam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
@Emamzamaniam313
joze 6.mp3
3.98M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠
⚜ #جزء_6 #قرآن_کریم ⚜
📥توسط استاد معتز آقایی
⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
📩 به دوستان خود هدیه دهید.
🕋 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال :
@Emamzamaniam313
السلام علیک یا بقیة الله💚
آنانکه گل وصال تو مي بويند
در سهله و جمکران تو را مي جويند
با حال نياز در مصلاي نماز
عجل لوليک الفرج مي گويند
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
@Emamzamaniam313🌷