4_6006065490584143905.opus
180.1K
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شام_شهادت_حضرت_رقیه
جواب
واویلا واویلا واویلا واویلا
بند ۱
عمه بریز آب روان
آهسته روی پیکرش
آرام تر حرکت بده
اعضای جسم لاغرش
دست به بازویش نزن
خرد شده از سلسله
زخمی شده پایش ز بس
دویده پشت قافله
از کربلا تا شام و کوفه دویده
منزل به منزل درد و محنت کشیده
از درد یک شب هم راحت نخوابیده
بند ۲
عمه بریز آب روان
آهسته آهسته ولی
انگار که افتاده ای
یاد غریبیّ علی
شب بود و حیدر مانده بود
با گریه های کودکان
میزد به سر میگفت که:
اسما بریز آب روان
حیدر بمیرد ورم کرده بازویت
با چه شکسته در پشت در پهلویت
با من نگفته بودی نیلی شد رویت
محمدعلی انصاری✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
.
|⇦•ای پدر! چشم تو روشن...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست
خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا!
کاروان بعد تو، ساکت ننشست؛ ای بابا!
حیدر قافلهات، تیغ دو دم را برداشت
به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت
كوفه را با نفس خویش چنان مقبره کرد
خطبهای خواند که کار همه را یکسره کرد
من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است
سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است
دخترم؛ دختری از تیرهی اُمَّالنّجبا
عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا
لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه
درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه
آهم، ارثی است که از خطبهی زهرا بُردم شام گریاند مرا؛ آبرویش را بُردم
عمّه آموخت به من شکوهای از غم نکنم
زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم
حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم
خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم
گلهای نیست؛ گله، حوصله هم میخواهد
من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد
چند وقت است که شانه نزدی بر مویم
بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم
خورده شلّاق روی بال و پرم؛ چیزی نیست
لگد زجر، شکسته کمرم؛ چیزی نیست
پای چشمم، گُل زخم است؛ فدای سر تو
دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو
مهربانم! تو چرا پاره شده لبهایت؟
چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت
راهی طشت شدی از سر نی؛ میدانم
گریه کردی وسط مجلس مِی میدانم
بیحیا، جام به دست آمد و من میدیدم
چوبدستی به لبت میزد و من میدیدم
عمّهجان بود مراقب؛ سر ما پایین بود
ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود
خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر
داغ ناموس تو، ناگفته بماندبهتر
پیش من بود اگر امشب، به عمو میگفتم
از غم کوچه و بازار به او میگفتم
آنکه از بام به پیشانی تو سنگ زده
دخترش هم به روی صورت من چنگ زده
در شلوغی و دف و رقص در آن هلهلهها
آه از اشک رباب؛ آه از آن حرملهها
راستی! حال رباب از همه آشفتهتر است
گریهاش بند نمیآید و خونینجگر است
همهی راه، نگاهش به سر اصغر بود
بود گهواره اگر، حال دلش بهتر بود
راستی! باخبری از شب جاماندن من؟
شب هقهق، شب شلّاق زدن بر تن من
از روی مرکب خود، یکسره فریاد کشید
دست من روی سرم بود؛ سرم داد کشید
پدر آنقدر بگویم، نفسم بند آمد
پنجه انداخت به مویم؛ نفسم بند آمد
*وای ..فرمودن: "وضعت فمها على فمه الشّريف"
بابا جان همیشه من تو بغلت بودم امشب تو ،تو بغل منی"ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف" لب رو لبهای بابا گذاشت، یه مرتبه عمه دید دستش آزاد شد، سر کنار غلتید، بچه افتاد، همه اومدن ببینن چه خبره، صدا زد کنار برید داغ این یکی برام بسه ..ای حسین ..*
شام را ویران کردم با نالهی بابا بیا
عالم را حیران کردم با نالهی بابا بیا
من را ببر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
آشفته گشته موی دختر تو؛ بابا بیا
رویم شبیه روی مادر تو؛ بابا بیا
شرمندهام ز روی خواهر تو؛ بابا بیا
وای از زخم گلوی پرپر تو؛ بابا بیا
خونین پیکر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
یا حسین ...
