.
#سرود
#ولادت_امام_حسین
این چه اسمیه که اینقدر خاطرخوا داره
هر کسی میگه حسین دل ما پر می گیره
تو بیابون بدون هیچ آب و علف هم..
تو بگی حسین درختاشم ثمر می گیره
حسین..معنی اسم خدا
حسین..نامشه گره گشا
حسین..میده دردارو دوا
حسین حسین حسین..
اربابه عالمه
رو لبها زمزمه
ضربانه قلبمه یاحسین
تسبیح هر ملک
واسه زهرا نمک
رو ساقِ عرشه حک یاحسین
مولانا یاحسین... یاحسین
سربندِ شهیدا رو اگه ببینی حتماً
روش نوشته یاحسین مدد باخطِ قرمز
این نامیه که پیمبرا بودن دخیلش
پس جدایی بین منو حسینه هرگز
حسین..آبروی عالمه
حسین..نقش روی پرچمه
حسین..هر چی هم بگم کمه
حسین حسین حسین
ذکرِ ربانیه
شور طوفانیه
اسمِ قرآنیه یاحسین
سامونه هر دله
حلاله مشکله
ذکر هر سائله یاحسین
مولانا یاحسین... یاحسین
تو مشهد و قم یاکه مدینه یاکه مکه
توی سامرا یاکه نجف یا کاظمینی
اصلاً اگه هرجای جهان هستی بدون که
وقتی که بگی حسین، تو بین الحرمینی
حسین..هم به دلها میشینه
حسین..ذکر تو اربعینه
حسین..اسمشم چه شیرینه
حسین حسین حسین..
فریاده آخره
آغازه محشره
دلها رو میبره یاحسین
تلقین مرگمه
حک رو تابوتمه
رو سنگ قبرمه یاحسین
مولانا یاحسین... یاحسین
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#سرود_شور_امام_حسین_ع
#سوم_شعبان #میلاد_امام_حسین
👇
.
#امام_حسین علیهالسلام
#خروج_از_مدینه
#حسین_منزوی
اي شمع ِ من بسوز كه پروانه ميرود
زين آستان، صاحب اين خانه ميرود
اي شهر ِجدِّ اَمجَد و والا تبار من
بنگر حسين چگونه از اين خانه ميرود
مادر به پاي خيز و دعا كن به كاروان
موساي تو اگر چه دليرانه ميرود
مادر ببوس ديدۀ گريان دخترم
نازش بكن رقيه به ويرانه ميرود
بنگر به اكبرم كه چه تعجيل ميكند
عباس را ببين كه چه مردانه ميرود
اي باغبان دگر بنشين در عزاي گل
فصل خزان رسيده و پروانه ميرود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_از_مدینه
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#خروج_از_مدینه
#علیاصغر_انصاریان
حسين قافلهات نيّتِ سفر دارد
تو ميروي و خدا از دلت خبر دارد
براي بدرقه اُمّالبنين هم آمده است
به جاي مادرتان دست بر كمر دارد
مسير جاده زیاد است و دخترت كوچك
براي دختر تو اين سفر خطر دارد
براي قاسم از اينجا زره ببر آقا
براي پيكر او سنگها شرر دارد
ميان قافلهات جا كه هست با زينب
بگو كه چادر و معجر اضافه بر دارد
بيا حسين عوض كن تو ساربانت را
گمان كنم كه به انگشترت نظر دارد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#خروج_کاروان_از_مدینه
#حرکت_کاروان_از_مدینه
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_از_مدینه
.
.
۳۷ رجب یال شصت هجری قمری
✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم معزول مدینه از طرف معاویه بود، با ولید بن عتبه به شور نشست.
و پیشنهاد داد که امام حسین(ع) را به دارالاماره فراخوانَد و با اینکه می دانست، امام حسین(ع) اهل بیعت دادن با یزید نیست، پیشنهاد داد، بدون معطلی امام(ع) را از بین ببرد.
