eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. در زمان امام موسى كاظم عليه السلام يكى از شيعيان آن حضرت در «رى» اموال و بدهى ‏هاى فراوانى به يكى از رؤساى حكومت رى داشت كه توانايى پرداخت آن را نداشت. به فكرش رسيد كه به محضر امام برسد و از آن بزرگوار كمك بخواهد، به مدينه رفت و به حضور امام رسيد و گرفتارى خود را براى امام بازگو نمود، امام در حلّ مشكل او توصيه ‏اى به اين عبارت به حاكم رى نوشت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ اعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلًّا لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا مَنْ‏ أَسْدَى‏ إِلَى‏ أَخِيهِ‏ مَعْرُوفاً أَوْ نَفَّسَ عَنْهُ كُرْبَةً أَوْ أَدْخَلَ عَلَى قَلْبِهِ سُرُوراً وَ هَذَا أَخُوكَ وَ السَّلَام‏‏؛ آگاه باش، زير عرش الهى سايه ‏اى وجود دارد كه فقط سه طايفه در آن سكونت دارند، كسى كه در حق برادر ايمانى خود خير و نيكى انجام دهد، يا گرهى از مشكلات او بگشايد، يا سرور و شادى به قلب او وارد سازد؛ حامل نامه هم برادر توست، سلام و رحمت الهى بر شما باد». آن شخص نامه را گرفت و پس از انجام فريضه حج، به وطن برگشت، شبانه به سراغ فرماندار رفت و جريان را به اطّلاع او رساند. فرماندار با خوشحالى دست در گردن او انداخت و بوسه بر سر و چشم او زد، با اشتياق نامه امام را گرفت و روى چشم خود گذاشت و به احترام آن بلند شد و تمام اموال خود را ميان خود و او تقسيم نمود و قيمت اموال غير منقول را نيز پرداخت و مرتب مى ‏گفت: برادرم آيا تو را خوشحال ساختم؟ و مرد گرفتار مى ‏گفت: بلى به خدا خيلى بيش از حد مسرورم ساختى، سپس پرونده حساب او را در آورد و روى حساب او قلم گرفت و او را با خوشحالى مرخص نمود. مرد گرفتار عازم بيت الله الحرام گرديد تا او را دعا كند و امام را در جريان كار خود قرار دهد. وقتى امام عليه السلام از اوضاع آگاه شد بسيار خوشحال گرديد. آن مرد پرسيد: آيا اين واقعه شما را خوشحال نمود؟ فرمود: به خدا قسم من و اميرالمؤمنين و جدّم رسول اللَّه را شاد ساخت و خدا را نيز خشنود نمود.[5]  . حياة الإمام موسى بن جعفر عليهما السلام‏، باقر شريف قرشى‏، دار البلاغة، بیروت، 1413هـ ق، چاپ اوّل،‏ ص161-162؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏48، ص: 174. ......... امام حسين عليه السّلام در ضمن خطبه ای می فرمايند: «... و هر کس اندوه مؤمنی را بزدايد، خداوند اندوه دنيا و آخرت را از او بزدايد، و هر که نيکی کند، خداوند به او نيکی کند، و خداوند نيکوکاران را دوست می دارد؛ ... وَ مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْهِ "وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ"[1]».[2]        اسلام به حلّ مشكلات مردم اهميّت زيادى داده و اعمال نيك را منحصر به خواندن نماز شب و تلاوت قرآن نمى ‏داند، بلكه گره ‏گشايى از كار خلق و سعى در برآوردن خواسته‏ هاى مؤمنين را از بزرگ ‏ترين حسنات مى ‏شمارد.[3] پی نوشت: [1] . سوره آل‏ عمران‏، آیه134. [2] . نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، حلوانى، حسين بن محمد، محقق / مصحح: مدرسة الإمام المهدی(عج)، ناشر: مدرسة الإمام المهدی(عج)، قم، 1408هـ ق‏، چاپ اول‏، ص81-82؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، على بن عيسى‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: بنى هاشمى، تبريز، 1381هـ ق، چاپ اول،‏ ج‏2، ص29-30؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج‏75، ص121-122.     [3] . گفتار معصومين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام سيد محمد عبدالله زاده‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1387هـ ش، چاپ اول،‏ ج‏1، ص21. .
