eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 سرود ويژه ولادت حضرت امام رضا عليه السلام به سبك گل دراومد امشب.. اثر حاج مجتبي صمدي شهاب بازم امشب امشب روزيم زياده دلا خيلي خيلي سرمست و شاده دلم رفته مشهد صحني كه اونجا نوشته رو تابلوش باب الجواده گل دراومد امشب غصه سر اومد امشب وارث اسم و رسم حيدراومد امشب ماه مفرد اومد يه عشق بي حد اومد صاحب گنبد ه طلاي مشهد اومد يا رضا يا مولا جانم رضا يا مولا عشق دوعالمه فرزند فاطمه توي آسمونا شمس الشموسه اصل سعادته سر ولايته سلطان عالم و دربار طوسه يا رضا يا مولا جانم رضا يا مولا ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ دلم پرزد پر زد رفت زير ايوون شده كنج صحن اين آقا مهمون همه عالم اينجا كشكول بدستن نميرن از اينجا دس خالي بيرون براي اقامت برا عرض ارادت ميزنه كعبه له له تا بياد زيارت گنبد طلايي داره چه ماجرايي تو حرم انگاري تو بعل خدايي يا رضا يا مولا جانم رضا يا مولا عشق ..... ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ مثه آهو آهو كردي شكارم سر سفره ت عمري ماهانه دارم اگه جنت جنت بده اجازه گاهي پامو توي صحنت ميزارم ياورشفيقم آواره ي عتيقم همه ميدونن با امام رضا رفيقم قوت اين تنه شفاي درد منه غذاي حضرتيت رژيم مو ميشكنه يا رضا يا مولا جانم يا مولا عشق ..... ✅
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها به سبك گل در اومد... اثر حاج مجتبي صمدي شهاب شده پيدا پيدا تمثال كوثر روي دست دست موسي بن جعفر داره عيدي ميده شاه خراسون شده امشب سلطان صاحب خواهر گل دراومد امشب غصه سراومد امشب گل نگو بگو از گل بهتر اومد امشب بهترين نگاره هرنفسش بهاره دختري كه اومد اسطوره ي وقاره روح طراوته گنج كرامته خاك رو قدمهاش طلاي نابه مانند فاطمه بانوي عالمه انگار كه زينب ابوترابه حضرت معصومه يا حضرت معصومه 🔺🔺🔺🔺🔺 پراز نوره نوره قنوت دستاش به قربونش مي ره تو دنيا باباش مجرد موند تو دنيا واسه ي اين نبودند پسرها خاك كف پاش دختر نمونه است از فاطمه نشونه است مثل زهرا آره اين فاطمه يه دونه است هركي كه فقيره دامنشو ميگيره چون كريمه است ايشون دست خالي نميره روح طراوته گنج كرامته خاك رو قدمهاش طلاي نابه مانند فاطمه بانوي عالمه انگار كه زينب ابوترابه حضرت معصومه يا حضرت 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔸ألسَّلاَمُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ المَعصُومِه بِنتِ مُوسَي بنِ جَعفَر.. 🔸 من ُ زیارت و این ، حاجت ِ زبانزدِ من شما قبیله ی ساداتُ عشقِ بی حدِ من شما امید ، شما رحمتِ خدای رحیم که با دعای شما خوب میشود بدِ من! گدا شدن سرِ هر جاده ای نمی ارزد به قُم کشیده شده راهِ رفتُ آمدِ من!! گناهکار ؛ قیامت کریمه میخواهد به کارِ باورم آمد صدای اشهدِ من! مرامِ فاطمه ها دستگیریِ فقراست همین بس است برای دلِ مُرددِ من! دخیل حضرتِ خانم دخیل محترمه یگانه خواهرِ آقای شهرِ مشهدِ من!! در آسمانِ کرامت ، کبوترم که خوشم غلامِ دخترِ موسی بن جعفرم که خوشم حرم ، کریمه ، کرم گریه ی گدا بانو چقدر دستِ پُر است این گدای با بانو! یا عَمَّهَ ولی الله السلامُ علیک... همه غلامُ کنیزِ شما ، شما بانو! ای استجابتِ ما ، "اشفعی لی فی الجنه" دخیل های دعا و گره گشا بانو! چقدر زائرِ خوشحال از کنارِ شما... دخیلِ وا شده را بُرده کربلا بانو!! نشانِ قبرِ بدونِ نشانه را تنها... خدای فاطمه داده نشانِ ما بانو!! تمامِ مردمِ ما چاکرِ تواند قسم به نامه ی آقا امام رضا بانو!! حسابِ فاطمه این بود ُ انتخاب شدیم غلامِ غیرتیِ آلِ بوتراب شدیم تمایل است که تا قُم تمایلت بدهند به دستگیریِ محمل تعادلت بدهند! سرت به چوبه محمل چه خوب که نگرفت تکان به ناقه ندادند ، تا گُلت بدهند!! دمِ پیاده شدن ازدحام بود ولی... نه که دقیقه ای حتی تعلّلت بدهند!! مباد پا بخورد ، احترامِ چادری ات اجازه ای بده ، دستِ توسلت بدهند!! از آن قدیم علی اعتماد داشت به ما محال بود که زنجیر یا غُلت بدهند!! خدا نخواست که ای زینبِ امام رضا به دستِ نیزه سرِ کوچه ها هُلت بدهند!! گریزِ روضه ی زینب وَ شام پس فاش است مسیرِ خواهرِ عبّاس ، بینِ اوباش است! استاد حاج حبیب نیازی .
مدح و مناجات با امام رضا (ع) زمزمه (به سبك السلام ای خاتم پیغمبران)   یا رضا شمس ولایی ، نور چشم مصطفایی ای کریم هر دو عالم ، بر همه مشکل گشایی نما حاجات ما ، به لطف خود روا عزیز فاطمه ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا تو نشان هل اتایی ، معدن جود و سخایی تو ولی کبریایی ، ثامن و ضامن رضایی همه لطف و عطا ، بده عیدی به ما به جان مادرت ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا تو گل اهل کسایی ، یادگار مرتضایی تو رحیمی تو رئوفی ، زاده ی خیر النسایی همه حسن و صفا ، نظر کن سوی ما تو را جان جواد ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا ** تو امیر مقتدایی ، قبله ی حاجات مایی ای معین بی پناهان ، شافع روز جزایی بود نامت شفا ، به هر دردی دوا نما ما را دعا ، علی موسی الرضا علی موسی الرضا حضرت امام ع .
شب چهارشنبه شب دعای توسل شعری در مورد دعای توسل -(دل چه صفا گیرد از دعای توسل) دعای توسل دل چه صفا گیرد از دعای توسل حالِ دعا گیرد از دعای توسل قلب همه عاشقانِ آل محمد (ص) نور خدا گیرد از دعای توسل هر دلِ آکنده از محبت مولا شور و نواگیرد از دعای توسل ای که دلت روشن است ز نور ولایت دیده ضیا گیرد از دعای توسل هر دلِ افروخته از عشق و محبت نور ولا گیرد از دعای توسل مهر و ولای علی و آل پیمبر در دل جا گیرد از دعای توسل شیعه ی مخلص به ذکر و شور حسینی کربُبلا گیرد از دعای توسل ای که مریضی ، مریضِ جرم و معاصی درد شفا گیرد از دعای توسل دست توسل بزن به دامن عترت قلب جلا گیرد از دعای توسل دست « رضا » را خدا از کرم خویش روز جزا گیرد از دعای توسل شاعر:
. 🌹شعر قدیمی وزیبا دعای توسل🌹 شد نمک انجمن دعای توسل نسخه ی داروی من دعای توسل مظهر اسماء حق،اسامی معصوم می برد ازدل محن دعای توسل همدم شب زنده دارهای سحر خیز زمزمه ی مردوزن دعای توسل درکتب ادعیه میان دعاها همچو گلی درچمن دعای توسل بانک اسیرو نیایش لب بیمار نغمه ی دوراز وطن دعای توسل کاش زتربت نوشته شدی بر حاشیه های کفن ،دعای توسل حل کند این مشکلات غصه واندوه بادوسه یابن الحسن دعای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باعيات صلوات براي امام رضا (ع) رخسار رضا به مهرِ والا صلوات هر لحظه نثارِ او چو دریا صلوات بر نجمـــــــه به مادرِ امام هشـــتم آن مادرِ مهـــربانِ مولا صلـــوات ر اختـــــــرِ هشـــــتمینِ ایمان صلوات سرچشـــمۀ نـــور و قلب ایران صلوات برآنکه رواق و صحن او همچو بهشـت بر نور و سرور و مهرِ رحمان صلوات به علی ، زادة موسی صلوات به گلِ شاخة