.
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دلم گرفته و دلم اسيرِ غربت و غمِ اسارتِ
دلم گرفته و هنوز تو خاطراتِ من، دردِ جسارتِ
دلم گرفته و هنوز دلِ غيورِ من، زخميِ غارتِ
*شبِ روضه است،امام سجاد آب ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، غذا ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، هر وقت،شب، روز،صبح، گريه مي كرد، فقط مي نشست مي گفت: حسين.... و زار مي زد.هر وقتي مي اومدن مهموني دعوتش مي كردن، مي گفت: نه يه مهموني رفتيم برايِ ما بسِ...*
نميره از خاطرم، آتيش و دودِ حرم
چهل ساله دل سوخته ي، مصيبتِ معجرم
ديدم كه تو شعله ها، دختري گير اُفتاده
رو چادرِ زنامون، خراشِ تيغ افتاده
*ديدي آدم يه اتفاقي براش بياُفته اصلاً باورش نميشه، با خودش ميگه: مگه ميشه اصلاً، نه اصلاً مگه امكان داره؟...*
نميشه باورم، ولي هنوز مونده رو دستمون رَدِ طناب
نميشه باورم، سَرِ علي رو نيزه بود جلو چشِ رباب
نميشه باورم آيه ي تطهيرِ خدا و مجلسِ شراب
تا كه بيادم مياد، دل ميشه غرقِ عذاب
آستينِ پاره اي شد، براي عمه ام حجاب
مصيبتِ من كجا، آه و دلِ زار كجا؟
دخترِ حيدر كجا، كوچه و بازار كجا؟
* توي اينِ خانواده، فقط سه نفرن، يكي اميرالمؤمنينِ، يكي امام حسنِ، يكي زين العابدين... اميرالمؤمنين خانومش رو جلوش زدن، امام حسن مادرش رو جلوش زدن، اما زين العابدين، هم خانومش رو جلوش زدن، هم مادرش رو جلوش زدن، هم خواهرش رو جلوش زدن، هم عمه اش رو جلو چشمش زدن... *
تو كوچه هاي شام، كوچيك بزرگاشون با كينه مارو ميزدن
تو كوچه هاي شام، با سنگاشون رو نيزه ها سَرا رو ميزدن
تو كوچه هاي شام، يهودي هاشون هم جا مونده ها رو ميزدن
از پشت بوم مي ريختن، آتيش رويِ سرامون
يه چشمِ مون گريه بود، يه چشمِ مون پُر از خون
نداشت دلِ شاميا، يه خورده رحم و احساس
زيرِ كتك مي گفتيم، كجاست عمومون عباس؟
يك چيز زِ روضه ها مرا ريخت بهم
سوزاند مرا ميان اين صحنه ي غم
ديدم كه به رويِ نيزه سقا مي گفت
ناموسِ حسين و اين همه نامحرم؟
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
.👇
Kermanshahi-moharram99-sh11_2.mp3
4.25M
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی
.
#صلوات_خاصه #امام_سجاد (ع)
.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بنِ الحُسَینِ سَیدِ العابِدینَ،
.
الَّذىِ استَخلَصتَهُ لِنَفسِک،
.
وَجَعَلتَ مِنهُ اَئِمَّهَ الهُدىَ،
.
الَّذینَ یهدوُنَ بِالحَقِّ،
.
وَبِهِ یعدِلوُنَ،
.
اختَرتَهُ لِنَفسِک،
.
وَطَهَّرتَهُ مِنَ الرِّجسِ،
.
وَاصطَفَیتَهُ وَجَعَلتَهُ هادِیاً مَهدِیاً.
.
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیهِ اَفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلى اَحَدٍ مِن ذُرِّیهِ اَنبِیآئِک حَتّى تَبلُغَ بِهِ ما تَقِرُّ بِهِ عَینُهُ فِى الدُّنیا وَالأخِرَهِ،اِنَّک عَزیزٌ حَکیمٌ.
.
.
خدایا درود و رحمت خاص خود را بفرست بر على بن الحسین آقاى عبادتکنندگان کسی است که خالصش گرداندی برای خودت و از نسل او قرار دادى امامان راهنمایى که مردم را به حق راهنمایى کنند و به حق ب ...
