👆
📖 #روضه_امام_رضا_علیه__السلام ۲
🔊 روضه امام رضا علیه السلام
⚫️ شهادت علی بن موسی الرضا ع | #بخش_دوم 🔻
***
(خورشید، سر زد از سحرت، ایها الغریب)2
امشب، اگر بچه های آشپزخونه صدامو میشنون این بچه های صوت اینایی که فیلم برداری میکنن، اینایی که سر پایند دم درند، کار دارن میکنن، امشب شماها، دستتونو میبوسم، کار ما امشب گیر شماست، چرا؟ عرب اینطوری اندها، خودشون غذا نمیخورن تا مهمونا غذا بخورن، بعد که مهمونا سیر غذا خوردن خواستا برن میشنیه با، کارگرا خادما، با اونا میشینه سیر غذا میخورن، امشب خادمای این حسینیه، ما مهمونیم میریم، آخر کار شما میمونید و آقاتون، ما یه گیر و گوری داریم به آقا سفارش مارو کنید، دیدی میگه، آبدارچی یه شرکتو ببین شرکت مال تو، بچه ها، کفشدارو بخر آقا نگات میکنه، چایی بریز دستش، دیدی هیئت ها کسی دور مسئول هیئت نیست، اما آبدارچیه رو همه دستشو میبوسن، چون میدونن، تو این دم و دستگاه همه چی جا بجاست، امشب کار با خدامه، گره مارو وا کنن، میخوام شما هم با ما با این بچه ها بگید
خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب
از سمتِ، چشم های تَرت، ایها الغریب
تو ابر رحمتی که، به هر گوشه سر زدی
باران گرفت، دور و بَرت، ایها الغریب
آقا جارییست، چشم به چشمِ، قدمگاه تو هنوز
جنت شده است، ره گذرت، ایها الغریب
آه، تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن، ای وای ای وای، روضه داره همش ها، وقت نیست، یه جا پای امامو دیدن مردم، میاد اونجا، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده، آخ حسین، هی خانم داد میزد، نوه ی پیغمبر خداست نزنیدش، پیرمردا پاشده بودن، با عصا میزدن
آقا تو آفتابِ، رأفتی و، کوچه کوچه شهر
در سایه سارِ، بال و پرت ایها الغریب
(جونم به تو مستمع، انرژی مو چندان میکنی، با این پا کاریت، ارباب دستتو بگیره)
با این همه، غریبه، غریبان عالمی
خیلی ها براشون سواله، این غریبیه؟ این شلوغی، این حرم، طرف از اینجا رفته یه کشور دور، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن، پست و مقام و ثروت، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته، دلم برا مادرم تنگ شده، حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه، بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن، زن های نوغان اومدن پیش شوهراشون، به هم ریخته، مردا گفتن چتونه؟ گفتن، ما مهریه ای از شما طلب داریم، آره، همش حلال، چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده، نه دختر، نه خواهر، نه مادر، گریه کن نداره، میدونی یاد چی می افتم، اینجا زن ها آبرو داری کردن، یه سری زن سراغ دارم، تو حجره، صدای آقازاده ی همین امام رضا، صدا نالش بالا رفت، زنارو جمع کرد، گفت هلهله کنید، کِل بکشید، صدا گریش بیرون نره، جــــــان
(من زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)
با این همه غریبه غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت، ایها الغریب
آقا، از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری، عبا به روی سرت، ایهاالغریب
گفت اباصلت، اومدم بیرون حواست باشه، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو، اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه، گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم، تا در باز شد زدم تو سر، دیدم عبا رو سرشه، تا بدوم خورد زمین، بغلش کردم، خاک عباشو، خاک از رو لباساش تکون، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید، نمیتونم راه برم، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن، میگه دست مادرو گرفتم، اول گفت برو، دو سه قدم رفت، دستمو کشید، راه نمیتونم برم
آقا، شکر خدا، جوادِ تو آمد ولی هنوز
بارانی است، چشم ترت، ایها الغریب
بزار روضه بخونم میمونه روضه ها، گفت اباصلت درارو ببند، هیچکی نمیخوام بیاد، اباصلت درارو بست، اومد دید لبای آقا خشکه، دوید رفت آب آورد، اومد بالا سر آقا، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد، گفت انگار کربلا یادت رفته، مگه فراموشت شد، جد ما، یابن الشبیب، جد مرا، با عصا زدن، (میخوای اینوری برم)، یابن الشبیب، جد مرا، بی هوا زدن، (برم جلو یا نه؟)، یا بن الشبیب، عمه مارا، چه بد زدند، (ها، باید بمیری با این روضه)، اباصلت، آبو ببر، این زیر اندازمم جمع کن، گودال یاد ما نمیره، زیراندازشو جمع، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه، اما چشماش منتظر کسیّه، (دیگه شندید وقت نیست)، جوادش که اومد میگه غم های عالم یادش رفت سر گذاشت رو پا جوونش، همه ی عالم همینه باباها، آدم دلش میخواد دم آخر، سر بزاره رو پا بچش، (بگم یا نه؟) آه، رو اسب، از هُولِش، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست، با زانو، آخ رسید به بدن، پاره پارست، نیزه تو پهلو، سر ترکیده، و نَظَفَ الدَّم، خونو از دهانش در آورد، آروم اومد دم گوشش، هفت مرتبه، وَلَدی، ولدی، ولدی، ولدی، یبار دیگه به من بگو، بابا،حسیــــــــــــــــن
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
.