eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
از سر برفت هوش ز شوق وصال تو هرگز برون نمى‌رود از دل خيال تو مائيم در حريم تو سرگشته ذرّه‌وار اى آفتاب، خيره ز نور جمال تو رضوان رضا دهد كه فرود آيد از بهشت روبد به مژّه گرد، ز صفِّ‌ نعال تو فرزند مصطفائى و دلبند مرتضى كامل شد از ازل همه فخر و كمال تو ايمن ز حادثات زمان آستان توست مأمون نارشيد چه داند مآل تو شد فيض‌بخش، خاك خراسان سرفراز از مقدم خجستۀ فرخنده فال تو عزّ آن بود كه آل على را خداى داد اى عزّت و جلال تو از ذو الجلال تو هرگز مباد منفصل از دامن تو دست اى با خداى خويش همه اتّصال تو ظلّ عنايت تو عجب سايه‌گستر است ملجأ كجاست جز كنف بى‌همال تو روز ولادت تو ولايم ز رى به طوس با پاى گر كشاند به عشق وصال تو خواندى به پاي‌بوس خود از مرحمت مرا آخر چگونه شكر گزارم نوال تو؟ غم رفت و شادى آمد و آسود جان و هست اين معجزى ز مشهد جنّت‌مآل تو گفتم مگر چكامه‌اى آرم به ارمغان در بارگاه سلطنت بى‌زوال تو عقلم نهيب زد كه بپرهيز از اين خيال دم دركش از سخن كه نباشد مجال تو @emame3vom جائى كه شاهباز تصوّر بريخت پر گويد چه مرغ طبع فروبسته‌بال تو و آنجا كه درّ معرفت آرند پيشكش ديگر كسى بها چه نهد بر سفال تو شوقم به ناله گفت كه اين احتياط‍‌ چيست دارم عجب ز فكرت دير انتقال تو روزى چنين مبارك و وقتى چنين عزيز نبود روا سكوت تو از انفعال تو پيداست چون ز شعر تو شوق نهان تو اخلاص را دليل بود ذوق و حال تو شايد در آستان شهنشاه ملك طوس افتد قبول و بسترد از دل ملال تو «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 شکوفه‌های ولایت الله علیه
. مرا به لطف تو پيوسته گر نگاه بُوَد نه بهر حشمت و عزّ و جلال و جاه بُوَد @emame3vom رضاى خاطر تو خواهم و نخواهم هيچ كه هيچ بودن من بهترين گواه بُوَد شدم رضا به رضاى تو از تو مى‌خواهم رهِ‌ رضاى تو پويم كه شاهراه بُوَد رضا شهنشه خوبان، علىِّ بِن موسى ابوالحسن كه حريمش پناهگاه بُوَد خدا رئوف و رسولش‌ رئوف و اوست‌رئوف رضا و رأفت او رحمت اله بود امامِ‌ ثامن و ضامِن كه آستانۀ او پناه مردم بى‌پشت و بى‌پناه بود شه سرير ولايت كه هر كه از درِ او بتافت روى، همه طاعتش تباه بُوَد هماره كشور ايران ز يُمن مقدم او قرين شوكت و محسود مهر و ماه بود بگو به خصم كه سلطان‌دين و خسروطوس رضا، هميشه نگهدار و دادخواه بُوَد بيا ز درگهِ‌ او "پيروى" گدائى كُن گداىِ‌ درگه اين شاه پادشاه بُوَد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مدایح رضوی در شعر فارسی
اى روضه‌اى كه دهر ز بويت معطّر است آبت ز كوثر و گِلت از مشك و عنبرست در طينت تو چشمۀ خورشيد مُضمرست بوى تو چون نسيم جنان روح‌پرورست خاكى و نُه فلك به وجودت منوّرست تا در تو نور ديدۀ زهرا و حيدرست خورشيد كو يگانه‌رو هفت كشورست بهر شرف ز خاك نشينان اين درست اى كشورِ فلك شرفِ‌ كعبه احترام دارالسّلام گفته جناب تو را سلام بر آستان روضۀ تو مهر و مه غلام در گنبد مرصّع تو هر صباح و شام از قرص آفتاب و ز جرم مَه تمام تصوير مى‌كند به سر تربتت امام صندوق، زرّ پخته و قنديل، سيم خام قبر تو خاك نيست كه روح مصوّرست آن بقعه‌اى كه كعبۀ صدق و صفا دروست وان روضه‌اى كه مسكن آل عبا دروست وآن خِطّه‌اى كه مخزن گنج بقا دروست وآن مرقدى كه مشهد شمع رضا دروست از