شیخ مفید می نویسد :
📋《فَأَنْفَذَ اَلْوَلِيدُ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فِي اَللَّيْلِ فَاسْتَدْعَاهُ فَعَرَفَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلَّذِي أَرَادَ فَدَعَا جَمَاعَةً مِنْ مَوَالِيهِ وَ أَمَرَهُمْ بِحَمْلِ اَلسِّلاَحِ》
♦️پس وليد شبانه كسى را به نزد امام حسين(ع) فرستاد و حضور او را خواست.
امام حسين(ع) جريان را دانست و گروهى از نزديكان خود را خواست و به آنان دستور داد سلاحهاى خويش را بردارند.
امام حسین(ع) به یاران خود فرمود :
📋《إِنَّ اَلْوَلِيدَ قَدِ اِسْتَدْعَانِي فِي هَذَا اَلْوَقْتِ وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ يُكَلِّفَنِي فِيهِ أَمْراً لاَ أُجِيبُهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ غَيْرُ مَأْمُونٍ فَكُونُوا مَعِي فَإِذَا دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَاجْلِسُوا عَلَى اَلْبَابِ فَإِنْ سَمِعْتُمْ صَوْتِي قَدْ عَلاَ فَادْخُلُوا عَلَيْهِ لِتَمْنَعُوهُ مِنِّي》
♦️همانا وليد در چنين شبى مرا خواسته، و من آسوده خاطر نيستم مرا مجبور به كارى كنند كه من نتوانم آن را بپذيرم، و از وليد نيز ايمن نمي توان بود، پس شما همراه من باشيد.
وقتی من بر او وار شدم، شما پشت درب دارالعماره منتظر بمانید، و اگر صدای مرا شنيديد كه بلند شد داخل شوید تا از من دفاع كنيد.
به این ترتیب؛ امام حسین(ع) وارد دارالعماره مدینه شد.
در این هنگام ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای او قرائت کرد، که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد.
امام حسین(ع) به ولید فرمود :
📋《إِنِّي لاَ أَرَاكَ تَقْنَعُ بِبَيْعَتِي لِيَزِيدَ سِرّاً حَتَّى أُبَايِعَهُ جَهْراً فَيَعْرِفَ اَلنَّاسُ ذَلِكَ》
♦️آیا تو راضی میشوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.
ولید جواب داد : نظر من نیز همین است.
حضرت(ع) فرمود :
📋《فَتُصْبِحُ وَ تَرَى رَأْيَكَ فِي ذَلِكَ》
♦️پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.
اما مروان همچنان بر ولید پافشاری می کرد که بیعت هر چه زودتر انجام شود و حسین(ع) را رها نکند و گفت :
📋《وَ اَللَّهِ لَئِنْ فَارَقَكَ اَلْحُسَيْنُ اَلسَّاعَةَ وَ لَمْ يُبَايِعْ لاَ قَدَرْتَ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهَا أَبَداً حَتَّى يَكْثُرَ اَلْقَتْلَى بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ اِحْبِسِ اَلرَّجُلَ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى يُبَايِعَ أَوْ تَضْرِبَ عُنُقَهُ》
♦️به خدا قسم! اگر حسين(ع) اينك از تو جدا شود و بيعت نكند ديگر هرگز بر او دست نخواهى يافت تا كشتار بسيارى ميانۀ تو و او صورت گیرد!
او را نگهدار تا اينكه يا بيعت كند يا گردنش را بزنى!
اما ولید به حرفهای مروان اعتنایی نکرد.(۱)
ابن شهر آشوب می نویسد :
این بار مروان خود ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت :
📋《بَايِعْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ!》
♦️با امیر المومنین یزید بیعت کن!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《كَذَبْتَ وَيْلَكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مَنْ أَمَّرَهُ عَلَيْهِمْ》
♦️دروغ گفتی! وای بر تو در قبال مومنین! چه کسی یزید را بر آنان امیر کرده است؟
در این هنگام مروان خشمگین شد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و به ولید گفت :
📋《مُرْ سَيَّافَكَ أَنْ يَضْرِبَ عُنُقَهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدَّارِ وَ دَمُهُ فِي عُنُقِي》
♦️شمشیر زنانت را حاضر کن و به آنان دستور بده تا گردن حسین بن علی(ع) را قبل از اینکه از دارالعماره خارج شود، بزنند و خون او بر گردن من است!
