.
📋 #الحمدللهپیرهنمشکیبهتنکردم
#واحد
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الحمدلله پیرهن مشکی به تن کردم
از رو سیاهیخودم دلخون و دلسردم
خونهی امید منه این مجلس روضه
آره درسته که باید به خونه برگردم
اینجا حسین آباد اینجا یه میخونهس
بی مجلس روضه دنیا یه ویروونهس
جای همه امنه توو روضهی ارباب
اینجا پناهگاهه اینجا شفاخونهس
هرچی بدم باز اومدم
شکرخدا صدام زدی زانو زدم
بِت روو زدم قلب منو
پاک کردی تا که روضه رو جارو زدم
«حسین من جانم، حسین من جانم»
تنها نه من که عالمی مشکی به تن کرده
چشما پُر از اشکِ عزا دلها پُر از درده
زینب رسید به کربلا زهرا عزادار شد
هی سینه میکوبه میگه ای کاش که برگرده
خاک غریبی ریخت رو چادر زینب
با اشک و دلشوره با دلهره زینب
پا روی ای خاکا میذاره میدونه
اینجاس که از داداش دل میبره زینب
به سر کنید خاک عزا
زینب رسید به کربلا، آی عاشقا
زینب کجا؟! اینجا کجا؟
میریزه توی این زمین، خون خدا
«حسین من جانم، حسین من جانم»
میریزه چشمم پشت پات آب رَوون برگرد
حسی میگه داری میری سمت خزون برگرد
دلشورهی زینب داره بیشتر میشه هردَم
هی داره میگه توو دلش ای ساربون برگرد
از بس که اربابِ ما مهربون بوده
حتی توی فکره اون ساربون بوده
حیدر که انگشتر بخشیده توو محراب
محراب فرزندش تو موج خون بوده
تن روی خاک پیرهن رو داد
ارثیهی مادر رو داد اربابمون
توو سجده توو دریای خون
انگشت و انگشتر رو داد به ساربون
«حسین من جانم، حسین من جانم»
*شاعر: #داوود_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