امشب کنج ویرانم، مهمان من؛ بابا بیا
تا به سحر میخوانم، درمان من؛ بابا بیا
ای یوسف کنعانم! ای جان من! بابا بیا
ای قاری قرانم! جانان من! بابا بیا
عشق بیسر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
یا حسین ..
سوز بده بر سخنم؛ به دل سوختهی خواهرت
تا که بگویم سخن از تن صدچاک علیاکبرت
ناله زنم، یاد کنم ز لب خشک علیاصغرت
گوهر اشکم، شده ایثار تو؛ گریه کنم
یاد علمدار تو
ای حسین ..
ــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 1.mp3
5.38M
.
|⇦•خودم را میکِشم سویت...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
خودم را میکِشم سویت؛ دو پای ناتوان را نه
غمم از یاد بردم؛ طعنههای کودکان را نه
سر تو رفت و قولت نه؛ یقینم بود میآیی
به عمّه صبر دادی؛ دختر شیرینزبان را نه
تمام دختران خوابند زیر چادر عمّه
یتیمت را ببر؛ سربارم امّا عمّهجان را نه
خدا صبرت دهد؛ دیدی که میخندند
بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم؛ زخمزبان را نه
شنیدم غارتت کردند و عریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم؛ خصوصاً ساربان را نه
حلالت میکنم ای تازیانه؛ سنگ خاکستر حلالت میکنم ای خار امّا خیزان را نه
همینکه چوب میخوردی، لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نه
طنابی در تمام شهر دور گردن ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نه
گذشتم با مکافات از حراجی یهودیها من
عادت داشتم بر درد؛ درد استخوان را نه
به من برمیخورد؛ ما سفرهدار عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ امّا تکّه نان را نه
اگرچه کودک و پیرش، هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیر زنان را نه
ــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 2.mp3
2.5M
.
|⇦•خورشیدِ من آمدی شبانه...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
خورشیدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
بَر خورده به من، چرا نبوده؟ !
برخوردِ کسی مودبانه
من دختر شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
از خاطر من نمیرود… نه …
آن ضربه ی چوب وحشیانه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟ !
واللهِ که نیست عادلانه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خانه
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 3.mp3
2.44M
|⇦•خورشیدِ من آمدی شبانه...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی .
.
شعر زبانحال #حضرت_رقیه سلام الله علیها با #حضرت_علی_اصغر علیه السلام
لالایی داداش علیه اصغرم
لالایی غنچه ی ناز پرپرم
لبای خشکتو هی بهم نزن
لالایی بخواب عزیز برادرم
صدای گریه ی تو تو گوشمه
همیشه جای سرت رو دوشمه
من میخوام بازم تو رو بغل کنم
آخه گهواره ی تو آغوشمه
میدونم که مادرت شیر نداره
دعا میکنم که بارون بباره
الهی فدا ترک های لبات
به عمو میگم برات آب بیاره
از همه کوچیکتری تو قافله
دوری از تو واسه ی من مشکله
روی دستای بابا آروم میشی
یه کمی دیگه با تیر حرمله
لالایی گلم روی نیزه بخواب
تا نبینی دستامو توی طناب
اگه بعد از این دیگه ندیدمت
وعدمون باشه تو مجلس شراب
#مرتضی_کربلایی✍
#پنجم_صفر
https://eitaa.com/emame3vom/67027
.
.
چند خط روضه:
#حضرت_رقیه
دیگه بعد از تو اسیرم بابایی
دیگه از زندگی سیرم بابایی
سر تو چرا پر از خاکستره
الهی برات بمیرم بابایی
بابایی کبود شده همه تنم
اخه هرجور که می شد می زدنم
اونا که غریب گیر آوردنت
منو هم یتیم گیر آوردنم
دشمنا ریختن روی سرم زدن
منو جای همه ی حرم زدن
تا که گفتم فاطمه اسم منه
منو هم شبیه مادرم زدن
بوسه مادرته رو صورتم
معجر خواهرته رو صورتم
دست ساربونه انگشتر تو
جای انگشترته رو صورتم
خیلی نامردا زدن دختر تو
حتی اونی که برید حنجرتو
سیلی از دستای شمرو دوست دارم
اخه دستاش میده بوی سر تو
#مرتضی_کربلایی
.
