eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ■ روایت شام | سلسله آه □ مسعود یوسف پور چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایه ی سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی گرفت سکه ولی نیزه را...خلاصه بگویم ندیده شام دوروتر ز مردهای سپاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی... _______ .
. ■ روایت شام | آنان که □ جودی خراسانی جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان   آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان   شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان   آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان   آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان   جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان   کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان   جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان   آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان   «جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان .
ذلتنگ یک حسرتم.mp3
7.54M
💔 کربلا نرفتن سخت است ؛ و کربلا رفتن سخت تر ! تا نرفته‌ای شوقِ رفتن داری.. تا رفتی شوقِ مردن . کربلا رفته ها میدانند ، بعد از کربلا روضه ی حسین(ع) حکم زهر دارد برای؛؛ دل اوراق شدهٔ زائر ! آخر اینجا؛ دیگر عباس نیست؛؛ تا آرام شوی در حریمِ تنگش
. . . 🎤 این تقاص کدوم گناهه میدونی چند وقته چشم به راه این تقاص کدوم گناه هم شبم سیاه هم روزم سیاه میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست میگم امام رضا میگن رواقا بسته ست در به درم جایی رو دیگه ندارم که برم دربدرم کسی نیست دست بکش روی سرم در به درم دلت میاد نوکرت یه گوشه تنها بمونه دلت میاد که دوباره از حرم جا بمونه دلت میاد دربدرم جایی رو دیگه ندارم که برم در به درم کسی نیست دست بکش روی سرم در به درم میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست میگم امام رضا میگن رواقا بسته ست من که یادم نمیره هیچ وقت هوامو داشتی تو شرایط سخت پدری کن تو این یه بارم اگه کربلا نیام میشم سیاه بخت فقط راضی شو هرجوری باشه هستم من آماده ام کولمو حتی بستم دربدرم مگه میشه اربعین نرم حرم دربدرم بعد کربلا مدینه ببرم در به درم امام حسین دل من تنگه برای امام حسن امام حسین مهر یا حسن روی دلم بزن امام حسین در به درم جایی را دیگه ندارم که برم در به درم کسی نیست دست بکش روی سرم در به درم میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست میگم امام رضا میگن رواقا بسته است 👇
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگم کربلا میگن که راها بستس میگم امام رضا میگن رواقا بستس
. شعر رضا نصابی✍ استاد کربلایی 🎤 بند اول نوشته در لهوف در میونه صفوف افتادی تو نوشته در لهوف زیر تیغ و سیوف جون دادی تو نوشته مقتل ته گودال شدی بی هوش شدی بی حال نوشته مقتل ته گودال تنه پاکت شدش پامال بند دوم نوشته که سرت جلوی خواهرت جدا می شه نوشته که حسین روخاکا پیکرت رها می شه نوشته مقتل پیش مادر رسید از راه کشید خنجر نوشته مقتل با چشم تر می دید زینب بریدش سر بند سوم والشمر و جالس و می بینه مادرش خیر النسا والشمر و جالس و می خونه خواهرش وا احمدا نوشته مقتل پیشه زهرا یکی می زد تورو با پا نوشته مقتل. پیشه زینب تنت افتاد زیر مرکب https://eitaa.com/emame3vom/49790 👇
. ‍ متن مناجات و روضه در ══════ ای دادخواه عترت و قرآن بیابیا ای زخم دین به تیغ تو درمان بیابیا فقط منو شما نمیگیم بیابیا از زخم هر شهید ندا میشود بلند ای التیام زخم شهیدان بیابیا تا چند شیعه ناله ی یابن الحسن زند ای شیعه را پناه و نگهبان بیابیا یابن الحسن، یابن الحسن درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا این مردم قریب به پنجاه شبه از اول محرم گفتم: اول محرم انگار همین دیروز بود پیرهن مشكی به تن كردیم دیدید چقدر زود گذشت 50شب گذشت این ده شبم میگذره محرم و صفر میاد و میره خوش به حال اونایی كه تو این دو ماه عزا یه كاری می كنند یه عملی انجام میدهند دل امام زمان و بدست میارن چقدر دنبال این بودی یه كاری كنی امام زمانت رو خوشحال كنی امشب اومدی شام اربعین بگی یا بقیة الله منم مثل شما منم به تأسّی از شما شما كه فرمودید: یا جدا، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ همه ی شما با این فرازها آشنایید، اونایی كه زیارت ناحیه خوندند منم مثل شما شمایی كه فرمودی یا جدا اگه كربلا نبودم اگه نبودم روز عاشورا یاریت كنم یا جدا ، فَلاََ نْدُبَنَّك َصَباحاً وَ مَسآءً؛شب و روز برات گریه میكنم امام زمان فرمود: وَ لاََبْكِیَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً به جای اشك، نه اینكه اشك چشمم تمام بشه، به جای اشك خون گریه میكنم آقا جان ماهم مثل شما نه اینكه مثل شما ما هم به تبعیت از امام زمانمون اومدیم زیر خیمه عزا حالا كه نمیتونیم كربلا باشیم حالا كه از قافله ی كربلایی ها جداشدیم و عقب موندیم لااقل خودمون رو با گریه به شما برسونیم و نزدیك كنیم آقاجان، امشب یه نظری به این چشمهای عاشق بینداز آقای من، مولای من، یا صاحب الزمان درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا دوتا سئوال مقدمه ی روضه منه ببینیم چطوری ناله میزنید این سئوال رو از آقات میكنی حرف دل شیعه حرف دل سوخته ی شیعه اینه من برای خودم نمیگم بیا تا كی میان مقتل خون دست و پا زند جدت حسین با لب عطشان بیابیا یه سئوال دیگه امام زمان تا كی علماء سادات من و ببخشید شام اربعین اگه نبود از این یه بیت میگذشتم آقاجان روز روز مصیبت عمه جان شما زینبه امروز همه ی مردم یه روضه ی مشترك داشتند امروز زن و مرد همه یه ذكر مشترك میگفتند از اول صبح گفتی یا نه؟ اگه نگفتی الان بگو همه با هم یه روضه میخوندند این روضه امان از دل زینب یا صاحب الزمان تاكی مهار ناقه ی زینب به دست شمر با اشك چشم و موی پریشان بیابیا .
. ‍ متن روضه ══════ بگیر جان مرا بر همین تراب حسین که جان بگیرم از این لطف بی حساب حسین یه دونه حسین امروز بیشتر بگی غنیمت ها معلوم نیست اربعین سال دیگه نَفَسی باشه من یه جوری میخوام حسین بگم اگه سال آخرِ که اربعین زنده ام بتونم یه یاحسین بیشتر بگم حسین نه نای ماندن دارم چند میلیون زائر میگن رسیدن کربلا من میگم اینا همه یه طرف زینب یه طرف این زائرا که رسیدن کربلا تو راه خیلی پذیرایی شدن بهترین غذاها بهترین رسیدگی ها کافیه بفهمن زائر یه خار تو پاش رفته همه سبقت می گیرن مداواش کنند اما یه نفر نگفت زینب چهل روز داره کتک میخوره و تازیانه میخوره به خدا همین دو تا بیت بسه برای روضه اهل کنایه زینب داره میگه من میخوام برگردم مدینه اما مگه میشه نه نای ماندن دارم نه روی برگشتن اگه مدینه بپرسه حسینت رو کجا گذاشتی اومدی؟ نه نای ماندن دارم نه روی برگشتن مخواه تا که بمانم در این عذاب حسین ندیده مثل شب و روزهای زینب را به عمر خویش نه ماه و نه آفتاب حسین اسیر دردم اسیر غمم، چهل روز است چهل شب است ندارم به دیده خواب حسین داداش چهل شب نخوابیدم میدونی از کی دیگه نخوابیدم؟ اهل روضه اید همه اربعین یعنی مرور روضه های گذشته چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی داداش میدونی از کی دیگه خواب از چشمام رفت؟ از اون وقتی که دیدم دست به کمرت گرفتی دیدم از علقمه داری برمی گردی دیدم صدای غصه و نالت همه ی کربلا رو گرفته دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم رو برو شد بیا برگرد خیمه ای علمدارم من و تنها نگذار ای کس و کارم حسین اسیر دردم اسیر غمم، چهل روز است چهل شب است ندارم به دیده خواب حسین چهل شب است که میگویم السلام علیک چهل شب است که نشنیده ام جواب حسین این یه بیت خوندم اما اشتباهه حسین جان من که یادمه هر موقع تو رو صدا زدم جوابم رو دادی کافی بود بفهمی دل زینب برات تنگ شده داداش هر موقع حس می کردی بهانت رو گرفتم حس می کردی باید یه نگاه کنی یه نیرو به زینب بدی خودتو نشونم میدادی دروازه کوفه دیدی همه دارن سنگ میزنن دیدم سرت بالا نیزه ها داره قرآن میخونه روز سکوت نیست امروز امروز بچه های حسین با اشاره حرف میزدن چون صداشون در نمی اومد داداش! مگه میشه سری که بالا نیزه قرآن بخونه با خواهرش حرف نزنه؟ من با نگاه باهات حرف زدم دیگه کجا من رو نگاه کردی؟ داداش یادتِ اونجایی که من رو بردن محله ی یهودیا من و بردن کوچه و بازار چشمت به زینب افتاد چشمات رو بستی اما داداش هرچی یادم بره این آخری رو یادم نمیره خیلی این روضه رو شنیدی داداش اون شب هم که اومدی خرابه میخواستی دل دخترت رو آروم کنی دیدم سر بریدت رو از روی خاک برداشت بابا دخترت از دنیا بریده بدون تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا! حسین واسه دخترت اومدی اما دل من رو بردی وقتی نگاه کردم دیدم سر یه طرف افتاد دخترت یه طرف ناله زدم:حسین... .
. ‍ متن روضه اربعین ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ چهل شبِ چشم انتظارم چهل شبِ که خواب ندارم چهل شبِ میخوام برادر رو خاکِ قبرت سَر بزارم هیشکی مثل زینب آه نکشید آه.چِلّه نشینِ داغَم، چِلِّه نشینِ دردَم این همه راه رو اومَدم دورِت بگردم ای کاش زانو هام رمق داشت داداش ای کاش بدنم یه ذره جون داشت اینکه میگن از روی ناقه ها نرسیده به قبر خودشونو انداختن شاید دیده باشید زائرای اربعین۱۴۰۰ تا عمود میومدن میومدن دیگه از عمود 1200 به بعد اونهایی پیاده رفتن میدونن دیگه پاهات مالِ خودت نیست دیگه این ۱۰۰ تا عمودِ آخر پاهاتُ میکِشی رویِ زمین هی به رفیقت میگی صبر کن بِشین یه ذرّه استراحت کن میگه دیگه طاقت ندارم بزار برسیم بهش میگی ده دقیقه یه ذرّه آب بخور یه ذرّه جون بگیر میگه نه تا نگام به حرم نیوفته نمیشینم این عمود1400 همچین که نگاهش به حرم میافته شاید دیده باشی تا میرسیدن از دور گنبد و گلدسته را میدیدن همه با صورت می افتادن همه داد میزدن حسین.... هرکی جا مونده و نرفته صدا کنه حسین هنوز صدای خواهرش میآد ای تشنه لب جانِ زینب حسین چِلّه نشینِ دردم این همه راهو اومدم دورِت بِگردَم از زبان حضرت زینب بگیم آه چِلّه نشینِ داغَم چِلِّه نشینِ دردَم .. این همه راهو اومَدم که برنگردم کاشکی همینجا سَرمو بزارم رو خاکِ تربتت دیگه سَرَمو بلند نکنم داداش مدینه اَزَم بپرسه حسینت چرا نیاوردی؟ چی جواب بِدَم افتادم از نَفَس اگر چه با نامِ تو نَفَس گرفتم هر جوری بود از دست نیزه سرت رو آخر پس گرفتم آه از سفر اسارت آه از سفر جسارت سوغات آوردم پیرهن رفته به غارت با اینکه هر چی بود تو خیمه دشمن ما از کینه برده راحت بخواب عزیز زینب معجر خواهر دست نخورده راحت بخواب سالار زینب معجر خواهر دست نخورده اما یه چیز هست داداش آه خواهرتُ توان گفتنش نداره خودت بخون حرفهامو از چادر پاره داداش هرجا اومدن بچه هات بزنن خودم یک نفری سِپَر شدم چادرم زیر دست و پا پاره شد امّا نذاشتم لباس بچه هات پاره کنن روضه اربعین همینه ها بخدا از داغ تو اگر خمیدم از داغ دخترت شکستم سرپنجه هام اگر که زخم قبرشو کندم با دو دستم داداش خیلی بهم سخت گذشت تو تجربه اش رو داری حسین تو برای علی اصغرت خودت قبر کَندی امّا با غلاف شمشیر قبر بچت کَندی من تنهایی تو خرابه با دستهای زخمیم هی خاکها رو کَندَم حسین.... آه سرپنجه هام اگر که زخم قبرشو کندم با دو دستم داداش یه جمله دیگه از دخترت بگم آه ... از وقتی که اسیر شد .. سه سالۀ تو پیر شد ... از تازیانه ها تَنِش مثلِ کویر شد فقط همینو بگم یه جای سالم تو بدن ِدخترت نموند ای حسین.... .