طوبی صلوات به همین مظهر تسلیم و رضا به عزیز دلِ طه صلوات بر فخـــــر تمام اهل ایران صلوات بر روی نگار در خراسان صلوات رخسـارِ رضا به هشـــتمین ماهِ وِلا آرامِ روان و مهــر تابان صـــلوات بر اختـــــــرِ هشـــــتمینِ ایمان صلوات سرچشـــمۀ نـــور و قلب ایران صلوات برآنکه رواق و صحن او همچو بهشـت بر نور و سرور و مهرِ رحمان صلوات از بهر سـرورِ اهل ایمان صلوات بر ضامن آهوی خراسـان صلوات بر آیت مهر و رحمت و لطف خدا بر ماهِ رُخش بسانِ باران صلوات بر کهف و پنـاهِ بی پنــاهان صلوات بر مهرِ غریب، در خراسان صلوات بر قبـلۀ جانِ ما، رضا، جلوۀ حُسـن هر لحظه نثار او چو باران صلوات [ شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ ] [ ۸:۲۳ ب.ظ ] [ حجت الله حسن زاده(ذا ۱. ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )
رباعی ولادت امام رضا (ع) از دامن نجمه گل طوبی سر زد از شهر مدینه نور طاها سر زد از نسل محمد و علی و زهرا عیسی نفسی ز بیت موسی سر زد نادعلی کربلایی روحش شاد * از عشق شه طوس براتم دادند وز آتش قهر حق نجاتم دادند در مدح رضا چو لب گشودم به سخن دستور به ذکر صلواتم دادند طالع روحش شاد * میلاد رضا امام امجد آمد هشتم ولی خدای سرمد آمد یعنی گل باغ علوی شمس شموس در جلوه به گلشن محمد آمد مردانی روحش شاد * گلزار جهان رشک برین است امشب خشنود قلوب مومنین است امشب در عرش برین فرشتگان می گویند میلاد امام هشتمین است امشب نادعلی کربلایی روحش شاد * از دامن نجمه کوکبی خواسته شد از رونق آفتاب و مه کاسته شد برمسند دین نشست با جامه ی سبز گل بود به سبزه نیز آراسته شد رسا روحش شاد * نوری زفروغ حی سرمد آمد گنجینه ی علم آل احمد آمد با آمدن امام هشتم گفتند آئینه ی رافت محمد آمد سیدهاشم وفایی * میلاد مبارک غریب الغربا مسعود و مبارک است بر اهل ولا یا رب به مقام این گل مصطفوی کن قسمت ما زیارت کربوبلا نورالدین رسولی روحش شاد ** بر خیز که حضرت رضا می آید سلطان سریر ارتضی می آید ای تشنه ی آب چشمه ی رحمت حق سرچشمه ی رحمت خدا می آید رسا روحش شاد * امشب که صفا در همه جا می ریزد چون برگ خزان گناه ما میریزد از یمن ولادت رضا رحمت حق در بزم محبان رضا میریزد موید * امام
🍃🌷﷽🌷🍃 🎼 ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول خراسانی خَنِه ی ما دِ نِزدیکِ بهشتَه کنارِبهشت یَک دنیا فرشتَه هزار تا یوزاسیف خادمِ صحنَن رو درش أَأَدخُل رضا نِوشته ♻️ مِدِرِخشَه گنبد هَمَه دِ رفتُ آمد زائرا ذِکرِشاست یا رضا شاهِ مشهد ♻️ یا سلطان شاه خراسان یاسلطان قبله ی ایران ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم فرشته میخونه توو آسمونا ثمر داده به به شاخه ی طوبی ریسه بندونیه شهرمدینه مبارک رسیده دلبر موسی ♻️ سوره ی کوثره شبیه پیغمبره جلوه ی کبریا آینه ی داوره ♻️ یاسلطان شاه خراسان یاسلطان قبله ی ایران ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم دل بیقرارم داره میخونه شبیه نوای نقاره خونه عاشق صحن ایوون طلاتم روح من تووحرم غرقه جنونه ♻️ دل به عشقت اسیر مهربونیت بی نظیر با یه گوشه نگات دست گدارو بگیر ♻️ یاسلطان شاه خراسان یاسلطان قبله ی ایران ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندچهارم خراسانی دِله مو اسیرِ صحن و سِراتَه عاشقه زائرا و خادماتَه مِگِردَه بِه دورِ پِنجره ی فولاد کِفتره جلدِ گنبدِ طِلاتَه ♻️ دِ دِلُم جا دِری خِیله خاطر خوا دِری هرچِه خوبا دِرَن همَه رِ یِک جا دِری ♻️ السطان شاه خراسان السلطان قبله ی ایران 💠💠4⃣3⃣2⃣💠💠 ♻️➖➖➖➖♻️
