eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای شده محرم به ولای ولی فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق بتو یک بهشت احساس داد دسته گلی بنام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا بتو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندیش دور سر حسین گرداندیش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بسکه فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین منکه دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهلبیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهلبیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو استاد سازگار✍ .
بند1⃣ سه ساله که روضه خونم کنار بقیع گریونم چهار تا قبر خیالی دلیل اشک روونم با اینکه یاد داغ بچه هام اشکمو در میاره با اینکه فکر عباسم مدام اشکمو درمیاره با اینکه این زخم بی التیام اشکمو در میاره ولی من گریه میکنم برای تسلای فاطمه گریه میکنم برای عزیزای فاطمه گریه میکنم برای حسین جای فاطمه گریه میکنم بند2⃣ تو قلبم غم اولاده سه سال عذابم داده شنیدم دستای عباس توی علقمه افتاده با اینکه فکر دستای قلم اشکمو در میاره با اینکه فکر سقای حرم اشکمو درمیاره با اینکه روضه ی صاحب علم اشکمو درمیاره ولی من گریه میکنم برای چشای تر رباب گریه میگنم برای علی اصغر رباب گریه میکنم برای دل مضطر رباب گریه میکنم بند3⃣ یه بغضی تو سینم نشسته که راه نفسهامو بسته شنیدم جگرگوشه ی من سرش با عمودی شکسته با اینکه این غم ازعمق وجود اشکمو درمیاره با اینکه ضرب سنگین عمود اشکمو درمیاره با اینکه چشمای خون الود اشکمو درمیاره ولی من گریه میکنم برا زخم پیشونیه حسین گریه میکنم براچشم بارونیه حسین گریه میکنم برای لب خونیه حسین گریه میکنم شعر و سبک: امیر آهمند
شاعر و نغمه پرداز : سفره روضت از قدیم یه دنیا حاجت داده کرامتت منو به این گدایی عادت داده چه سفره ی پر برکتی داری که شهرتش پیچیده تو دنیا چشم امید من به اون سفره ست که نونشو خورده بنی الزهرا بوده رضای زهرا تو زندگی ملاکت ای مادر علمدار رحمت به شیر پاکت مدد یا ام البنین ۸ بند دوم جزتو نمیتونه کسی بیاد به جای زهرا کی مثل تو دوا میشه به زخم قلب مولا توی نبود فاطمه جز تو کی میتونه دلدار حیدر شه برا یتیمای علی آخه کی غیرتو میتونه مادر شه باجون و دل همیشه بودی کنیز زهرا چارتا گلت فدا شد واسه عزیز زهرا مدد یا ام البنین بند سوم این نفسای آخری درسته که بی جونی با این صدای بی رمق دوباره روضه خونی دوباره خیسه گوشه چشات توون نداری خیلی بی حالی تو لحظه های آخر عمرت به یاد روضه های گودالی افتاده زیر مرکب جسم عزیز حیدر زینب با ناله میگه ای وای غریب مادر
. آمدم خط روی خطا بکشم کبر خود را به زیر پا بکشم از خجالت، به سر عبا بکشم نیمه شب منتّ ترا بکشم آمدم مضطر و سر افکنده توبه هایم شکسته شرمنده! بی غم تو دوا ندارم که بزنم ادّعا ندارم که من کسی جز خدا ندارم که غیر اهل کسا ندارم که بد شدم آبروی زهرا ریخت ولی اسمش گناه من را ریخت از خودم سوی تو گریزانم زیر قولم زدم، پشیمانم باز میبخشی ام؟ نمیدانم! البته من گدای سلطانم یاد من کرده یادش افتادم دم باب الجوادش افتادم گم شدم، کوله بار راهم کو! نامهء بخشش گناهم کو! سفره ای که شده فراهم کو! به علی بی کسم، پناهم کو! من از این گریه ها هدف دارم هوس بادهء نجف دارم کمکت را به این گدا برسان برکت خانهء مرا برسان حسنش را به داد ما برسان پای ما را به کربلا برسان آه شش گوشه! از تو دلگیرم چون ترا در بغل نمیگیرم یاحسین ناز کن خریدارم زود ردّم نکن، گرفتارم جان عباس بی کس و کارم به اباالفضل دوستت دارم خسته ام یا مُسبّب الاسباب پیش ام البنین مرا دریاب زینب قد کمان قیامت کرد گریه از داغ بی نهایت کرد از سر روی نیزه صحبت کرد از نماز شبش روایت کرد از شبی که نشست و گفت اُمّاه؛ ریخت جسم حسین تو در راه قاسمم قد کشید و اکبر شد اکبرِ تکّه تکّه، اصغر شد اصغرم پشت خیمه بی سر شد وضع سقا به نیزه بدتر شد بزمشان بزم رقص و هلهله بود مشک سقا به دست حرمله بود دست نامرد، معجرم بود و... هر دو دستم روی سرم بود و... زیر چکمه برادرم بود و... چشم تارش سوی حرم بود و... دشمنش داد زد که بردارَش دم مغرب تمام شد کارش ✍. .