پس در این هنگام؛
📋《وَ ارْتَفَعَتِ الصَّيْحَةُ فَهَجَمَ تِسْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَدِ انْتَضَوْا خَنَاجِرَهُمْ فَخَرَجَ الْحُسَيْنُ مَعَهُمْ》
♦️صدا و فریادها بالا گرفت و نوزده نفر از یاران امام حسین(ع) که پشت درب دارالعماره به انتظار نشسته بودند آماده حمله شدند و خنجرهای خود را آماده پیکار کردند که امام حسین(ع) در این هنگام با عقب نشینی مروان، به همراه یاران از دارالعماره مدینه خارج شدند.(۲)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۳
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
.
امام حسین ع
. ۳۷ رجب یال شصت هجری قمری ✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم مع
.
✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد.
مروان گفت :
📋《يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ! إِنِّي لَكَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِي تُرْشَدْ》
♦️ای ابا عبدالله! من شما را نصیحت می کنم به شرطی که بپذیری!
حضرت(ع) فرمود : نصیحت تو چیست؟
مروان گفت :
📋《إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ》
♦️من شما را امر می کنم که با امیر المؤمنین یزید بیعت کنی که این بیعت به نفع دین و دنیای شما است!
حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود :
📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَقُولُ اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ》
♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم چون يزيد دچار شدند!
پس بايد با اسلام وداع نمود كه از جدّم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود :
خلافت بر فرزندان ابى سفيان حرام است.
راوی می گوید :
گفتگو ميان امام حسين(ع) و مروان به طول انجاميد، تا آنجا كه مروان با حالتى بر آشفته و خشمگين بازگشت.(۱)
در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود :
📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》
♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد.
وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است!
سپس فرمود :
📋《لَقَد قُلتَ شَطَطَاً لَا أَلَومُكَ عَلَى قَولَكَ لِأَنَّكَ الَّلَعِينُ الّذِي لَعَنَكَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ أَنتَ فِي صُلبِ أَبِيكَ الحَكَمِ بنِ أبِي العَاصِ، وَ مَن لَعَنَهُ رَسُولُ اللّهِ(ص) فَإِنّه لَا يَنكُرُ مِنهُ أَن يَدعُوَ إلَى بَيعَةِ يَزِيدَ》
♦️این سخن ناروا و بیهوده را چرا می گویی؟
من تو را بر این گفتار ملامت نمی کنم؛ زیرا تو همان کسی هستی که رسول اکرم(ص) تو را هنگامی که هنوز در صلب پدرت حکم بن العاص بودی لعنت کرد.
و کسی که رسول خدا(ص) او را لعن کند، از او بعید نیست که به بیعت با یزید فرا خواند!
امام(ع) آنگاه فرمود :
📋《إِلَيكَ عَنِّي يَا عَدُوَّ اللّهِ فَإِنَّا أهلُ بَيتِ رَسُولِ اللّهِ(ع) عَلَى الحَقِّ وَ الحَقُّ فِينَا》
♦️دور شو ای دشمن خدا! ما اهل بیت رسول خدا(ص) هستیم و حق با ما و در میان ما است و زبان ما جز به حق سخن نمی گوید.
سپس فرمود :
من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود :
📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》
♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید.
به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت.
در این هنگام مروان از روی خشم گفت :
📋《وَاللّهِ لَا تُفَارِقُنِي أَو تُبايِع لِيَزِيدَ صَاغِرَاً، فَإِنَّكُم آلُ أبِي تُرَابِِ قَد مُلِئتُم كَلَامَاََ وَ اَشرِبتُم بُغضَ آلِ أبِي سُفيَانَ، وَ حَقِيقُ عَليهِم أَن يَبغُضُوكُم》
♦️به خدا قسم! هرگز تو را رها نمی کنم، مگر اینکه با یزید بیعت کنی!
شما فرزندان علی(ع) کینه آل ابوسفیان را در سینه دارید و جا دارد که با آنها دشمنی کنید و آنها نیز با شما دشمنی ورزند.
