eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. (یکی از بندهای ترکیب بند) بر حربگاه چون رهِ آن كاروان فتاد شور نشور و واهمه را در گمان فتاد هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد بر زخمهاى كارى تير و كمان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان فتاد بى اختيار نعرۀ هذا حُسَين از او سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بَضْعَة الرسول رُو در مدينه كرد كه يا اَيُهَّا الرَّسوُل : اين كشته ی فتاده به هامون حسين تست وين صيد دست و پا زده در خون حسين تست اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست اين خشك لب فتاده و ممنوع از فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين تست اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه از اين جهان زده بيرون حسين تست پس روى در بقيع و به زهرا خطاب كرد مرغ هوا و ماهى دريا كباب كرد كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين مارا غريب و بى كس و بى آشنا ببين اولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببين تن هاى كشتگان همه در خاك و خون نگر سرهاى سروران همه در نيزه ها ببين آن تن كه بود پرورشش در كنار تو غلطان به خاك معركۀ كربلا ببين ✍️محتشم کاشانی 🎤اجرا .👇
. زمينه بر نيزه ، بخوان قر آن حسين جانم / حسين جانم برادر ، نگاهم كن پريشانم / پريشانم اي سرت روي ني قاتل ِ من هستي ِ من فدايت گل ِ من سوزد از غربت ِ تو دل ِ من صوت قرآن ِ تو داده جانم اي برادر ببين قد كمانم هم سفر گشته با ساربانم آواره ، شده زينب امون ايدل / امون ايدل غوغا شد ، پاي رأس ِ ابوفاضل / ابوفاضل فرق ِ سقا شده وا به نيزه از جفاي همان سنگ ِ تيزه كه داره از چشاش خون مي ريزه اي سرت سايه ي ِ محمل من خنده ي شمر شده قاتل ِ من طعنه ها زخم زده بر دل ِ من مي خندن ، همه پيش ِ نگاه ِ من / نگاه ِ من بر نيزه ست ، سر ِ پشت و پناه ِمن / پناه ِ من بين ِ اين هلهله گريه كردم طعنه زد حرمله گريه كردم از غم ِ قافله گريه كردم بشكند دست ِ كوفي مرا زد دخترت تاكه مي گفت ؛ بابا – زد خارجي زاده ما را صدا زد 🎤 .👇
. الا ای ماه تابانم ، به نِی قاریِ قرآنم به لب شد از غمت جانم ، ببین حال پریشانم حسین جانم حسین جانم --------- الا ای مهجبین من ، نگار نازنین من نظر بِنما به احوالم ، مَهِ نیزه نشین من تحمل کردم ای مظلوم ، ز خصم تو جسارت را کشیدم در رهِ عشقت ، غم و رنج اسارت را پر از سوز و شرر گشتم ، ز غم خونین جگر گشتم که با فرزند ذلجوشن در این ره همسفر گشتم دو چشم اهل بیتت را ، ببین گریان ببین گریان ز روی نیزه ی غربت ، بخوان قرآن بخوان قران به اشکم آبرو دادم ، جهاد و استقامت را به عالم کرده ام معنا ، بزرگی و شهامت را مرا ای یوسف زهرا ، کجا رخساره نیلی بود؟ جواب یا حسین من ، ز دشمن ضرب سیلی بود ز فرزندان پیغمبر ، چه حرمت ها که بشکستند به ما تهمت زده دشمن ، که اینها خارجی هستند ز داغت بر همه عالم ، حدیث غم حکایت شد به قرآن خواندنت بر نی ، ز ما ها رفع تهمت شد امان از خنده ی دشمن ، امان از ساز و چنگ و دف سرت بر نیزه و میزد ، عدو دور تو سوت و کف 🎤 .👇