. مادربزرگ مشکم و دریا دل من است این چار قبر فرضی من ساحل من است ام‌البنین شهرم و از چار پهلوان یک مشک پاره پاره فقط حاصل من است پیداست حد داغ من از ضجه‌های من اینجا که سنگ گریه کن محفل من است قبل از حسین لب نزد عباس من به آب اصلا وفا حقیر ابوفاضل من است گفتند دست ماه مرا قطع کرده اند آن دست‌ها که هدیه‌ی ناقابل من است ضرب عمود لاله‌ی من را گلاب کرد این شیشه‌ی شکسته همه حاصل من است مُردم از این که آب نخورد اصغر حسین شرمندگی ز تشنه لبان قاتل من است بعد از حسین ام بنین دربه‌در شده از این به بعد کرب و بلا منزل من است .
. باده میخواهم ولی از دست دوست میروم هرجا که خاطر خواه اوست در به در کن آخر عمری مرا چونکه این عاشق نمی گنجد به پوست میل ساقی بوده که ظرفم شکست کوزهء صدتکه بهتر از سبوست قرب من را غم میسّر می کند درد اگر از سوی تو باشد نکوست تو کنار ما و ما غافل ز تو چشم نابینای ما در جستجوست یوسفا از چاه، بیرونم بِکِش گرگِ نفسم را بُکُش! درّنده خوست عزّتی را که خودت دادی نگیر سائل بی آبرو، با آبروست دشمنانت، حرف پشتت می زنند زودتر برگرد! وقت روبروست کار من سخت است با بار گناه مرقد کرببلایم آرزوست ای نجف! جای ضریح مرتضی پنجه های بغض من زیر گلوست ای مدینه! زینب آمد بی حسین آنکه بین کوچه گرم گفتگوست خواهرانه پیش مادر گریه کرد آب دید و گفت که وقت وضوست گفت یا ام البنین، چشم رباب... بعد اصغر در پی مشک عموست ✍ ................... علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها ✍ الا که دست خدایت در آستین باشد بیا که مانده به در دیدۀ زمین باشد گناه می‌کنم امّا به خود نمی‌گویم شرار قهر تو شاید که در کمین باشد «فدای یار کن این جان نازنین ای دل چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد» خوشا به حال گدایی که دست چشمانش فقط ز خرمن چشم تو خوشه‌چین باشد چه می‌شود که دم مرگ پا نهی به سرم خودت بخواه که تقدیرم این‌چنین باشد کنار اشک غم فاطمیّه‌ات باید دوباره چشم تو با غصّه‌ای قرین باشد بگو به آه دل دردآورت امشب که روضه‌خوانِ غم امِّ بی‌بنین باشد تو روضه‌خوان عمویی و روضه‌ات باید برای مادر عبّاس دلنشین باشد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه ای فدای مادر تو چار اولادم حسین ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت... سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام ✍ .