نُكهتى كه رايحۀ مصطفی دروست وز طينتى كه نُكهت شير خدا دروست وز تربتى كه خاصيّت كيميا دروست هر صبح و شام كار مه و مهر چون زرست اى روضه‌اى كه همچو جنان خرم آمدى چون كعبه قبله‌گاه بنى آدم آمدى چون بيت مقدس از فلك اعظم آمدى يا صحن جَنّتى كه در اين عالم آمدى چون صحن زرنگار فلك محكم آمدى از بهر ريش خسته دلان مرهم آمدى تا مرقد خليفۀ عيسى‌دم آمدى خاك درت به تارك جمشيد افسرست هر صبحدم ز خون شهيدان كربلا خورشيد مى‌كشد علم آل مصطفی مى‌سازد از مصيبت اولاد مرتضی بر قدّ صبح پيرهن خون‌چكان قبا اجزاى روح مى‌شد ازين غم ز هم جدا بهر دواى اين اَلم آمد به شهر ما سلطان هشتمين علىِ‌ موسىِ‌ رضا كاندر بر زمانه تنش روح ديگرست شاهى كه كائنات طفيل وجود اوست خلوت‌سراى سِدره مقام شهود اوست خورشيد، قرصِ گرم سرِ خوان جود اوست قدّ ملك دوتا ز براى سجود اوست اقبال هم‌عنان عروج و صعود اوست مردود باد هر كه به عالم حسود اوست خُسران نديد و مغفرت و فضل سود اوست هر كو ز حبّ آل محمّد توانگرست روز جزا كه نوبت ملك قدم زنند ارواح انبيا همه از قرب دم زنند اهل صفا به روضۀ جنّت علم زنند ارباب معصيت چو نفير نَدَم زنند آل على نخست به ميدان قدم زنند وز پيشگاه عفو صلاى كرم زنند وز مغفرت به نامۀ هر كس رقم زنند مُقبل كسى كه بندۀ اولاد حيدرست سگ سيرتان چو پنجه به شير خدا زدند تيغ فراق در جگر مرتضی زدند بر جام زهر امام دوم را صلا زدند وز كين بر آفتاب نجف تيغها زدند خنجر بجاى قبله‌گه مصطفی زدند شمشير آبدار بر آل عبا زدند آتش به خرمن دل مجروح ما زدند كز سوز آن هنوز جگرها پر آذرست سنگين دلان دو كَون سراسر بسوختند چون بولهب درون پيمبر بسوختند وز غم درون خواجۀ قنبر بسوختند جانِ كنندۀ در خيبر بسوختند كز خرمنش دو دانۀ گوهر بسوختند هر سينه‌اى به شيوۀ ديگر بسوختند جبريل را ز حُرقت آن پر بسوختند كاين‌ها به آفتاب خلافت نه درخورست اى شاهباز! جمله شكار تو آمديم پر سوخته به راهگذار تو آمديم در بارگاه كعبه شعار تو آمديم چون حاجيان به طوف مزار تو آمديم از هر ديار سوى ديار تو آمديم جان بر كف از براى نثار تو آمديم مجروح و خسته بر درِ بار تو آمديم رحمى كن آن قدر كه ز عفو تو درخورست طوطىِّ گلشن "اَنا اَفصَح" زبان توست حلاّل مشكلات سَلونى بيان توست كشّاف لَو كُشِف دل بسياردان توست مفتاح علم، خانۀ گوهرفشان توست چون كعبۀ مراد همه آستان توست عصمت،كه در رياض‌سخن،مدح‌خوان توست نَظّام درّ منقبت خاندان توست كاندر رياض مدح تو دائم سخن ورست در كار بستۀ همه، يا رب! گشاد ده مجموع را به كنج هدايت مراد ده درماندگان جرم و گنه را تو داد ده اسرار ذكر خود همه كس را به ياد ده با اهل دل مدام صلاح و رشاد ده توفيق ترك غفلت و فسق و فساد ده در هر دلى كه درد تو نبود به ياد ده كانست كو به عالم تحقيق رهبرست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مدایح رضوی در شعر فارسی @emame3vom