. 🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین طاهری💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ عجب شور و حالُ صحنُ سرایی تو هم قد دنیا ، داری فدایی منم خاکِ پایِ شاهِ خراسان تو اما دلبندِ موسی الرضایی چه کبوترایی ، چه صحنِ با صفایی تو تویِ کرامت ، مثه امام رضایی پر زده فرشته ، چون حرمت بهشته خدا رو دلامون ، اسم تو رو نوشته «بی بی معصومه ... خانم جانم» مثه خورشیدی رو دستایِ بابا به تو مادر میگه هزار ماشاالله مدینه پُر شد از عطرِ تو امشب نجیبُ و خانومی تو مثلِ زهرا حاجتش روا شد باب الحوائج امشب تو کنار رضا ، مثلِ حسین و زینب مادر تو با تو ، دیگه غمی نداره رو سر تو از عرش ، بارون گل می باره «بی بی معصومه ... خانم جانم» ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
📋 (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند، دست خدا را بستند خواستم این گرهِ کور گشایم که نشد ریختند بر سر من، دست ز تو بردارم هرچه کردم نکنند از تو جدایم که نشد سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین قنفذ آنقدر زد انداخت ز پایم که نشد دست خود را به در سوخته حائل کردم جان شش ماهه‌ی خود حفظ نمایم که نشد حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می‌شد می‌شد امروز بخوابد روی پایم که نشد خواستم زودتر از این بروم نزد پدر زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس حاج سید مهدی میرداماد 💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ دریای مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینیِ خونه است دریایِ مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه دل با تو ، آرومه دردمو خاکِ حرمت دارومه هر تپش دلم میگه یا معصومه «مولاتی یا اُختُ الرضا مدد ...» عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینی خونه است دریایِ مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه هر کی حرمُ میبینه جنت میگه که همینه هستی ملیکۀ ایران قم با تو شده مدینه ما دل به مهرِ تو دائمی می بازیم ما به این مضجعِ فاطمی می نازیم شوری بر پا میشه با لطفِ تو هر گره ای وا میشه زائرِ تو زائرِ زهرا میشه «مولاتی یا اُختُ الرضا مدد ...» عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینی خونه است تو این دهۀ کرامت ، رویام همینه مجدد اول مسافرِ قم شم ، بعداً مسافرِ مشهد اگه رسیدم حرم ضامنِ آهو سلام ِ اول به نیابتِ تو بانو اشکِ شوق می باره دل به هوایِ مشهدِ آواره ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ حضرت سلام الله علیها
شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها یه مادری تو مدینه      با اهل شهرچه مهربون مردم و هی دعا میکرد     دستاش به سمت اسمون توی نماز هرشبش       مریضا رو دعا میکرد مردم ولی نامهربون     اون خدا رو صدامی کرد نقشه کشیدن برای       مادر ما , نامردما قصه از اونجا شروع شد     که اومدن تو کوچه ها من از زبون حسنش      میخام بگم از کوچه ها ازکوچه های تنگ و سخت     یه عده مرد بی حیا دستم تو دست مادرم     با مادرم چیکار دارین برین عقب نامحرما       شما مگه دین ندارین یکی منو انداخت