زمینه رئیسی.mp3
7.11M
اول .... دوم دلا چه بی تابه گریه مهتابه تو آسمون خورشید دیگه نمی تابه خبر چه سنگینه خبر پر از دردهع هوای این روزا بارونی و سرده آه از این دل زده شرر زنده گشته داغ با داغ دگر می رو د از خاطره ها یاد آن یار سفر کرده مگر امروز / هم عیده و هم عزاست ۲ ایران / ایران امام رضاست ۲ **** سید محرومان خادم مظلومان چه غریبانه پر زدی از ایران رفتی و بارون شد دیده عشاقت خیلی دلگیره سید ما داغت آه از این غم بارونیه روز میلاد رضا چشم ترم تسلیت یا ابالحسن پر زده خادم کشور و حرم امروز هم عیده و هم‌ عزاست ۲ ایران ایران امام رضاست ۲ ✍️: 👇
672.9K
803.3K
محمود کریمی
339.7K
لیلا کیه پای غمت گیرم حسین به سبک هرشب باید مجنونت شم امشب تا صبح بيدارم من چشم انتظار لحظه ي ديدارم من بازم طاقت ميارم من تو مياي و سر رو زانوت ميذارم من دلتنگتم  باباجونم خبر داري كه چند شبه تو ويرونم هم بي تابم هم بي جونم ميخوام تنهايي راه برم نميتونم ------------------------------------------------------- من طاقتم  خيلي كمه پيش خودت باشه بابا گُرسنمه سه ساله مو    قدّم خَمه دارم جون ميدم و مثل تو تشنمه چشمت باشه روشن بابا حرمله هي حرف بد زد به من بابا چي بگم از دشمن بابا به گردن و دستم طناب بستن بابا ------------------------------------------------------ درد پهلو  دارم بابا زمين خوردن ديگه شده كارم بابا تب كردم و  زارم بابا نمي تونم سرت رو بردارم بابا بابا دنیا عوض شده یا رسم مهمونداریها عوض شده؟ لحنِت چرا عوض شده؟ نمای صورتت کُجا عوض شده؟ _ ببین منو  بابای من ای بابای مقطع الاعضای من بهشت من دنیای من جای لبات خالیه رو لبهای من اجازه هست ببوسمت؟ رقيه قربون اشكاي نم نمت تا بميرم   برا غمت به پهلوي مادرت ميدم قَسمت
1401.08.19(6).mp3
9.01M
پای غمت گیرم حسین 🎤 (لیلا کیه) . . پای غمت ، گیرم حسین نوشته ی کتاب تقدیرم حسین از غیر تو ، سیرم حسین آخر یه شب تو روضه میمیرم حسین هرشب باید ، مجنونت شَم لیلا کیه؟؟؟ لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی ، سامونت شم کاشکی یه شب کرب و بلا مهمونت شم .... جانم حسین ..... با روضه هاش ، قلبم گرفت قاب چشمامو بارونِ نم نم گرفت گفتم حسین ، گریه ام گرفت انقدر مَرده که دستِ نامردم گرفت هر شب باید ، مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم بی سر و بی ، سامونت شم کاشکی یه شب کرب و بلا مهمونت شم .... جانم حسین بی رَمَقی و بی حالی پیش چشم مادر میون گودالی میجنگی با دست خالی ای تشنه لب ، ای بی کفن ، ای یارالی (ارباب من ای یارالی کسی نرفت از مقتلت دست خالی) ای محروم از ، آبِ فرات از تشنگی دیگه نمی بینه چِشات ای وای ای وای خُشکه لبات کُشتنِت با ذکر و سلام و صلوات .... جانم حسین .... یَومٌ عَلَی صَدرِ النَّبی حالا به خاک افتادی و تشنه لبی تو زیر پای مرکبی خواهرت هم بینِ یه عده اجنبی (زینب گرفتار یه عده اجنبی) یَومٌ عَلی وَجهِ الثَّری ای وایِ من ، سر رو بریدن از قفا زینب به گریه زد صدا واویلتا ، هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ ای کشته ی لب تشنه ی کرب و بلا .... جانم حسین خورده به هم نظم تنت خسته شدن اما هنوز میزدنت غرقِ به خونِ دهنت رد میشدن با مرکب از رو بدنت غارت کردن پیراهن و هر چی که بود از خمیه ها دزدین و به گریه هام خندیدن و رفتی حسین ، با رفتنت ، کشتی منو جانم حسین محمد آسلیمی ✍
. [بند اول] حاصل زینب آخرم دیدی خرابه شد حسین منزل زینب اون چی بود آخه میریخت روی سرت مقابل زینب حاصل زینب حاصل زینب شمر و خولی رو ببین دور و برِ محمل زینب سرت و میگرده دست این و اون خون دل زینب راه دور رفتی بغل خواهر تو بود حسین چرا تنور رفتی ای مسیح من خولی هم مهمون نوازی میکنه راستی شبیه من یاور زینب، برادر زینب [بند دوم] با وفا داداش آخرم نگفتی خوش گذشت بهت رو نیزه ها داداش آخه خیلی خوش گذشت به بچه هات شام بلا داداش با وفا داداش بی خبر رفتی ما رو لایق ندونستی آخرم تو تشت زر رفتی زینبت غم داد بغل خواهر تو چی آخه از درخت کند داد حاصل زینب به شریک زندگی من نیزه نزن دیگه جا نمونده رو بدن نیزه نزن روی این صورت زرد و زار پات و نزار به گلوی پاره با فشار پات و نزار نجاتش بدید قتلگاه که جای دیدن نیست خوب آبش بدید این که رسم سر بریدن نیست رو به قبله اش کنید قبله گاهمه سری که میبری سر پناهمه نکنه خواهرم این گناهمه پات و بردار سنان قرص ماهمه به شریک زندگی من نیزه نزن جا نمونده روی این بدن نیزه نزن تمومش کنید بوی خون گرفته صحرا رو کم اذیت کنید این عزیز دل زهرا رو نیزه ها رد میشن از کنارم و خون گرفته جلو چشم تارم و بد سیاه کرده شمر روزگارم و آخ زده پنجه تو زلف یارم و هم دلت و شکستن هم حرمتت و شکستن هم تنت و دریدن هم صورتت و شکستن یه جوری بی حالی انگار یه ساله توی گودالی یه جوری افتادی انگار یه سال میشه که جون دادی نفس بکش نشکن نفسم رو داداش بیا بریم... خوب به فکر زینبم باش نیزه های رو تنت دستام و برید قاتلت روی سرم نعره میکشید هم سرت و بریدن هم یه قطره آب ندادن هم تو رو کشتن اینجا هم بالا سره تو شادن حق بده نشناسم چیزی نزاشتن از تنت بازم چی به سرت آوردن انگشت و انگشترتم که بردن ای تن اصلاکی موندی چرا برهنه و خاکی غارتت و غصبه روی تنت جای ثُم اسبه خونِت حسین چسبیده به ثم مرکب چی کار کنه... .👇