.
#امام_رضا علیه السلام
#ترکیب_بند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سفر عشق سوی خانه ی جانان رفتن
آن میسر نشود جز به خراسان رفتن
مقصد راه حرم ،"علّمنا القرآن" است
مبدأش زیر یکی مصحف قرآن رفتن
یکی از معجزه های حرمش این کار است:
غرق کفر آمدن و بعد مسلمان رفتن..
ما گدایی درش را که به شاهان ندهیم..
تا شده کار گدا بر در سلطان رفتن
محضر او برود مـــدعی عـــلم اگر،
مثل این است که: "با زیره به کرمان رفتن"
زعفران جای عِنَب کار خودش را کرده
تا شده نیّت ما در بر مستان رفتن
*دل من در حرم أمن رضا مهمان است*
*زائر عارف او ممتحن الایمان است*
توسعه بخش به میخانه عِنب هایم را
بین آن کیسه ی شاهانه رطب هایم را
همه ی طایفه ام نوکر دربست تو اند
افتخاری شده این شغل نسب هایم را
لذت لحظه ی تغییر غضب بر شادی
در حریم تو فزون کرده غضب هایم را
سر شب "نادعلی" ، نیمه ی شب "ذکر حسین"
بر "رضــا "نالــه زدم آخر شب هایم را
نه رضا نام من است و نه رضایی صفتم
میکنم عبد رضــا کل لقـــب هایم را
لذت بوسه محقق شود آن لحظه که من
بگذارم کف پاهای تو لبـــهایم را
من بیچاره که در شهر بدهکار شدم..
داده این پنجره فولاد طلب هایم را
*من که در هر تپشم نغمه ی یاهو دارم*
*سمت نوکری ضامـــــن آهو دارم*
پشت این پنجره فولاد تو آشوب شدم
من عاصی وسط صحن رضا خوب شدم
همه ی عمر فقط شعر برایت گفتم
تا بیایم حرمت دفتر مکتوب شدم
از همان بَـدو تولد پدرم گفته: که من
مثل بابا به غلامی تو منسوب شدم
گرچه از مردم شهرم شده ام طرد ولی
سوی تو آمدم و پیش تو محبوب شدم
"مَرض القلب" همان دوستی غیر شماست
و من از عشق تو بر درد چه مغلوب شدم
بسکه از هجر تو زاری، نه، صبوری کردم
از فراق حرمت حضرت ایوب شدم..
یوسفم رفت به مصر و من بیچاره بگو
چه شد اینبار که همسایه ی یعقوب شدم
*کاش من مَحو تو ای یوسف کنعان باشم*
*دائما در سفر شهر خراسان باشم*
نیست جایی دگر از این حرمت، زیباتر
و از این گنبد و رقص علمت، زیباتر
تو که عنوانِ سرِ برگه شعرم شده ای
رزق من کن بنویسم دو سه خط، زیباتر
هر کسی که سمت نوکری ات را دارد
گفته که نیست از این شغل و سمت، زیباتر
به یقین حضرت دلبر زهمه لذت ها
بهر ما هست همین درد و غمت، زیباتر
وسط صحن تو مردن چه قشنگ است، اگر
بدهت جان به تنم باز دمت ،زیبــاتر
میشود بهتر از ایوان نجف معماری
این طلا کاری ایوان خمت ..زیباتر
*دسته دسته ملک از شوق به صف ،اینجا شد*
*چونکه یک شعبه ی ایوان نجف، اینجا شد*
من به جز بنده ی تو شُهره به نامی نشدم
عمر خود فارغ از این شغل غلامی نشدم
هستم آن بچه کبوتر که به جز گنبد تو
یا رضا جلد روی هر سر بامی نشدم
چقدر مستیِ از عشق رضا شیرین است
شکر الله که من "هفت امامی" نشدم
تو ببین غفلت دنیا چه سرم آورده
روزها لایق یک عرض سلامی نشدم
بهترین یار و رفیقم تویی آقای کریم
غیر تو شیفته ی هیچ مرامی نشدم
بارها شعر برای توسرودم اما
مثل آن شاعر دلسوخته، "جامی"نشدم
*شعرای رضوی عاشق آن اشعارند<¹>
*"ای که در حال مباهات تو دینداران اند"*
****
۱-بخشی از اشعار جامی در مدح امام رضا علیه السلام:
{*سَلامٌ عَلی آلِ طه وَیس
سَلامٌ عَلی آلِ خَیْرِ النَّبِیّینَ
سَلامٌ عَلی رَوْضَة حَلَّ فیها
اِمامٌ یُباهی بِهِ المُلْکُ وَالدّینُ*}
سلام بر خاندان طه و یاسین
سلام بر خاندان بهترین پیمبران
سلام بر روضه ای که مسکن گرفت در آن
امامی که افتخار کند بدان مُلک و دین
#عبدالزهرا_هاشمیان ✍👇
زمان سرایش شعر ۱۵ ساله بودند
.
