.
هدیه به روح پرفتوح #شهید_حریم_رضوی
#شهید_اصلانی
مردی از جنس مردم مظلوم
باصفا، بی ریا، خدا باور
یک مدیر جهادی و محبوب
پیرو ناب احمد و حیدر
از حواشی اگر چه دوری داشت
شهر را بُرد سمت حاشیه ها
شهره شد در محیط تلفیقی
بس که کوشید در رضای خدا
دائما فکر مردم محروم
دائما صحبت از رعیت داشت
هرکجا صحبت از تعاون بود
بیشتر از بقیه سبقت داشت
خاطرم هست با دلی پر درد
نقد میکرد هر نهادی را
دائما صحبت از شهیدان داشت
تا که میدید هر جهادی را
تشنه و خسته در پی خدمت
راهی کوی آشنایی شد
با سلامی به حضرت خورشید
عازم کعبه ی رهایی شد
گرگی از دودمان حرمله ها
تشنه ی خون دوستان علی
حمله ور شد به او و یارانش
مُهر شد بر دلش نشان علی
سال ها تشنه ی شهادت بود
محو دارالزیاره اش کردند
قلب او جای مهر فاطمه بود
که به مسمار پاره اش کردند
بی نشان بوده و نشانی داشت
یک خط سرخ بر رویش زده اند
آن قدر داغدار فاطمه بود
چند چاقو به پهلویش زده اند
غم بزرگ است هرکه را دیدم
آه جانسوز و ناله ای دارد
همه آرام میشوند ولی
دختر هشت ساله ای دارد
در همین جا به او جسارت شد
در همین جا به خون خود غلتید
با لب تشنه و تنی مجروح
کمی از داغ کربلا را دید
با لب روزه در لباس رسول
چامه ی عاشقی سرود آنجا
لحظه ی آخر نفس زدنش
خوب شد دخترش نبود آنجا
تسلیت دختر گل بابا!
داغ بابا چقدر سنگین است
بعد از این جای خالی بابا
خاطراتی کبود و غمگین است
همه دیدند قاتل او را
هدف خشم و بغض مردم شد
آه از آن ساعتی که سبط رسول
زیر شمشیر و نیزه ها گم شد
فرقة بالسیوف، وای حسین
فرقة بالخشب، عجب غوغاست
فرقة بالعصا، در آن غوغا
صوت والشمر جالس برخواست
(تا که او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
دشنه ها مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را)
فکر کن در حریم قدس رضا
خسته باشی و روزه هم باشی
خدمت خالصانه ی او را
جز شهادت نبود پاداشی!
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
#شهید_اصلانی
https://eitaa.com/emame3vom/59871
.
.
#شهید_حریم_رضوی #شهید_اصلانی
خوش است لالهی آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالهی جدید شدن
چنان که داد به تو رخصت شهادت را
مباد از کرم شاه ناامید شدن
چگونه زیسته بودی؟ که قسمتت این شد
میان ماه خدا در حرم شهید شدن
خودش چه کربوبلاییست، با لب تشنه
اسیر خنجر هممسلک یزید شدن
گرفتی از حرم عشق عیدی خود را
چقدر لحظه شمردی برای عید شدن
خوش است پیش نگاه امام جان دادن
به زیر سایهی خورشید روسفید شدن
کبوترانه به آغوش آسمان رفتن
میان پرتویی از نور ناپدید شدن
شاعر: #علی_سلیمیان
.