زمین     چادر مادر و کشید یه جوری زد به مادرم       چشاش دیگه چیزی ندید افتاده مادر روی خاک     لاله گوشش پر خون گوشوارهاش روی زمین     مادر دیگه نداره جون مادر بیا بریم خونه       شونه من عصای تو گریه نکن عزیزمن      من بمیرم برای تو دست می گیری رو صورتت     کسی نبینه روی تو دست تو هی تکون نده       دردمی گیره بازوی تو شبها که بی خوابه همش      تاصبح بیداره مادرم من اشک می ریزم کنارش     اون دست کشید روی سرم نفس نفس نزن دیگ       نفس ما بند اومده به لبهای همسایه ها      انگاری لبخند اومده بچه ها دوره مادرو      این لحظه های اخرو اشک های چشم پدرو     حسین می گه مادر نرو
. 🌺 من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم خدای پاک و دانا مهربان و توانا پیامبرم محّمد که با او قرآن آمد دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده دختر او زهرا بود فاطمه کبرا بود فدای دین شد جانش لعنت به دشمنانش در روز عید غدیر بر ما علی شد امیر امیر مومنین است امام اوّلین است امام دوّم ما بخشنده بود و تنها نام ایشان حسن بود صبور خوش سخن بود حسین که شاه دین است امام سوّمین است شهید کربلا شد تربت او شفا شد وقتی که آب می خورم بر او سلام می کنم چهارم امام سجّاد به ما دعاها یاد داد هر یک از آن دعاها پُر معنی است و زیبا پنجم امام باقر که علم از او شد ظاهر شاگردها تربیت کرد اسلام را تقویت کرد ششم امام جعفر برای شیعه رهبر صادق و راستگو بود خدا هم یار او بود هفتم امام کاظم صبور بود و عالم اگر چه در زندان بود معلّم جهان بود امام هشتم ما امام رضای والا امید شیعیان است چه قدر مهربان است نُهم امام جواد رحمت حق بر او باد کریم و بخشنده بود ماه درخشنده بود دهم امام نقی پاک دل و متّـقی هادی راه دین بود یاورِ مومنین بود یازدهم عسکری ازهمه عیب ها بَری در خانه بود زندانی شهید شد در جوانی یازده امام معصوم شهید شدند چه مظلوم ولی به امر خدا امام آخر ما از چشم مردم بد غایب شد و نیامد هزار و چندین ساله شیعه در انتظاره بالاخره یه روزی می شه وقت پیروزی مهدی ظهورمی کنه دشمن رو دور می کنه جهان می شه پُر از گُـل نرگس و یاس و سُنبل ما بچّه های شیعه دعا کنیم همیشه با هم بگیم خدایا بیار امام ما را اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعداءهم
. بشنو از چادر که در توصیف زن / تار و پودش با تو می گوید سخن / در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف / دختران درّند و چــادر چون صــدف / بهترین سرمایه زن چادر است / زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است / حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار / دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار / حفظ چادر حفظ دین و مذهب است / شـــیوه زهـــرا و درس زینب است / حفظ چادر سدّ فحشا می شود / رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود / حفظ چادر چاره ساز کارهاست / حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست / خواهرم چادر برایت زینت است / بهترین گوهر حجاب یک زن است