.
#سرود
#میلاد_امام_کاظم (۲۰ذی الحجة)
#سبک_دل_دیوونه_غزل_میخونه
شده چراغون عرش معلا
اومده عشق حضرت زهرا
روی لب فاطمه لبخنده
چراغ شادی به عرش میبنده
میخونه هرکی ارادتمنده
امام کاظم مدد
"باب الحوایج مولا مولا"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شکفته یک گل ز نسل حیدر
باب الحوائج موسی بن جعفر
اومده هر کی که حاجت داره
هر کی مدال سعادت داره
باب الحوائجه برکت داره
امام کاظم مدد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پسر صادق ناطق قرآن
پدر شاهنشاه خراسان
غیرت فاطمیه تو جونش
میجوشه خون علی تو خونش
ولایت علیه قانونش
امام کاظم مدد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق حسنه و ابن الحسینه
امیرو سلطان کاظمینه
کرم میباره ز دستاش دائم
هر کی به کربلا میشه عازم
براتشو میگیره از کاظم
امام کاظم مدد
#عبدالزهرا_هاشمیان✍
👇
.
#چهارپاره
#وداع_با_محرم
#امام_حسین علیه_السلام #امام_زمان عجل_الله_فرجه_الشریف
من این محرم در خدمت تو بودم
ممنونم آقا بهم اجازه دادی
هر چی تو نوکریت خودم رو خسته کردم
در عوضش بهم یه روح تازه دادی
"قَوِّ عَلی خدمتِکَ جوارِحی" مو
کنار دیگ نذری مستجاب کردی
برای اینکه آخرت بهشتی باشم
پای دیگت سوزوندیمو عذاب کردی
دست خودم نیست به خدا دیوونه میشم
تا میرسه به گوشم آوای محرم
ولی هنوزم که هنوزه خامه خامم
منو بپز با پخت و پز های محرم
نوکری خونتو با هیچ چی تو دنیا
عوض نمیکنم، فقط حسین و لاغیر
عمریه با تو عشق میکنم حسین جان
این عشقیه که تجریه نمیشه با غیر
من دور از حجت حق خرابه حالم
وقتی که اون نباشه خسته از زمونم
قسم به این اشک و عزاداری بگو که
محرمه آخره بی امام زمونم
تو روضه که چشامو بستم گریه کردم
چشاشو روی نوکرش نبسته مهدی
تو مجلسی که روضه به دلم نشسته
من میدونم اونجا پیشم نشسته مهدی
اون آفتابه پشت ابره، من به نورش
تو آفتاب محشرم سایه می گیرم
اربعینا میرم حرم به این امید که
ظهورشو تو راه مشایه می گیرم
#عبدالزهرا_هاشميان
٢٨محرم الحرام١٤٤٦
...................
.
#امام_حسین
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
این اربعین زیارت ما را ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
#احمد_ایرانی_نسب✍
.