eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. متن شعر شهادت حضرت زهرا(س)شور زمینه سلام مادر / اومدم دوباره زیر پرچم عزات سلام مادر / اومدم تا باشم توی جمع نوکرات سلام مادر / سلام مادر اومدم - با دل خون و چشمای ترم اومدم - با دعاهای خیر مادرم اومدم - که تو ببینی پای حیدرم مادره منی * سایه ی روی سر منی هم پناه اول من و * هم پناه آخر منی 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یا زهرا / اسم تو میشه آرامش دل خستم یا زهرا / ذکر تو شده تسکین قلب شکستم یا زهرا / یازهرا سایتون - همیشه باشه مادر رو سرم خاک پا-تو میکشم به چشمای ترم همیشه - مدیون لطفت هستم مادرم قلب منه جات * بال ملک فرش زیر پات سینه زنی افتخارمه * ممنونتم واسه ی دعات مادر منی ... . شاعر: https://eitaa.com/emame3vom/33543 👇
. افتاده روی خاک، تو حجره بی گناه مونده امام من، تنها و بی پناه مادر رو زیر لب، هی میزنه صدا از سوز زهر میپیچه به خودش جوون امام رضا داره یه جوون جون میده/ انگار نه انگار صدای ناله ش پیچیده/ انگار نه انگار تو تموم عمر غم دیده/ انگار نه انکار می سوزه؛ با دلی که شد مضطر می خونه؛ رو خاکا دم آخر روضه ی؛ در و آتیش و مادر *(وای ای وای)۳ اومد به دیدنش، لحظات آخرش سر رو گذاشت روی، پاهای مادرش بی جوُنه رو زمین، میخنده همسرش کف میزنن همه‌ی کنیزا جلو چشمای ترش تموم تنش می لرزید/ انگار نه انگار شبیه بارون می بارید/ انگار نه انگار همسرشم هی می خندید/ انگار نه انگار تو حجره؛ غریبونه تنها شد می دیدن؛ هواییِ بابا شد با زخماش؛ دیگه مثه زهرا شد *(وای ای وای) کم سو شده چشاش، لبهاش شده کبود می‌سوخت و هرنفس، یادِ سه ساله بود تو حجره از عطش، خیلی عذاب کشید اما دیگه تنشو ته گودال هیچ کسی ندید دم آخری زد ناله/ انگار نه انگار به یادِ غمِ گوداله/ انگار نه انگار واسه تنی که پاماله/ انگار نه انگار آه زینب؛ میره تو کوچه بازار می بینه؛ تو کوفه فقط آزار می باره؛ با دلی که شد خون بار *(وای ای وای)۳ .👇
. افتاده روی خاک، تو حجره بی گناه مونده امام من، تنها و بی پناه مادر رو زیر لب، هی میزنه صدا از سوز زهر میپیچه به خودش جوون امام رضا داره یه جوون جون میده/ انگار نه انگار صدای ناله ش پیچیده/ انگار نه انگار تو تموم عمر غم دیده/ انگار نه انکار می سوزه؛ با دلی که شد مضطر می خونه؛ رو خاکا دم آخر روضه ی؛ در و آتیش و مادر *(وای ای وای)۳ ..... اومد به دیدنش، لحظات آخرش سر رو گذاشت روی، پاهای مادرش بی جوُنه رو زمین، میخنده همسرش کف میزنن همه‌ی کنیزا جلو چشمای ترش تموم تنش می لرزید/ انگار نه انگار شبیه بارون می بارید/ انگار نه انگار همسرشم هی می خندید/ انگار نه انگار تو حجره؛ غریبونه تنها شد می دیدن؛ هواییِ بابا شد با زخماش؛ دیگه مثه زهرا شد *(وای ای وای) کم سو شده چشاش، لبهاش شده کبود می‌سوخت و هرنفس، یادِ سه ساله بود تو حجره از عطش، خیلی عذاب کشید اما دیگه تنشو ته گودال هیچ کسی ندید دم آخری زد ناله/ انگار نه انگار به یادِ غمِ گوداله/ انگار نه انگار واسه تنی که پاماله/ انگار نه انگار آه زینب؛ میره تو کوچه بازار می بینه؛ تو کوفه فقط آزار می باره؛ با دلی که شد خون بار *(وای ای وای)۳ .👇