.
💥سبک: #زمینه
🎤مداح: #مهدی_رسولی
🏴 #زمینه احساسی #محرم
گریه برتو اوج بندگیمه
گریه برتو رزق زندگیمه
من با خانواده روضه میرم
این قیام خانوادگیمه
خانوادگی فداییاتیم
فدائیان راه کربلاتیم
چه حس لطیفی
چه عشق زلالی
بنفسی انت و اهلی و مالی
از کوچیکی اسمتون بردم
مادرم به روضه می آوردم
بین گریه ها همیشه میگفت
آقا بچمو به تو سپردم
من بزرگ شدم میون روضت
حالا آوردم بچمو به هیئت
همیشه میخونم تو هر سن و سالی
بنفسی انت و اهلی و مالی
تو دلا غم تو جا گرفته
پس دعای مادرا گرفته
در کنار خیمه تو آقا
خونه زندگیم پا گرفته
هر کسی میخواد حسینی باشه
باید تو خونش کربلا بپاشه
تو هرجا حسین بود
نبود خسته حالی
بنفسی انت و اهلی و مالی
https://eitaa.com/emame3vom/28856
👇
.
💥سبک: #زمزمه
🎤مداح: #میثم_مطیعی
🏴 #زمزمه سوزناک #محرم
دلت اومد منو تنها بزاری
اسیر دست دشمن ها بزاری
سر رو پای تو آروم میشد
دلت اومد پاهاتو جا بزاری
اجازه بده تا نگم که رقیت چیارو دید
نگم که سکینه چرا توی بازار به خود لرزید
بابای غریبم الهی بمیرم برای تو
@emame3vom
چه سخته ناسزا رو شنیدن
بهت گفتن که موهامو کشیدن
به روی عمه ام زینب نیاری
که مردای غریبه اون رو دیدن
بزرگ که بشم من اجازه نمیدم
به هیچ مردی موهامو ببینه
آخه تو سفارش بهم کردی
بابای غریبم الهی بمیرم برای تو
دلم تنگه برا روزای خونه
دلم خون از این دور و زمونه
منو میزد همین دیشب یه شامی
بعید که عمو عباس ندونه
که غیرت عباس اجازه نمیده
جسارت رو زن بنی هاشم
چجوری ببینه اسارت رو
بابای غریبم الهی بمیرم برای تو
👇
.
💥سبک: #شور
🎤مداح: #مجتبی_رمضانی
🏴 #شور_نوکری #محرم
یه جوری آرومم کن آقا منم دل دارم
میدونی که با دوریت همیشه مشکل دارم
واسه تو گریه کردم سرمو گِل مالیدم
با این حساب میشه گفت حق آب و گِل دارم
هر کی برای خودش آرزوهایی داره
نوکر از اربابش جدا باشه چه معنایی داره
مگه دل تنگم آقا به جز حرم جایی داره
دنیا باشه برای بقیه یه کربلات برای من
بی نيازم اگر باشه پایین پات برای من
امضا کن اربعین یه برگه ی برات برای من
امیری یا حسین...
تو گیر و دار دنیا دل من اینجا گیر
میدونم آخر هیئت دست منو میگیره
تنها به تو دل بستم اسیر عشقت هستم
دونه دونه ی اشکام حلقه ی زنجیر
به روضه هات مثل نفس کشیدن عادت کردم
سینه زدم به پرچمت عرض ارادت کردم
عمریه با ذکر حسین حسین عبادت کردم
توی مسیر زندگیم فقط حسین ملاکمه
سینه ی سرخ من نشانه عشقمه پلاکمه
پای این عشق و عاشقی جونم بدم بازم کمه
امیری یا حسین...
عادت تو احسان سجیت تکریمه
کاری نکردم اما عمرم و کردی بیمه
خدا نیاره یک روز از در خونت دورشم
رفتن از اینجا تازه اول بدبختیم
هر جا که افتادم تو از زمین بلندم کردی
مرده بودم با تربتت دوباره زنده ام کردی
یه شبو کربلا بودم یک شبه بنده ام کردی
تو بودی که زدی صدام هیچ موقع یادم نمیره
چشماتو بستی رو گناهم هیچ موقع یادم نمیره
آبرو خرج کردی برام هیچ موقع یادم نمیره
حسین حسین...
https://eitaa.com/emame3vom/28860
👇
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe 3 moharram1399 - mojtaba ramezani.mp3
5.84M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴یه جوری آرومم کن آقا منم دل دارم
🌴میدونی که با دوریت همیشه مشکل دارم
🎤 #مجتبی_رمضانی
.
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستاره سحرم دست کشیدم
زبان حال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سید رضا موید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
.
.
#شب_نهم_محرم #امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای
یابن الحسن...
آقا جان...
🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای
آقا چرا نمیای پسر فاطمه ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
ای خورشید پشت ابرها...
امام زمان ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه...
امام زمان... یوسف فاطمه...
محرم های ما یکی اومدند و رفتند...
عمر ما داره تمام میشه
اما شما نیامدید آقاجانم ...
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه...
مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم ابوالفضل باشه من اونجا حضور دارم...
میام میشینم توی مجلس آقا ابوالفضل العباس....
یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم...
امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا...
هر کجای عالم هستی...
پسر فاطمه ...
یک عنایتی هم به مجلس ما...
🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد
🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای
هرکجا نشستی از همین اول مجلس آقات رو صدا بزن ...
امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم...
برا آقامون ابوالفضل العباس اشک بریزیم...
صداش بزن یابن الحسن...
#تاسوعا #شب_تاسوعا
https://eitaa.com/emame3vom/28864
.