در این حرم که میان کبوتران، یله‌ای چه شد که دل نسپردی به یار یک دله‌ای؟ از این حرم به خدا می‌توان رسید امّا به شرط داشتن زادِ راه و راحله‌ای شنیده‌ای کسی از هفت شهر عشق گذشت کنار قبلۀ هفتم تو در چه مرحله‌ای؟ چرا دخیل نبستی ضریح سبزش را اگر که حلقه به گوش حدیث سلسله‌ای؟ به نام حجّت هشتم در این بهارستان ببند نامۀ حاجت به بال چلچله‌ای نگاه کن که چه گفتند در مقام «رضا» کُمِیت و دِعبِل اگر یافتند از او صله‌ای چو‌ آفتاب بخوان در طواف گنبد او زیارتی و دعایی، نماز نافله‌ای به پای‌بوسی زوّار درگهش بشتاب! که بر سرت بنشیند غبار قافله‌ای بکوش تا نرود از کف تو فیض سؤال که پیش آینه پوشیده نیست مسأله‌ای پناه داده به خاری چو من در این گلشن خدای داده به این گل چه صبر و حوصله‌ای من از زیارت این روضه غافلم هرچند «ز خانه نیست مرا تا بهشت فاصله‌ای» به جرم این همه کفران نعمت و تقصیر خدا کند نکند از مجاوران گله‌ای چه می‌شود که «شفق» را بحِل کنی ای ماه! تو نور منعکس از آیۀ مباهله‌ای «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 در آستان شوق @emame3vom الله علیه
. رأفت در آستان تو تفسیر می‌شود دل با خیال حُسن تو تسخیر می‌شود صدها هزار نامۀ آلوده از گناه با یک نگاه عفو تو تطهیر می‌شود پیش از اجل به خانۀ چشمم قدم گذار تعجیل کن، فدات شوم! دیر می‌شود حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است اینجا نفس به یاد تو تکبیر می‌شود اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت اطراف گندم تو زمین گیر می‌شود در میهمان‌سرای تو مهمان چو پا نهد از میوه‌های باغ جنان سیر می‌شود دیوانه می‌شود دل عاقل در این حرم دیوانه‌ای که عاشق زنجیر می‌شود صیّاد را به نیم نگه صید می‌کنی آهو به یک ضمانت تو شیر می‌شود بیداری‌اش به عرش خدا با ملائک است خوابی که در حریم تو تعبیر می‌شود «میثم»! بگو به کوری دشمن، ثنای دوست کاین‌جا قلم به دست تو شمشیر می‌شود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم
. دوباره آمده‌ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به ناامیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی‌شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم خدای را! کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم من آشنای همین درگهم، خدا نکند که رو به غیر بیارم، درِ دگر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز خوشم که گاه‌گداری به باغ سر بزنم صفای تربیت باغبان حرامم باد که در مجاورت گل، دم از سفر بزنم من از حضور تو ای ماه هاشمی! خجلم مگر به اشک شود ترجمان حرف دلم به یک نگاه تو تطهیر می‌شود دل من به یک کرشمه نمک‌گیر می‌شود دل من مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه شکسته‌بستۀ تقصیر می‌شود دل من قسم به صبح جمال تو ای تجلّی وحی! دخیل نالۀ شبگیر می‌شود دل من سرشک حاجت هر کس به خاک می‌افتد کنار پنجره تصویر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم که می‌نگرم هزار مرتبه تکثیر می‌شود دل من شمیم ضامن آهو اگر به من برسد خدای را، جگر شیر می‌شود دل من به چشم آینه‌های حرم که می‌نگرم هزار مرتبه تکثیر می‌شود دل من @emame3vom به شوق آنکه بیافتد به پای زوّارت به جای اشک، سرازیر می‌شود دل من چگونه قصد زیارت کنم برای وداع؟ مگر ز دیدن تو سیر می‌شود دل من «خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند من و جدایی از این آستان خدا نکند» «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 در آستان شوق