. ✅ پا به پای غمت... ▶️ 💢   ✴️ کربلایی پا به پای غمت من نفس میکشم توو هوای غمت دستمو میگیره گریه های غمت جونمو تو بگیر لا به لای غمت غم شیرینم یا اباعبدالله دین و آیینم یا اباعبدالله یه حسی دارم انگاری دارم تو رو میبینم یا اباعبدالله مستیِ گیرا غم طولانی السلام ای شرح پریشانی زلف آشفتت دلمو خون کرد جذبهٔ تمثالت عالمو مجنون کرد " یا اباعبدالله الحسین " باب خِیره حسین من غبار قدوم زهیرِ حسین مشتریِ منه کی به غیر حسین ماه مسجده و نور دِیره حسین شبِ نورانی یا اباعبدالله دم طوفانی یا اباعبدالله همه محکومن به فراموشی تو جاویدانی یا اباعبدالله سَرِ ناچیزم ذبح چشماته تو چه زیبایی چشم من ماته کشتهٔ عشقم تشنهٔ دارم من خودم پامو رو به قبله میذارم " یا اباعبدالله الحسین " .👇
. نوحه‌یِ علیه السلام و کربلا ( بند اوّل را آقای امیر برومند خوانده و شعر بنده نیست ) سبکِ دست بر نمی‌دارم .... دست برنمی‌دارم از پرچمِ تو یا اباعبداللّه عالمی دارم با محرّمِ تو یا اباعبداللّه عشقِ بی‌تکرارم خیلی دوست دارم عزیزم حق دارم اینجوری از دوری می‌بارم عزیزم ابی‌عبداللّه چه کنم بی حرمت ؟! ابی‌عبداللّه دلخوشم با علمت ابی‌عبداللّه /۲/ ابی‌عبداللّه یا حسین ابنِ علی /۴/ روزی می‌گیرم از روضه‌هایِ تو یا اباعبداللّه روضه می‌چسبه پایینِ پایِ تو یا اباعبداللّه جونِ این جَووُنا فدایِ علی‌اکبرت ثاراللّه بِاَبی انتَ وَ اُمّی وَ اَهلی یا اباعبداللّه ابی‌عبداللّه سر و سامونِ گدا ابی‌عبداللّه آرزومه کربلا ابی‌عبداللّه /۲/ ابی‌عبداللّه یا حسین ابنِ علی /۴/ سینه‌یِ سینه‌زن صهبایِ دلتنگیه وَاللّه ذکرِ تو اَفضلُ‌الاَعمالِ بندگیه وَاللّه دلشوره دارم نکنه جا بمونم اربعین امضا کُن براتم به حقِّ خانوم اُمُّ‌البنین ابی‌عبداللّه به دو تا دستِ قلم ابی‌عبداللّه ببرم بازم حرم ابی‌عبداللّه /۲/ ابی‌عبداللّه یا حسین ابنِ علی /۴/ .👇
741_46624642753167.mp3
2.82M
✅ دیوونه بازیام با رقص... ▶️ 💢 ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🔹🔸🔹 دیوونه بازیام با رقصِ علمته خاطره سازیام با عکسِ حرمته بی تو برام آخرِ غمه حس می‌کنم یه چیزی کمه دورم ازت ولی همه‌ٔ ثانیه‌هاش جلو چشمه رویای کربلا، غوغای کربلا یادم نمیره یک لحظه شب‌های کربلا ای جانِ کربلا، سلطانِ کربلا با تو قرارِ من باشه ایوانِ کربلا . محرم ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۹ تیر  ماه 1403
. کربلا اربعین دل شکستمو دل تنگ ماه روی تو رخصتم بده بنشینم روبروی تو گریه های من قیمت میگیره با شما آبروی من آقا از آبروی تو چه حس خوبیه که زیر سایه ام حرم تو قلبمه با تو همسایه ام حواست بوده و حواست هست به من ندارم حسرتی تویی سرمایه ام نفسهامو بگیر از من اما نگاهت رو نگیر از من اما .👇
شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو هنوز لات محله برو بیا دارد به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم زوال دارد و تاریخ انقضا دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد فقط برای تو این کوفه بوریا دارد .
. علیه السلام به سینه و سرِ خود می‌زنم بِاِذنِ اللّه تمامِ زندگیِ من فدایِ ثاراللّه « نفس بده که نفس پایِ این علم بزنم » نفس بده بکشم در هوایِ ثاراللّه نمانده دستِ کسی در حریمِ تو خالی فدایِ لطف و صفا وُ سخایِ ثاراللّه بهشت و جنّتیان جمله آرزو دارند که پایِ روضه بمانند پایِ ثاراللّه همیشه آرزویم بوده با تو باشم ... وَ ‌... بمیرم عاقبت از غصّه‌هایِ ثاراللّه صدایِ کعبه درآمد که جمعه‌ای ببرید مرا برایِ طوافِ سرایِ ثاراللّه ندایِ ندبه‌یِ غم می‌رسد به گوشِ حرم بیا اُمیدِ دلِ کربلایِ ثاراللّه .
. به نوکری تو خط سیادتم دادند زکودکی به ولای تو عادتم دادند در آستان تو اول مرا پذیرفتند سپس اجازه ی عرض ارادتم دادند مرا چه زهره که گویم غلام کوی توام زلطف توست اگر این سعادتم دادند محبت تو که گنج خداست در دل من سعادتیست که پیش از ولادتم دادند خدای را به ولای تو بندگی کردم به یُمن عشق تو حال عبادتم دادند شدم به عشق تو آواره تا به هر قدمی هزار بار ثواب شهادتم دادند چه از تو خواسته «میثم» که از تو نگرفته که هر چه خواستم از آن زیادتم دادند ✍️حاج غلامرضاسازگار باحذف یک بیت .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواد قمری ✍ 🎤 •••••••• من به حرم برمی‌گردم به تو قسم برمیگردم دوست دارم آقای فوق العاده شبیه من مجنون واسه تو زیاده خدا به ‌من کرببلاتو هدیه داده همه خاطرات خوب زندگیم کربلا اولین عکس قشنگ بچگیم کربلا ما به سرزمین مادری میگیم کربلا حسن انتخاب من سایه ت مستدام به عمرم اضاف میشه هر وقت کربلام آخ یادش بخیر دم باب القبله بود گفتم لبیک یا حسین رو دوش بابام یا عزیز الله ، ابی عبدالله... ••• کربلا قبله ی آفاق محل اجتماع عشاق خونه ی امن من شیرین ترین عشق ضریح بی نظیر تو قشنگ ترین عشق حرم شده اولین عشق و آخرین عشق حسرت ملائک از حرم خدا می‌دونه نوکریت جزو اصول دین من میمونه از تو دل نمیکنم آقا قول مردونه از سفره ی تو روزیه یک عالم میاد رزق اربعینای هر سالم میاد بعضی وقتا کربلا هام تا دیر میشه پرچم میفرستی و دنبالم میاد یا عزیز الله ، ابی عبدالله... .
. چگونه داغ تو در سینه ها شود کمرنگ؟!_ که عرش و فرش گرفته است از محرّم رنگ سیاهْ رویم و خونم اگرچه آلوده ست؛ عنایتی! که بگیرم ز سرخِ پرچم رنگ خدا کُنَد که فروشنده ات نباشم من_ در این زمانه که دارد صدای دِرهَم رنگ! بدون بزم عزای تو خاک ناچیزم شوم عقیق، ز چایَت اگر بگیرم رنگ اگر که خلق نمی شد فروغ نام "حسین" نداشت در نظر ما حنای عالم رنگ همینکه پای غمت، چشمه چشمه می جوشم؛ برای آخرتم می شود فراهم رنگ خوشا کسی که بر او روضه ها اثر دارد و آنکسی که بگیرد از اشک نم‌نم رنگ تمام آبروی شعر من، دو خط روضه ست به این غزل بده از "مَقتلِ مُقَرَّم" رنگ ___ به لطف آینه ی تکّه تکّه ی جدّت گرفت دشت بلا از رسول خاتم رنگ دمی که گشت زمین سرخ از علمدارت ز چهره اهل حرم باختند با هم رنگ رباب سخت به جوش و خروش بود امّا؛ نبرده بود فرات از خروش زمزم رنگ چه کرده با تن تو نعل تازه ی اسبان؟! که کربلا شده با جسمت اینچنین همرنگ مگر عدو به خیامت نگاه چپ می کرد_ اگر که داشت از اولاد پاک آدم رنگ؟! ز کوچه ها همه بوی طعام می آمد نداشت سفره ی طفلت ولی ز مَطعَم رنگ ✍ ............. . رمز وجودی ماست راز حیات حسین جلب کند خلق را جذبه‌ی ذات حسین آینه ی خالق است چهره ی دلبند او وجه خدا دیده شد در وَجَنات حسین دولت ارباب ما دولت پاینده است عالم و آدم شدند مات ثُبات حسین کوچه ‌ی سینه‌‌زنان ، ختم به جنت شود راه بهشت خداست ، راه نجات حسین خرجیِ چشم مرا فاطمه پرداخت کرد... روزی من می رسد از برکات حسین با دلِ شَرِّ محل ، شور حسینی چه کرد! گریه‌ی حُرّیَّت است ، گریه‌ی لات حسین حسرت جبریل‌ها ، خادمیِ هیئت است کم نگذار ای رفیق! ، پای بساط حسین کتری هر روضه در ، علقمه پُر می شود چای حسینیه‌هاست آب فرات حسین بانی بزم پسر کیست به غیر از پدر نذر علی پخش شد در جلسات حسین کرببلای مرا شخص حسن جور کرد مُهر حسن خورده است پای برات حسین در طلب کعبه‌ای ، حاجی شش‌گوشه شو فیض هزاران حج است در عتبات حسین صَلِّ عَلیٰ تشنه‌لب ، صَلِّ عَلیٰ بی کفن... آه! مرا کشته است ، هر صلوات حسین غرق مناجات بود ، دست سنان بشکند... نیزه‌ی او پا گذاشت روی لُغاتِ حسین ساقه ی عرش بَرین ، زیر سم اسب رفت چیز زیادی نماند از فَقَرات حسین ✍ ......... آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین آن که از کعبۀ گل جانب معشوق شتافت خیمه در کعبۀ دل کرد به پا کیست؟ حسین آن که با سعی و صفا کرد وداع و چو خلیل کرد آهنگ سفر سوی منا کیست؟ حسین آن که در مدرسۀ عشق پی حفظ شرف هله آموخت به ما درس وفا کیست؟ حسین... آن که در سنگر آزادگی و آزادی سر نَهَد در خطِ تسلیم و رضا کیست؟ حسین آن که با دادن هفتاد و دو تن قربانی درس آزادگی آموخت به ما کیست؟ حسین آن که از خون علی‌اصغر شش‌ماهه گذشت تا شود شافع ما روز جزا کیست؟ حسین آن که لب‌تشنه لب آب روان گشت شهید در عوض داد به ما آب بقا کیست؟ حسین... ✍مرحوم .
مداحی+نریمان+پناهی+برای+اربعین.mp3
1.21M
نریمان پناهی🎤 سفر کرب وبلا حاصلش رنج وبلاست خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله … در زمین کربلا شور و غوغا برپاست پیکر خون خدا زخمی تیغ بلاست سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله … در ره کوفه و شام دختری محزون است از جفای اشقیا قلب پاکش خون است سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇
. میگن سوی چشاش کم شد رقیه رخش نیلی، قدش خم شد رقیه با گریه دشمنو بی آبرو کرد نماد اشک و ماتم شد رقیه بمیرم، دیگه راحت شد رقیه تو این راه خیلی اذیت شد رقیه پاهاش پر آبله، دستاش به زنجیر نماد استقامت شد رقیه بمیرم قامتش تا شد رقیه رخش مانند زهرا شد رقیه خرابه شعبه ای از کربلا شد فدای راه بابا شد رقیه پناه اهل ایمان یا رقیه دم سینه زنی مان یا رقیه به ما گفتند: وقت عرض حاجت بگوییم از دل و جان یا رقیه غریبی و غریبان را پناهی شهیدان حرم را تکیه گاهی پناه دردمندان یا رقیه به ما بیچارگان هم کن نگاهی ✍ .................... . دو بیتی مرثیه سرت را دخترت تا دید در طشت نگاه زخمی ات لرزید در طشت به جای دختر دلتنگ بابا لبت را خیزران بوسید در طشت .... هلال نیزه ها ماه منیرم بخوان قاری من تا جان بگیرم بخوان از آیه های سوره ی کهف بخوان تا مزد قرآنت بمیرم .... به نی حال و هوایت فرق کرده سرِ در خون حنایت فرق کرده بخوان هر چند زیر بارش سنگ کمی لحن صدایت فرق کرده چهل منزل سرت را نیزه می برد رقیه دم به دم از غصه می مرد به خنده حرمله منزل به منزل کنار نیزه ات هی آب می خورد ✍ .