امام حسین(ع) در جواب فرمود :
📋《وَيلَكَ إِليكَ عَنِّي! فَإِنّكَ رِجسُ وَ إنَّا أهلُ بَيتِ الطَّهَارَةِ الّذِي أنزَل اللّهُ فِينَا :
[إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً](سوره احزاب، آیه۳۳)》
♦️وای بر تو! از من دور شو ای پلید که ما از اهل بیت طهارتیم و خداوند درباره ما به پیامبرش آیه تطهیر را نازل کرده است.
امام(ع) باز افزود :
📋《أَبشِر يَابنَ الزَّرقَاءُ بِكُلِّ مَا تُكرِهُ مِن الرَّسُولِ(ص) يَومَ تَقَدَّم عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَيَسألُكَ عَن حَقِّي وَ حَقَّ يَزِيدَ!》
♦️ای پسر زرقاء! به خاطر آنچه که از رسول خدا ناخشنودی، تو را بشارت و خبر می دهم به عذاب دردناک الهی روزی که نزد خدا خواهی رفت و جدّم رسول خدا(ص) درباره من و یزید از تو پرسش خواهد کرد.
در این هنگام مروان خشمگین شد و رفت!(۲)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲
۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲
.
امام حسین ع
. ✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ
.
#خروج_از_مدینه
✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت.
امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت.
👤علامه مجلسی می نویسد :
امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد :
📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ
أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》
♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)!
من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى!
اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱)
👤شیخ صدوق می نویسد :
📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ.
فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》
♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت.
وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت.
وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند.
پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود.
رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن!
در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود :
📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ!
يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》
♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست.
فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى.
📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》
♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲)
👤ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》
♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد.
امام حسین(ع) فرمود :
📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》
♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر!
رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》
♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷
۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
.
.
#میلاد_امام_حسین
#حاج_حسن_خلج🎤
#آواز_بیات_اصفهان
دلم شاد حسينه ،
كه ميلاد حسينه ...
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_دوم
شدم ديوانه امشب ،
بده پيمانه امشب
به سجاده ، بزن باده ،
كه افتاده ، به سر شور حسيني
شو آماده ، دل ساده ،
خدا داده ، به دل نور حسيني
به عشقِ عشق زينب
دلم شاد حسينه ،
كه ميلاد حسينه
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_سوم
بهار از ره رسيده ،
نگار از ره رسيده
لبا خندون ، چشا گريون ،
همه مجنون ، به عشق عشق زينب
كنم گلگون ، همه هامون ،
(بپاش) بريزم خون ،
به عشقِ عشق زينب
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_چهارم
خدا منت نهاده ،
به من عشق تو داده
به شكرانه ، در اين خانه ،
چو پروانه ، به گِردت مي زنم پر
مگر شايد ، شبي آيد ،
