eitaa logo
امام‌ زمانی ام ³¹³
5.6هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
مولای من هرچه‌زمان‌میگذرد‌مردم‌افسرده‌ترمیشوند، واین‌خاصیت‌دل‌بستن‌به‌زمانست، خوشا‌بحال‌آنانکه‌بجای‌زمان به"صاحب‌زمان(عج)"‌دل‌میبندند ... أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ارتباط‌وتبلیغ=> @ad_noor1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
درشهر حدود200سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما... ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
درشهر حدود200سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما... ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
درشهر حدود200سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما... ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
درشهر حدود200سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما...v ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
درشهر حدود200سال پیش دختر و مومنه‌ای زندگی میکرد ک فراوانی شیدای او بودند. عاقبت با مرد مومنی ازدواج کرد. مرد خاست عازم حج شود اما از عشاق قدیم میترسید که مبادا آزاری به همسر او برسانند. به خانه هرمرد مومنی رفت تا زنش رابه اوبسپارد هیچکدام قبول نکردند تا اینکه علی باباخان که بود قبول کرد و گفت برو و زن و وسایل خانه ات را به خانه من بیاور. مرد زن و وسایل خانه اش را به او سپرد. و عازم حج شد. بعدیکسال که از حج برگشت سراغ خانه علی بابا رفت اما...²⁹ ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان ادامه داستان