eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم گیرم بخرندم بکسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم من دست تهی دارم و تو دست نوازش تو باغ گلی من که به جز خار ندارم در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو محتاج گلم کار به گلزار ندارم من مشتری یوسف و در دست کلافی جز رشته دل بر سر بازار ندارم ای آنکه غمت ناز فروشد بدو عالم دریاب که من غیر تو غمخوار ندارم بگذار بخندند و بگیرند و ببندند دیوانه ام و بیم ز آزار ندارم آرند همه هدیه برای تو و من نیز جز دیده گریان و دل آزار ندارم ای قامت خم گشته و این بار معاصی پیش کرمت خوشتر از این بار ندارم من «میثم» و در پیروی از میثم تمار جز دار غم عشق شما دار ندارم استاد ✍ .............. . بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین در اوج فقر، ثروت ما می‌شود حسین زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست وقتی که ذکر هیئت ما می‌شود حسین این روزها مساجد ما هم حسینیه است در این دهه عبادت ما می‌شود حسین این چند قطره اشک به پای غمش کم است بعد از وفات، حسرت ما می‌شود حسین همراه کم حجاب نشسته محجبه بنیان‌گذار وحدت ما می شود حسین ما ملت امام حسینیم و تا ابد پشت و پناه ملت ما می‌شود حسین آن لحظه‌ای که خلق سرافکنده می‌شوند در روز حشر، عزت ما می‌شود حسین یارب تو شاهدی که در ایام اربعین یکجا تمام حاجت ما می‌شود حسین زهرا اگر مؤید دل‌های ما شود سرمایه‌ی محبت ما می‌شود حسین وقتی که بالحسین شروع دعای ماست مشغول استجابت ما می‌شود حسین ✍ ................... ببخشمان که دل بی قرار کم داریم میان منتظران، مهزیار کم داریم زبان شعر، برایت نگفته‌ها دارد مؤیّد و شفق و سازگار کم داریم ✍ ............... از ازل در طلبت چسم ترم گفت حسین از ازل‌در‌طَلَبَت‌چشم‌ترم‌گفت‌؛ حسين هركجا‌بال‌زدم،‌بال‌و‌پرم‌گفت‌؛ حسين مادرم‌داد‌به‌من‌درس‌محبت‌اما من‌حسيني‌شدم‌ازبس‌پدرم‌گفت‌؛ حسين شيره‌ي‌مِهرتوخون‌شد‌به‌رگم‌شد‌جاري خونِ‌دل‌اشك‌شدودرنظرم‌گفت‌؛ حسين تاگُل ‌نام‌توواشدبه‌لبم،بازپدر گفت‌شكرتوخداياپسرم‌گفت‌؛ حسين هرچه‌دارم‌همه‌ازلطف‌پدربودكه‌او عوض‌قِصه‌به‌بالين‌سرم‌گفت‌؛ حسين اين‌عجب‌نيست‌كه‌يك‌بنده‌بَرَدنام‌تورا كه‌خدايِ‌ازل‌دادگرم‌گفت‌؛ حسين تيغهانوحه‌يِ‌خون‌از‌لبشان جاري‌شد تادرآن‌لحظه‌كه‌بانويِ‌حرم‌گفت‌؛ حسين گفتم‌اي‌عشق‌مرادستِ‌نيازاست‌دراز طلبِ‌خويش‌به نزدِكه‌برم‌گفت‌؛ حسين 📝 رضا حمامی آرانی "صفير"
. 🔊 روضه هفتگی 📆 پنجشنبه ۱۰ آبان ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 حجت الاسلام والمسلمین خطاط 🔊 بخش اول | اشک را از چشمه سار دیده تر می کشد 🔊 بخش دوم | قرائت دعای مسجد زید بن صوحان 🔊 بخش سوم | انگار سر دردت تو را بد خواب کرده 🔊 بخش چهارم | ایستاده میمیرم پای همین پرچم 🔊 بخش پنجم | یا ابا عبدالله آقای من 🔊 بخش ششم | سیدی و مولای یا اباعبدالله 🔊 بخش هفتم | با تو سر شد همه خاطره هام .👇👇👇👇👇
Fadaeian_Haftegi_14030810_01.mp3
25.24M
