.
#پنجم_صفر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته - شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها
چقدر گفت پدر... سر برایش آوردند
میانِ تشتِ طلا زر برایش آوردند
به شرطِ روضه و آهِ مداوم و ناله
برای دیدنِ او پَر برایش آوردند
همین که زائرِ این سَربُریده شد دختر
دلِ شکسته و مضطر برایش آوردند
اگرچه لکنتِ او مانعِ کلامش بود
بلای جانِ ستم روضه و سلامش بود
سلام بر رگِ صدپارهیِ امامِ شهید
سرِ بریده به این طفلِ نازدانه رسید
غروبِ تلخِ فراقت شروعِ غمها بود
تو رفتی و غم و شعله به سویِ خیمه دوید
به روی خار گلِ نازدانه پا که گذاشت
همین که تاولِ پاهای خستهاش ترکید....
توانِ تند دویدن نداشت زَجر رسید
کشیده زد درِ گوشَش دو گوشواره کشید
هنوز لالهیِ این گوشِ پاره می سوزد
درست جای دو تا گوشواره می سوزد
اگرچه نایِ دویدن نداشت دردانه
دویده پایِ سر روی نِی غریبانه
به دستِ بسته و پاهای زخمیاَم سوگند
که مانده بر روی من جای دستِ بیگانه
گلِ تو را سرِ بازار مسخره کردند
مَلیکه را به کنیزی که خواست... مَستانه...
کشید موی سرم را کشید و من را بُرد
به طعنه گفت که شد خانه یِ تو ویرانه
گرسنه ام پدر امّا غذا نمی خواهم
قسم به جانِ خودت جز تو را نمیخواهم
#محرم #صفر #شهادت
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#دمشق #کربلا
#حسین_ایمانی
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل - مدح و مرثیه حضرت رقیّه سلام الله علیها
از تبارِ شیرِ بدر و خیبری بنتُالحسین
دختری امّا سراپا مادری بنتُالحسین
کشته ما را غصّه و دلشورههای اربعین
اربعین کربوبلایم میبَری بنتُالحسین
بیپناهی و نداری سایهبانی بر سرت
سایهساری و پناهِ محشری بنتُالحسین
بودهای زیرِ پرِ عبّاس در کربوبلا
گوشهیِ ویران خودت سرلشکری بنتُالحسین
خطبههایت مثلِ عمّه ندبههایت چون علی
تو علمدارِ غریبِ مادری بنتُالحسین
دیدههایت ابرِ بارانیِ غمهایِ حسین
روضهخوانِ پادشاهِ بیسری بنتُالحسین
هِقْهِقَت با دِق به پایِ این طبق پایان گرفت
العجل تا صبحِ وصلِ دلبری بنتُالحسین
#محرم #صفر #شهادت
#غزل #مدح_مرثیه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.
Moghadam-13950812[03].mp3
5.7M
▪️نوکرتم رقیه خاتون ، شاهرگمم میدم براتون▪️
🎤 سبـک : شـور
🗓مراسم : جلسه هفتگی
.
#پنجم_صفر
#جواد_مقدم
نوکرتم رقیه خاتون ، شاهرگمم میدم براتون
دلم الآن سمت دمشقه درست کنار کفتراتون
دارم پَر میزنم به سمت مرقدت
بشم کبوتر جلد هوای گنبدت
یا اَیهاالعزیز ، برام دونه بریز
منم همون گدای روسیاه هر شبت
فدای گنبدت ، فدای گنبدت
با دستای کوچیکت گره هامونو وا میکنی
با اسمت چه شوری تو روضه برپا میکنی
غوغا میکنی ، غوغا میکنی
... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ...
قبول کن این چشم ترم رو ، نگیر تو سایۀ سرم رو
ان شاءالله یک روزی میذارم رقیه اسم دخترم رو
تب و تاب منی ، مِی ناب منی
تو دردونه ی مهربون ارباب منی
سر سفرتم و نمک گیر تواَم
برادر زاده ی خوشگل عباس منی
تو احساس منی ، تو احساس منی
اباالفضل با الله اکبر تو محشر میکنه
چنین رزمایشی رو جز آقام حیدر میکنه
محشر میکنه ، محشر میکنه
... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ...
ملیکه ی اَرض و سماوات ، بازم شده وقت ملاقات
برا تو سینه میزنم من کربلا میگیرم از بابات
حرم خواب شبم ، حرم تاب و تبم
ان شاءالله اربعین پیاده کربلا برم
تو سایه ی سرم ، تموم باورم
ان شاءالله میرسم یک شبی من با مادرم
دم بابُ الحسین ، تو بین الحرمین
بگو نوکر من بیا تورو هم میخرم
تورو هم میخرم ، تورو هم میخرم
اَباالکرامت اربابه و خانوم بنت الکرمه
ان شاءالله اولین قرارمون توی حرمه
سایت سرمه بی بی ، سایت سرمه بی بی
... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ...
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#شور
جواد مقدم
👇
.
