eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام به روایتی همه ریختن روی سر تو دو سه ساعتی به روایتی نیزه  رو زد میون قلبت سنان لعنتی سید الشهدا به روایتی  کشتن تو رو با هر چی که میشد چه رذالتی به روایتی توی قتل تو شریکن یه جماعتی سیدالشهدا به روایتی زدی تکیه به نیزه ی غربت چه نجابتی به روایتی پشت نکردی به لشگر دشمن چه شجاعتی سیدالشهدا چه مصیبتی تو هنوزم زنده ای میرم برا بی حرمتی چه مصیبتی پای نامحرم به حرم واشد چه مصیبتی  سید الشهدا یه عنایتی یه حرم قسمتون کن حرم دعوتی یه عنایتی انگار از چشم تو افتادم یه زیارتی سید الشهدا  ✍ امام حسین علیه‌السلام 👇
.. روز روز خوش دیانت بود  روز روز وفور نعمت بود روز سرکوبی شیاطین بود روز جشن و سرور امت بود روز تبلیغ و روز آگاهی روز ترویج دین و (ما انزل) روز تیین باطن دین بود روز تشریح در شریعت بود برترین عید در تمام قرون آشکارا بگو نبی اکنون تا ببینند چشم خفاشان که چه مقصود از نبوت بود جز علی یاور پیمبر نیست جز علی مقتدا و رهبر نیست دست بالای دست حیدر نیست روح آیات حق ولایت بود تا که مولا رسید همهمه شد از خدا و نبی او گله شد باز هم خصم در مغالطه شد آنکه در باطنش خباثب بود خلفا یک به یک عقب رفتند که مگر امر امر خالق نیست رو‌گرفتند از ولی خدا ترش کردند ؛ از حسادت بود یار غار نبی به خود لرزید به خود از روی خشم می پیچید شؤر کردند دسیسه می کردند قصدشان قدرت و حکومت بود اینهمه نقل در کتب ؛ حالا در تواتر شده ست خب حالا باز هم فکر سفسطه امد اینهمه واضحات؛ حجت بود اینهمه ظلم را مقصر کیست شعله ی دشمنی تان از چیست به خداوند شیعه ول کن نیست شیعه از اولش به بیعت بود چه کسی فتح کرد خیبر را شد فدا حضرت پیمبر را چه کسی افضل ست حیدر را؟ سینه اش مملو از هدایت بود «پادشاهی که تاج و‌تخت نداشت» دست هرگز نزد به بیت المال پشت میز ریاستش ننشست روز و شب را به فکر خدمت بود بین یک بادیه نشین و زبیر بین مردم و مالک اشتر وقت تقسیم امتیاز نداد حمکرانی اش از عدالت بود حیف از حماقت برخی اهل تحریف دوره اش کردند طلحه؛ابن زبیر؛ابوموسی دشمن اصلی اش جهالت بود علیه السلام   ✍ .
. ده شب برای گریه کنان غم بیاورید ده شب برای  سینه زنان دم بیاورید فابک علی الحسین که ماه عزا شده ده شب بساط روضه فراهم بیاورید از گریه بر حسین که خسته نمی شویم اصلا تمام سال محرم بیاورید پیراهنی که پاره شده غرق خون شده چون بیرق و کتیبه و پرچم بیاورید فردا که آتش است نصیب گناه ما از اشک چشم ما کمی شبنم بیاورید زهرا نشسته است خودش بین قتلگاه مقتل بیاورید ، مقرّم بیاورید حرف از حسین گرچه گلو نامرتب است ای ناظمان نوحه منظم بیاورید حالا که رحم در دلتان نیست کوفیان!!! از مادران به همره خود هم بیاورید... ...شاید که ذبح شد سر شیرخواره ها سر نیزه های ریزتری هم بیاورید آداب ذبح را به گمانم بلد نبود آنجا به جای شمر یک آدم بیاورید    ✍ ۱۴۰۳ ۱۴۰۳/۴/۶
. خیمه زدم بساط غمت را به پا کنم می خواستم قیامت عظمی بنا کنم هیزم نمی خری؟من ناچیز را ببر باید برای تو تن خود را سیا کنم طبل بزرگم و همه تو خالی ام ولی محکم بزن برای تو قدری صدا کنم دیوانه وار اگر به سر و صورتم زدم می خواستم برای تو یک کوچه وا کنم سوگند می خورم که ازین پس حسین جان هر کس که برد نام تو ، من گریه ها کنم من را که کثرت ذنبم زمین زده بازم بلند کن که علم را به پا کنم زور کتل به خبط و گناهم نمی رسد گهواره را بده که کمی جابجا کنم با دسته جات آمده ام بین کوچه ها تا خاک پای کودکی را طوطیا کنم حل میشم شبیه شکر ، قول می دم خود را شبیه غلام شما کنم تنگ آمده دلم سفر کربلا چه شد آخر چه خاک بر سر این بینوا کنم بر روی بام می روم هر شب به سمت تو  تا اخرین نفس دم یالیتنا کنم روضه اگر که خواند کسی سعی می کنم  از پیکر تو  شمر و سنان را جدا کنم من زیر و رو شدم به شما قول می دهم این سینه را به سینه زدن آسیا کنم     ۱۴۰۳/۰۳/۱۶ ........ . (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ⬅️اجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله به آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض‌ها انشاالله همه اموات فیض ببرند اما یا اباعبدالله آقاجان قربون اسمت بشم ..."قربون لقبت" دیگه کاروان داره نزدیک میشه به کربلا ."خوش به حال اونایی که فدای تو شدن،خوش به حال اونایی که جون دادن تو راه تو اقاجان...." خوش به حال اونایی که آخرین کلامشون وقتی تو خون غلتیدن یا اباعبدالله بوده خوش به حال کسانی که حالا کربلا هستند عزیزان کاروان امام حسین دیگه چند روزه از مکه حرکت کرده به سمت کربلا کم کم روز به روز نزدیک میشه به کربلا دیگه بوی محرم به مشام می رسدبگیم حسین جان خدا را شاکریم که امسال هم زنده ایم که درعزاداری شما شرکت کنم خیلی بین من شما بودند ولی حالا جایشان خالیست از این مجلس ومحفل فیض ببرند انشاالله آقا زمانی دستمان را بگیرد که دست مااز همه جا کوتاست شب اول قبر آقا به فریادمان برسه حالا دلها آماده شد روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا رو برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️ای اشک کجایی که غم از راه رسید ♦️اندوه عظیم و ماتم از راه رسید ♦️یک سال گذشت و باز یک بار دگر ♦️پلکی زدی و محرم از راه رسید ⬅️قافله دارد به کربلا می آید. یک وقت رسیدند به جایی که دیدند اسب آقا امام حسین (ع) قدم از قدم بر نمی دارد. آقا اسبش را عوض کردند دیدند راه نی رود. چند اسب عوض کردند. یک وقت جوان ها گفتند: آقا! چرا این اسب ها راه نمی روند؟ فرمود: ببینید از این عرب های باده نشین کسی هست در این سرزمین که اسم این سرزمین را بلد باشد.یک پیرمردی را آوردند. پرسیدند: آیا اسم این زمین را می دانی؟ گفت؟ آری آقا؛ این زمین چند اسم دارد. قادسیه، غاضریه، شاطی ء الفرات، فرمود: این زمین اسم دیگری هم دارد؟ گفت: این جا را نینوا هم می گویند. هنوز آن اسمی که امام حسین(ع) دنبالش می گردد آن عرب نگفته است. فرمود:آی مرد! این زمین اسم دیگری ندارد؟ گفت: چرا این جا را کربلا هم می گویند،فرمود:آی جوانها بارها را پایین بیاورید،بار منزل رسید. 🔶آی زمین کربلا من ارمغان آورده ام 🔶درّ کوچک اصغر شیرین زبان آورده ام ⏪نوبت رسید به پیاده کردن زینب؛ بنی هاشم کوچه باز کردند با چه عزت و احترامی عقیله بنی هاشم رو پیاده کردند؛ آی روزگار؛ حتی کسی اینجا سایه زینب رو ندیده؛ تاریخ نوشته تا کربلا احدی قامت زینب رو ندیده بود، چشمی نبود که زینب رو تا کربلا دیده باشه اما بعد کربلا ورق برگشت؛ یابن الحسن ببخش من رو؛ دیگه چشمی نبود که ناموس حسین رو ندیده باشه؛ حسین؛ حسین آرام جانم ..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی ▪️▪️▪️▪️▪️ 1403/4/12
. خدایا داره می ره پیغمبرم پشت سرش دست به دعا می برم یواش برو ای تموم زندگیم جون به لبم کردی علی اکبرم بچه بزرگ نکردم آسون خدا قربون اون قد و بالات شم بابا برو به خیمه عمه آروم بشه اذان بگو موذن کربلا بی تو نفس کشیدنم سخت میشه نرو که دل بریدنم سخت میشه تو تشنه ای تشنه تر از تو بابا برای تو جنگیدنم سخت میشه صدام بکن نزار هراسون بشم چیزی بگو علی پریشون نشم داغ جوون میشکنه و می کشه جووون نزار که بی جون بشم بچه بزرگ نکردم اینجور بشه اینجوری از چشای من دور بشه اکبر بره علی اصغر بیاد بین هزار تا نیزه محصور بشه نمیشه باورم صدات قطع بشه بسته چشماتو نگات قطع بشه من اهل نفرین بودم ای عمر الهی نسل بچه هات قطع بشه باید تو رو از رو خاکا جمع کنم از جلو چشم عمه ها جمع کنم اگه رو دستم ببرم می ریزی باید تو رو روی عبا جمع کنم علیه السلام    ۱۴۰۳/۴/۲۳ .
. خون چکیده ست ز چشم تر من ...چیزی نیست شده مجروح و شکسته پر من ...چیزی نیست هر زمانی که زمین خوردم و مجروح شدم یاد دادی که بگو دختر من:" چیزی نیست" آب شد قلب من از شدت وحشت بابا داد زد بسکه عدو بر سر من ...چیزی نیست هدیه ای بود به دستم ز تو اما قاتل چشمش افتاد به انگشترمن... چیزی نیست از روی ناقه چو عباس زمین افتادم ترک افتاد به نیلوفر من... چیزی نیست لذتت بود پدر موی بلندم اما آتش افتاد به فرق سر من ...چیزی نیست می کشیدند مرا از سرم اما عمه گره محکم زده بر معجر من... چیزی نیست آن عبایی که به نعش علی اکبر بردی هست اما دگر از اکبر من چیزی نیست من دوباره پری کودکیم خواهم شد گر کبود است همه پیکر من چیزی نیست سر تو زخم شده پس بدنت پاره شده پیش زخمان تو زخم پر من چیزی نیست ✍  سلام الله علیها  .
. حسن امیر من است و خوشم که نعم الامیری شهادت است به پای چنین امیر بمیری به ذکر یا حسن از مادرش گرفتم اجر رسیده است از ایشان مرا چه خیر کثیری چه ثروتی است کسی را که حب او دارد گدای او اگر هستی نه بینوا نه فقیری غلام حلقه به گوشش همیشه آزاده ست به بند او که درآیی نه برده ای نه اسیری خودش برای یتیمان اعانه شبها برد خودش برای جذامی گرفت لقمه پنیری امام و خنده دندان نما ، تعجب نیست که داده در عوض زهر ، کاسه شیری چقدر موی سفید است در سرش پیدا رسیده است چگونه جوان به نقطه پیری به جای زهر بیارید نام زهرا را دگر نیاز نباشد برای قتلش اجیری  ✍ علیه السلام  .
. من از غریبه و از دست آشنا خوردم فریب خدعه ی دنیای بی وفا خوردم گلیم سوخته ام من ،ولی فدای سرت اگر میان بساطت همیشه پا خوردم به خازنان جهنم مرا سفارش کن به قدر اَرزنی گاهی غم تو را خوردم هوای شهر که جان مرا گرفت هر دم میان مجلس روضه فقط هوا خوردم به لطف بردن نام تو حال من خوب است علی الخصوص که از خاک کربلا خوردم بگیر گوش مرا مثل طفل بازیگوش که چوب سرکشی ام را هزارها خوردم من از قضای خودم راضی ام همین مقدار: نشسته ام سر این سفره و غذا خوردم من از تو رد نشدم که ز چایی موکب  برای خیر دو دنیا یکی دوتا خوردم مرا شلوغی محشر نگاه سبزی کن که بارها به شلوغی دسته ها خوردم به جای تو تن من درد می کند آقا اگر تصادفی به واژه ی عصا خوردم علیه_السلام   ✍ .
. زمین برای سماوات می کند اقرار که دور فاطمه گشته تمامی ادوار تمام واقعه شرمندگی یک مرد است چه ماجرای هجوم و چه ماجرای انار پس از حریق مدینه ، بیوت آل الله به درب خانه ندیدند میخ یا مسمار من از خلیفه ی آن وقت،دارم استفتاء چه شد رعایت احکام  یک زن بیمار کسی که  خیر العمل بِرّ و مهر او باشد ندید خیر دگر از مهاجر و انصار خدا نبخشدش آن قُلُدری که با خود برد به درب خانه حورا جماعت اشرار از آن زمان که به دستاس فاطمه خون دید علی به خانه نرفته دگر به صرف نهار به سمت یک زن بد حال حمله ور شده است سگی که وا شده قلاده اش ،سگ بد هار به قصد کُشت زدند تا که از نفس افتاد به قصد قرب زدند هر کدامشان صد بار سلام الله علیها    این قطره  را دور از دل دریا نیانداز ما را جدا از روضه سقا نیانداز گوش تو را آزرده ام ،پر ادعایم سنگی به سمت مرغ بد آوا نیانداز من دلخوشم می بینمت وقتی بمیرم امروز مرگم را بده ، فردا نیانداز دست تو را می خواستم نه دِرهمت را من را به دست مردم دنیا نیانداز ما از قلم افتاده ایم عیبی ندارد از چشم خود ای نازنین،ما را نیانداز ما بچه های هیئتی گر اهل ناریم ما را کنار دشمن(قاتل)زهرا نیانداز .... گریز روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زحمت نکش جارو نزن پهلو شکسته بس کن خودت را فاطمه از پا نیانداز دستت توان وزن سنگین را ندارد دیگر برای بچه ها تو جا نیانداز   در این خسوف چهره ات رازی نهفته   ‏شک در دلم ای عصمت کبری نیانداز .... گریز کربلا تازه به خواب ناز رفته ، بی مروت دیگر سر شش ماهه را بالا نیانداز سلام الله علیها      من کویر و بی برم اما ، بر سرم ابر رحمت زهراست خالیم،بی بهایم  و هیچم ،هرچه هست از عنایت زهراست صف کشیدیم نانمان بدهد،ایستادیم جانمان بدهد این غذاهای آخر هیات،دست پخت حضرت زهراست بچه ها ی یتیم زهرائیم ،که ندیدیم قبر مادر را  گره کور ما حرم شده است ، عقده ما زیارت زهراست روح ما را ز فرش خواهد برد،دسته دسته به عرش خواهد برد کل محشر به لطف او محتاج،آری آن روز نوبت زهراست خشم او خشم حضرت جبار،حب او حب حضرت رحمان دستگاه عدل  عادل منان ، بر اساس قضاوت زهراست صبح محشر که خلق می لنگند،فاطمیون تمام می خندند انبیا از نفس که افتادند،تازه وقت شفاعت زهراست طُهر مطلق طهارت زهراست،حور محو نجابت زهراست صد چو جبریل وحی هر دم،در شگفت از جلالت زهراست سلام الله علیها    این زخم پهلوی تورا من تازه دیدم این باد بازوی تورا من تازه دیدم گفتم چرا این مدت از من رو گرفتی سرخیِ ابروی تو را من تازه دیدم این روسریِ سوخته روی سرت بود کوتاهیِ موی تو را من تازه دیدم زیور به دست تو شکست،آنروز دیدم خون النگوی تو را من تازه دیدم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد این جای چاقوی تو را من تازه دیدم احدزاده  زهرا سلام الله علیها  ماندم که پهلوی  تو را اول بشویم یا اینکه بازوی تو را اول بشویم این سو که زخم پهلو آن سو زخم بستر این سو و آن سوی تو را اول بشویم آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را اول بشویم زهرا نگفتی گیسویت آتش گرفته اصلا بیا موی تو را اول بشویم زینب حواسش نیست، باید تا ندیده خون النگوی تورا اول بشویم گلبوسه خواهد زد حسن پیشانیت را پس خوب ابروی تو را اول بشویم قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد پس زخم چاقوی تو را اول بشویم *** به جای بیت سوم می شه این بیت رو در آخر کار به این صورت آورد: آخر چگونه چشم بازت را ببندم بگذار تا روی تو را آخر بشویم سلام الله علیها    صدف پیغمبر خاتم و گوهر می شود زهرا پدر که مصطفی گردیده دختر می شود زهرا به یمن حضرت زهراست معنی می شود قرآن  تمام هل اتی و قدر و کوثر می شود زهرا کسی هم کفو زهرا غیر حیدر نیست در عالم علی چون شوهرش گردیده همسر می شود زهرا تفاخر می کند هر کس به آباء و به اجدادش مرا بابا علی بوده ست  و مادر می شود زهرا شفاعت می کند از بس که کافر هم طمع دارد تمام صحنه محشر سراسر می شود زهرا به یک یا فاطمه خیبر به دست مرتضی افتد مصافی پیش اگر آید خود حیدر می شود زهرا مرا آغاز و پایانی به جز زهرا و حیدر نیست تمام یا علی هایم در آخر می شود زهرا ولی الله اعظم را پناه است او و پشتیبان ولایت را ولی الله اکبر می شود زهرا   .