الا! تجسّم عشق و اراده! یا مولا! اراده سر به حریمت نهاده، یا مولا! گدای بی سر و پایی به درگهت آمد که هر چه داشته از دست داده، یا مولا! ببین به حال فقیری که با شکسته‌دلی بر آستان تو صورت نهاده، یا مولا! شب زیارت مخصوصت، ای امام رئوف! دلم به یاد حریمت فتاده، یا مولا! به این مثل بستایم تو را که در عظمت تویی سواره و گردون پیاده، یا مولا! تو چشمه‌ای ز دو دریای فیض اما من شکسته ساغرِ خالی ز باده، یا مولا! گواه رأفت تو معجزات پی در پی چنان تو داد کرامت که داده؟ یا مولا! ارادۀ تو رضا جان! اراده ازلی است به‌خوبی منِ بد، کن اراده، یا مولا! به حیرتم که چه داده است قادر متعال به هر کسی که غمت را نداده، یا مولا! ز فیض نعمت جنّت، عدوی تو َنبَرَد به قدر بوی گلی استفاده، یا مولا! به آستان تو هر روز رو نهد خورشید سر برهنه و پای پیاده، یا مولا! تو را عنایت و رحمت که هیچ کم نشود بکن مودّت من را زیاده، یا مولا! چه اجتماع عظیمی بُوَد ز زوّارت صفی نشسته، صفی ایستاده، یا مولا! به بوی آن‌که ز قربت سعادتی ببرم ستاده بر در دارالسّعادة، یا مولا! ولایت تو به دارالولایةام آورد چنان سگانِ به گردن قلاده، یا مولا! به پیشواز، کمر بسته زائرینت را فرشته بر در دارالسّیادة، یا مولا! کلیم بر در دارالسّلام گرم سلام مسیح بر در دارالعبادة، یا مولا! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» الله علیه
گریه‌ام در حرم از روی پریشانی نیست که پریشانی از آداب مسلمانی نیست @emame3vom در طوافند چنان موج کبوترهایت که در این سلسله انگار پریشانی نیست عربی آمده پابوس تو و می‌دانم همۀ حسرتش این‌ست که ایرانی نیست دست خالی‌ست کسی که به حرم می‌آید دم در هیچ نیازی به نگهبانی نیست! در معطّل شدن و دست رساندن به ضریح لذّتی هست که در سجدۀ طولانی نیست شمس تبریز، مراد دل مولاناهاست در دل ما که به جز شمس‌خراسانی نیست روی هر پلّۀ صحن تو نشستم گفتم چیست این سنگ اگر تخت سلیمانی نیست گریه کردم که بدانند همه، از من و تو هیچ یک اهل نظربازی پنهانی نیست حاجتی دارم و ناگفته بماند بهتر چون‌که روی طلب آنچه تو می‌دانی نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
. ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است عالم سیاه پوش به سوگ سه سرور است ذرّات غم نشسته به رخسار آفتاب از داغ آنکه بر دو جهان سایه‌گستر است کعبه سیاه‌پوش و به تن جامۀ عزا زمزم به حال زمزمه و چشم او تر است ماه عزای سیّد و سالار انبیاست کوثر ز اشک فاطمه لبریز گوهر است بر کائنات گَرد یتیمی نشسته است رفت آن پدر که مظهر الله اکبر است ماه عزای زادۀ طوبی و هل اتی دوّم امام و روشنی چشم حیدر است شد سرخ چهرۀ شفق از لخته‌های خون یا پاره پارۀ جگر سبط اکبر است؟ ماه شهادت شه دنیا و دین رضا سلطان ارتضا و نگهبان کشور است زهر جفا چه با دل شمس‌‌الشّموس کرد در طوس هم مصیبت عظمای دیگر است ماه سقیفه آمد و افروخت آتشی کز دود آن به چشم بشر،تا به‌محشر است داغ سقیفه معجز شق‌القمر نمود این معجزه ز شقّ قمر نیز برتر است آنجا دو نیمه شد مه و پیوند یافت باز اعجاز هم ز شخص شخیص پیمبر است اینجا کتاب و عترت، از هم جدا شدند این ثقل اکبر آمد و آن ثقل اصغر است شد دست مرتضی ز کتاب خدا جدا این یک کتاب داور و آن دست داور است جز راه او به سوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را علی در است از پشت در طنین صدایی رسد به گوش خاکم به سر که نالۀ زهرای اطهر است آن هم دری که روح‌الامین اذن می‌گرفت والله جای گفتن الله اکبر است راه علی بپوی «ریاضی»! که آن ولی خلق خدای را به خداوند رهبر است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان ریاضی یزدی @emame3vom