🔊 بخش اول | اشک را از چشمه سار دیده تر می کشد متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/109687 📋 اشک را از چشمه سار دیده ی تَر می‌کشم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشک را از چشمه سار دیده‌ی تَر می‌کشم دارم از اندوه تو آه مُکَرّر می‌کشم من به تلخی فراقت سخت عادت کرده‌ام جام زهر دوریت را شب به شب سَر می‌کشم خیمه‌ات را در بیابان‌ها تصوّر می‌کنم چادر تنهایی‌ات را عین دفتر می‌کشم بارها این شهر را گشتم، کسی فکر تو نیست بار عشقت را خودم، بی‌یار و یاور می‌کشم نَفْس من راه تَنَفُّس کردنم را بسته‌ست هرچه دارم می‌کشم از این ستمگر می‌کشم مَعصیَّت مانند من پشت کسی را تا نکرد در جوانی رنگ پیری را فراتر می‌کشم روح تو از دست سهل‌انگاریم آزار دید روی قلبت با همین اعمال خنجر می‌کشم غالباً سردرگمی‌هایم به هیئت می‌رسد مِنَّت ارباب‌ها را مثل نوکر می‌کشم چای روضه ناامیدی‌های من را شست و بُرد دست سردم را به گرمای سماور می‌کشم آرزو دارم ببینم خطبه‌خوانیِ تو را در خیالاتم تو را بالای منبر می‌کشم مستمند مهربانیِ توأم ردَّم نکن کاسه‌ی خالی خود را تا دم در می‌کشم اوج خوش‌حالیِ من لمس نوازش‌های توست سر که بُگذارم به روی شالت پَر می‌کشم هر زمان بد می‌شوم زهرا دُرُستم می‌کند در گرفتاری خودم را سمت مادر می‌کشم کُشته‌ی عشق حسینم کربلا دفنم کنید لااقل بر روی نعشم خاک دلبر می‌کشم جان بانویی که گیر افتاد پشت در بیا داغ او را در دلم تا روز محشر می‌کشم قنفذ بی‌چشم و رو می‌گفت:« ای زهرا ببین» با طنابم پهلوان جنگ خیبر می‌کشم
مداحی_آنلاین_چه_می_شود_،_که_شبی_هم_کنار_ما_باشی_استاد_میرزامحمدی.mp3
1.06M
چه می‌شود که شبی هم کنار ما باشی به درد عاشق بیچاره‌ات، دوا باشی (عج) 🎙 علیه_السلام چه می شود ، که شبی هم کنار ما باشی به درد عاشق بیچاره ات ، دوا باشی رضایت دل زهراست از رضایت تو خدا کند که همیشه زما رضا باشی خدا نیاورد آن روز را که بینم من غضب کنی و از این بینوا جدا باشی در آن قنوت سحرگه برای یک لحظه چه میشود که دعا گوی این گدا باشی امید غایب من ، ای مسافر زهرا بلا نبینی الهی به هر کجا باشی یابن الحسن ..... یابن الحسن ..... .
. با عج در چرا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ چرا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو با من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر در مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ ✍ .
. (عج) اگر ز قافله دوریم، خوب می دانیم ولی به لطف تو هر سال جا نمی مانیم و باز هم به نگاه محبتت امسال کنار سفرۀ این فاطمیه مهمانیم هزار فاطمیه رفته و نیامده ای نگو که باز بدون تو روضه می خوانیم بیا که در گذر گردباد این دنیا در انتظار شروع بهار و بارانیم قسم به ساحل چشمان ابری ات عمریست به لطف بارش چشم شماست گریانیم و گرنه مثل بیابان خشک دل هامان فقیر روزی این سفره های بی نانیم از این که بار غم مادر تو را دنیا به دوش برد، ولی خم نگشت حیرانیم به انتقام غم صورت کبود بیا که ما کنار شما پیرو شهیدانیم ✍ .
