. #نوحه #حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه بر لبانش دم بدم ای عموجان امدم ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو2 ____________ دشمن‌ از پیر وجوان هستند سوی او دوان مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان دور او غوغا شده محشری بر پا شده ای عمو جانم عمو..... ________________ چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش عاقبت تیر عدو داد او را آبرو ای عمو جانم عمو _________________ همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل عمه اش در خیمه گاه می کشد از سینه آه ای عمو جانم عمو.. شعر:اسماعیل تقوایی #شب_پنجم_محرم 👇

﷽ #محرم_۱۴۰۳ #زمینه #شب_۵ #حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع زمینه حضرت عبدالله بن الحسن (ع) بند1️⃣ عَموم تو قتلگاهه / با هرچی میزنن حرمت شکستن باید زودتر برم چون / توی مقتل عموم و دوره کردن مثِ بابامه آخه / که حق داره یه عمری گردن من وای ، خیلی سخته واسم ، دیدنِ این صحنه وای ، این هَل‌مِن‌ناصِرش ، غمگین ترین لحنه وای ، دَویدم از خیمه ، سمتش پابرهنه ، وای (وای عموی غریب من ) بند2️⃣ اگه کم سن و سالم / ولی من هم واسه یاری رسیدم فقط من مَرد خیمه‌م / دیدم تنها شده دیگه بریدم توی آغوش گرمش / رسیدم اما با دست بریده‌م وای ، محکم بغلم کرد ، تا دستم رو زدن وای ، گیر افتادیم حالا ، تُو این سیل دشمن وای ، بیشتر تنها میشه ، عموجون بعد از من ، وای (وای عموی غریب من) بند3️⃣ نگاهم سمت خیمه است / داره عمه می‌بینه از روی تَل شلوغه توی گودال / خدایا بسته میشه راه مقتل ماها رو دوره کردن / نشد هیچکی توی مقتل مُعَطّل وای ، خنجر جای خنجر ، ندارن مُروّت وای ، هی میذارن سرِ ، عموی من منّت وای ، که از حالا هستن ، توی فکر غارت ، وای (وای عموی غریب من) 🖍️ #امیر_طاهری #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله