eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. میخوانمت ... چرا ؟ ... که بیایی به یاری ام یا در شُمار لشکریانت بیاری ام عمری به حکمِ گریه ی هر صبح و شام تو مشغول روضه خوانی ، گریه ، سوگواری ام ای زاده ی《مُقَطَّعُ الاَعضا》ی کربلا من از جمیع خلق به سویت فراری ام آقا اگر چه غرقِ گناهم ، ردم نکن لطفاً نکن نگاه به بی اعتباری ام با یک نوازشِ پدرانه مرا بخر ! پایان بده به تاب و تب و بی قراری ام دستی بکش به روی سرم《اَیُّهَا العَزیز》 دستم تُهی است چاره کن این شرمساری ام میدانم اینکه لطف تو بیش از تصور است حتی ز رحمت تو بُوَد پافشاری ام ! کی میشود به پای شما جان فدا کنم؟ آقا عجیب در پی این رستگاری ام سروده از شاعر و مداح اهلبیت علیهم السلام : (یونس) ۱ رجب ۱۴۴۳ .
. ....... هزار مرتبه شکرِ خدای حَیِّ وَدود که از ازل دل من مبتلایِ حیدر بود دلم خوش است که دیوانه علی هستم به خلقتم نبود جز غلامی اش مقصود علی کی است که فرموده از زبانِ خدا چنین کلامِ گهربار ، حضرت محمود : اگر تمام خلائق مرید او بودند نمیشد آتش دوزخ به عزتم ، موجود علی کی است که از عرش آن علیِ عظیم مدام داده سلام و به او رسانده درود حدیثِ مستندی هست از شبِ معراج که با صدای علی حق نموده گفت و شنود کی است آن شه والا که گفته دشمن او علی اگر که نمیبود میشدم نابود علی است آنکه به جز مصطفی بود برتر ز خضر و صالح و موسی و یوسف و داود مسیح دست به درمان زند اگر بی شک بدون اذن علی نیست در دمش بهبود روایت است که بی حب او صلاة و صیام نمیرسد به قبولی و میشود مردود علی چراغ شبِ تارِ طالبِ راه است علی است راه نجات و علی است راه صعود بهشت جای محبانِ اوست چون بی شک محبت علی و آل اوست شرط ورود علی کی است همان کفوِ مادرِ سادات همان بتول گرامی که هست رمزِ وجود همان که خشم خدا هست خشمِ او آری به شادیِ دلِ او میشود خدا خشنود همان مطهره ای که به پای راه علی به ضربتی گل رویش به کوچه گشت کبود علی شناس شوند و غلام او بشوند تمام خلق به دستانِ مهدیِ موعود کجا توانِ بیانِ فضائلش دارم؟ که عقل من نرسد بر کمالِ نامحدود برای عرض ارادت به ساحتش (یونس) به لطف نیم نگاهی از او قصیده سرود التماس دعا سروده از شاعر و مداح اهلبیت علیهم السلام : (یونس)✍ .
. نه آبرو دارم نه چیزی که به چشم آید سرتا به پا کبر و خطا و فسق و عصیانم بار گناهانم به قدری هست سنگین که از شدتِ سنگینی اش پیوسته نالانم شیطان که اصلا هیچ ، درد من که شیطان نیست افتاده نفسِ سرکشم عمری است بر جانم این نفسِ بی اشباع زندانی شده تاریک تنها ، گرسنه ، تشنه آقا کنج زندانم دائم به اهل کوفه نفرین میکنم اما از بی وفایی های خود خیلی پریشانم چیزی ندارم جز دو قطره اشک بر جدت از کودکی در سوگ آن مظلوم گریانم من آمدم تا مثل حر سر خم کنم ، گویم آقا ، پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمانم ای عادتت احسان ، مرا رد میکنی ؟ هرگز رد کردنِ سائل مرامت نیست ، میدانم (یونس) نشسته پشت در تا روی تو بیند آتش نزن با دوری خود بر گلستانم (یونس)✍ .
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ منم که تحبسُ الدعا شدم ز خیلِ معصیت منم که میکنم طلب، حلالیت، حلالیت ... چنان اسیرِ شهوتم، چنان اسیرِ غفلتم که هیچ حس نمیکنم، غمِ فراق و دوریت برای این جهان ببین، تباه شد جوانی ام نداده ام فقط کمی، به آخرت اهمیت ولی بدان که با همه، سیاهی و تباهی ام اسیرِ روضه حسین، هستم از طفولیت به حشر کن شفاعتم، که ترس دارم از عذاب فقط به زیر سایه‌ی، تو دارم عِزّ و امنیت .
. نه آبرو دارم نه چیزی که به چشم آید سرتا به پا کبر و خطا و فسق و عصیانم بار گناهانم به قدری هست سنگین که از شدتِ سنگینی اش پیوسته نالانم شیطان که اصلا هیچ ، درد من که شیطان نیست افتاده نفسِ سرکشم عمری است بر جانم این نفسِ بی اشباع زندانی شده تاریک تنها ، گرسنه ، تشنه آقا کنج زندانم دائم به اهل کوفه نفرین میکنم اما از بی وفایی های خود خیلی پریشانم چیزی ندارم جز دو قطره اشک بر جدت از کودکی در سوگ آن مظلوم گریانم من آمدم تا مثل حر سر خم کنم ، گویم آقا ، پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمانم ای عادتت احسان ، مرا رد میکنی ؟ هرگز رد کردنِ سائل مرامت نیست ، میدانم (یونس) نشسته پشت در تا روی تو بیند آتش نزن با دوری خود بر گلستانم سروده : (یونس)✍ .
. برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم به خود گفتم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) به روی دستِ بابا در میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم (یونس)✍ .
. اَلا که معنیِ آیات و روحِ قرآنی اَلا که عالمِ رازِ دلِ پریشانی دوباره کَیل ِمرا پُر کن و تَصَدُّق کن تویی که اهلِ سخاوت ، عطا و احسانی شنیده ام که ز دستِ من و گناهانم دلت شکسته و غرق غمی و گریانی برای مثل منی یک دعا فقط کافیست شبی که در حرم شاه تَشنه مهمانی به حقِّ جَدِّ غریبت مرا ببخش آقا تویی که جلوه ذاتِ خدای رحمانی سروده : (یونس) ✍ .
. ✍ شکر خدا که از ازل آقای ما شدی شکر خدا که نوکری ات شد نصیبِ ما صد مرده زنده میشود از خاکِ مقدمت ای تربتِ مقدس و پاکَت ، طبیبِ ما حُبَّت دلیلِ رفع موانع ز هر دعاست ای پاسخ حقیقی اَمَّن یُجیبِ ما هستی رفیق هرکه ندارد رفیق و یار تنهاترین رفیق  ، حبیبِ غریبِ ما ای بی کفن فتاده به صحرای کربلا خد التریب ، حضرتِ شیب الخضیبِ ما از بین روضه های تو با روضه تنور عمری است رفته است قرار و شکیب ما لطفی کن ای طبیب و به فریاد ما برس در وقت احتضار بزن یک سری به ما سروده :   (یونس) .
. نون و نمکِ ، این سفره رو ، عمریه خوردم تو سختیای زندگیم ، اسمشو بردم رو کفنِ من بنویسید غلامِ قاسم روضه ی قاسم بخونید ، روزی که مُردَم درسِ آزادگی یادمون داده روضه هاش شیوه ی دلدادگی یادمون داده روضه هاش راه و رسم زندگی یادمون داده روضه هاش طعم محبتش احلی من العسل رمز شهادتش احلی من العسل خدمت تو هیئتش احلی من العسل دل را به نام حضرت قاسم نوشتند عبدِ مرامِ حضرتِ قاسم نوشتند دنیا و عقبا نوکرِ این خانه هستیم مارا غلامِ حضرت قاسم نوشتند سروده و سبک : مرحوم (راضی) (یونس) .👇
. الا که زخم دل شیعه را همیشه دوایی تویی که معدن جودی ، توی که بحر سخایی امام حاضرِ ناظر ، وَلیِّ قادرِ مُطلق تویی که وعده حقی تویی که سَیف خدایی ندیده عاشق رویت شدیم و دل به تو دادیم تو کیستی که چنین خوب بین ارض و سمایی نشسته ایم دَرِ آستان تو به چه امید؟ به این امید که شاید به ما تو رخ بنمایی کجایی ای که به ماتم نشسته ایم ز هجر ات؟ میان مسجد سهله و یا به کرببلایی ؟ بیا که روضه گرفتیم و هم نوای تو هستیم بیا به مجلس ما هم ، تویی که صاحب عزایی ! سروده :  (یونس)✍ ┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ . تو خوبه خوبی من بدم ... گفتی بیا من آمدم ای در دو عالم شاه من یابن الحسن یابن الحسن بنگر به سوز آه من یابن الحسن یابن الحسن من ریزه خوار خوان تو میسوزم از هجران تو جانم فدای جان تو ای شمس من وی ماه من یابن الحسن یابن الحسن آن کعبه با رخت غمش مروه، صفاو زمزمش خوانند این دم با دمش قبله به قبله گاه من یابن الحسن یابن الحسن بازآ تو ای روح و روان تا این جهان گردد جوان وین مرده گان یابند جان ای فرّ من وی جاه من یابن الحسن یابن الحسن چون یوسف زهرا تویی زندانی دنیا تویی نزدیک و دور از ما تویی ای روشنای راه من یابن الحسن یابن الحسن ای نوحه گر بر مادرش دانی چه آمد بر سرش آن خانه با میخ درش شد نوحه ی دلخواه من یابن الحسن یابن الحسن
امام حسین ع
مناجات با امام زمان(عج) مداح: #وحید_محمدی🎤 شاعر: احسان نرگسی✍ #امام_زمان #فاطمیه مسیر عشق بلند است
. تکمیل شعر ناتمام استاد محمد حسن زاده رحمت الله علیه توسط جمعی از شاعران اهلبیت علیهم السلام 《زیر باران نگاهت چشم‌ها تر می شود》** پیش تو دریا شدن قطعا مُقَدَّر می شود ۱ هر غلامی آخرش از دستِ اربابش گریخت هرکسی اربابِ ما را‌ دیده ، نوکر می شود ۲ عمرِ هر کس با خیالی سر شد و صد شکر که ..‌. عمر ما با شوق وصلِ کربلا سر می شود ۳ یا محول نرگس چشم تو حوِل حالنا حال من خوب است اما با تو بهتر می شود ۴ کعبه گِردِ کربلا می گَردد و حَظ می بَرَد ! یک قدم در راهِ تو با حج برابر می شود ۵ 《با تنفس در حرم حال و هوای قلب ها》 《از تمامِ لحظه های عمر ، بهتر می شود》** هر سری از سروران و هر دلی از دلبران چون به این مِی خانه آید ، کوبه ی دَر می شود ۶ هرکه‌عمری چون "حسن زاده " دم از مولا زند هم‌نشینِ فاطمه در روزِ محشر می شود ۷ شک اگر داری بیا بر نیزه های حق ببین هرکه با او مانده از کلِ جهان ، سر می شود ۸ این که میدانم "حسن زاده" است مهمانِ حسین داغِ فقدانش برایم باز کمتر می شود ۹ رحمتِ الله بر عشاقِ اربابم حسین خادمِ درگاه او در عرش ، سرور میشود ۱۰ باز هم شبهای جمعه سهمِ ما از کربلا بیتی از بی تابیِ زهرای اطهر می شود ۱۱ روضه از گودال میخوانم ، از آن اوقات که پیش چشمِ مادری ، فرزند ، پرپر‌ می شود ۱۲ نیزه و شمشیر ها سهمِ برادر شد همه در اسارت بودن اما سهمِ خواهر می شود ۱۳ من هوای روضه کردم ارباً اربا شد دلم روضه خوانم ، روضه ی من داغِ اکبر می شود ۱۴ خوش قد و بالا به میدان رفت فرزندت ولی... اکبری که در عبا برگردد اصغر می شود ۱۵ نامِ زیبایِ حسین بنِ علی آمد ، یقین این غزل از بهترین اشعارِ دفتر می شود ۱۶ سروده شده به همت شاعران اهلبیت علیهم السلام :   ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷   ۸   ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲   ۱۳ ۱۴ ۱۵    ۱۶ ابیاتِ ستاره دار ، سروده شده توسط شاعر اهلبیت علیهم السلام ، استاد حسن زاده رحمت الله علیه می باشند .
. می خوانم از سوز جگر اقا ببخشید از غصه شد خاکم به سر اقا ببخشید با هیزم و اتش به قصد کشت ابلیس شد سوی جنت حمله ور اقا ببخشید راه نجاتی پشت در پیدا نمی کرد هر قدر می زد بال و پر اقا ببخشید سینه سپر امد به یاری علی اه از ان لگد تا شد سپر اقا ببخشید در کنده شد از جا و بار شیشه اش ریخت در زیر پای چل نفر اقا ببخشید هم ریشه های رو سری هم پیروهن سوخت از شعله های روی در اقا ببخشید در خانه اش بر اولین مظلوم عالم بی حرمتی شد اینقدر اقا ببخشید پای برهنه بی عبا با دست بسته در کوچه ها با چشم تر اقا ببخشید هر قدر میزد هر کسی با هر سلاحی میزد مغیره بیشتر اقا ببخشید با هم تبانی کرده اند انگار از پیش میخ در و تیر سپر اقا ببخشید امروز مادر سینه اش شد خورد از در از نعل ها فردا پسر اقا ببخشید شاعر ؟ ................ . چرا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ چرا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو با من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر در مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ ۱۴۰۳✍ .
. با عج در چرا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ چرا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو با من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر در مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟ ✍ .