. 🎤 مه غم آمده در آسمان فاطمیه رسیده باز صدای اذان فاطمیه سیاهی دل ما را به این سیاه عزا بیا ببخش امام زمان فاطمیه مرا ببخش برای همه گناهانم قسم به روی کبود جوان فاطمیه هنوز شهر مدینه غبارآلود است بیا و شرح بده داستان فاطمیه بگو همیشه علی با حقیقت است بگو ولایت است همه آرمان فاطمیه بیا قدم بزن آقا به خاک مادری ات برای تولیت آستان فاطمیه تمام آرزوی ما زیارت زهراست نشان بده حرم بی نشان فاطمیه نگاه کن که نگاهم به اشک محتاج است بیا و روضه بخوان روضه خوان فاطمیه دعا بکن که در این فاطمیه جان بدهم برای بانوی قامت کمان فاطمیه شنیده ام نفس مادرت در آتش سوخت شنیده ام ز غم بی امان فاطمیه شنیده ام که در آتش نفس نفس میزد گل شکسته ی چون ارغوان فاطمیه و شب 1 فاطمیه ....... السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم بجز تو سنگ کسی را به سینه‌ام‌ نزدم سرم به سنگ نخورده است، سر به راهم‌ کن سر مرا بطلب تا نخورده بر لحدم سؤال اگر که بپرسی از اعتقاداتم فقط محبت ذریه‌ی تو را بلدم دم نماز رسیدم دم در خانه که از قنوت نماز تو پُر شود سبدم گدای لقمه‌ی نان علی من الازلم فقیر پشت در خانه‌ات الی الابدم زمان قحطی اشک آتشم‌ دوچندان است ببین برای تباکی چقدر در صددم :: به سادگی نه؛ که از پشت درب شعله‌وری رسیده از تو به من ذکر "یاعلی‌مدد"م میان روضه‌ی احراق باب و کوچه‌ی تنگ مرا ببخش که محکم به صورتم نزدم مسیر خانه به مسجد شده پُر از لاله مشخص است اذیّت شدی قدم به قدم کنار جعبه‌ی خیاطی تو گریه‌کنِ حصیر کهنه‌ی اهداییِ بنی اسدم ✍گروه یا_مظلوم .👇
. به رغم گُم شدن در بیکرانِ عشق ، پیدایی برای رودهای تشنه‌ی دیدار ، دریایی جهان قبل حضورت غرقِ تاریکی مطلق بود تو آن سرچشمه‌ی نوری ، تو خورشیدی ، تو زهرایی! خدا ، خُلق تو را سرلوحه‌ی خَلقِ عوالم کرد برای خِلقَت باقیِ مخلوقات ، مبنایی خلاصه می شود ذات تو در دیروزها ؟! هرگز! تمام روزها بی‌تو نخواهد داشت فردایی کمالات تو شرح کاملِ آیات کوثر شد بشر دیگر نمی بیند چُنین تفسیر گیرایی یتیم مکّه روحِ مادری را در وجودت دید به این ترتیب ثابت شد که تو اُمِّ اَبیهایی! به لطف قصّه‌ی " اَلْجّار ثُمَّ الدّار" ...،فهمیدیم که قبل از سفره ات اوّل به فکر سفره ی مایی فقیران را ، یتیمان را ، اسیران را...، پناهی تو تو در اوج سخاوت ، هر نداری را پذیرایی! همیشه وقت تنهایی تو را حس می کنم مادر! همین‌جایی ، همین‌جایی ، همین‌جایی ، همین‌جایی بگو که دوستم داری تو را جان حـسـن جانت عجب نام دل آرایی! چه مولایی! چه آقایی! ... برای یک پسر سخت است ، گیر افتادن مادر ببین! کاری ز دستش برنمی آید به تنهایی حسن هرچه تقلّا کرد ، دست دومی رد شد... گمانم مادرش دیگر نخواهد داشت بینایی ۱۴۰۳✍ علیه_السلام ...................... . مادر مهر محضر نور است هرجا دیده ی تر حاضر است گریه؛ خورشیدی است که از شب فراتر..،حاضر است اشکِ ما مهریه‌ی زهراست..،مهر مادری‌ست ظرفِ چشم ما کنار حوض کوثر حاضر است وقتِ عرضِ دستبوسی اش،مدینه دیده بود زودتر از دیگران،شخص پیمبر حاضر است فاطمه یعنی همان آئینه‌‌ی پروردگار فاطمه یعنی خدایت در برابر حاضر است لیلة القدر است..،قدرش قابل توصیف نیست گرچه از آغاز خلقت فیض منبر حاضر است ساختار پنج تن را حولِ زهرا ساختند فاطمه در قلب آن مانند محور حاضر است در کلاس فاطمه اعجاز را باید شناخت فضّه در تائید آن با کوهی از زر حاضر است وقتِ سختی فاطمه پشت مرا خالی نکرد وقت حلِّ مشکلِ فرزند ، مادر حاضر است حاجتم را تا که گفتم ، زود زهرا رفع کرد طفل تا لب تر کند ، نانِ معطر حاضر است هم طراز شأنِ اقیانوس جز دریا نبود... در کنارِ نام زهرا نامِ حیدر حاضر است زیرِ چتر چادرش معراج را حس می کنیم رُشد خواهی کرد هرجایی که بستر حاضر است فاطمه تقدیر من را نذر عطشانش نوشت از طفولیّت برایم نقشِ نوکر حاضر است گُم نخواهد کرد ما را بین آن هُولُ وَلا بانوی قامت‌خمی که صبحِ محشر حاضر است شال حیدر وا شد امّا دست زهرا وا نشد فاطمه پای علی تا روز آخر حاضر است ▪️ تیزی مسمار کافی بود مادر جان دهد... آه! پهلویش برای ضربه‌ی در حاضر است؟! بردیا محمدی .