. غم داری و با مرتضی چیزی نگفتی از آنهمه رنج و بلا چیزی نگفتی همسایه ها مرگ تو را می خواستند و در حقشان غیر از دعا چیزی نگفتی من محرمت بودم ولی شرمنده کردی کردی مراعات مرا چیزی نگفتی اندازه ی یک مرد جنگی زخم دیدی اما جلوی بچه ها چیزی نگفتی خسته نباشی،نان نپز،راضی نبودم زحمت ندادی فضه را چیزی نگفتی دستاس را شستی که چشم من نیوفتد از زحمت زخمت چرا چیزی نگفتی شانه ز درد شانه ات بالا نیامد با زینب از این ماجرا چیزی نگفتی دیدی که قلبم سوخته شکوه نکردی سیلی که خوردی بی هوا چیزی نگفتی حیدر فدای غیرتت بانوی حیدر افتاده بودی زیر با پا چیزی نگفتی این زد تو را،آن زد تورا، اما عزیزم تو مادری کردی به ما چیزی نگفتی زانوی حیدر با تن تابوت لرزید جز رفتنت این روزها چیزی نگفتی کابوس تو پیراهن خونیست ،درخواب جز یا حسین و کربلا چیزی نگفتی    ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ ✍ ....................... . آنکه پیوسته حسادت بر گل بی خار کرد عاقبت یار مرا کشت و مرا بی یار کرد دیدن زهرا همه غم‌ها ز قلبم می‌ربود نگذرد حق زآنکه محرومم از این دیدار کرد با که گویم ای خدا در سن هجده سالگی تکیه گاهم پیش چشمم تکیه بر دیوار کرد بشکند آن دست سنگینی که بین کوچه ها بس که سیلی زد دو چشم همسرم را تار کرد پیرهن می‌شد پر از خون هر نفس که می‌کشید وای من با سینه‌ی حورا چها مسمار کرد بعد زهرا ارثیه بر طفل دردانه رسید خصم بر طفلِ سه ساله، کینه ی بسیار کرد گفت بابا در بیابان، تازه خوابم برده بود با لگد زجرِلعین آمد مرا بیدار کرد شائق! آن کس که به دل داغ نگارم را گذاشت زینبم را خون جگر در کوچه و بازار کرد ✍ .
. بند اول دار ‌و ندار عاشقا اومده تموم هستی گدا اومده رها کنید درد و غم و غصه رو دلیل لبخند خدا اومده مجنون مجنون مجنونم بی تاب بی تاب بی تابم من نوکر در این خونم حسین ابن علی اربابم میزنم با فطرس، در خونه ی زهرارو میرم‌ تا ببینم، توی گهواره آقارو یا اباعبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بند دوم راه رسیدن به خدا ساده شد دلا همه مقیم سجاده شد دوباره حاجت حسین داده شد یعنی دوباره یک علی زاده شد همه ی خوبیای عالم تو دل بزرگ دریاشه کی میتونه به غیر حسین واسه ی این علی باباشه اشک شوقم سردو، سر مجنون من داغه حاجتمو امشب، میگیرم از این قنداقه سیدُنا سجاد 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بند سوم ماه زمین و آسمونو ببین رو دست مهربون ام البنین برای عرض تبریک اومدن فرشته ها کنار روح الامین صلَّ اللهُ علٰی محمد علمدار کربلا اومد خبر بدید به اسدالله اسد الحیدر دنیا اومد خورشید تو مدینه، پیش گهوارش زانو زد آی عاشقا مژده، عمو جان مهدی اومد جانم ابوفاضِل شعر و سبک: .👇
. بند اول دار و ندار عاشقا اومده تموم هستی گدا اومده رها کنید درد و غم و غصه رو دلیل لبخند خدا اومده مجنون مجنون مجنونم بی تاب بی تاب بی تابم من نوکر در این خونم حسین ابن علی اربابم میزنم با فطرس، در خونه ی زهرارو میرم‌ تا ببینم، توی گهواره آقارو یا اباعبدالله بند دوم راه رسیدن به خدا ساده شد دلا همه مقیم سجاده شد دوباره حاجت حسین داده شد یعنی دوباره یک علی زاده شد همه ی خوبیای عالم تو دل بزرگ دریاشه کی میتونه به غیر حسین واسه ی این علی باباشه اشک شوقم سرده، سر مجنون من داغه حاجتمو امشب، میگیرم از این قنداقه سیدُنا سجاد بند سوم ماه زمین و آسمونو و ببین رو دست مهربون ام البنین برای عرض تبریک اومدن فرشته ها کنار روح الامین صلَّ اللهُ علٰی محمد علمدار کربلا اومد خبر بدید به اسدالله اسد الحیدر دنیا اومد خورشید تو مدینه، پیش گهوارش زانو زد آی عاشقا مژده، عمو جان مهدی اومد جانم ابوفاضِل شعر و سبک .👇