فضایل و کرامات ام البنین.pdf
حجم:
608.5K
📜فیش منبر 📩 منبر کوتاه
#حضرت_ام_البنین
⭕️ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها💠
#کرامات_و_فضائل_حضرت_ام_البنین_س
#مدح_مرثیه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
«سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم»
نمک نام تو در کام؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
«آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ام بنینی بودم»
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
«ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها»
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجر قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
«با عصا آمده خود را برساند امروز
باز با سوز جگر روضه بخواند امروز»
روضه ی شرم اباالفضل ز چشمان رباب
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی بر روی دامان رباب
«پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند»
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بر مردم شهرِ پدرش زخمی شد
«به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند»
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
«روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن از جگرش ناله کشید»
لحظه ی پر زدنت هست به یادم ای وای
غارت پیرهنت هست به یادم ای وای
نیزه بود و دهنت هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنت هست به یادم ای وای
«بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت»
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رد چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کندی به گلویت افتاد
«زیر و رو کرد کسی یوسف بی جان مرا
یوسفِ از نفس افتاده ی عریان مرا»
شاعر/ سیدپوریا هاشمی
@emame3vom
.
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نفس در گوشه ی این سینه بسته - محمود کریمی.mp3
زمان:
حجم:
1.99M
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴نفس در گوشه ی این سینه بسته
🌴وای ترک بر چهره ی آیینه بسته
🎤 #محمودکریمی
⏯ #روضه #دشتی
♨️ @emame3vom 👈
متن سینه زنی #زمینه حضرت ام البنین- محمود کریمی
═══✼🌸🥀🌸✼═══
کجایی میوه ی دلم اباالفضل
کجایی صاحب علم اباالفضل
کجایی ای ماه حرم اباالفضل
صل الله علیک یابن ام البنین
کجایی میوه ی دلم اباالفضل
کجایی صاحب علم اباالفضل
کجایی ای ماه حرم اباالفضل
داغ تو، شکست، کمرم، پسرم
آتیش، زده بر، جیگرم، پسرم
از تو، دیگه بی، خبرم، پسرم
ای وای، پسرم، پسرم، پسرم
تویی که تشنه از لب دریا رفتی
تو قلب دشمنا تک و تنها رفتی
به نیت زیارت زهرا رفتی
صل الله علیک یابن ام البنین
کجایی میوه ی دلم اباالفضل
کجایی صاحب علم اباالفضل
کجایی ای ماه حرم اباالفضل
بمیرم، برای دل سکینه
میخونه، روضه تو، برا مدینه
رو دامنش اشک ام البنینه
مادر، فدای، تن پرپر تو
مادر، بمیره، برای سر تو
بالا سر تو، دم آخر تو
زهرا، اومده، جای مادر تو
سکینه و رباب و زینب گریونن
برا مدینه روضه هاتو میخونن
برای مشک پاره پارت دل خونن
صل الله علیک یابن ام البنین
کجایی میوه ی دلم اباالفضل
کجایی صاحب علم اباالفضل
کجایی ای ماه حرم اباالفضل
صل الله علیک یابن ام البنین
دل من، پریشونه، زینبینه
شب و روز، رو لبم شهادتینه
شهادتین من، حسین حسینه
ای ساقیه، کرببلای حسین
سرسلسله ی شهدای حسین
من وقف توام، تو برای حسین
روح من و تو به فدای حسین
تو شاهد و شهیدی عند اللهی
تو آخرین فداییه ثاراللهی
تو سر سپرده ی اباعبداللهی
صل الله علیک یابن ام البنین
کجایی میوه ی دلم اباالفضل
کجایی صاحب علم اباالفضل
کجایی ای ماه حرم اباالفضل
صل الله علیک یابن ام البنین
همه لحظه گوشم، پی گفتگویش
همه عمر چشمم، به خیال رویش
چه شود غباری، ببرم ز خاکش
چه شود که جامی، زنم از سبویش
من و های و هویش، من و عطر و بویش
به شرار قهرش، به نگاه مهرش
به صفای خلقش، به خصال و خوی ش
به جبین و دستش
به دو چشم مستش
به بهار حسنش
که برون ز کویش
نروم مسلم ..
حسین
#حاج_محمود_کریمی
#سینه_زنی_زمینه
#حضرت_ام_البنین
👇👇
حاج محمود کریمیام البنین س 97.mp3
زمان:
حجم:
9.1M
▪️وفات #حضرت_ام_البنین (س)
💠 کجایی میوه دلم اباالفضل
🔊با مداحى حاج محمود کریمی
#⃣ #ام_البنین #حاج_محمود_کریمی #مداحی #کریمی
#سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج محمود کریمی
به جایِ اشک میچکه خون از چشام
میرسه تا آسمونا ناله هام
جیگرِ سنگ آب شده از گریه هام
چهار تا پسر داشتم
چهار تا قمر داشتم
چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم
هر چهار تا فدا سر فاطمه
قربانیِ پسرِ فاطمه ...