. 📋 شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبی که ختم خواهد شد دَمِ صبحش به دیداری هزاران ساعتش وَ اللّٰهِ می‌ارزد به بیداری سحر از تاب گیسویَت به گوش باد گفتم، گفت: عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری، عجب یاری منِ بی‌عُرضه حتی عرضِ حاجت‌هام می‌لنگد گره در کار خود انداختم وقت گرفتاری چه بر می‌آید از دستِ من درمانده جز گریه اَقَلاً دل‌خوشم با چشم‌هایم کرده‌ام کاری برای سنگ‌ِ طفلان سَرِ کویَت...، سَر آوردم بیا دیوانه‌ات را مفتخر گردان به آزاری وَبال مَعصیت بال عُروجم را رُبود از من کبوتر را قفس وِل می‌کند امّا به دشواری قرار از ابتدا این بود...، بارِ هجر بَردارم ببین حالا چگونه شُهره‌ی شَهرَم به سرباری! گریز از ناگزیریِ فراقت کاش ممکن بود... چه چاره دارد این بیچار‌ه‌ی تو غیر ناچاری شهیدان تکلم، کُشتگان نُطق معشو‌ق‌اند بیا تکیه بزن بر کعبه...، ذِبحَم کن به گفتاری اگرچه ظرف من ظرفیَّتش در حَدِّ مِهرَت نیست ندیدم کاسه‌ام را خالی از لبخند بگذاری خودم خاک کف پای تو هستم حضرت‌ عباسی‌ به قول لات‌های بامرام کوچه‌بازاری به جز تو رو به هرکس می‌زدم، رو می‌گرفت از من هوای این گدای رانده از هر خانه را داری به حق خانمِ‌پهلو‌شکسته خواهشاً برگرد به حقِّ ردِّ خون مانده بر تیزی مسماری نه تنها مادر ما سوخت...، بلکه گیر هم افتاد نه ول کن بود میخ در، نه مهلت داد دیواری *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 الحق و الانصاف در حقش جفا کردیم حاج سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الحق و الانصاف در حقش، جفا کردیم با عِلم بر تنهاییش، او را رها کردیم گاهی نمی‌دانم چه شد که، یادش افتادم گاهی برای مصلحت، او را صدا کردیم احساس می‌کردیم، خیلی معرفت داریم آنجا که گَهگاهی، برای او دعا کردیم با گریه‌هایی آن هم، اغلب از سَر احساس تکلیف خود را، فکر می‌کردیم ادا کردیم با غفلت از یاد، امام عصرمان مَردم خود را به این شدت گرفتار بلا کردیم این کم فروشی نیست آیا، در فراق او به ندبه‌های خشک و خالی اکتفا کردیم حال مناجات سحر را، خواب بُرد از ما حتی نماز صبح را عمداً قضا کردیم عجل فرج گفتن فقط بازار گرمی بود اخلاص را بُردیم و قربان ریا کردیم قلب رئوفش را هزاران بار آزردیم با آن گناهانی که اغلب در خفا کردیم جایی برای یوسف زهرا نمی‌ماند وقتی در دل را به روی غیر وا کردیم خانه نشینی علی دنباله‌دار است آه ما یادگارش را دچار انزوا کردیم از شرم پیش مادرت سادات باید مُرد وقتی که با فرزند او اینگونه تا کردیم امروز راه اتصال ماست با مهدی اشکی که نذر حضرت خیرالنساء کردیم از شرکت او در مجالس مطمئن هستم محض حضورش خانه را دارالعزاء کردیم بخشید ما را باز هم در روضه‌ی زهرا تا زخم را با گونه‌ی خود آشنا کردیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. من از غریبه و از دست آشنا خوردم فریب خدعه ی دنیای بی