.
#زمینه #شور
زبانحال امام جعفر صادق علیه السلام
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#شبونه_حمله_کردن_خونم
بند🌹
شبونه حمله کردن خونم
زدن آتیش به مال و جونم
خیلی به من اهانت کردن
که شکست دیگه قلب خونم
سجّاده میکِشن
از زیر پای من
چه قد اینا بَدَن، بَدَن، بَدَن، بَدَن
جلوی بچّه ها
همش با ناسزا
میزننم صدا، صدا، صدا، صدا
📿 سیدنا المظلوم سیدنا الغريب غریب٣ 📿
بند🌹🌹
دستِ بسته، با حال مضطرّ
میبرَن من رو مثل حیدر
تا که دیدم آتیش در رو
افتادم یاد داغ مادر
اونجا که از جفا
چهل تا بی حیا
دَرو آتیش زدن، زدن، زدن، زدن
مادر من میسوخت
میون شعله ها
صدا میزد حسن، حسن، حسن، حسن
📿 سیدنا المظلوم سیدنا الغريب غریب٣ 📿
بند🌹🌹🌹
اونا که حقّ ما رو خوردن
منو به قصر ظلمت بردن
خنده کردن به حال و روزم
منه پیرو چه بد آزردن
با زهر کینه و
با حرف ناسزا
به قلب من زدن، شرر، شرر، شرر
غرورمو شکست
دشمن رذل و پست
چشام شدن پر از، گوهر، گوهر، گوهر
📿 سیدنا المظلوم سیدنا الغريب غریب٣ 📿
بند🌹🌹🌹🌹
رسیده دیگه جونم بر لب
میسوزم بد جوری توی تب
با دلی غرق خون میخونم
از غم و غصّه های زینب
امون ز شهر شام
سنگای روی بام
امون ز مجلس، شراب، شراب، شراب
امون ز ازدحام
طعنه های مُدام
امون ز غربت، رباب، رباب، رباب
📿 سیدنا المظلوم سیدنا الغريب غریب٣ 📿
🎙به نفس: کربلایی سعید مقدم🎤
📝به قلم: #طاهاتحقیقی #علیرضا_پناهیان
👇
.
#شور_هروله
#امام_صادق #علیه_السلام
1⃣
بانی ِ روضه های کربُ بلا وو شامه
ترویج فقه شیعه همّت همین امامه
سلاله ی پاک زهرا گفته از دلوجون کارم
به کوی امام مهدی خادمیه این امامه
.........
اگه هیات / داره عزت
اگه اشکام / داره قیمت
یقیناً همه از قال صادقه
اگه مشگی / به تن دارم
تو عاشورا / کفن دارم
این رسم ِ امام صادقه
..................
طرفداره
روضه های اربابه
روضه خوان اربابه / سینه چاک اربابه
نَفَس و هر دم
که قالَ نبی گفته
بی معطّلی گفته / حتماً ز علی گفته
💢💢💢💢💢💢
شیخ الائمه یا امام صادق
شیخ الائمه یا امام صادق
💢💢💢💢💢💢
2⃣
مصحَف ِ ناطقی وو حضرت صادق هستی
فرماندهی ِ شیعه بی شک تو لایق هستی
فهمیدم از احادیث زحمت شیعه رو کشیدی
دست رو شونه ی گنهکار با همه تو صادق هستی
...........
تو اوج ِ در / س ِ فقاهت
به شاعر/ گفتی تو راحت
برکت روضه ها فوق العادس
حدیث میگه / حَلِ الدّین
الّا الحُبّ ِ / والبُغض یعنی
که دشمن علی زنا زادس
.................
به لب داره
لعن خلفا هر دم
مشگی به تنش بوده / تو شبای محرم
سینه سپره
بی بی جانمون عقیله بود
گفته در وصف عباس / نافذ البصیره بود
💢💢💢💢💢💢
شیخ الائمه یا امام صادق
شیخ الائمه یا امام صادق
💢💢💢💢💢💢
#کربلایی_علیرضارستمی_زنجانی✍
👇👇
تشرف علی بن مهزیار.mp3
9.01M
علی بن مهزیار که بود؟
داستان تشرف #علی_بن_مهزیار به محضر #امام_زمان علیهالسلام از زبان حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
بیا یارت میشم
هوادارت میشم
گرفتارت میشم
علی ابن مهزیارت میشم
#سلام_فرمانده
.
|⇦•آقاى بى كسى كه غم ارثيه..