#پنجم_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حجت الاسلام #مهدی_علی_قاسمی
با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت
بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت
از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز
آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت
دیدی حمیده، دختر هم بازی من
در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت
هر بار نامت را به لب با گریه گفتم
با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت
دیگر توان پر گشودن هم ندارم
از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت
جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم
آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت
ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش
بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت
دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت
داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟
وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم
آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت
بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی
خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت
بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست
دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت
از سوز سرمای شب و گرمای روزش
کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت
بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم
از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت
شعر وصال من... رگ خشک گلویت
بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت
#مسلمیه #حمیده
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#دودمه
#مجتبی_صمدی_شهاب
کوری چشم یزید و شامیان خیره سر
ای پدر جانم پدر
گوشهی ویرانه را کردم حسینیه پدر
ای پدر جانم پدر
جای من را اربعین خالی کنید ای زائران
دست حق همراهتان
جای من گویید ذکر یاحسین برسر زنان
دست حق همراهتان
#شب_سوم_محرم
.
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_س_شهادت
از زنـدگیِ بـدون تـو سیـر شـدم
بـعـد از تـو پـدر اسیـر زنجیـر شـدم
حق داری اگـر رقیـه را نشناسی
در کودکی ام ز داغ تو پیـر شـدم
شاعر: #مصطفی_محمدی
31.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی حاج صادق آهنگران در رثای شهید حاج قاسم سلیمانی و گرامیداشت دفاع مقدس
بمیرم خاک عالم بر سرم شد
که جاری اشکهای رهبرم شد
به قربان وفای حاج قاسم
فدای چشمهای حاج قاسم
ببوسم دست دور از پیکرش را
نگین حلقه انگشترش را
اگرچه حاج قاسم دیده بر بست
هزاران حاج قاسم بعد او هست
https://eitaa.com/emame3vom/30807
.
#پنجم_صفر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه زمینه - شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
جانم
آمده جانانم آمده مهمانم
جا دارد آرزویِ من بر روی دامانم
جانم
ببین پریشانم مضطر و گریانم
تویی تو روبهروی من که روضه میخوانم
بابا بابا
چی آوردن به سرت؟!
کجا مونده پیکرت؟!
تو رو دید و دردشو
از یاد برده دخترت
بابا بابا
رو موهات خاک و دوده
دو تا گونهَت کبوده
یتیمی برای من
به خدا خیلی زوده
یا اَبَتا
مَنِ الّذی اَیتَمَنی
یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی (۴)
آه از...
روضهیِ جانانه گوشهیِ ویرانه
با دستِ زخمیاَم زدم موی تو را شانه
آه از...
قصّهیِ تنهایی یوسفِ زهرایی
تو رفتی و خرابه شد برای ما خانه
بابا بابا
رفتی و میسوخت حرم
شکسته بال و پرم
جونِ من نپرس چرا...
پاره شده معجرم
بابا بابا
به دستام سلسله بود
رو پاهام آبله بود
قاتلم قهقهه یِ...
خولی و حرمله بود
یا اَبَتا
مَنِ الّذی اَیتَمَنی
یا اَبَتا مَنِ الّذی اَیتَمَنی (۴)
#محرم #صفر #شهادت
#حضرت_رقیه #_سلام_الله_علیها
#زمینه #شام
#شب_سوم_محرم
#حسین_ایمانی
.
بزار قصه یه.mp3
6.8M
#شهادت_رقیه سلام الله علیها
#زمزمه
بند1⃣
بزار قصه ی شام و واست بخونم بابا
یه خط روضه از این مصیبت بخونم بابا
ولی قبل از اون واسه ی دیدن تو باید
دو رکعت نماز زیارت بخونم بابا
باید که تیمم کنم اما تو
نپرسی ازم واسه چی دخترم
نپرسی ازم که نماز و چرا
نشسته میخونی مثه مادرم
یهودیی شامی مسلمون کوفی
یه جوری بدن که نگو و نپرس
با دستای سنگین منو عمه هامو
یه جوری زدن که نگو و نپرس
بند2⃣
میخواستم نشونت بدم بازوهامو بابا
دور از چشم نامحرما پهلوهامو بابا
چه خوب شد که شب اومدی و میتونم راحت
نشونت بدم توی خلوت موهامو بابا
ببین دست اتیش چه با حوصله
موهای منو بافته با معجرم
ببین که چه خوشگل شده دخترت
بغل کن منو دست بکش رو سرم
یه شب توی صحرا یه نامرد
موهامو یه جوری کشید که نگو و نپرس
بابا دختر تو رو سنگا و خارا
یه جوری دوید که نگو و نپرس
بند3⃣
از اون شب که رو نی تو رو دیده بودم بابا
از این آدما خیلی ترسیده بودم بابا
با اینکه تو کوفه به ما بد شد اما تو شام
شنیدم چیزایی که نشنیده بودم بابا
باباجون بگو خارجی یعنی چی
چرا هرجا رفتیم میگفتن به ما
میدونی شدم با کیا همسفر
میدونی که ماها رو بردن کجا
خرابه که خوبه یه جاهایی رفتم
با چشم پراب که نگو و نپرس
بابا از یتیمی یا حرف کنیزی
بابا از شراب که نگو و نپرس
شعر و سبک: امیر آهمند
انجمن تکیه نوکری مشهد