.
#شعر_مرثیه
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن (ع)
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته
سجادهاش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبیاش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری میکند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر
راحت شد این آئینهیِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچهی باریک و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُنبست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
میخواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربهاش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمیداشت
پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته
در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته
لایوم کَ یومک حسینم گریه کم کن
تنها نه من ، از گریهات خواهر شکسته
میبینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لابهلایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش میشد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته
✍#حسن_لطفی
#هفتم_صفر #بیست_و_هشتم_صفر
#سبک_در_کودکی_شد_قسمت_من_خانه_داری
.
شور؛ خودمو به تو سپردم.mp3
زمان:
حجم:
2.58M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#شور
🔹خودمو به تو سپردم🔹
به تو دل خوش کردم، به تو که آقایی
دلمو آوردم، یه دل زهرایی
خوبه حال و روزگارم، پیش پات که سر بذارم
همه زندگیمو از دست سخاوت تو دارم
دردامو واسهت آوردم، خودمو به تو سپردم
نمک عشق حسینو سرسفره تو خوردم
دلم با مادرت امشب میگه حسن
حسین میگه حسن، زینب میگه حسن
«حسن مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غم نداره هر کس، به غمت دل داده
هر کی شد گریونت، تو قیامت شاده
مادرم نذریتو هم زد، سرنوشتمو رقم زد
پدرم تو گوشم از بچگی از لطف تو دم زد
تو امید آخرینم، با محبتت عجینم
این شبا خواب زیارت ضریحتو میبینم
غریب فاطمه این دل حرمته
چشای تر من دریای غمته
«حسن مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کرمت عزت داد، به منِ ناقابل
تو شدی مولا و، همه عالم سائل
میخوام آدم تو باشم، مرهم غم تو باشم
تا خدا خداست فقط به زیر پرچم تو باشم
همه اعتبارم از تو، دل بیقرارم از تو
به امام حسین قسم محرما رو دارم از تو
بازم به نوکرت آقا بها بده
یا جونمو بگیر یا کربلا بده
«حسن مولا»
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
#شهادت_امام_حسن
.
.
|⇦•اونی که غریب تر از حسینِ بی کفنه
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
❁༻↷◈↶༺❁
اونی که غریب تر از حسینِ بی کفنِ
غریب و کریمِ اهل بیت امام حسنِ
توی مدینه تربت داره
با اینکه خیلی غربت داره
مزار خاکیش نورِ جهان تابِ
مدینه شد از زائر محروم
روایتِ فرموده معصوم
شب های جمعه زائرش اربابِ
حسن ای دینم، حسن ایمانم
بگو با زهرا، حسن ای جانم
حسن ای جانم.....
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهsibsorkhi.Babolharam.net.EmamHasan_2.mp3
زمان:
حجم:
2.11M
|⇦•اونی که غریب تر از...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
.
|⇦•تنم بی رمق و چشام...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حمیدعلیمی
❁༻↷◈↶༺❁
تنم بی رمق و چشام چشمۀ خون
خدایا حسن و به مادر برسون
مگه یادم میره چی اومد به سرم
مگه یادم میره چی اومد به سرش
وسط کوچه ها غرورش رو شکست
جلوی پسرش
الهی بشکنه دست مغیره
میون کوچه ها بی مادرم کرد
تنم بی رمق و چشام چشمۀ خون
خدایا حسن و به مادر برسون
ببین اشکِ منُ ، ببین آهِ منُ
نمیفهمه کسی غمایِ حَسَنُ
چه کنم با غمِ طئنۀ این مَردم
چه کنم با غمِ مصیبتِ دنیا
سلامم بی جواب،بغض گلوم سنگین شبیه بابا
اَلا ای شاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم رو گرفتن
تنم بی رمق و چشام چشمۀ خون
خدایا حسن و به مادر برسون
دلم تنگِ برا، تماشایِ حسین
دارم میسوزم از، همه غمهای حسین
به خدا سخته این پیروهن به تنت
وقتی غارت میشه حتی پیروهنت
بی کفن میشی و یه بوریا آخر میشه کفنت
اگر کشتن چرا خاکت نکردن
کفن بر جسمِ صد چاکت نکردن
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#کربلایی_حمید_علیمی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهAlimi.Babolharam.net.EmamHasan.mp3
زمان:
حجم:
2.27M
|⇦•تنم بی رمق و چشام...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حمیدعلیمی
.
|⇦•غارت زده ام...
#قسمت_اول روضه و توسل به کریم اهل بیت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
❁༻↷◈↶༺❁
غارت زده ام، مثل همون شبی که دیدم
مادر رو خاک کوچه غریبونه نشسته
غارت زده ام مثل همون شبی که زینب
گفت خبر داری که پهلوی مادر شکسته؟
غارتزده ام مثل همون شبی که دیدم
دست مادرو گرفتی و آوردی خونه
پرسیدم ازت که صورتش چرا کبوده؟
گفتی که آروم بگو! بابا هم نمیدونه
غارت زده اون نیست که بی دار و نداره
غارت زده اونه که برادری مثِ حسن نداره
غارت زده ام مثل همون شبی که دیدم
با صورت زخمی پدر و آوردی خونه
*شب آخره...شب آخر برات میدن...بعضی ها رو قبول می کنند...امشب، هم شب حضرت زهراست...هم شب امیرالمؤمنینِ....*
غارت زده ام مثل همون شبی که دیدم
با صورت زخمی پدرو آوردی خونه
اون لحظه ای که طبیبای کوفه میگفتن:
بابای شما خیلی تو دنیا نمیمونه
*اون موقعی که طبیب نگاه کرد...صدا زد:یا امیرالمومنین! اگه وصیتی داری بفرما...به زینبش چی گذشت....*
غارت زدهام مثل همون شبی که دیدم
چشمایِ پدر خیره شده به سمت اون در
لبخندی زد و چشماشو بست و گفت: یازهرا
پیچید توی خونمون یه لحظه بویِ مادر
غارت زده اون نیست که بی دار و نداره
غارت زده اونه که برادری مث حسن نداره
*شب شهادت آقامونه...کربلا هر کس نرفته از حسن خواهش کند...حسن جان...ای غریب مدینه...شاید سال بعد زنده نباشم شب شهادتت...*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
*شیخ صدوق نوشته در امالی:یه وقت امام حسین وارد شد...دید تشت مقابل برادره...از این جا به بعد برا تو روضه نمی خونم... از این جا مادرش رو دعوت می کنم...کاری به کار تو ندارم...شنونده روضه یه نفر باشه"فَلَمّا نَظَر الیه بَکا..."وقتی برادر رو به این حال دید که لخته های خون از کنار دهان مبارکش داخل طشت می ریزه شروع کرد گریه کردن...صدا زد "ما یُبکیک یا اباعبدالله...؟! " حسینم چرا گریه می کنی؟!عرضه داشت" اَبکی لِما یُصنَعُ بِک..."مگه می تونم گریه نکنم؟!این حالت رو می بینم...این منظره رو می بینم... فرمود:چیزی نشده...اتفاقی نیفتاده"ان الذی یُعطی الیَّ سَمُّ یُدَسُّ الَیَّ فَاُقتَلُ به" داداشم فقط زهر به کام من ریختن...راحت جون میدم...نه خبری از نیزه هست...نه شمشیری هست...این جا چوب نمی زنن...عصا نمی زنن...کسی به دخترام چپ نگاه نمی کنه..."و لکن لایوم کیومک یا اباعبدالله..."*
دارم به دلم آه سینه سوزی
چون روز حسین نیست روزی...
*بعد شروع کرد مقتل خوندن..."يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ..."یه روزی می رسه سی هزار نفر دورت رو می گیرند..." يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله...وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ ..."همه شون ادعای مسلمونی دارند...همه میگن ما اهل پیغمبریم....ما امت پیغمبریم... " فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ"همه جمع میشن تو رو بکشند...خونت رو بریزند...از اینجا به بعد امام حسن دیگه روضه اهل حرم خوند..."وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ ..."حرمتت رو میشکنند..."وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ..."دخترات و زن ها رو به اسارت می برند..." وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ..."خیمه هات رو غارت می کنند... " تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً "حسینم! وای از اون روزی که از آسمان خون و خاکستر می باره...{اگه این جمله امام حسن رو شنیدی و اشک چشم نداشتی؛ اولین کاری که می کنی بگو:"استغفرالله ربی و اتوب الیه" }"وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْءٍ ..."عالم و آدم برات گریه می کنند...همه چی برات گریه می کنه..."حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ..."گرگای بیابون برات گریه می کنند...ماهی های دریا برات گریه می کنند...