آیینه‌ام دهید که رو سوی او کنم با دل، حدیث دلبر آیینه‌رو کنم چشم از خطای قافیه پوشید، شاعران! فرصت دهید تا غزلم را شرو... کنم زمزم کجاست؟ تشنۀ غسل زیارتم کوثر بیاورید که با آن وضو کنم ای محض مهربانی! یا ایّها الرّئوف! تا رأفت است خُلق تو،‌من با که خو کنم؟ رویم سیه ولیک تو هرگز به رو میار دستم تهی ولیک تو مپسند رو کنم تو آبروی پهنۀ خاکی، عجیب نیست کز خاک کوی تو، طلب آبرو کنم نقّاره‌ها حضور تو را جار می‌زنند نوبت نمی‌دهند که من های‌وهو کنم گلدسته‌ها به دیدن تو قد کشیده‌اند قدّم نمی‌رسد، گل روی تو بو کنم تو آرزوی هشتم هر هفتۀ منی یعنی شبانه‌روز تو را آرزو کنم چشمم به چشم‌های شما، دست بر ضریح «کفران نعمت است، بهشت آرزو کنم» ای کاش! بود دعبل و می‌خوانْد روضه‌ای تا من به اشک، روضۀ تو شست‌وشو کنم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
4_556979832915755801.mp3
1.95M
#حاج_حسن_خلج #ایام_زیارت_مخصوص #روضه_امام_رضا_علیه_السلام
و دعا_‌شهادت امام رضا علیه السلام_ ایام زیارت مخصوص_حاج حسن *السلام علیک یا مولای یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا* حس و خیال شعر مرا بیشتر کنید امشب تمام قافیه ها را خبر کنید حسی عجیب در بدنم شعله می کشد آتش دوباره در سخنم شعله می کشد توصیف عشق و شرح فضایل کجا و من شاعر شدم فرزدق و دعبل کجا و من دستم بگیر، دستم بگیر،قافیه سازی کن ای غریب با ما کمی ،با ما کمی غریب نوازی کن ای غریب *ایام زیارتی مخصوص امام رضاست؛خیلا الان حرمش دارن ناله می زنن... یه جوری با امام رضا امشب خلوت کن بگو آقا :* دستم بگیر،دستم بگیر،قافیه سازی کن ای غریب با ما کمی،با ما کمی غریب نوازی کن ای غریب 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 غریب الغربا ... ببین غربا اومدن ،غریب اومدیم ،غیر تو کسی رو نداریم آقاجانم ... بسیار درست فرمودن میخوایم دو ماه دربه در پرچما باشیم ،دو ماه میخوایم در به در این سیاهیا باشیم ... حالا بگو یه حال خوشی به ما بده، یه کم به ما اشک بده ... عجب دربه دری خوبی ... ما رو به سر وسامون رسوند ... کجا بریم بهتر از این در خونه ... کجا بریم غیر این در خونه بگیم حسین .... امام رضا جانم ... آقا جانم ... دستم بگیر دستم بگیر،قافیه سازی کن ای غریب با ما کمی با ما کمی غریب نوازی کن ای غریب پای مرا به دام حریمت کشیده ای ما را میان این همه آهو خریده ای ... *یا ضامن آهو ...* دست مرا بگیر امام غریب ها تنها تویی امید تمام غریب ها *با گریه حرف میزنم،بغض گلومو گرفته هق هق می کنم،میدونم با شما نباید اینطور حرف بزنم ...،درست نموتونم کلمات و بیان کنم ...* با گریه ... آقا ... حرف میزنم ... اما ... مرا ببخش ... آقا تو را به حضرت زهرا ... مرا ببخش ... @emame3vom 🏴
. ◾ امام رضا ◾دو دمه‌های سینه زنی ◾بنداول شد خراسان رضا بر عاشقان دارالشفا یاعلی‌موسی‌الرضا(۲) ◾بنددوم کشورم را بیمه نام تو کردم یا رضا یاعلی‌موسی‌الرضا(۲) ◾بندسوم من به عشقت بی‌سروسامان شدم‌درکربلا یاعلی‌موسی‌الرضا(۲) ◾بندچهارم آسمان محو حریمت گشته تا عرش خدا یاعلی‌موسی‌الرضا .