. ┅┅┅┅┄┄┄┅┅┅┅┅┅ بند اول: همه با یک شعار واحد به زیر یک علم میاییم از نجف شاه ولایت به مقصد حرم میاییم بازم قدم قدم میاییم خوشبختی یعنی تو بهترین جای زمین باشی تو زائرای اربعین باشی/ ای جانم خوشبختی یعنی عبد یل ام البنین باشی تو زائرای اربعین باشی / ای جانم روح و ریحانم روحی لک الفدا حسین جانم بند دوم: باید بگم الحمدلله تو سینه ام غم حسینه قشنگترین لحظه ی عمرم دیدن پرچم حسینه ارباب ما همه حسینه خوشبختی یعنی ساقی کربلا صدات کرده حضرت فاطمه دعات کرده / ای جانم خوشبختی یعنی امام حسین بازم نگات کرده میون عاشقا سوات کرده / ای جانم روح و ریحانم روحی لک الفدا حسین بند سوم: کاش خونمون تو کربلا بود کاشکی مجاور تو بودیم روز قیامت همه میگن کاشکی مسافر تو بودیم یه دفعه زائر تو بودیم خوشبختی یعنی اسم تو هم تو لیست زواره میفهمی که آقا دوست داره / ای جانم خوشبختی یعنی پاهای پر از آبله داری تو سینه بغض حرمله داری / ای جانم ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ✍ 👇
‍ . سالیانی است که از داغ تو ماتم دارم بینِ دیباچه ی چشمان ترم غم دارم شور و حالی است که در سینه دمادم دارم روز و شب در دل خود شور مُحرم دارم و فقط یک سفر کرببلا کم دارم سینه ی ما شده ماتمکده ی آل الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله به سرِ نیزه نشستی و عزادار شدم با همان روضه ی گودال، گوهربار شدم ریزه خوارِ تو و دستان علمدار شدم شیعه ی غیرتیِ حیدر کرار شدم (چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم) رخنه کرده به دلْ عشق پسر سیف الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله منکه یک عمر گدای درِ تو می باشم بال و پر سوخته ی خواهر تو می باشم ای گل فاطمه خاکستر تو می باشم داغدار تو و آن حنجر تو می باشم خاک زیر قدم مادر تو می باشم کاش بودیم شبی پیش اباعبدالله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله من از آن دست کریم تو حرم می خواهم ای کریم بن کریم، از تو کرم می خواهم تا بیایم به حرم بال و پرم می خواهم من گدای توام و از تو دِرَم می خواهم بینِ روضه ز شما چشم ترم می خواهم وعده ی ما شب جمعه حرم ثارالله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله شرف میکده از نام حسین است، حسین عسل هر عسل از کام حسین است، حسین لب پیمانه تر از جام حسین است، حسین دلم افتاده ی در دامِ حسین است، حسین مرغ روحم به روی بام حسین است، حسین حاجیِ کوی حسینم به سوی قربانگاه هر که دارد هوس کرببلا بسم الله آمدم تا که به من راه نشانم دادند بی زبان بودم و از عشق زبانم دادند بینِ روضه همه شب آه و فغانم دادند بی پناه آمدم و خطِ امانم دادند گوشه ی کرببلا جاه و مکانم دادند گفت در جمع شهیدان خدا روح الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله عاقبت حاجت این خسته روا می گردد مسِ این قلب، به عشق تو طلا می گردد هیئتِ سینه ی من کرببلا می گردد نوکرت با تو از این غُصه رها می گردد سفر کرببلا روزیِ ما می گردد نقشِ سربند همه جامعه ی حزب‌الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله شاهی و جایْ به هر سینه ی شیدا داری صاحب بیرقی و حضرت سقا داری و هوای منِ مسکین و گدا را داری سه علی داری و یک زینب کبری داری آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری کاش پرواز کنم تا حرم از بیت الله هر که دارد هوس کرببلا بسم الله .
. همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه .................. . به نام نامی ات عرش معلیٰ عطرآگین است همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است صدایی هم اگر باشد در عالم ، «یاحسین» ماست تویی عشقِ حقیقیِ جهان ، باقی دروغین است چنان داغ محرم‌ها نشسته در دل تقویم... هنوز از ماتم تو سینه ی تاریخ سنگین است یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است قسم به شوری اشک تمام گریه‌کن‌هایت برایت جان سپردن در بساط روضه ، شیرین است خلیل الله را پیراهنت از شعله ها رد کرد یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است سرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت نشستن گوشه ی این صحن ، آمالِ سلاطین است من‌ از تعظیم پایین‌پای این شش‌‌گوشه فهمیدم که بالا می‌رود در محضرت هرکس که پایین است غذای نذری‌ِ تو فقر ما را ریشه‌کَن کرده هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است دهانِ خاکی اش از عطر سیبِ صحن تو پر شد پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوش‌بین است فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟! ▪️ لبت ذکر خدا می گفت..، شمر آمد خرابش کرد... به روی چکمه ردِّ "یا غیاث المستغیثین" است ✅ ۱۴۰۳ .
. راه تو راه نجات است اباعبدالله روضه ات شرط حیات است اباعبدالله سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله هر کجا گفته ام از عشق ؛تو مقصد بودی عشق تو جلوه ی ذات است اباعبدالله بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد بازی ِ با کلمات است اباعبدالله شب ما سوختگان را قمری لازم نیست پرچمت نور صراط است اباعبدالله میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله اربعین کرببلا رفته فقط می داند اشک ها برگ برات است اباعبدالله کشته ی اشکی و سوگند به لب تشنگی ات تشنه ات آب فرات است اباعبدالله ✍ .
. حسین جان... خمار اشکم و محتاج ناز بارانم ببار اشک عزا بر جهان بی جانم به لطف اشک عزایت_ رفیق زندگی ام_ به زندگانی ام امیدوار می مانم جهان باور من روضه هست تا هستم حسین جان من است و تمام ایمانم خدا به خیر، جزایش دهد عزیزی که گذاشت مهر غمت را به روی دامانم تویی که کشته ی اشکی و من که کشته ی تو به اشک چشم نوشتم که من مسلمانم چه حاجت است به ناز طبیب تا بوده غبار فرش عزایت مسیح چشمانم چقدر توبه کنم از گذشته ی بی تو ز عمر رفته ی بی ذکر تو پشیمانم نفس نفس شب و روزم حسین می گویم نفس نفس شب و روزم حسین می خوانم .
. پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می کنم افتاده ام از شیب گودال یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت یادم نرفته دختران بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد طفلی رقیه پابه پایم آب می شد زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم هایی تار از گودال رفتم از حال و روزم بی خبر بودم برادر با شمر و خولی همسفر بودم برادر با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم با چادر خاکی سر بازار رفتم زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم از ازدحام کوچه ها رنجید زینب از هم محلی، کم محلی دید زینب همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد چادر نمازم را سرش اندازه میکرد خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه رفتم، برای ماندن اسلام رفتم با آستینی پاره شهر شام رفتم از خنده های ساربان رنجید زینب آخر سرِ دروازه را هم دید زینب از راه های سخت و بی برگشت رفتم با دست هایی بسته پای طشت رفتم پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم با خونِ دل عمامه ات را پس گرفتم در قتلگاه غم، زمین گیرم برادر دارم به قتل صبر می میرم برادر ✍ .
