eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
15.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در قافله عشق سپهدار رقیه‌ است علمدار رقیه است در هیئت ویرانه میاندار رقیه است علمدار رقیه است ............. دودمه پا به پای عمه زینب کار را کردی تمام حضرت زهرای شام خواب بر چشم حرامی ها ز اشکت شد حرام حضرت زهرای شام
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی اومد روبروم یه سیلی زد باز به روم میخواس که این لحظه رو رو نی ببینه عموم هر لحظه پای نیزه ها / زخمی شده احساس من خون گریه کرده روی نی / چشم عمو عباس من نیزه ی بد پس بده آغوش من و خونه دل عموم که دید پارگی گوش من و خونه دلش من و میزد مقابلش همون که بوده قاتلش خونه دلش ### اومدی اما چه دیر شدم با هر روضه پیر بیا دم آخری من و توو آغوش بگیر دستات کجاس اصلا چطور / این لحظَه رو باور کنم بابا بگو بی تو چه جور / من با یتیمی سر کنم کو تن تو / بگو چی شد پیکر تو بوی تنور و بوی نون میوزه از رو سر تو دخترتم شکسته بال و پرتم چقد مثه مادرتم دخترتم ######### نمی گم از غصه هام نمی گم از شهر شام دلم نمیاد که تو دلت بگیره برام اصلا لباسم پاره نیس / رخت تنم ابریشمه اصلا کسی ما رو نزد / گوشواره هامم پیشمه غصه نخور / حال رقیه عالیه جای تو هم کنارمون توی خرابه خالیه تاج سرم غصه نخور به خاطرم شکسته نیس بال و پرم تاج سرم 🎤
. فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد از بسکه دید محنت و غمهای عالمین شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد مانند فاطمه به تنش تازیانه شد تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید مویی که بارها دلِ باباش، آب شد در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد ✍ .
. بند1️⃣ بگیرید دست عدو رو نمی‌بینم رو برو رو مگه من چی بهش گفتم فقط میخواستم عمو رو منو میزد طاقت آوردم منو میزد غصه می‌خوردم یه جوری سیلی به روم زد که دیگه فکر کردم الان مُردم ما بودیم و -- یه مشت جنگی یدونه محرم نداشتیم اگه بودش -- عمو عباس تو این جولان غم نداشتیم بند2️⃣ یکی واسم آب بیاره رو زخمام مرحم بزاره امیدم رو گرفت از من همین دوتا گوش پاره لباس کهنه که می‌پوشم می‌گیرم زانو تو آغوشم مثه عمه که سرش زخمه منم خیلی درد داره گوشم واسه دردم -- با این احوال نمیشه پیدا علاجی خودم دیدم -- که گوشوارم میفته دسته حراجی بند3️⃣ رسیده جونم به لب هام نشد درمون درد تب هام می‌گفتم به -- عروسک هام دلم تنگه واسه بابام میدونم دلواپسه واسم سه ساله بابامو میشناسم توی گودال بود گمش کردم رو نیزه پیدا شده واسم روی دستات -- که خواب بودم برام هی قصه میگفتی ولی حالا -- الهی که تو از رو نیزه نیفتی _روش‌ ✍ .......... 🔸گوشواره: واویلا آه و واویلا 🎤 سلام_الله_علیها .👇
. ، سلام الله علیها برگشتی چه بی خبر برگشتی برگشتی دم سحر برگشتی من دست نوازشت رو می خوام برگشتی چرا با سر برگشتی راستی اون دختری که تو کوچه ها سنگم زد ، بخشیدم اصن اون پیر زنی که چن دفه چنگم زد ، بخشیدم۲ ولی خدا نگذره از حرمله منو کتک زد وسط سلسله شبا یهو می پرم از خواب آخه می پیچه تو سرم صدا هلهله ای وای ای وای ای وای ... برگشتی باباجونم برگشتی برگشتی مهربونم برگشتی به عمه جون خبر دادم که امشب من دیگه نمی مونم برگشتی راستی اونکه منو بد صدا میزد تو ازدحام ، بخشیدم اوناکه میخندن به اشک من به گریه هام ، بخشیدم ۲ ولی خدا نگذره از زجر پست یه جوری زد که دست و پهلوم شکست منو می زد می گفتم آخه چرا؟ می گفت صدا نده همینی که هست ای وای ای وای .... برگشتی تو از سفر بر گشتی واسه دیدنم پدر برگشتی دیدم رو سرت شرابش رو ریخت برگشتی با طشت زر برگشتی راستی اونکه منو داد با طعنه هاش آزارم ، بخشیدم اونکه خندید به سر و وضع و لباس پارم ، بخشیدم ۲ ولی خدا نگذره از این یزید که مارو توی مجلس می کشید حرف کنیزی شده من چی بگم از این بلا قد سکینه خمید https://eitaa.com/emame3vom/104546 👇