۱۵ (حضرت ام البنین س) اهل ولا من فاطمه ام البنینم خادمه ی زهرا و کفو شاه دینم گشتم در عالم روسپید گردیده ام ام الشهید ای اهل عالم۲ بهر علی من بوده ام مونس و غمخوار بودم ز مهر و حب او همیشه سرشار حب علی شد دین من آیین او آیین من ای اهل عالم۲ هستم در عالم من کنیز دخت طاها عباس من هم نوکر فرزند زهرا عمریست در تاب و تبم همیشه یاد زینبم ای اهل عالم۲ عمری به یاد کربلا در شور و شینم همواره یاد زینب عباس و حسینم دارم به لب شور و نوا بهر شهید کربلا ای اهل عالم۲ قبر غریبم در بقیع حایر ندارد جز مهدی صاحب زمان زایر ندارد هستم عزیز بوتراب قبرم میان آفتاب ای اهل عالم۲ @yaghubianreza
۵۰ (حضرت ام البنین س) همسر مرتضایی ام البنین با شرم و با حیایی ام البنین با درد آشنایی ام البنین همسر امامت صاحب کرامت کریمه ای و با صفایی با اذن حق مشکل گشایی واویلتا آه و واویلا۲ ام البنین تو همسر حیدری چو فاطمه در کرمت محشری ز لطف حق تو فاطمه مظهری گل باغ ولا همسر مرتضی ای کوه صبر و استقامت بانوی خانه ی ولایت واویلتا آه و واویلا۲ تو بانوی خانه ی مرتضایی بر درد کودکان او دوایی تو بر رضای خالقت رضایی فاطمه نشانه بانوی یگانه نزد همه گرچه عزیزی گفتی به خانه اش کنیزی واویلتا آه و واویلا۲ بهر حسین بودی همیشه حساس شمیم تو عطر و بوی گل یاس گردیده یاور حسین عباس گشته یار حسین علمدار حسین ام البنین را نور عین است سقای طفلان حسین است واویلتا آه و واویلا۲ شنیده ای عباس تو فدا شد دستان او از پیکرش جدا شد فرق مبارکش ز کین دو تا شد شد شکسته جبین ز کین نقش زمین بودی به یاد نور عینت گریان عباس و حسینت واویلتا آه و واویلا۲ ای بانوی بی مثل و بی قرینه ماتمسرا از داغ تو مدینه داغ تو مانده در درون سینه رفته ای از جهان سوی باغ جنان مدینه را ماتم گرفته دل های ما را غم گرفته واویلتا آه و واویلا۲ شکسته دشمن خدا حرمتت معلوم شد ز قبر تو غربتت عطر و بوی بقیع از تربتت تویی بی قرینه بانوی مدینه نامت برد غم را ز سینه دل می رود سوی مدینه واویلتا آه و واویلا۲ @yaghubianreza
ای مزارت قبله ی افلاكيان ام البنين می وزد از تربتت بوی جنان ام البنين ای خوشا آن كس كه باشد يک شبی از لطف دوست در شبستان بقيعت ميهمان ام البنين تربت پاک تو و گل های پيغمبر بُوَد از برای شيعيان دارالامان ام البنين كعبه ی دل ها بقيع است و مرا باشد اميد رخ نهم بر تربت آن آستان ام البنبن همچنان شمع سحر سوزد بر احوال شما هركه بُگذارد قدم در آن مكان ام البنين در كنار تربت آلاله های فاطمه خوش بُوَد سوز دل و اشک روان ام البنين جان فدای آن گل ياست كه شد پرپر زِ كين تشنه لب بين دو دريای روان ام البنين جان زهرا و حسين و لاله های پرپرت كن مرا ياری به روز امتحان ام البنین.
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح! درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح! ادب به قامت زهرایی‌ات قیام کند وفا به غیرت عبّاس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی به چشم آل محمّد عزیز زهرایی تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه‌ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه‌ای به نفس پاک محمّد تو همدمی، مادر! مسیح عشق و ادب را تو مریمی، مادر! بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست کلید باب حوائج به دست عبّاست مزار توست کنار مزار چار امام که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام مگر به گوش، پیام خدا ز غیب شنفت که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت؟ هزار قافله دل پای‌بست فرزندت نشان بوسه ی مولا به دست فرزندت اگر تو نام نبردی ز شاخه ی یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست الا تمام وجودت پر از نوای حسین به گریه نایبة‌الزّینبی برای حسین روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریه‌کنان حسین، بر اشکت سرودِ زخم گلوی حسین، ورد لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت تو مادر شهدا، همسر علی هستی هزار حیف، غریبانه چشم خود بستی خزان رسید چو بر برگ لاله ی یاست نبود، جعفر و عثمان و عون و عبّاست سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند علی، حسین، حسن، زینبت کجا بودند هماره ریخت به رخ از دو دیده، یاقوتت اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود.