عاشق نام حسینم🌷آرزویم کربلاست🌷:
#چاوشی_خوانی_زائران_ اماکن_ متبرکه_ |زائران_ مکه_مدینه
شعر مدیته النبی(دلــــــــم پـــــَر می زند سوی مدینه)
دلــــــــم پـــــَر می زند سوی مدینه
بسویم می وَزَد بـــــــــوی مدینه
خـــــــدایا عـــــاشقم عاشق ترم کن
نصیب مـــــــــا کنی کوی مدینه
مــــدینه دلــــــم بَـــرات پر می زنه
پُـشت در نــشسته و در می زند
مـــــدینه صــــــفای دائمت چه شد؟
کوچه های بنی هاشمت چه شد؟
مــــدینه به زخـــــــم دل نمک زدند
تـــو کوچه فاطمه را کتک زدند
مـــــدینه رنـــــــگ حسن پریده بود
نــمی دانم تو کوچه چه دیده بود
مـــدینه شکسته بـــــــود بال و پری
مــــــدینه آتش گـــرفته بود دری
صـــــــدای شکستن یک در می یاد
نـــــــــــاله مظلومه مادر می آید
#زائر #مکه
.
دوبیتی_امام_رضا_ع
صلوات_امام_رضا_ع
بررضا شاه خراسان صلوات
بر ضامن آهوی بیابان صلوات
او قبله هفتم هست و هشتم حجت
کن هدیه به حضرتش هزاران صلوات
اول به مدینه مصطفی را صلوات
دوم به نجف شیر خدا را صلوات
در کرب و بلا به شمر ملعون لعنت
در طوس غریب الغربا را صلوات
بر روی رضا شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات
در ایام ولادتش که شادند همه
بفرست به این روح کرامت صلوات
بر ضامن غربت غریبان صلوات
بر پادشه مُلک خراسان صلوات
یارب به رضای تو رضا بود رضا
خشنودی جمله اهل ایمان صلوات
قم جلوه ای از جنت اعلا باشد
ایران همه در سایه مولا باشد
مابین قم و مشهد حضرت رضا
بین الحرمین کشور ما باشد
ای باده کشان سبو لبالب بزنید
مِی از خُم پرفروغ مذهب بزنید
ای اهل ولا امامتان آمده است
ناز قدمش کف مرتب بزنید
شبی یاد جنون آباد کردم
علی موسی الرضا را یاد کردم
میان بی کسی های شبانه
هوای صحن گوهرشاد کردم
طنابی از دلم بر دیده بستم
دخیل پنجره فولاد کردم
گویند جواز کربلا دست رضاست
شاهی که تجلی گه الطاف خداست
جایی که برات کربلا می گیرند
آنجا به یقین پنجره فولاد رضاست
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
و اشک به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنیم
یا علی موسی الرضا دردم دوا کن
امروز از روی کرم حاجت روا کن
جان معصومه عزیز شهر قم
تو نظر بر شیعیان مصطفی کن
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهرِ عاشق سرنوشت
السلام ای تربت پاکت بهشت
عالم شده شاد از رخ دلشاد رضا
شاد است کسی که میکند یاد رضا
از دست امام عصر گیرد عیدی
هر کس که گرفته جشن میلاد رضا
#صلوات
.
حال و هوای هیئتارو دوست دارم
هیئتیای با صفارو دوست دارم
ذکر تموم اهل بیت خوبه ولی
یه جور دیگه امام رضارو دوست دارم
حرم میبینم به به کرم میبینم به به
یه جرعه سقا خونه.... کرده منو دیونه
دست دلم تو دستشه.... هر جا بخواد دل منو میکشونه
تو حرمت دل زارم....... امام رضا دوست دارم
امام رضا دوست دارم
قربون اون صحنای تو در تو برم.
قربون حضرت ضامن آهو برم
اراکیم(شمالیم) برا تو هدیه میارم..... کی میشه با (فتیرو)(برنج)و با جارو برم
منو میبریو آقا داری میخریو آقا
پنجره فولاد میام...... منتظر یه امضام
به جا شفای دردی که دارم ازت........ کرب و بلامو میخام
تو حرمت دل زارم امام رضا دوست دارم
امام رضا دوست دارم
.
.