. ای خیره کرده نور رخت مهر و ماه را جبریل بوسه می‌زند این بارگاه را رو کرده‌ام بسوی تو یا ثامن الحجج! بخشی مگر پناه، من بی پناه را دارم به‌پای، سلسلۀ جهل و حرص و آز دارم به دست، نامۀ عمری گناه را تسکین دهد نگاه تو هر دل‌شسته را جبران کند گذشت تو هر اشتباه را در هر بلا ولای شما تکیه‌گاه ماست یا رب ز ما مگیر تو این تکیه‌گاه را چشمم به انتظار عطایت سپید شد کی می‌دهی جواب، منِ رو سیاه را شد حلقه‌های پنجره‌ات نقش دیده‌ام از بس که دوختم به ضریحت نگاه را اینجا همین نه روی گناهان قلم کشند سازند بر ثواب مبدّل، گناه را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 در آستان شوق الله علیه
تا که ره بر درگه آل پیمبر یافتم هر چه گم کردم به هر درگاه از این در یافتم آنچه اسکندر ز فیض چشمۀ حیوان نیافت من ز خاك آستان آل حیدر یافتم تا که آوردم برین دولت‌سرا روي نیاز از دم رو‌ح‌القدس فیض مکرّر یافتم بر در ارباب دنیا کی نهم روی نیاز؟ من که زین در کیمیای عافیت دریافتم یک نفس رو برنخواهم تافت زین دارالامان راحت خاطر از ین در یافتم، گر یافتم دامن مطلوب ازین درگاه آوردم به دست گوهر مقصود ازین خاك مطهّر یافتم تشنه‌کامی خسته بودم در بیابان طلب لطف ایزد یار شد تا ره به کوثر یافتم نقد توفیق و سعادت را که می‌جستم ز بخت در حریم زادۀ موسی بن جعفر یافتم سال‌ها سرمایۀ عمر ار به غفلت باختم رخ چو بر این خاك سودم عمر دیگر یافتم آنچه بر این آستان اشک تمنّا ریختم بخت یاری کرد و از هر قطره گوهر یافتم بارگاه هشتمین شمع ولایت را به طوس مرجع آمال درویش و توانگر یافتم مژدۀ رحمت نیوشیدم ازین دارالسلام نکهت رضوان درین خاك معطّر یافتم گر به خود زین طالع فرخنده می‌بالم رواست کاین هما را بر سر خود سایه‌گستر یافتم داشتم همواره بر الطاف او چشم امید تا سرانجام از نهال آرزو بریافتم تا که بر این در پناه آوردم از کید جهان خویشتن را ایمن از هر فتنه و شر یافتم جان و دل قربان مولائی که از فرّ و جلال ملک دل‌ها را به عشق او مسخّر یافتم تا گداي این درم سر بر فلک سایم ز فخر از فلک این خاك را در رتبه برتر یافتم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 ستایش نور @emame3vom
ای آن كه حریم تو پر از آیۀ نور است نومیدی و درگاه تو؟ از عشق به دور است این‌جاست تجلّی‌كدۀ شمس هدایت یا مبهط انوار خداوند غفور است؟ ای شاهد تکریم تو آئینۀ قرآن تفسیر کرامات تو انجیل و زبور است از فرط تجلّای تو در این حرم قدس خورشید ز هر آینه در حال ظهور است بر گِرد ضریحت، اثر بال ملائک بر صحن و رواقت، اثر بوسۀ حور است بر دامن زوّار تو جاری است در اینجا اشکی که درخشنده‌تر از باغ بلور است ای پنجرۀ پاک تو در پنجۀ اخلاص دریاب دلی را که تمنّای حضور است ای خاک کف پای تو سرچشمۀ خورشید! هر جا كه «قدمگاه» تو شد وادی طور است تا محو تماشای تو شد صبح نشابور «فیروزه» به زیبایی لبخند غرور است توحید و تولّای تو آمیخته با هم پیداست که این گفتۀ پیغمبر نور است آن‌کس که دلش از طپش عشق تو خالی‌ست از شرم شود آب اگر سنگ صبور است ای روح شفاعت، کرمی کن که به محشر یک گوشۀ چشم تو، مرا برگ عبور است گفتم به غم عشق تو دلجوی «شفق» باش این آینه، یا جای تو یا جای سرور است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 در آستان شوق @emame3vom