كه جانانه ، بسوزم پاي تا سر
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_پنجم
هواي کربلايت ،
مرا کرده فدايت
وجود من ، سجود من ،
سرود من ، تويي نور دو عينم
تو را دارم ، چه غم دارم ،
چه کم دارم ، که من عبد حسينم
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_ششم
چو فطرس ، پر شکسته ،
به پاي تو نشسته
طبيب من ، حبيب من ،
مُجيب من ، امير عالَمينم
تويي ساقي ، مِي باقي ،
ز مشتاقي ، فداييِّ حسينم
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_هفتم
سبو دارم به دستم ،
من از نام تو مستم
دل آرامي ، بده جامي ،
مرا کامي ، ز حُسن بي مثالت
برون از غم ، در این عالم ،
دلم هر دم ، شده مات جمالت
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_هشتم
دلم مشتاق يار است ،
به يادت بي قرار است
هواي تو ، ولاي تو ،
صفاي تو ، مرا ديوانه کرده
تويي دلبر ، ز جان بهتر ،
رخت ديگر ، مرا مستانه کرده
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_نهم
دلم مست حسينه ،
كه پا بست حسينه
شب مولاست ، به دل سوداست ،
جهان زيباست ، دلم غرق تمناست
شب شور و ، شب ساقي ،
مِي باقي ، شب شادي زهراست
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#بند_دهم
چه يارم دلفريبه ، يلِ اُم البنينه
الا آدم ، آهاي عالم ،
آهاي دنيا ، شب شور است و احساس
وجود من ، شده قلبم ،
دل و جانم ، دخيل چشم عباس
به عشقِ عشق زينب
دلم شاد حسينه ،
كه ميلاد حسينه
حسين جانم (3)
حبيبي يا حبيبي
#سوم_شعبان
👇
3. صوتی.mp3
زمان:
حجم:
6.35M
#میلاد_حضرت_عباس
#حاج_سید_مهدی_میرداماد🎤
#آواز_بیات_اصفهان
سلام یار و یاور حسین
سلام مرد واله خدا
سلام ای دلاور حسین
سلام عبد صالح خدا
تویی که وزیر شاه و
تویی که سپهسالاری
برای اباعبدالله
یه تنه یل کراری
باب حاجات ... سقای حرم
از دستات میریزه دریای کرم
سلام یار و یاور حسین
سلام مرد واله خدا
سلام ای دلاور حسین
سلام عبد صالح خدا
سلام ای غیور باوفا
سلام ای عزیز فاطمه
سلام ای دلیر دلربا
سلام ای امیر علقمه
دل توئه بیت الزینب
دل منه بیت العباس
جایی که میاد اسم تو
امام زمانم اونجاست
این دل مست القاب توئه
آب زمزم توی سرداب توئه
سلام یار و یاور حسین
سلام مرد واله خدا
سلام ای دلاور حسین
سلام عبد صالح خدا
سلام ای امیر منتخب
سلام مهر و ماه منجلی
سلام عشق هاشمی نسب
سلام یابن مرتضی علی
دوباره دخیل میبندم
به علم تو ای ساقی
چه گره هایی وا میشه
تو حرم تو ای ساقی
ای رزاق ... خوان کربلا
ای جان شیعه سلطان کربلا
سلام یار و یاور حسین
سلام مرد واله خدا
سلام ای دلاور حسین
سلام عبد صالح خدا
تویی که وزیر شاه و
تویی سپهسالاری
برای اباعبدالله
یه تنه یل کراری
دلم پر زده برا حسین
برام برات حرم بده
مثه فطرس ملک بیا
به من اذن پر زدن بده
سلام ای امید و آرزو
سلام علت حیات من
سلام بحر رحمت خدا
سلام کشتی نجات من
چی میشد آقا این شب ها
با دلی که طوفانیه
تو حرم تو میخوندم
مناجات شعبانیه
مست عشقم مست کربلام
ای سالار زینب علیک السلام
.
4_5827934569545862968.mp3
زمان:
حجم:
4.32M
#سرود_امام_زمان
#میلاد_امام_زمان
#حاج_میثم_مطیعی🎤
بنا به فرمایش جناب استاد حبیبی این اثر در آواز بیات اصفهان اجرا شده است )
#بند_اول
به جز تو نداره ،
دل من پناهی
بشه قسمتم کاش
یه گوشه نگاهی
#ملودی_دوم
به انتظارت شهرو
چراغونی کردیم
عاشقونه تو جمکران
پیِ تو می گردیم
وای اگه دست خالی ،
دوباره برگردیم ...
#ملودی_سوم
آخرین ، بت شکن ،
اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا
حجتِ بنِ الحسن ،
اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا ...
#بند_دوم
بگیر از دل من ،
تو این بار غم رو
ببین التماسِ
دعای دلم رو
#ملودی_دوم
دین من اینه دم به دم
چشم به راهت باشم
به انتظار دیدنِ
روی ماهت باشم
تمام آروزم اینه
تو سپاهت باشم
#ملودی_سوم
آخرین ، بت شکن ،
اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا
حجتِ بنِ الحسن ،
اَلعَجَل ، یَابنَ زهرا ...
شاعر: #محمد_مهدی_سیار
#نیمه_شعبان