وفا خوردم گلیم سوخته ام من ،ولی فدای سرت اگر میان بساطت همیشه پا خوردم به خازنان جهنم مرا سفارش کن به قدر اَرزنی گاهی غم تو را خوردم هوای شهر که جان مرا گرفت هر دم میان مجلس روضه فقط هوا خوردم به لطف بردن نام تو حال من خوب است علی الخصوص که از خاک کربلا خوردم بگیر گوش مرا مثل طفل بازیگوش که چوب سرکشی ام را هزارها خوردم من از قضای خودم راضی ام همین مقدار: نشسته ام سر این سفره و غذا خوردم من از تو رد نشدم که ز چایی موکب  برای خیر دو دنیا یکی دوتا خوردم مرا شلوغی محشر نگاه سبزی کن که بارها به شلوغی دسته ها خوردم به جای تو تن من درد می کند آقا اگر تصادفی به واژه ی عصا خوردم علیه_السلام   ✍ .
. با عجل الله تعالی فرجه الشریف چنانی که به فطرس بعد عمری بال و پر خوب است به هجران دیده ها دیدار رویت بیشتر خوب است نفس تنگ و دلم تنگ و هوای شهر دلگیر است ولی حال و هوای مسجد سهله سحر خوب است دم در ایستادم سالها چشمم به راهت ماند اگر از کوچه ما هم کنی روزی گذر خوب است میان سفره ی شُبه همین نان حلال ماست به دوران فراغت خوردن خون جگر خوب است جوانی رفت و اما شادمان از پیری ام زیرا که پیری در پی تعظیم کردن تا کمر خوب است برای غربتت گریان شدم کز فرط بی عاری ظهورت با وجود سیصد و اندی نفر خوب است مریض نفس گردیدم برای حال بیمارت اگر تو گوشه ی چشمی کنی از هر نظر خوب است طهارت آرزو دارم به من اشکی عنایت کن فرج خواندن به زیر بارش چشمان تر خوب است هوا سرد است ما را خانمانی نیست ای خورشید به ما مستضعفان تابیدن صبح ظفر خوب است بیا که زخم سینه التیام از تو طلب دارد که مرحم روی زخم مادر از دست پسر خوب است .
. 🔊 🔸 مراسم (س) 📆 پنجشنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج /نریمانی 🔊 حجت الاسلام والمسلمین موسوی 🔊 بخش اول | چنانی که به فطرس بعد عمری بال و پر خوب است 🔊 بخش دوم | بیا که زخم سینه التیام از تو طلب دارد 🔊 بخش سوم | این قصه رو تازیونه میدونه 🔊 بخش چهارم | مارا بشناسید اهل عملیم 🔊 بخش پنجم | عمریه به مادری هات دلم عادت داره 🔊 بخش ششم | منو غلام خونوادت بدون 🔊 بخش هفتم | گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔊 بخش هشتم | اجر رسالت رسول خدا مودت اهل کسا است 🔊 بخش نهم | آرزوی نوکره که پیش آقا بیاد .👇👇👇👇👇👇👇👇
Fadaeian-shahadat-hazrat-zahra-14030824-01.mp3
16.22M
🔊 بخش اول | چنانی که به فطرس بعد عمری بال و پر خوب است متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/110899 ادامه روضه👇