چهار تا پسر داشتم
چهار تا قمر داشتم
چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم
به جای اشک میچکه خون از چشام
میرسه تا آسمونا ناله هام
جیگر سنگ آب شده از گریه هام
مدینه از ناله هام غوغا شده
قد من هم مثل زینب تا شده
صدای گریه م مثه زهرا شده
چهار تا امیر داشتم
چهار بچه شیر داشتم
چهار اقیانوس تو قلبِ کویر داشتم
عباسم برا حسین جون سپرد
خوش حالم که پسرم آب نخورد
چهار تا پسر داشتم
چهار تا قمر داشتم
چهار یلِ سردار و تیغِ دو سر داشتم
کنار من دخترایِ فاطمه
برا پسر هام گریونن همه
رو لبشون روضۀ عباسمِ
چهار تا شهید داشتم
سروِ رشید داشتم
پایِ ولی چهارتا ، عبد و مرید داشتم
جون دادن فدائیام ، با حسین
نالۀ روز و شبام ، یا حسین
#حضرت_ام_البنین
#حاج_محمود_کریمی
#ابوعطای دوم
#فارسی
@emame3vom
👇👇
babolharam Karimi.mp3aghigh.ir
زمان:
حجم:
3.54M
#سینه زنی زمینه ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج محمود کریمی
@emame3vom
@Maddahionlinمداحی آنلاین - عاشق سن اگر سسله - مهدی رسولی.mp3
زمان:
حجم:
2.87M
عاشقسن اگر سسله قربانم ابوالفضله
هر شام وسحر سسله قربانم ابوالفضله
عباسی چاغور مرغ روحه حرکت وئرسون
جمعییت عشاقه الله برکت وئرسون
عشق اهلی گرک عشقه مجد و عظمت وئرسون
وور جانه شرر سسله قربانم ابولفضله
حق سائل مولانی غیره ائلمز محتاج
سرمایه عشق اولماز بو دایرده تاراج
عباسی چاغور روحون عرشه ائلسون معراج
هنگام سفر سسله قربانم ابولفضله
عباس آدی تا محشر پرچملره زینتدی
بو پرچم عاشورا نورانی علامتدی
اگ باشون علمداره چون روح ولایتدی
صدبار دگر سسله قربانم ابوالفضله
چون حجت حق دائم مجلسلره ناظردی
وور سینه خلوصیله مهدی ئوزی حاضردی
اولدی ابدی حامی ئوز دینینه ناصردی
اثنای خطر سسله قربانم ابولفضله
ماه علوی شهرت راه حقه سالکدی
عباسه ملک قربان جان ملکینهمالکدی
وار شهرتی عالمده مشهور ممالکدی
گوردوقجا قمر سسله قربانم ابولفضله
آتدان که دوشوب قولسوز اول ماه بنی هاشم
گلدی پسر زهرا قاندی دئدی گوزیاشیم
دور یاتما بنفسی انت ای یاره لی قارداشیم
دل جانه دیر سسله قربانم ابولفضله
سقا هدفه چاتدی باشدان باشینی آتدی
باخدی گونه آی باتدی یومدی گوزینی یاتدی
بو منظره معناده زهرانیده آغلاتدی
قان اولدی جگر سسله قربانم ابولفضله
#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #واحد #ترکی
👌 #حضرت_ام_البنین
@emame3vom
.
#حضرت_ام_البنین
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠 رثای اباالفضل(ع) و اشعار مادرش ام البنین
این مادر داغدیده هر روز در بقیع با فرزند حضرت عباس «عبیدالله» می آمد و مرثیه می خواند، اهل مدینه دور او جمع می شدند تا اشعار، مرثیه و روضه اش را بشنوند. وی شاعره ای فصیح بود. گفته اند که صورت چهار قبر را ترسیم می کرد و چنان حزین، نالة جگرسوز سر می داد که دل دوست و دشمن (حتی مروان) می سوخت و می گریستند. برخی از اشعارش را که اخفش در کامل مبرّد آورده چنین است:
یَا مَن رأی العَبَّاسَ کَرَّ عَلَی جَمَاهِیرِ النَقَد
وَ رَوَاهُ مِن أبنَاءِ حَیدَرَ کُلُّ لَیثٍ ذِی لَبَد
اُنبِئتُ أنَّ ابنِی اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقطُوعَ یَدِ
وَیلِی عَلَی شِبِلی أمَالَ بِرَأسِهِ ضَربُ العَمَد
لَو کَانَ سَیفُکَ فِی یَدَیکَ لَمَا دَنَی مِنهُ أحَد[4]
«ای آن کسی که دید عباس را که بر گروه های دشمن حمله کرد، فرزندان حیدر کرار پشتیبانش بودند. بسان شیران شجاع با یال و کوپال. به من خبر داده اند که ضربتی بر سرش وارد شده [من که باورم نمی شود؛ مگر آنکه عباسم بی دست بوده باشد]، در حالی که دستش قطع شده بود، وای بر من! به خاطر شیربچه ام. آیا عمود آهنین بر سرش وارد شده؟ فرزندم! اگر شمشیرت در دستت بود، هیچ کس نزدیکت نمی شد.»