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
❁༻↷◈↶༺❁
طبری نقل می کنه زینب از خیمه ها بیرون آمد،صدا زد:"اَ یُقتَلُ ابوعبدالله و انت تَنظُرُ الیک..."دارند برادر من رو می کشند تو داری نگاه می کنی؟!راوی میگه: "فَکَاَنّی اَنظُرُ الی دُموعِ عمر و هی تَسیلُ علی خَدَّی و لِحیَتِه...."میگه دیدم این گرگ بیابون شروع کرد اون چنان گریه کردن که اشک روی محاسن نحسش جاری شد "وَ صَرف وجهَه عنها..."روش رو برگردوند....*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
*غارت زده منم که برادری مثل حسن از دست دادم...حالا من روضه ت رو
بخونم...تو روضه من رو خوندی*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
از دست حسین تو که کاری برنمیاد
ای کاشکی برادرم به جای تو بمیرم
غارت زدهام مثل همین لحظه که میگی
لایوم کیومک حسین و میری از حال
ای کاش که همین جا کربلای من بپاشه
ای کاشکی تو باشی من برم میون گودال
#شاعر: رضا یزدانی
*حالا که این دو برادر دارن باهم حرف می زنن یه چیزی یادم آمد...*
غریب کوچه ها شدن با من...با من
غریب کربلا شدن با تو...با تو
دیدنِ مادر رو خاک با من...با من
شهید سر جدا شدن با تو...با تو
تو نبودی و دیدم، روی خاکه یه مادر
نیستمُ تو میبینی، روی خاکه یه خواهر
غریبِ در وطن شدن با من...با من...
شهید بی کفن شدن با تو...با تو...
تو خونه دست و پا زدن با من...با من...
قتلگاه دست و پا زدن با تو...با تو....
"والحسین یَجودُ بنفسه..."
من با خاطرههای غمِ فاطمه مُـردم
غریبونه به دستت پسرامُ سپردم
*روضه من تمومه...امشب حسینت باهات مساوات کرد...گفت:حرم برادرم خلوته...اگه مدینه کسی نمیره...کربلا هم نیایید....حرمی هم که نداشت...عمری دخیلم به حرمی که نداری....یه قبر خاکیه....اربعین ما رو کربلا نبردی...یادت باشه...نوکراتو ببخش...چه جوری بگیم...؟!هر سال می آمدیم اینجا شب آخر چی می خوندیم؟به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...فردا دیگه راهی می شدیم...هر چی تو بخوای همون خوبه...*
پنجره و کبوترا با من...با من...
ضریح و ایوون طلا با تو...با تو...
خلوتی صحن بقیع با من...با من...
شلوغی کرب و بلا با تو...با تو...
شبای جمعه من هم زائر کربلاتم
پای روضهی مادر گوشه قتلگاتم
"یا بُـنَـیَّ مِنَ الماء مَـنَـعوکَ مَـنَـعوک
یا بُـنَـیَّ بُـنَـیَّ ، قَـتَـلوکَ ذَبَـحوک"
ای حسین جان حسین جان
ــــــــــــــــــ
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهmotiei.Babolharam.net.EmamHasan_4.mp3
زمان:
حجم:
8.2M
|⇦•غارت زده ام...
#قسمت_اول روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
.
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#شور یا #زمینه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
به نفس حاج مهدی اکبری 🎤
بعد تو هر لحظه بابا
از گریه
دیده هام تره
بعد تو هیچ کسی دیگه
نازه من و
نمی خره
من و دادن خیلی آزار نبودی تو
من و بردن کوچه بازار ه. یهودی
بابا جونم. بابا جونم. بابا جونم.
تو دلاشون اثر نکرد
هر چی که
خواهش کردم و
زیر ضربه های کتک
چند دفه ای
غش کردم و
شبیه رنگین کمونه بدنه من
بس که مشت خرد پر خونه دهنه من.
#رضا_نصابی✍
-👇