. 📋تنها حرمی که روضه خون نداره - حرم کریمه (ع) .................................................... .(بند اول). اون جا که غم از آسمونش میباره - حرم کریمه تنها حرمی که روضه خون نداره - حرم کریمه اومدم زیارتت بی‌گریه / بی زاری چرا هر چی غربته تو داری حتی توی خونتم بی‌یاری / وای سلام آقا میشه به ما بگی چشات چی دیده ای پسر مادر قد خمیده موهات چرا از بچگی سفیده .(بند دوم). اونجایی که حتی سایه بون نداره - حرم کریمه از گنبد و بارگاه نشون نداره - حرم کریمه هنوزم صحن و سرات خاکیه / ای آقا هنوزم غریبی مثل مولا توو بقیع می‌گیره غربت معنا / وای سلام آقا سلام ما به بغضای شبونت سلام به گریه های بی بهونه ت حتی غریب بودی میون خونت شاعر : ✍ .................................... حاج مسعود پیرایش 📋ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است (ع) (ع) (س) 🏴مراسم عزاداری (ع) .................................................... سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن شاعر : ✍ .................................... 📋غرور کودکیم هنوز دلگیر کوچه‌هاست (ع) (س) .................................................... .(بند اول). غرور کودکیم هنوز دلگیر کوچه‌هاست شب گریه‌های من پر از تصویر کوچه‌هاست موهام اگه سفید شده تقصیر کوچه‌هاست یه روزی تو کوچه‌ها ، یه مادری نشست غرور چند نفر ، سر گوشواره‌ای شکست یه سیلی بی‌حیا به مادرم زدش از اونجا تا به خونمون نشسته اومدش تو کوچه‌ها خورد اون روز ، به صورت ما سیلی یکی زد اما اومد ، صدای چند تا سیلی .(بند دوم). دلیل بغض هر شبم یه خاطر است فقط یک سیلی زد یک عمر حسن شرمنده شد ازم آتیش می‌گیره صورتم حرفش میاد وسط هیشکی بهش نگفت ، اونکه زدی زنه گوشواره با یه سیلی ساده نمی‌شکنه دنیا تو حسرته ، روزای روشنه دوران کودکیم ، شرمنده منه .................................... 👇
. از ما نمی ماند به جا غیر از محبت دور تو می گردیم پس نوبت به نوبت ما طبق معمول همیشه شرمساریم در کوله بار ما ندیدی جز خجالت اما گناهم کمتر از آقایی توست سر می رود از این دل کوچک ارادت با غم سبک تر می شوم در خانه ی تو با کل غم ها فرق دارد این مصیبت تو دستگیر عالمی ، من دست و پاگیر شرمنده ام از اینکه افتادی به زحمت مردم همه شادند در ایام تعطیل دلداده ها دلخوش به شبهای زیارت با صد امید و آرزو دور تو گشتیم در حشر هم داریم امید شفاعت.... من در توانم نیست دنبالت بگردم بلکه تو پیدایم کنی روز قیامت ... رفتی و از دنیا گرفتی دلخوشی را کردی در آغوش حصیری استراحت کنج خرابه روی لبهای تو جان داد جان را گرفت از دخترت، شوق وصالت دلداده ها باید شبیه هم بمیرند پهلو به پهلو، مو به مو ، صورت به صورت ✍ ..................... . علیه‌السلام ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است مهر تو نور دل و اول و پایان من است ای حسینی که عوالم همه گریان تواند گوهر اشک برای تو به دامان است جان نثار حرمت می‌کنم ای محور عشق عشق‌تو دین‌من و مذهب و ایمان‌من است دیده‌ام تا صف محشر زچه آرام شود که نصیبم برِ تو دیده گریان من است به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن‌لحظه حسین‌است که‌مهمان من است به سئوالم اگر آرند به میزان حساب پاسخ آرم به خداوند حسین جان من است .