گل و گلدون بیارین  آیینه و شمعدون بیارین جشن تکلیف منه چون خدا یار منه جشن تکلیف منه می خونم دیگر نماز می کنم راز و نیاز با خدای بی نیاز  با خدای بی نیاز جشن تکلیف منه  چون خدا یار منه سرور و سالار منه  خالق یکتای منه کرده امر من به دین گشته ام شاد از این دین جشن تکلیفه منه چون خدا یار منه می پوشم از این به بعد  گردن و موی کمند تا نبیند دیگری کند از بد نظری جشن تکلیف منه چون خدا یار منه ۲ چادر سفید من مثل بال قو سپید تاج سرخ رو سرم توی عالم بی نظیر جشن تکلیف منه  چون خدا یار منه سرور و سالار منه خالق یکتای منه جشن تکلیف منه چون خدا یار منه ۳ سرور و سالار منه  خالق یکتای منه جشن
کربلایی مهدی رسولی حد دلبری به مرزِ ، تنِ تیرگی میلرزه نگاهِ شاهِ خراسان به همه عالم می ارزه ( دلم کبوترانه ، پر زده زِ لانه گرفته آشیانه ، تو حریمش ) 2 دم تولد گل هی میخونه بلبل از اینجا میزنم پل تا ضریحش مولانا یا امام رضا مدد .... رو پر و بال فرشته ، قلم این چنین نوشته مشهدِ امام رضامون بهتر از باغِ بهشته دلِ من امشب دیونست ، دوباره کارش بهونست گمونم تشنۀ یک کاسۀ اب سقاخونه ست ( دلم کبوترانه ، پر زده زِ لانه گرفته آشیانه ، تو حریمش ) 2 دم تولد گل هی میخونه بلبل از اینجا میزنم پل تا ضریحش مولانا یا امام رضا مدد .... آقا سَنسَن صاحبِ فضل،اهلِ جودُ بخششُ بزل حرمِن اِذنِ دخول نامِ نامیِ اباالفضل دستا رو بالا بیارید سنگِ تموم بزارید گفته میام اونجایی که اسمِ عموم و بیارید اباالفضل .... اباالفضل ...
سرود زیبا _میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها_حاج محمد رضا طاهری •┈┈••✾••✾••┈┈• [بازم دلم سرگردونه،بین دوراهی حیرونه2 به قم خودش رو برسونه (یا بره مشهد و بمونه2) (ادب کن و امشب برو محضر سلطان2 جونتو تقدیم کن واسه خواهر سلطان)2 اگه که از آقا دل تو عیدی میخواد2 با ذکر معصومه برو پنجره فولاد2 دل آرومه،باز معلومه شده محتاج معصومه (یا فاطمه یا معصومه...)]2 وقتی قدم برمیداره،پشت سرش گل میکاره اونیکه فاطمه تباره،جاروی چشم ماها داره ملیکه ی دل ها توی عالم عشقه چادر زهراییش مثه پرچم عشقه اگه یه بار از من راضی شه و بخنده در جهنم رو خدا به روم میبنده من کی باشم،خاک پاشم،زیر سایه ی دستاشم (یا فاطمه یا معصومه...)2 بازم دلم سرگردونه،بین دوراهی حیرونه2 به قم خودش رو برسونه (یا بره مشهد و بمونه2) (ادب کن و امشب برو محضر سلطان2 جونتو تقدیم کن واسه خواهر سلطان)2 اگه که از آقا دل تو عیدی میخواد2 با ذکر معصومه برو پنجره فولاد2 دل آرومه،باز معلومه، شده محتاج معصومه (یا فاطمه یا معصومه...) شاهزاده ی رویاهایی،یه دونه و بی همتایی تو زینب امام رضایی،برکت آب و خاک مایی حریم نورانیت شده بهشت ایران عطر تو هم پخشه توی سرشت ایران شهر قمت خانوم مدینه ی ماها شد مشهد آقا هم واسه ما کربلا شد این ایرانه، با ایمانه،با شماها گلستانه (یا فاطمه یا معصومه...) (بازم دلم سرگردونه،بین دوراهی حیرونه2 به قم خودش رو برسونه (یا بره مشهد و بمونه2) (ادب کن و امشب برو محضر سلطان2 جونتو تقدیم کن واسه خواهر سلطان)2 اگه که از آقا دل تو عیدی میخواد2 با ذکر معصومه برو پنجره فولاد2 دل آرومه،باز معلومه شده محتاج معصومه (یا فاطمه یا معصومه...)
((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر)) مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت. امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد. : متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود: حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است. جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمومنین روضه .