حُسن تو به هر دیده مصوّر شده باشد جا دارد اگر مهر منوّر شده باشد عیسی نفسی جز تو ندیدیم که در طوس نقش قدمش عافیت‌آور شده باشد هر سو نگرد، جلوۀ رخسار تو بیند چشم دل اگر آینه‌باور شده باشد با شهپر جبریل کند سیر در آفاق هر دل که در این روضه کبوتر شده باشد اشک از شرف بوسه به پایت به چه ماند؟ آن قطرۀ ناچیز که گوهر شده باشد تا بوی دلاویز تو شیرازۀ گل‌هاست یک غنچه محال است که پرپر شده باشد جز این شجر پاک و بهشتی نشنیدیم نخلی که چنین عاطفه‌گستر شده باشد لطف تو بود ضامن آهوی دل ما در طالع ما، گر که مقدّر شده باشد از چشمۀ خورشید خورد آب در این بزم آن ذرّه که با خاک برابر شده باشد هرگز نشود تشنه به صحرای قیامت هرکس لبش از جام رضا تر شده باشد همسایۀ دیوار به دیوار که دیده‌ست هم‌صحبت دل‌های مکدّر شده باشد پاداش طواف حرم کعبه دهندش هر سوخته‌دل، زائر این در شده باشد پروانۀ معراج بهشت است، نمازی کز عطر ولای تو، معطّر شده باشد طبع «شفق» از فیض ولای تو عجب نیست؛ سیراب ز سرچشمۀ کوثر شده باشد « » 📚 در آستان شوق @emame3vom
. ای باطن غم تو غم کربلا حسن میراث‌دار غربت شیر خدا حسن ای شاهد مصیبت فرق شکافته ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه سردار دست بستۀ قحط وفا حسن عمری اگرچه زیستی ای زادۀ علی هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن بخشیده‌اند مال، کریمان به مردمان بخشیده‌ای تو آبروی خویش را حسن هرگز نبود با تو ولی با حسین بود هفتاد یار صادق و بی ادّعا حسن افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن « »
مناجاتی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بند اول کم‌کاریمو اگه ببخشی نوکریمم اگه حساب شه دیگه مهم نیست که پلای  پشت سرم یه جا خراب شه خدا نیاره روزی رو که از صف نوکرات جداشم تا تو سرم هوا تو دارم خوبه فقط سربه هواشم   بی وفا بودنم‌علتش از بد اخلاقیه بازهواموداری جای شکرش هنوز باقیه آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بنددوم هرزگی نگام‌ نزاشت که چشام برات پراز گلاب شه مگه تو دستمو بگیری دعام‌ تو روضه مستجاب شه    سربزیر اومدم تو صحنت‌  به روم‌نیار روی سیامو ندید بگیر دوباره آقا جرم و  خطا و‌ اشتبامو من خجالت زدم از بزرگواریه هردفت  خوب میدونم که نیست تووجودم یه جو معرفت   آمدم ای شاه پناهم بده دور مران از درو راهم بده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بندسوم  امیدمه شبیه جدت محاسنم به خون خضاب شه  میخوام شهید بشم نزارکه  آرزوهام نقش بر آب شه منکه بناس یه روز بمیرم خوبه تو زینبیه باشه مثل شهیدای مدافع منم سر از تنم جداشه     آرزوم‌ اینه که  چشم بد ازحرم  دوربشه   کاش میشد این روزا  سوریه رفتنم جوربشه آمدم ای شاه پناهم بده اذن به یک لحظه نگاهم بده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ :حسین نوری
1_5613942243544006657.mp3
1.42M
#شور #امام_رضا
‍ بسم الله الرحمن الرحیم 4 روضه امام حسن عسکري ع بر امام حسین ع و امام رضا ع با دیدن زوار کربلا و خراسان ( 4 ) روايت شده که روزي دو نفر از محّبان، يکي از زيارت خراسان و ديگري از زيارت کربلا به شهر سرمن راي (سامرّا) وارد مي شدند پس احوالات را به خدمت امام حسن عليه السلام معروض داشتند آن حضرت، آن دو را پيشواز کردند، امّا در وقت مراجعت آن حضرت پياده تشريف مي آوردند، يکي از اصحاب عرض کرد: يابن رسول اللّه اسب سواري موجود است چرا سوار نمي شويد، فرمودند: به خود گوارا نمي بينم که دوستان و محبّان ما پياده باشند و من سوار شوم، پس با همان حال با آن دو نفر به خانه ايشان تشريف آوردند. آن حضرت به ايشان نظر مبارک مي کرد و مي گريست به حدّي که عرض ‍ کردند: يابن رسول اللّه سبب گريه شما چيست؟ فرمودند: سبب گريه من اين دو نفر زائر هستند، وقتي به زائر خراسان نظر ميکنم جدّم عليه السلام به خاطرم مي آيد که در ولايت غريب، بي کس و تنها به او زهر دادند و جگر مبارکش را پاره پاره نمودند و احدي نبود تا او را ياري و دلداري نمايد. و وقتي به اين زائر مي نگرم به خاطرم ميرسد که جدّم سيّدالشهداء (ع) که در روز عاشورا با لب تشنه و جگر سوخته و بي کس و تنها در ميان اهل ظلم و جفا با بدن پاره پاره بر روي خاک و ريگهاي کربلا افتاده بود و درميان اهل ظلم کسي نبود که ياري اش کند پس هر کس که ياري و اعانت زوّار ما را کند گويا ما را اعانت و ياري کرده است. کتاب مفتاح الجنّه. ؛داستانهایی از زمین کربلاء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی مجتبی مهدی پور شعر و سبک ✍ : حمید رمی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ای ترنّم حیات من، ای تبسّم ممات من ای فرشته‌ی نجات من، السَّلام یاأباالحسن مولا، حرم تو بهشت برینه انگار، حرم آسمونِ رو زمینه چشمی که میفته به گنبدت آقا کربلا رو می‌بینه پروازِ دلِ نوکر، بالا سرِ مولاشه وقتی هوایی میشه،دوس داره حرم باشه یا مولا یا سلطان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ای مجوّز صراط من، شرط اول صلاة من مُهر برگه‌ی برات من، السَّلام یاأباالحسن شاها، اومده یکی از گداهاتون دستم، دخیلِ به پَرای عباتون دورم، ولی با یه سلام میره قلبم توی صحن و سراتون عاشق شدم و حالم، حالِ دلِ مجنونه حال دلمو اون‌که، دور از توئه میدونه یا مولا یا سلطان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ای طنین ناله‌های‌من، شور ذکر من، نوای‌من مشهد تو کربلای من، السَّلام یاأباالحسن قلبم، حسینی شده و زیر دِینه بینِ من و تو یه بین‌الحرمینه وقتی‌که میام حرم تو رو لبهام یاحسین یاحسینه این چندین و چندساله، روزیمه و تقدیرم من کربلامو آقا، از دست تو می‌گیرم یا مولا یا سلطان
. قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی خد التریب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی جسم السلیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین نوحو علی الحسین نوحو علی الحرم نوحو علی النساء نوحو علی العلم ای دریای رسیده به نیزار یا حسین ماتم نشین دست علمدار یا حسین ای کشته ی فتاده به گودال یا حسین خورشید از جفا شده پامال یا حسین 2 قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین در کاظمین ، در سامرا هرجا که لبت خورده آب فبک للحسین در مشهد و در کربلا یاد لبان طفل رباب فبک للحسین نوحو علی الحسین نوحو علی الخیم نوحوا علی الرضیع نوحو علی الحرم آمد محرم و دو جهان میزند به سر شال عزا به روی سر حوری و بشر پیراهنی میان دو دنیا گره شده این بوى سیب از غم تو میدهد خبر 3 قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین چشمی که تر ، شد از غمت محشر غمی ندارد و آسوده از غمست گوید خدا ، این سینه زن ماتم نشین داغ پسرهای فاطمست نوحوا علی الحسین نوحوا علی الشباب نوحوا علی الحرم نوحوا علی الرباب ای ذوالجناح از غم تو جاء باکیا از قتله گاه تا به خیمه ها محمحما ای تربتت ز خون شده اعلی کربلا ای قتله گاه یاس های سرخ سرجدا نوحو علی الحسین نوحو علی الخیم نوحوا علی الرضیع نوحو علی الحرم