4_5893460038017619879.mp3
16.5M
حجت‌الاسلام استاد 🔊 ابتدایی 📆 شنـبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۳ 🕌 مسجد مقدس جمکران   🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام قم
. 📋 انگار نه انگار، دیروز همینجا یکی خورد به دیوار (س) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انگار نه انگار، دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار، یه زن رو زدن بین انظار انگار نه انگار، دیروز یه بچه شهید شد با مسمار انگار نه انگار، اونقد زدند دستش افتاده از کار بی‌حیا تر این کوچه، کوچه کوفه و شامه سخت‌تر از روضه‌ی سیلی، روضه سنگ رو بامه انگار نه انگار، می‌بینه از روی نیزه علمدار انگار نه انگار، توو دست و پا سر میوفته هزار بار انگار نه انگار، ناموس پیغمبره توی بازار *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده (س) با نوای حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده انگشتر خلقت ترک خورده درد من و هیچ کس نمی‌فهمه زهرام جلو چشام کتک خورده دستام و از دستت جدا کردند توو شعله دنبال تو می‌گردم جوری زد و جوری زمین خوردی سنگینیه دستاش و حس کردم دار و نداره زندگیم چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت هرشب توو کابوس حسن از تو خجالت می‌کشم زهرا از خاک رو چادر نمازِ تو از پا من و میندازه می‌دونم این چشم‌های نیم بازه تو روت و نگیر از من که می‌میرم دنیا بدون تو برام پوچه اینقدر پر از زخمی که حیرونم از جنگ برگشتی نه از کوچه دار و نداره زندگیم زخمی‌ترین یاسِ علی اشکات و پاک کن فاطمه گریه نکن واسه علی زهرای من، زهرای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یک‌نفر که دلش از بُغض علی می‌جوشید ضربه‌ای زد به درِ خانه و دَر را انداخت گره انداخت به کار همه دنیا آن‌که، ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
4_5897638843628132799.mp3
13.22M
🔻 حجت‌الاسلام استاد 🔊 ابتدایی 📆 یکشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۳ 🕌 مســجد مــقدس جمــکران 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام قم
. نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر سنگین ترین عبادت روی زبان ماست داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم امروز درس فاطمیه، امتحان ماست واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم این زخم های سرخ همیشه نشان ماست جان داده ای به راه امامت که همچنان نام علی هنوز بلند از اذان ماست سلام_الله_علیها ✍ ................. گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک لات هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود ✍ 👇
. در روضه های آل عبا قد کشیده ام   این خانواده را ز ازل برگزیده ام همچون کبوتری که به دنبال دانه است هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام این جا گدا شدن به خدا اوج عزت است این را من از کلام بزرگان شنیده ام من اهل روضه ام به دعاهای مادرم گفته تو را برای همین پروریده ام دست خودم نبوده که اینجا نشسته ام ممنون لطف بانوی قامت خمیده ام لبخند من به عرش خدا میرسد اگر زهرا بگویدم که تو را من خریده ام یا فاطمه به چادر تو میدهم قسم با گریه بر شماست به جایی رسیده ام از برکت همین دهۀ فاطمیه است عمری به زیر بیرقتان آرمیده ام .
. 🔊 روضه هفتگی 📆 پنجشنبه یکم آذر ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول | تا همه فکر و من همه دیدار دلبر است 🔊 بخش دوم قرائت 🔊 بخش سوم | خوشی به ما نیومده خوشی به آل مصطفی نیومده 🔊 بخش چهارم | ای ضربان ابی عبدلله 🔊 بخش پنجم | اونی که پهن سفره اش این شبها 🔊 بخش ششم | ذکر رو سفیدها امید نا امیدها 👇👇👇👇👇👇
Fadaeian_Haftegi_14030901_01.mp3
66.54M
🔊 بخش اول | تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/111587
. يا فاطمه  گداي حسين توييم ما مسکين بي نوای حسين  توييم ما دستي بکش تو بر سر ما جان زينبت سينه زن عزاي حسين  توييم ما اي عشق مرتضی که خدا خوانده کوثرت مست از مي ولاي حسين توييم ما يا فاطمه ، به تربت پنهان تو قسم مشتاق کربلاي حسين  توييم ما هم در مصيبت حسنت گريه مي کنيم هم يار با وفاي حسين  توييم ما با آبرو و عزت اگر در جهان شديم از برکت دعاي حسين  توييم ما ما گفته ایم حک بشود روی قبر مان  خاک در سرای حسين  توييم ما ✍ .
. من خریدار غمت هستم ابانا یا کریم غصه‌دار ماتمت هستم ابانا یا کریم گوشه صحرا گرفتی روضه‌ای بی مستمع من فدای زمزمت هستم ابانا یا کریم اشک می‌ریزی دمادم در عزای مادرت مات و مبهوت دمت هستم ابانا یا کریم بستری گردیده زهرا، کی عیادت می‌روی؟ پارکاب محکمت هستم ابانا یا کریم از جراحاتش بگو، تا بشکنم بغض گلو پس بگو گر محرمت هستم ابانا یا کریم رو به قبله کرده‌ام صدیقه را آه ای خدا داغدار مریمت هستم ابانا یا کریم پرچم مشکی خود را بر سرم حائل نما ریشه‌های پرچمت هستم ابانا یا کریم عج ✍ .