. ‍ متن روضه ══════ رسید قافله ای از غم سفر لبریز دوباره زنده شد آن خاطرات حزن انگیز یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز این روایته ها فک نکن شاعر تصویر سازی کرده روایت میگه:یکی یکی از بالای شترها افتادند نذاشتند شتر ها زمین بشینه تا رسیدن کربلا همه زن و بچه ها خودشون رو پرت کردن روی خاک یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز به بوی پیروهنی هر کدام می گیرند یکی بهانه ی یوسف یکی سراغ عزیز به جای زینب همه بگید حسین همه دارند ناله میزنن همه دارن شیون می کنند دیدی یه جایی پنجاه نفر هم گریه کنند یهو میبینی یه صدای گریه از همه داغتره و مشخص تره حالا بین همه ی گریه های فردا صدای شیوَنی آمد که جان عالم سوخت صدای شیون زینب برادرم برخیز زینب این درد دل هارو با ابهت کرد با جذبه با غرور و حماسی مطلق غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز چونان شدم که تو می خواستی دَم رفتن یادته چی بهم سفارش کردی چونان شدم که تو می خواستی دَم رفتن ندید اشک مرا این جماعت خون ریز حسرت دیدنِ اشکِ زینب و به دلشون گذاشتم خیالت راحت داداش چونان شدم که تو می خواستی دَم رفتن ندید اشک مرا این جماعت خون ریز زبان حیدری ام دم به دم قیامت کرد نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز اگر چه دست مرا بسته بود دشمنِ تو اسیر من شدم و او نداشت راه گریز هراس دشمنت از محکمات قرآن بود نداشت چاره و برداشت خیزران به ستیز داداش.: اون ملعون وقتی دید حریف زینب نمیشه دید صدای تو ساکت نمیشه دید آبروش داره میره دیدم چوب خیزران رو بلند کرد حسین... تو سنگ خورده ای آری، شکسته ای من هم تو شعله ور شده ای، داغ دیده ای من نیز میخوام یه بند از زبون حال بخونم تقدیم به همه اموات زندگی بعد تو عذابه رو دست من جای طنابه تموم گلهاتو آوردم اما یکی موند تو خرابه آی غیرتیا این یه بیت برا شماس جای کبودی رو چشامه سوغاتی کوفه و شامه چادر خاکیه رقیه ببین داداش شال سیامه هر کاری کردم که بمونه اما نشد اما نشد وای نَمیره زیر تازیونه اما نشد اما نشد هی خودمو سپر کردم گفتم نزنید نذاشتم بزنن اما داداش.. خواستم سر تو رو نبینه اما نشد اما نشد همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد یکی از رفیقات و بعد از چند سال که باهاشی از دست میدی همش به فکرشی و خاطره هاشو یادت میاد قربون اون زینبی که پنجاه و چهار سال همه جا حسینش رو دیده رسید کربلا دید حسینش زیر خاک زینب طاقت نیاورد تا رسید کنار قبر گریبانش رو پاره کرد تو زیر خاک باشی حسین ای حسین .