#روضه و توسل #شهادت_امام_صادق علیه السلام به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مَآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهاي او همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
*بارِ اول و دومشون نبود .. چهار هزار شاگرد داشت آقا .. چهارهزار شاگرد کجا! هفتاد و دو فدایی کجا ؟!.. یکیش لحظۀ آخر دستش رو از دستِ عمه کشید والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي .. محرم داره از راه میرسه .. میدونستن عباس دورِ خیمه هست یارانش تا صبح خواب نداشتن .. میگفتن برا ما ننگه ما زنده باشیم یه مو از سر بنی هاشم کم بشه .. اما امام صادق رو آوردن پشتِ مرکب میدوید .. ناسزا میشنید .. هیچ کسی نیومد .. همه تو خونه هاشون آرمیده بودن .. آخه مدینه سابقه داره .. یه روزی ام علی رو بردن .. ای وای مادر .. مادر .. مادر ..
امروز زهر یه کاری کرد با شیخ الائمه مثه مار گزیده هی صدا میزد ای وای مادر ..*
حق مي دهيم مرد اگر گريه مي كند
تنها ميانِ چند نفر گريه مي كند
با ترسِ کودکان چقدر گريه مي كند
افتاده يادِ مادر و در گريه مي كند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتاد گفت: آه
يادِ صداى مادرش افتاد گفت: آه
عمامه اش كه از سرش افتاد گفت: آه
وقتِ فرار، دخترش افتاد گفت: آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى "عفيفه نقابى" نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
*امام صادق راه افتاد اما ساعتی نگذشت رسید به کاخ اون نانجیب .. اما سه روز دم دروازه ساعات .. صبح وارد شام شدن غروب رسیدن به کاخ اون نانجیب ..*
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
چو دید زینب حزین لب حسین و چوب کین
به طعنه گفت ای لعین بزن که خوب می زنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_محمود_کریمی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_امام_صادق
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
باب الحرم حاج محمود کریمی.mp3
23.11M
|⇦•آقاى بى كسى كه غم ارثيه..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج محمود کریمی
ShahadatImamSadegh1399[05].mp3
6.71M
▪️هیچکس با امام صادق نیست (روضه)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_صادق (ع)
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می رفتم
کاش مانند یار صادقتان
بی امان در تنور می رفتم
علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشم هایت طبیب و بیمارش
یک جهان جابر بن حیان است
روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لاهوت را مراد تویی
آسمان ها مرید مذهب توست
قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیجکس با امام، صادق نیست
خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
شاعر: سید حمید رضا برقعی
#روضه_امام_صادق
.
روز #شهادت_امام_صادق ع
🕌 حسینیه صنف لباس فروشان
🗓یک شنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۰
#حاج_منصور_ارضی
غالبا عاشق به معشوق و تمنایش خوش است
دل به دلدارش خوش و سائل به آقایش خوش است
مجلس ویران نشین پایین و بالایش خوش است
امشب اش تاریک اما صبح فردایش خوش است
دوره ی آل سعود و دشمنی رد می شود
صحن و ایوان بقیع ما چو مشهد می شود
مکتب ما با امام صادقش پر رونق است
هر کجا که روضه اش پرپاست نور مطلق است
گر چه بی زائر شده اما همیشه بر حق است
نام او در هر حسینیه به روی بیرق است
تا بقیع خلوتش هر شب صدایم می رسد
او بخواهد خرج راه کربلایم می رسد
شرمگین از آتش سرد تنور صادقیم
با پشیمانی سر راه عبور صادقیم
با حسین گفتن همیشه در حضور صادقیم
گریه کن زهراست ما هم دور نور صادقیم
گریه کنِ زهراست وقتی در به آتش می کشد
در مدینه خانه را با ضربه آتش می کشد
از در و دیوار دشمن سر زده در خانه ریخت
آتش بغض خودش را بر سر پروانه ریخت
نیمه شب قلب عیالش ناجوانمردانه ریخت
دور آقا جای شاگردان او بیگانه ریخت
بی حیایی با جسارت جانمازش را کشید
دید افتاده عبایش بر زمین با پا کشید
بد دهان ها تیغ را بر صورت گل می کشن
پیر مردی را میان کوچه با هل می کشن
چون ندارد پای بی جانش تحمل می کشن
دست های بسته اش را بی تعادل می کشن
آن همه همسایه اش کو بوالحسن هم گریه کرد
بار ها افتاد و شاه بی کفن هم گریه کرد
گرچه بین کاخ رفته با کسی درگیر نیست
بی عمامه بر سرش صد قبضه ی شمشیر نیست
محکم است و پیکرش در حالت تغیر نیست
هم عصا هم سنگ در دست جوان و پیر نیست
رفته بین نیزه داران در ته گودال نه
رفته زیر دست و پای اسب با جنجال نه
نیمه ی شب شد اسیر و دیر خانه برنگشت
در پی جسم هزاران پاره اش خواهر نگشت
هیچ کس دنبال جای بوسه بر حنجر نگشت
ساربان در خاک و خون دنبال انگشتر نگشت
تا چهل منزل کسی در امتداد سر نرفت
فکر سربازان به سوی چادر و معجر نرفت
👇