لَا تَدَعُونِّي وَيكِ أمَّ البَنِين
تُذَكِّرِينِي بُلِيُوثِ العَرِين
كَانَت بَنُونٌ لِي أدعَى بِهِم
وَ اليَومَ أصبَحتُ وَ لَا مِن بَنِين
أربَعَةٌ مِثلُ نُسُورِ الرَّبَى
قَد وَاصَلُوا المَوتَ بِقَطعِ الوَتِين
تَنَازَعَ الخِرصَانُ أشلَاءَهُم
فَكُلُّهُم أمسَى صَرِيعاً طَعِين
يَا لَيتَ شِعرِي أكَمَا أخبِرُوا
بِأنَّ عَبَّاساً قَطِيعَ اليَمِين[5]
وای بر تو! دیگر مرا امّ البنین صدا مزن؛ زیرا که مرا به یاد شیران بیشة شجاعت می اندازد. پسرانی داشتم که به خاطر آنان به من امّ البنین می گفتند؛ ولی امروز بی پسر شده ام. چهار نفر بودند بسان بازهای شکاری دوره دیده و ماهر، که به شهادت رسیدند و رگهای گردنشان را بریدند. نیزه ها با پیکر آنان نزاع و زد و خورد داشتند؛ ولی شبانگاه پیکر همگی با طعن نیزه ها بر زمین افتاده بود. ای کاش می دانستم، آیا همین گونه است که به من خبر دادند؟ آیا واقعیت دارد که عباسم بی دست شده؟
دیگر مرا امّ البنین نخوانید
دیگر مرا بر این سِمَت ندانید
امّ البنین بودم من ای عزیزان
آن دم که بودند چا ر ماهِ تابان
دیگر منِ محزون پسر ندارم
افسرده ام نور بصر ندارم
مخوان جانا دگر امّ البنینم
که من با محنت دنیا غمینم
مرا امّ البنین گفتند چون من
پسرها داشتم زان شاه دینم
جوانان هم یکی چون ماه تابان
بُدَندی از یسار و از یمینم
ولی امروز بی بال و پر هستم
نه فرزندان نه سلطان مبینم
مرا امّ البنین هر کس که خواند
کنم یاد از بنین نازنینم
@emame3vom
#حضرت_ام_البنین
#شب_نهم_محرم
.
سبک:کربلا منتظر ماست بیا تا برویم👇
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠 روضه ام البنین
دل من خسته ز غم هاست کجایی عباس
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس
مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم
روضه شرم تو برپاست کجایی عباس
مثل هر روز منم فاتحه خوانت مادر
دلم از داغ تو غوغاست کجایی عباس
سائلت آمده تا خرجیِ سالش گیرد
نا امید از همه دنیاست کجایی عباس
کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس
من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی
چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس
من شنیدم روی تل زینب کبری گفته
شمر بالا سر آقاست کجایی عباس
واشده روی همه در سرِ این ها فکر
غارت خیمه ی زن هاست کجایی عباس
🌺 #حضرت_ام_البنین
@emame3vom
.
#مدح_مرثیه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
«سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پر چادر مادر باشیم»
نمک نام تو در کام؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
«آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ام بنینی بودم»
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
«ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها»
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجر قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
«با عصا آمده خود را برساند امروز
باز با سوز جگر روضه بخواند امروز»
روضه ی شرم اباالفضل ز چشمان رباب
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی بر روی دامان رباب
«پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند»
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بر مردم شهرِ پدرش زخمی شد
«به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند»
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
«روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن از جگرش ناله کشید»
لحظه ی پر زدنت هست به یادم ای وای
غارت پیرهنت هست به یادم ای وای
نیزه بود و دهنت هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنت هست به یادم ای وای
«بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت»
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رد چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کندی به گلویت افتاد
«زیر و رو کرد کسی یوسف بی جان مرا
یوسفِ از نفس افتاده ی عریان مرا»
شاعر/ سیدپوریا هاشمی
| https://eitaa.com/emame3vom |