ساقی ساقی علم بالا عباس
در اوج آسمان پرچم داری
ای عشقت تا ابد در دل جاری
در قلبم نهری از علقمه داری
ای لطف تو شاهانه ای قول تو مردانه
از عشق تو باید شد دیوانه دیوانه
ای نامی دوران ها مرد همه میدان ها
ای در ید تو اذن رفت و آمد طوفان ها
#یاغریب_الغربا
.
تقدیم به آقای مهربانی ها حضرت انیس النفوس علی ابن موسی الرضا علیه السلام
ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا
پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا
چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا
هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا
داریم زیر سایه ات ارامش بهشت
بی معنی است در حرمت خواهش بهشت
آقای من سلام غریب غریب ها
درمانده ایم و دل زده ایم از طبیب ها
زخمی مشت واشده ی نا حبیب ها
لبخند توست پاسخ امن یجیب ها
ای قبله ی همیشه ی دستِ توسلم
با تکیه بر نگاه تو مستِ توکلم
در شهر با دعای تو باران گرفته است
مهر تو سایه بر سر ایران گرفته است
هر دل شکسته راه خراسان گرفته است
دلمرده بود زائرتان جان گرفته است
اینجا گدای ساده پر آوازه می شود
با هر زیارتی نفسش تازه می شود
اینجا شکسته بالی زائر سعادت است
هر قطره اشک واسطه ی استجابت است
عاشق تر آنكه خواهش جانش شفاعت است
سرمایه ی قیامت ما این زیارت است
با اینکه شهر از نفس افتاده در گناه
در زیر آسمان تو داریم سر پناه
یادش به خیر حال خوش بی گناهی ام
حالا که روسیاه جهان تباهی ام
از تو جدا نکرده مرا روسیاهی ام
یادت رفیق دوره ی بی تکیه گاهی ام
اذن ورود،اشک زلال است در حرم
رؤیای ناامید، محال است در حرم
با هر بهانه سمت حرم می کشانی ام
از لطف هم جواری تان آسمانی ام
مهرت چه نقش ها زده بر زندگانی ام
طی گشته پای آینه هایت جوانی ام
این اشک های داغ که فریاد بی صداست
با گونه های پنجره فولادت اشناست
زائر شدم دوباره جلال امام را
از من گرفته اشک مجال کلام را
آقا ببخش سادگی این سلام را
می خواهم از تو وعده ی حسن ختام را
عمریست از هوای هیاهو بریده ایم
از هر که غیر ضامن اهو بریده ایم
#حضرت_رضا_علیه_السلام
#میلادیه_امام_رضا_ع
#یا_ضامن_اهو
#یاغریب_الغربا
حسن کردی
فدای صحن و ایوان طلایت
منم ریزه خور خوان عطایت
خدا داند رئوف اهل عالم
بود آنچه که دارم از دعایت
منم عبدو تویی مولاامیرم
کنار درگهت عبدفقیرم
شب میلادت ای مولای عالم
رسیدم محضرت حاجت بگیرم
منم ذره تو خورشیدی رضا جان
سراپا نور توحیدی رضا جان
تمام عمر من از لطف و رحمت
به قلبم نوربخشیدی رضا جان
فدای خلق و خوی مهربانت
فدای لطف وجود بیکرانت
الاای هشتمین نور ولایت
نگه کن از کرم بر میهمانت
گلی از گلشن آل عبایی
تومولاناعلی موسی الرضایی
تو با اذن خداوند تعالی
گره از کار هرکس می گشایی
من امشب گشته ام مهمان کویت
گرفتم آبرو از آبرویت
الاای گلبن عصمت رضا جان
دعا کن تا بگیرم عطر و بویت
در بحر ولایت در نابی مولا
من ذره ام وتوآفتابی مولا
خواهم زتوای پاره قلب احمد
از لطف بر این دلم بتابی مولا
مست عطر و بوی این گلخانه ام
دست خالی سائل این خانه ام
شام میلاد تو ای شمس ولا
در کنار سفره شاهانه ام
الا ای آنکه هستی سرور من
همیشه بوده ای تو یاور من
شب میلادت ای نور خدایی
بکش دست نوازش برسرمن
رضا جان معنی صبر و ثباتی
برای شیعیان باب نجاتی
به اذن حضرت پروردگارت
تو حلال تمام مشکلاتی
#دوبیتی_های_زبانحال_امام_رضا_
#حاج_رضا_یعقوبیان
#یاغریب_الغربا
.