. کاربردی برای مجلس ختم برادرو پدر روضه امام حسن(ع) پرورش یافتۀ راه اویس قرنم گرچه بی تاب و اسیر همۀ پنج تنم همه دم ذکر من این است و همه شب سخنم من غلامی زِغلامان امام حسنم روزیم میرسد از سفرۀ احسان کریم نام ما را بنویسید گدایان کریم .... کریم کاری بجز جود و کرم ندارِ آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره .... رکن ایمان شده در بند توالیِ حسن شک ندارم به کرم کردن فردای حسن کربلایی شده ماندیم همه پایِ حسن دل سپردیم به الطافِ پسرهای حسن عقل وامانده ز توصیف مقام و جاهش عشق حیران شده در محضر عبدالله ش لطف مولایِ کرم بندنواز است هنوز دست عالم سر این سفره دراز است هنوز خانه اش کعبۀ حاجات و نیاز است هنوز این در خانۀ عشق است که باز است هنوز نقش باید بشود در همه جا چون دلِ من هر دردی بسته شود جز در پر فیض حسن   *روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند ...*   جان به قربان مقامش چه غریب است این مرد بی سپاه هست قیامش چه غریب است این مرد غصه دار است کلامش چه غریب است این مرد بی جواب است سلامش چه غریب است این مرد خاکساران درش بر در دیگر نروند گریه کن هایِ حسن کور به محشر نروند سفره داری که سر سفره او نعمت هاست دل او مصحَف پر صفحه ای از غربت هاست سرخیِ کنج لبش شرح همه محنت هاست پاره هایِ جگرش مرثیۀ تهمت هاست چه شد !؟زهر چه کرد!؟ بدنش سبز شده تن او هم شبیه پیرُهَنش سبز شده ...   * عبدالزهرا خود امام مجتبی رو خواب دید چرا روضه ما رو نمیخوانی؟...  گفت آقاجان من یه عمر روضه خوان شمام روضه های که از شما به من رسیده من همه رو خواندم ... اونی که شنیدم شما رو مسموم کردن .. پاره های جگرتون داخل تشت بوده .. بدنتون رو تیربارون .. فرمود عبدالزهرا اما روضۀ واقعی من حسن اینه اگه خواستی برای گریه کنا بخونی اینو بخوان ... روضۀ من اون لحظه ای بود که دستم تو دست مادرم بود ... تو کوچه های بنی هاشم ...*   با دو چشم تر و یک قد کمان از کوچه روز و شب روضه گرفته ست امانت کوچه تب و لرز بدنش داشت نشان از کوچه گفت در روضۀ من باز بخوان از کوچه روضه خوان از غم ناموس و دل چاک بگو از تکان دادن یک چادر پر خاک بگو ...   *ابی عبدالله اومد باخبرش کردن، عباس اومد ... زینب اومد ... همه اومدن کنار بستر ؛ حالا حسین داره التماسش میکنه داداش بازم نمیخوای حرف بزنی؟ حرف بزن! *   حسن جان، یه کم حرف بزن تا سبک شی برادر حسن جان، چهل سالِ که هی تو خواب میگی مادر حسن جان، میری کوچه میشه غمت چند برابر حسن جان ... چی دیدی ، مگه کی باهات اون در افتاد چی دیدی ، نمیگی چطور مادر افتاد چی دیدی ، مگه مادرم با سر افتاد ... حسن جان یه کوچه، همه زندگیِ منو زیر و رو کرد یه کوچه، که ما رو با نامرد شهر رو به رو کرد یه کوچه، که یادش باید مرگ و باز آرزو کرد یه کوچه ... یه نامرد ، به ما تویِ این کوچه بد کرد یه نامرد ، رسید راه و رویِ ما سد کرد یه نامرد ، گل یاسمون و لگد کرد ... حسین جان، شکست دلم تو غمت مثل شیشه حسین جان، میدونی که اینو میگم من همیشه آخه روزی مثل روز تو نمیشه ... حسین جان ... برادر ، میشینن رو سینت تو گودال یه نیزه ، میاد و دیگه میری از حال به زیر ، سم اسبا میشی لگد مال   *گفت حسین ، همه دارن گریه میکنن عباس سر به دیوار گذاشته ، زینب ، ام کلثوم ، داداشای عباس همه دارن گریه میکنن .. اما امام حسن به هیچ کدومشون ایراد نگرفت تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزی فرمود تو دیگه گریه نکن .. حسین جان من درسته دارم تو غربت میمیر اما کنار بدنم تو هستی سرم رو پای زینبِ ، عباس کنارم .. الهی برات بمیرم یه ساعتی میاد هیچ کسی نیست سرتو از رو خاک برداره ...   یا امام حسن دل نگران بودی کسی نیست سرشُ از رو خاک بردار ... الهی بمیرم برا زینب ، فقط این صحنه رو زینب دید .. همه دل نگران بودن پیغمبر ، امیرالمومنین ، مادرش زهرا حتی عباس تو علقمه .. همه دل نگران بودن اما هیچ‌‌ کدوم این صحنه رو ندیدن ، فقط زینب بود بالا تل زینیه ... نگاه کرد دید نانجیب داره نزدیکِ گودال...وَ شِمرُجالِسُ روضه و ختم خوانی
. ‍ همه دارن غم و یک بی غمی نیس همه ماتم زده بی ماتمی نیس همه چشما چو ابر نو بهاری گهر بارند و چشم بی نمیری نیس چه غمگین و چه تنها شد دل من ببین ماتم سرا شد منزل من بابام رفته ز دستم تا قیومت دیه چاره نداره مشکل من دلم تنگه بری کس گفتنی نیست که ای دنیا به هیچ کس موندنی نیست همه میگن دگر بابا نداری یقین دارم ولی دل کندنی نیست غم داغ پدر کوچک غمی نیست جگر می سوزد و داغ کمی نیست پدر غم خوار ودل سوز و عزیزه کخ بی او زندگی جز ماتمی نیست بسوز ای دل به حال روزگارم بنال ای دل کسی را من ندارم بسوز ای شمع امشب در کنارم که درخاکه همه دار و ندارم قسم بر تو که تا دنیاست دنیا فراموشت نخواهم کرد بابا گوای من خدای می و قهار تو رفتی شدم بعد تو بی یار شب از ره میرسد بابا کجایی شدم بی مونس و تنها کجایی به لانه پر کشند مرغان ز گلشن ولی بابا نیاید در پر من بنال ای دل که دائم بی قرارم غریب و بی کس و بیمار و زارم بنال ای دل که مو از داغ بابام هوای های های گریه دارم فلک دیدی چه آوردی به روزم گرفتی بابای خوب و دل سوزم یقین دارم که تقدیرم همین بود سزاوارم خودم تنها بسوزم لالاییت می کنم شبهای زمستون لالاییت می کنم گل در گلستون لالالالا گلم باشی عزیزم بمونی همدمم باشی عزیزم فلک دیدی چه تیر کاریم زد نه در خواب و بیداریم زد ز ده تیری که تا آخر بسوزه کفن از بهر بابایم بدوزه تو را دیدم کفن پوشیده بودی به روی خاک غم خوابیده بودی برایم گریه میکردی تو بابا اگه حال دلم را دیده بودی مسلمونون دل زارم ببینید جدایی من و بابام ببینین نمی خاستم من از بابا جدا شم جدایی با پدر هرگز نبینید .
سبک 🖌به قلم: خادم الحسین ع 🌹ــــــــــــــــــــــبنداول بیقرارم بیقرارم بازشب شادی شده مرغ دلها بازدوباره پرزده راهی شده تا مدینه می پره و باز دلم مجنون شده بهرمولود تو بی بی باز لبم خندون شده کوثروطوبا رسید ثانی زهرا رسید فاطمه اخت الرضا بانوی عظما رسید معصومه یا معصومه 🌹ــــــــــــــــــــــبنددوم شهرقم امشب چراغانی شده هرکوچه هاش جان من باشد فدای حضرتش بازائراش کربلای شهرقم شدگنبدو صحن وسراش بوی مشهدوگرفته گنبدوایون طلاش عمه صاحب الزمان ڪوثروزهــرانشان ازکرامت میدهی رحمته تو بیکران معصومه یامعصومه 🌹ـــــــــــــــــــــــبندسوم خواهرِسلطانه طوس و قبله ی حاجات ما دختـرِموسی بن جعفر آینه ی حـیدرنما دخترهفتم امام و فاطـمه ی کوثری دخترِ موسی ڪاظم کریمه ی محشری رسیده بدرالنفوس خواهرشمس الشموس دیده بررویش گشود زینبِ سلطان طوس معصومه یامعصومه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🖌 نزدیکه باماهمراه باشید