. _گفتگو با عمه زینب در دل خرابه زمین به آسمون بره،یا آسمون بیاد زمین آروم نمیگیرم دیگه،بابائی مو‌میخوام‌ همین شبای دوری از بابا تا سحر هق هق میکنم اگه نیاد تو بغلم ،نمی خوابم، دق می کنم تو شاهدی که دخترا، زبون درازی میکنن خسته میشن، از سر لج دوباره بازی میکنن دست همو میگیرن و‌ می پرن و تاب میخورن اَدامو در میارن و با قد خم آب میخورن گرسنمه تو‌ جمعشون ، از غذای لذیذ میگن از عمو‌دورم که بهم ،خارجی و‌کنیز میگن معجرِ روی سرمو ، یه مرد پرغرور کشید نمیدادم گوشواره مو، یکی اومد به زور کشید لاله ی گوشمو ببین ، خونی که لخته بسته و شبیه مادرت شدم پهلویی که شکسته و میبینی روضه خون شدم ، گریه کنم رو‌نیزه هاس تسبیح این شبای من ، بابا بابا بابا باباس به شوق دیدنش شب سردو تحمل میکنم موهای سوخته مو ببند،دردو تحمل میکنم دندونای شکستمو یه جوری پنهون میکنم یه فکری هم برای این لبای پر خون میکنم ولی بگو جلو بابام قد خم و‌چکار کنم؟ زخم سرم ، تاول پام‌، این ورم و چکار کنم؟ تو هم دیگه نمی شنوی صدای آه و ناله رو دردسرت شدم ببخش،حلال کن این سه ساله رو .
. بعد از تو هر لحظه من اوضام بدتر شد کوفه خیلی بد بود اما شام بدتر شد بازار نگو چه بازاری؟ ازار نگو چه ازاری بزم شراب جه رفتاری چوب تر و لب قاری در اوردن اشک سقارو زدن سیلی عمه مارو ربابُ دروازه ساعات ببین بابا کار دنیا رو ….. وقتی افتادم زجر از پشت سر اومد طوری زد تو گوشم گوشوارم در اومد واسم صداشو بالا برد انگشترش تو چشمم خورد زخمی دو چشم و ابروم شد اینقدر زدم تا اروم شد من ُ اون شب با عذاب اورد برا دستم طناب اورد همین نامرد تو اون مجلس خودم دیدم شراب اورد …. از اون شب باور کن از سایم می ترسم رفتی و من اینجا تنهایم می ترسم شد موی من سفید بابا تو مجلس یزید بابا بی یاور شهید بابا رگهاتو کی برید بابا چشام تاره زخمی پاهام ببرمن رو خسته از دنیام دبگه من هم باهات می یام عمو عباسم رو من می خوام https://eitaa.com/emame3vom/104684 .👇
. میگن سوی چشاش کم شد رقیه رخش نیلی، قدش خم شد رقیه با گریه دشمنو بی آبرو کرد نماد اشک و ماتم شد رقیه بمیرم، دیگه راحت شد رقیه تو این راه خیلی اذیت شد رقیه پاهاش پر آبله، دستاش به زنجیر نماد استقامت شد رقیه بمیرم قامتش تا شد رقیه رخش مانند زهرا شد رقیه خرابه شعبه ای از کربلا شد فدای راه بابا شد رقیه پناه اهل ایمان یا رقیه دم سینه زنی مان یا رقیه به ما گفتند: وقت عرض حاجت بگوییم از دل و جان یا رقیه غریبی و غریبان را پناهی شهیدان حرم را تکیه گاهی پناه دردمندان یا رقیه به ما بیچارگان هم کن نگاهی ✍ .................... . دو بیتی مرثیه سرت را دخترت تا دید در طشت نگاه زخمی ات لرزید در طشت به جای دختر دلتنگ بابا لبت را خیزران بوسید در طشت .... هلال نیزه ها ماه منیرم بخوان قاری من تا جان بگیرم بخوان از آیه های سوره ی کهف بخوان تا مزد قرآنت بمیرم .... به نی حال و هوایت فرق کرده سرِ در خون حنایت فرق کرده بخوان هر چند زیر بارش سنگ کمی لحن صدایت فرق کرده چهل منزل سرت را نیزه می برد رقیه دم به دم از غصه می مرد به خنده حرمله منزل به منزل کنار نیزه ات هی آب می خورد ✍ .
