#قتیل_العبرات
پیرمردی وسط روضه ما گفت #حسین
من نگفتم ولی ارباب مرا هم بخشید...
.
.
#شور ، #هروله
#امام_حسین #قتیل_العبرات
تَهِ خوشبختيه من
تویی شيرينيه آسونيه هر سختيه من
تويي تنها انيسِ وقت و بي وقتيه من
چشماي خيسمو ميبندم
تو رو با اشك بغل ميگيرم
دست ميذارم رو سينه ميگم
سلام آقاي نعم الاميــــرم
سلام دورت بگردم
سلام دردت به جونم
سلام آقاي عطشان
بذار واست بمونم
تو رو جانِ رقيه ات
از اين خونه نرونم
حسين آرام جانم ، حسين روح و روانم
نكني آقا ردم
مگه آقا من با پاي خودم اينجا اومدم؟
كمكم كن به خوده فاطمه من نابلدم….
سخت ترين سقوط اينه كه
از چشم مادرت بي اُفتم
مواظبم باش جانِ اباالفضل
آقا نگي بهت نگفتم…
اره من رو سياهم
اصلا غرق گناهم
ولي هرچي كه باشم
رقيه ات داده راهم
نگاهم كن حسين جان
كه محتاج نگاهم
حسين آرام جانم ، حسين روح و روانم
يا قتيل العبرات
دو قطره اشك من و مهمون كن تا بريزم برات
بميرم كه آسمونو از عطش دود ميديد چشات
تشنه باشي داغم ببيني
خونم بره از تنت بدتر
مقتل ميگه مفارقت كرد
روح از تنت كنار اكبر
نوشتن كه با انگشت
تُ از حُلقــومِ اكبر
كشيدي بيرون لخته خونه
جلو چشماي خواهر
تو هر چي بلند ريختي اشك
لشكر خنديد بلند تر
ولدي ولدي ولدي ، ولدي ولدي ولدي
https://eitaa.com/emame3vom/98639
.👇