. شور ( لطمه زنی ) امام حسین علیه السلام من سینه می‌زنم شنیدم رو سینه‌یِ زخمی نشسته ارباب من سینه می‌زنم دنده‌هات شبیهِ مادرت شکسته ارباب من لطمه می‌زنم آخه نیزه لطمه زد به گونه‌ها و دهنت من لطمه می‌زنم زیرِ سُمِّ مرکبا به هر طرف کشیدنت من گریه می‌کنم آخه به اشکایِ خواهرِ شما خندیدن من گریه می‌کنم دخترت گریه می‌کرد گوشواره‌َشو دزدیدن من آه می‌کشم آخه بالایِ سرت مادرت آه می‌کشید من آه می‌کشم پیشِ مادر چطوری دلش اومد سروُ برید من می‌زنم به سر آخه پایِ سرِ تو سیلی به دخترت زدن من می‌زنم به سر خدا می‌دونه چه سنگایی که به سرت زدن من زار می‌زنم آخه آزار دیده قافله تویِ بازار من زار می‌زنم دنبالِ کنیز بودن پایِ سرِ علمدار .👇
. ✅ ما با امام حسین زندگی... ▶️ 💢 ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🔸🔹🔸🔹 ما با امام حسین زندگی می‌کنیم خداروشکر همه چی مرتبه خداروشکر همه چی فراهمه خداروشکر زندگی‌مون صدقه سر دعای زینبه گوش شیطون کر نوکر کسی‌ام که نیست ازش دیگه آقاتر چی از این بهتر؟ چقدر کیف میده بهم میگن نوکر مادرم میگه چقد این پیرهن سیاه بهت میاد مادر راست میگه والا مگه داریم از سیاهی رنگی بالاتر؟ "نفسم حسین، همه کسم حسین" ما خونوادگی بندهٔ این دریم برا حسین همه مثل قنبریم توو این مسیر هممون برادریم خداروشکر همه شیعهٔ دوآتیشهٔ شخص حیدریم زیر این پرچم جمعمون جمع و با حسین میشه عهدمون محکم بی برو برگرد مادرش هر کی یه یاحسین میگه میخره در هم خالیه جامون این شبا دم ضریح پایین پا پیش آقامون واسه دردامون کاش میشد یه نیمه شب بریم نجف خونهٔ بابامون "نفسم علی، همه کسم علی" .👇
. علیه السلام شبِ مستیه شبِ شراره شبِ دلایِ بی‌قراره دلا امشب یه لحظه آروم تویِ سینه نداره هواییه دوباره قلبم هوایِ یاروُ کرده تنگه دلم دوباره تنگِ شیش‌گوشه‌یِ نگاره هوایِ تلِّ زینبیه هوایِ کفُّ‌العبّاس هوایِ اِیوونِ طلایِ شاهِ کرم رو داره یه عمره با هر نفسِ من یه یاحسین شکفته یه عمره چشمام روز و شب از درد و غمت می‌باره یه کربلا داری و قلبم اسیرشه آقاجون شکرِ خدا دستِ کریمت رو سرم سایه‌ساره‌ اربابم /۳/ حسین الهی دستِ لطفت ارباب رو سرِ من بمونه سرم فدایِ راهِ پاکت اگه کنی اشاره قشنگترین دقایقِ من تو هیأتا گذشته کاشکی به قلبِ عاشقِ من یه دم کنی نظاره قسم به حنجرِ بریده به چشمایِ دریده به حقِّ طفلِ رنگ پریده به حقِّ مشکِ پاره‌‌ بذار بیام یه بارِ دیگه کربلاتو ببینم که می‌کشه آتیشِ عشقت از تویِ دل شراره اربابم  /۳/  حسین ✍ .👇
. زمین برای سماوات می کند اقرار که دور فاطمه گشته تمامی ادوار تمام واقعه شرمندگی یک مرد است چه ماجرای هجوم و چه ماجرای انار پس از حریق مدینه ، بیوت آل الله به درب خانه ندیدند میخ یا مسمار من از خلیفه ی آن وقت،دارم استفتاء چه شد رعایت احکام  یک زن بیمار کسی که  خیر العمل بِرّ و مهر او باشد ندید خیر دگر از مهاجر و انصار خدا نبخشدش آن قُلُدری که با خود برد به درب خانه حورا جماعت اشرار از آن زمان که به دستاس فاطمه خون دید علی به خانه نرفته دگر به صرف نهار به سمت یک زن بد حال حمله ور شده است سگی که وا شده قلاده اش ،سگ بد هار به قصد کُشت زدند تا که از نفس افتاد به قصد قرب زدند هر کدامشان صد بار سلام الله علیها    این قطره  را دور از دل دریا نیانداز ما را جدا از روضه سقا نیانداز گوش تو را آزرده ام ،پر ادعایم سنگی به سمت مرغ بد آوا