. ۱۴۰۴ مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها نشانت دادم ای لب سوخته، لبهای زخمی را تو هم پنهان مکن از دخترت، سیمای زخمی را ترک های لبم، بابا که می گویم به درد آید فدایت می کنم اما همین نجوای زخمی را سرم آنقدر،سنگ از این و آن خورده که یادم نیست کجا گم کردم آخر بار، من بابای زخمی را مرا هر کس که می بیند دلش می سوزد الا زجر که طعنه می زند این دختر تنهای زخمی را تو یادت هست چندین مرتبه از نیزه افتادی و من بر خاک دیدم آن سر زیبای زخمی را؟ خودم را وعده ی آغوش گرمت داده بودم من چه خواهی کرد امشب این من و رؤیای زخمی را؟ فدای گیسویت این گیسوان سوخته بابا فدایت می کنم این جان سر تا پای زخمی را ✍ .
. اُف به دنیا ؛ رقیه سیلی خورد بین صحرا رقیه سیلی خورد دختری را برای سکه زدند اُف به دنیا رقیه سیلی خورد نیمه شب جای عمه خالی بود تک و تنها رقیه سیلی خورد هر چهل منزل از عمو پرسید هر چهل جا رقیه سیلی خورد کمتر از گل به او نمی گفتند بعد سقا رقیه سیلی خورد پهن شد شمر سفره اش هر شب هر شب اما رقیه سیلی خورد از شبث تازیانه ها اما از سنان ها رقیه سیلی خورد با همان لکنت زبان هربار گفت: بابا ؛ رقیه سیلی خورد به زمین خورد و گوشواره شکست مثل زهرا رقیه سیلی خورد *** هر اسیری که در اسارت گفت زیر لب یارقیه ؛ سیلی خورد 🔸اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ🔸 .............. میان قافله  من بیشتر یاد پدر کردم پدر نام تو بردن جرم بود و من خطر کردم میامد تازیانه بی مهابا سمت ما بابا شده دستم سیاه از بس که بر صورت سپر کردم پس از آنشب که از ناقه به روی خاک افتادم چه شبهاییی که با درد کمر تا صبح سر کردم تو را با گریه من میخواستم در تشت زر رفتی لبت را خیزران بوسید من خیلی ضرر کردم من از دوش عموعباس رفتم زیر دست زجر ببین از کربلا تا شام را با که سفر کردم اگرکه سوخته گیسویم و زخمیست ابرویم از ان باشد که از کوی یهودیها گذر کردم تو دندانت شکسته من سرم عمه دلش بابا مپرس از من چرا این‌گفتگو را مختصر کردم .
امام حسین ع
☀️ پیرزنی که از مردم می‌خواهد کنار خیابان برایش روضه بخوانند 👈 و عکس العمل جالب مردم #کربلا #محرم
. رواق خاک آلودِ شبستانی که من دارم کجا و شان بی پایان مهمانی که من دارم ببافم فرش قرمز رنگ با گیسوی خونینم به کار آید همین موی پریشانی که من دارم سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم اگرچه خاکی است اما شبیه طشت اصلا نیست بیا بنشین عزیزم روی دامانی که من دارم الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید شده لب پر لب قاری قرآنی که من دارم از آن لحظه که دیدم در دهانت نیست دندانی بدم می آید از این چند دندانی که من دارم به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر پریشان تر شده موی پریشانی که من دارم نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست دلیل از سر شب دست لرزانی که من دارم سراغت را گرفتم با لگد سرباز رومی زد زبانم را نمیفهمد نگهبانی که من دارم تو را اینجا کشیدم که بگیرم بوس آخر را ندارد هیچ کس مانند پایانی که من دارم شعر از گروه ............... . تو شام که رفتی دل صحرا ماندیم بالای سر پیکر بابا ماندیم پای غم‌ تو‌ پنج ‌صفر میمیرم ما از شب سومت اگر جا ماندیم .
. یا ، چه فرقی میکند؟ رباعی کودکان مظلوم غزّه و فلسطین و روضه‌یِ حضرت رقیّه سلام‌الله‌علیها شد گوشِ جهانیان پر از این چاوُش کابوس شده خوابِ یزیدِ سرخوش با هِق‌هِقِ دردانه‌یِ ویرانه‌نشین دقمرگ شود  ستمگرِ کودک‌کُش ✍ .