امام حسین ع
.
یکروز دل از غصه، رها خواهد شد
بر درد دل شیعه دوا خواهد شد
بر روی مزار خاکی چار امام
با لطف خدا حرم بنا خواهد شد
ان شالله
#مدهوش
#محمد_هوشمند
#بیست_و_هشتم_صفر
#بقیع
.....................
.
📃 گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است
ای دل بیا و گریة زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
پیغمبری که دید ستم های بی شمار
از کس نخواست اجر رسالت به روزگار
چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع
تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار
گویا نداشت شهر مدینه درخت و گل
کآن را کنند در قدم فاطمه نثار
بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل
رنگ شرارت از رخشان بود آشکار
بابی که بود زائر آن سید رُسل
آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار
بر روی دست و سینه ی آن بضعة الرسول
تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار
سیلی و تازیانه و ضرب غلاف تیغ
ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار
آید صدای فاطمه از پشت در به گوش
تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید
روز ملال و غصه و رنج و محن رسید
از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد
بس تیرها که لحظه دفنش به تن رسد
بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین
بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید
بر پیکری که بود پر از بوسه رسول
از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید
از جامه های یوسف کرب و بلا فقط
بر زینب ستم زده یک پیرهن رسید
پاداش آن نصایح زیبا از آن گروه
تیرش درون سینه و سنان بر دهن رسید
میثم بگو به فاطمه از آن خیمه ها که سوخت
یک کربلا شراره آتش به من رسید
مرثیه خوان خامس آل عبا منم
در خیمه های سوخته اش سوخت دامنم
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
#بیست_و_هشتم_صفر #امام_حسن
#وداع_با_محرم_صفر
شور (خوب خوبایی خیلی آقایی) - حاج محمود کریمی.mp3
18.47M
.
📃 خوب خـــــوبایی، خیــــلی آقایی
🎙 #شور #امام_حسین
🗓 در #حاج_محمود_كريمى #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
خوب خوبایی، خیلی آقایی
مهر و مهتابی، اربابی مولایی
کسی شد آزاد، که راهش افتاد، به دربار حسین
سوامون کردن، صدامون کردن، هوادار حسین
حالم آشوبه، قلبم میکوبه
پای عشق تو، هر عشقی مغلوبه
دل آواره، کجا رو داره، بجز خونهی تو
همه عاقل ها، ارادت دارن، به دیوونهی تو
درمون دردم، دورت میگردم
اگر برا تو نمردم نامردم
منی که جلدم، نشون بال و پرم، مالِ توئه
میام دنبالِ، شهیدای تو سرم، مالِ توئه
یک لحظه توو خیمه گام، یک لحظه توو قتلگام
دشمنت خنده می کرد با گریه هام
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردن، دیر رسیدم من
#بیست_و_هشتم_صفر
روضه (هرکار کردم کاری از من بر نیامد) - حاج محمود کریمی.mp3
13.06M
📌 شب بیستوهشتم ماه صفر ١٤٤۳
🎙 با مدّاحی: #حاج_محمود_کریمی
🕌 حسینیهیمرحومهاشمیشاهرودی
#بیست_و_هشتم_صفر
..............
📃 هر کار کردم کاری از من بر نیامد
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
هر کار کردم کاری از من بر نیامد
سرنیزه شمر از دهانت در نیامد
"خوش آن زمان که خوبان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است"
ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد
.
واحد (سنگ عقیق اگر بتراشم برای تو) - حاج محمود کریمی.mp3
13.23M
.
📃 سنگ عقیـــــق اگر بتراشم برای تو
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
سنگ عقیق اگر بتراشم برای تو
باید که از جگر بتراشم برای تو
حالا که در ملائکه کس فطرست نشد
من حاضرم پر بتراشم برای تو
طوف سرت به شیوه حجاج جایز است
پی واجب است سر بتراشم برای تو
باشد که سوی مرقدت آزاد رو کنم
از چوب سرو در بتراشم برای تو
از اصفهان ضریح برایت بیاورند
یک گنبد از گوهر بتراشم برای تو
در مرقد تو لاله ی عباسی اورم
فانوس از قمر بتراشم برای تو
از والدین خادم درگه بیاورم
قربانی از پسر بتراشم برای تو
شاعر: حاج #محمد_سهرابی
#معنی_زنجانی
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر #تخریب_بقیع
.
#بیست_و_هشت_صفر
.
📃 خوشم که از ازل شدم به درگهات گدا حسن
🎙 #زمینه #امام_حسن #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو وا کنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات خودت صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیرِ دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که ملک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم … حسن!
کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن
بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی
اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی
وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی
چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی
امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی
ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟
چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟
ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی
شنیده ام به معرکه … که یاوری نداشتی
بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی
شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
شاعر: #مجتبی_روشن_روان✍
https://eitaa.com/emame3vom/56220
👇
.
📃 خوشم که از ازل شدم به درگهات گدا حسن
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیست_و_هشتم_صفر_۱۴۰۰
📍 #حسینیه_آیت_الله_شاهرودی "ره"
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو وا کنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات خودت صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیرِ دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که ملک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم … حسن!
کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن
بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی
اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی
وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی
چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی
امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی
ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟
چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟
ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی
شنیده ام به معرکه … که یاوری نداشتی
بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی
شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
شاعر: #مجتبی_روشن_روان✍
.👇