.
.
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام #سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
*چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..*
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
*حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
*محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ..*
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا
چقدر کتک خوردی از نامسلمونا
بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری
از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری
آخه تو دیدی گوشواره ها رو
چه جوری غارت بردن ..
یادت می افته که خواهراتُ
چه جور اسارت بردن ..
از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن
جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن
چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا
کشوندنت بینِ بزم شراب آقا
چه ناسزاها شنیدی آخه
میدنِ بازار ای وای ..
سختِ ببینی تو عمه هاتُ
میون انظار ای وای ..
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت
ای حسین .....
#امام_سجاد
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
.👇
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
9.76M
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش
.
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
#سینه_زنی و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نفس به نفس، قدم به قدم
با رویایِ تو، با پایِ دلم
میرم تا بهشت، میرم به حرم
همین که تو هستی دلِ من آرومه
از اینجا که هستم ضریحت معلومه
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خوابم
دارم میخونم، با چشمایِ خیس
تو دنیا کسی، شبیه تو نیس
آقا برامون، حرم بنویس
من از هرجا که تو نباشی بیزارم
بلند میگم هر روز آقا دوست دارم
خودم میدونم، همش باهامی
خودت میدونی، که همهی دنیامی
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام، بیدارم من یا خوابم
بازم اومدم، تو بزم عزات
ببین که صدام، گرفته برات
صدا چیزی نیست، جونم به فدات
چقدر گریه کردم برای گوالت
خبر دارم آقا چه جوری بود حالت
رو اسب بودیُ و زمین افتادی
دوازده ضربه چقدر سخت جون دادی
سلام شش گوشه ، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خوابم
ــــــــــــــــــ
#امام_حسین
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#روضه_شب_جمعه
#اربعین
#ویژه_ایام_محرم
👇
4_5875062137583307752.mp3
16.51M
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
#سینه_زنی و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی
.
#امام_سجاد
#مصائب
صدای گریه ی بی انتها خودش روضه ست
لباس مشکی صاحب عزا خودش روضه ست
امان ز درد، به گودال قتلگاه قسم
که گود زیر دو چشم شما خودش روضه ست
دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین
حسین گفتنت این روزها خودش روضه ست
حکایتی ست که قصاب کوچه میفهمد
بریدن سر ذبح از قفا خودش روضه ست
بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده
غریب ماندن خون خدا خودش روضه ست
شکست بغض تو...گفتی سه مرتبه: الشام
همین نگفتنِ از کربلا خودش روضه ست
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
#شهادت_امام_سجاد
.
.
#نوحه
#شهادت_امام_سجاد
به سبک من و اشکی مثل بارون
منم زینالعابدینم – امامِ ناقه نشینم
به پیش چشمم چهل سال – تنی بیسر را ببینم
پدر جان – به نی دیدم سرت را
به سینه – گرفتم پیکرت را
شنیدم – صدایِ مادرت را
به دستانِ خود یک بوریا را
کشیدم دورِ جسمِ تو بابا
ز هر جایی آمد بویِ تو از – خاکِ صحرا
واویلا – غریبِ کربلا
من و عمّه غم کشیدیم
چهل منزل ما چه دیدیم
امان از روزی که در شام – دمِ دروازه رسیدیم
الهی مرا مادر نمیزاد
به پیشم حرامی دادِ بیداد
چنان زد که سر ازنیزه افتاد
یکی زد نعره شادی تمام است
که از حیدر وقتِ انتقام است
دیاری که خون شد قلبِ زینب – شهر شام است
واویلا غریب کربلا
دلِ مرد علقمه سوخت – دلِ آلِ فاطمه سوخت
ز خاکسترهایِ از بام –
سر و صورتها همه سوخت
امان از – نگاهِ خیرهسرها
غرورِ – همه معجر به سرها
بمیرم – برایِ در به درها
امان از نامَحرمهایِ شامی
شراب و صدها چشمِ حرامی
به چوبِ خیزران شد به تو بیاحترامی
واویلا غریبِ کربلا
#قاسم_نعمتی
#امام_سجاد
.👇