PTT-20220830-WA0029.opus
383K
زمزمه عاشقان اباعبدالله الحسین
حرمت خونه ی دله
دلی که گاهی غافله
عشق تو مثل ساحله
آدم کنارت کامله
حسین سفینة النجاة(2)
نام تو آرامش من
زیارتت خواهش من
حرمت آسایش من
روضه ها بارش من
حسین باب النجاة(2)
شب جمعه با صد نوا
شب جمعه تو کربلا
مادر تو خیر النسا
روضه میخونه هرکجا
بُنَّیَ قَتَلوک بُنَّیَ قَتَلوک(2)
لنگر ارض و سما
حیدر،علی، شیر خدا
نوحه گر خون خدا
میاد به سوی کربلا
بُنَّیَ ذَبَحُوک، بُنَّیَ ذَبَحُوک(2)
همه زدن به جاده
زن و مرد پای پیاده
سالم و از پا فتاده
عشقت به دل نشانده
حُبُّ الحُسین یَجْمعنا(2)
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
.
#امام_زمان
#حضرت_زینب
بیا اقا بیا طاقت ندارم بیا که طاقت دوریت ندارم
بیا یابن الحسن دردت بجونم... بیاتا روضه ی زینب بخونم
بیایابن الحسن زخمم دوا کن بیااقا مراحاجت روا کن
ببار بارون که مو دلتنگ یارم...
ببار بارون که رفت از کف قرارم
ببار ای ابر چشمون بهاریم که مو امشو هوای گریه دارم
صبر م سراومدوای دل تنگه تنگه.... بابام نیومد وای دل تنگه تنگه
بباربارون که در کنج خرابه
دل بلبل زداغ گل کبابه
ببار... که از بیداد اعدا
هنوزم در خرابه قحطه ابه
بازم شب اومه... وای دل تنگه2 بابام نیومه دل تنگه 2
سه پنج روزه که بااحوال مضطر
دوچشم غرقه خونم مانده بردر
همه میگن سفر کرده عزیزت
خدایا این سفر کی میرسه سر
صبرم سروامه وای دل تنگه تنگه
بقدررنج ومحنتها که دیدم
بقدر دوریت نخل امیدم
با چوب خیزرون پای شکسته
رو دیوار خرابه خط کشیدم
بازم شب اومه.... وای دل تنگه بابام نیومه... وای دل تنگه
اگه مردیم بمیریم هردوتامون... ببندند سنگ جفتی
روزم سرواومه وای دل تنگه تنگه
بابام نیومه وای دل تنگه تنگه
شواز دراومه بازدل تنگه
سی کی کنم من راز دل تنگه
صبرم سر اومه. وای.... بابام نیومه وای
مرا درد و مرا درمان حسین(ع) اســت
مـرا اول مـــــــرا پایان حسین(ع) است
دل هر کـس به ایمانی سرشتـــــه
مرا هم دین و هم ایمان حسین(ع) است
همه عالم به اذن حق تعالــــــــــی
چو عبدی سر به فرمان حسین(ع) است
بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء
همه معلــــــــــول پیمان حسین(ع) است
برای هر دلی جانان و جانـــــــــــی
مرا هم جان و هم جانان حسین(ع) است
عقول جن و انس و هم ملائــــــک
به حقِ حق که حیران حسین(ع) است
چو خواهم روضه ی رضوان به فردا
که من را روضه ی رضوان حسین(ع) است
چرا عالم ز جانش نـــــــــــاله دارد
مگر او هم پریشان حسین(ع) است
اگر خواهی ز حال عبد مســــــکین
خوشا حالش که مهمان حسین(ع) است
.