نیانداز من دلخوشم می بینمت وقتی بمیرم امروز مرگم را بده ، فردا نیانداز دست تو را می خواستم نه دِرهمت را من را به دست مردم دنیا نیانداز ما از قلم افتاده ایم عیبی ندارد از چشم خود ای نازنین،ما را نیانداز ما بچه های هیئتی گر اهل ناریم ما را کنار دشمن(قاتل)زهرا نیانداز .... گریز روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زحمت نکش جارو نزن پهلو شکسته بس کن خودت را فاطمه از پا نیانداز دستت توان وزن سنگین را ندارد دیگر برای بچه ها تو جا نیانداز   در این خسوف چهره ات رازی نهفته   ‏شک در دلم ای عصمت کبری نیانداز .... گریز کربلا تازه به خواب ناز رفته ، بی مروت دیگر سر شش ماهه را بالا نیانداز سلام الله علیها      من کویر و بی برم اما ، بر سرم ابر رحمت زهراست خالیم،بی بهایم  و هیچم ،هرچه هست از عنایت زهراست صف کشیدیم نانمان بدهد،ایستادیم جانمان بدهد این غذاهای آخر هیات،دست پخت حضرت زهراست بچه ها ی یتیم زهرائیم ،که ندیدیم قبر مادر را  گره کور ما حرم شده است ، عقده ما زیارت زهراست روح ما را ز فرش خواهد برد،دسته دسته به عرش خواهد برد کل محشر به لطف او محتاج،آری آن روز نوبت زهراست خشم او خشم حضرت جبار،حب او حب حضرت رحمان دستگاه عدل  عادل منان ، بر اساس قضاوت زهراست صبح محشر که خلق می لنگند،فاطمیون تمام می خندند انبیا از نفس که افتادند،تازه وقت شفاعت زهراست طُهر مطلق طهارت زهراست،حور محو نجابت زهراست صد چو جبریل وحی هر دم،در شگفت از جلالت زهراست سلام الله علیها    این زخم پهلوی تورا من تازه دیدم این باد بازوی تورا من تازه دیدم گفتم چرا این مدت از من رو گرفتی سرخیِ ابروی تو را من تازه دیدم این روسریِ سوخته روی سرت بود کوتاهیِ موی تو را من تازه دیدم زیور به دست تو شکست،آنروز دیدم خون النگوی تو را من تازه دیدم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد این جای چاقوی تو را من تازه دیدم احدزاده  زهرا سلام الله علیها  ماندم که پهلوی  تو را اول بشویم یا اینکه بازوی تو را اول بشویم این سو که زخم پهلو آن سو زخم بستر این سو و آن سوی تو را اول بشویم آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را اول بشویم زهرا نگفتی گیسویت آتش گرفته اصلا بیا موی تو را اول بشویم زینب حواسش نیست، باید تا ندیده خون النگوی تورا اول بشویم گلبوسه خواهد زد حسن پیشانیت را پس خوب ابروی تو را اول بشویم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد پس زخم چاقوی تو را اول بشویم *** به جای بیت سوم می شه این بیت رو در آخر کار به این صورت آورد: آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را آخر بشویم سلام الله علیها    صدف پیغمبر خاتم و گوهر می شود زهرا پدر که مصطفی گردیده دختر می شود زهرا به یمن حضرت زهراست معنی می شود قرآن  تمام هل اتی و قدر و کوثر می شود زهرا کسی هم کفو زهرا غیر حیدر نیست در عالم علی چون شوهرش گردیده همسر می شود زهرا تفاخر می کند هر کس به آباء و به اجدادش مرا بابا علی بوده ست  و مادر می شود زهرا شفاعت می کند از بس که کافر هم طمع دارد تمام صحنه محشر سراسر می شود زهرا به یک یا فاطمه خیبر به دست مرتضی افتد مصافی پیش اگر آید خود حیدر می شود زهرا مرا آغاز و پایانی به جز زهرا و حیدر نیست تمام یا علی هایم در آخر می شود زهرا ولی الله اعظم را پناه است او و پشتیبان ولایت را ولی الله اکبر می شود زهرا   .