.
سبک #استخاره
#سرود_ولادت_حضرت_رضا_
#حاج_رضا_یعقوبیان
یازده ذی القعده آمدنوریزدان جلوه گرشد
در گلستان ولایت نخل عترت پرثمر شد
همه عالم غرق درنور شهریثرب وادی طور
از سپهر دین و قرآن آمده نورالانور
یابن زهرا یا رضا جان(۲)
خانه موسی بن جعفر شده امشب همچو گلشن
گو به نجمه مادراو، زین پسر چشم تو روشن پسرموسی بن جعفر آمده ازنسل حیدر
او بود پاک و مطهر پاره قلب پیمبر
یابن زهرا یا رضا جان
باردیگر غنچه ای از باغ عصمت واشدامشب هفتمین نور ولایت از کرم بابا شد امشب هستی موسی بن جعفر آمده امشب به دنیا در جنان همراه حیدر. شادمان گردیده زهرا
یابن زهرا یا رضا جان
آمده خورشیدهشتم هدیه ای ازسوی سرمد
از تبار حیدر است و عالم آل محمد
او امام هشتمین است
عاشقان خورشید دین است
این پسر تا روز محشر
شیعه را حبل المتین است
یابن زهرا یا رضا جان
این پسرازنسل طاهاحامی دین مبین است
پسر نجمه بوداو،نورچشم متقین است شیعیان رانورعین است رهروراه حسین است گل گلخانه عصمت ،او امید عالمین است
یابن زهرا یا رضا جان
توصفابخش دل ما،جان ختم المرسلینی
منجی وروشنگردین چون امیرالمومنینی
تومعین الضعفایی تو غریب الغربایی
یارضابااذن داور چون علی مشکل گشایی
یابن زهرا یا رضا جان
مهربان مهربانان شامل احسان شدم من
شب میلادت رضاجان برشمامهمان شدم من
من غلامی روسیاهم آمدم برتوپناهم
یارضاجان جوادت از کرم بنما نگاهم
یابن زهرا یا رضا جان
همچو زهرا مادر خود یا رضا خیر کثیری
چون امیر کل عالم تا صف محشر امیری
سوی تو بادست خالی. آمده عبدفقیری
گشته مهمان سرایت تارضادستم بگیری
یابن زهرا یا رضا جان
صحن وایوان طلایت جنت هرشیعه باشد
هر کسی حب تو دارد دردوعالم بیمه باشد بسکه خوب ومهربانی هیچکس راتو مرانی
ای امید اهل عالم بر همه آرام جانی
یابن زهرا یا رضا جان
حرم توعطروبوی کربلا دارد رضا جان
هرکه آیددرحرم حال دعاداردرضاجان
حرم پاکت بهشتم مهروحبت درسرشتم
نظری کن شب میلاد آقا جان برروی زشتم
یابن زهرا یا رضا جان
حرم تو جنت ماست،مهروحبت عزت ماست
این حریم با صفایت جای امن ملت ماست
شدولایت کوله بارم هرچه دارم ازتودارم
وقت مرگ و احتضارم آقاجون در انتظارم
یابن زهرا یا رضا جان
#سرود_ولادت_حضرت_رضا_
#یاغریب_الغربا
.
.
#یاغریب_الغربا
عشق تو بوَدمایه ی خیر و برکات
ریزد زلب مطهرت آب حیات
با صوت جلی بیا دمادم بفرست
بر حُجتِ حق، ضامن آهو صلوات
#قاسم_ملکی
#صلوات
.
داستانهایی از کرامات امام رضا (ع)
صلهي امام رضا عليه السلام به يك شاعر با اخلاص :
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزهي علميهي قم ،دقايقي چند روضه ميخواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز ميكرد .
او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نميشناختم. از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بيدرنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده » بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4)
اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس
هركه آيد به گدايي به در خانهي تو
حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس
#کرامات
#یاغریب_الغربا
.
.
کرامات امام رضا از زبان بزرگان (ع)
پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامهي يكي از زائران
آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي ميكرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامهي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود :
« در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.»
با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم .
هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامهام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم .
بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو :
آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب
در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه :
« حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري :
آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب
سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكردهايم !» (3)
#کرامات
.