.
#شب_قدر
#امام_علی
#مثنوی_شهادت
۲۱۰
شدم راحت الا ای تیغ امشب
ز درد وغصه ها بودم لبالب
میان سینه ی من بود دردی
که تو امشب مرا آسوده کردی
زبعد سالها از جور اعدا
شدم آماده ی دیدار زهرا
مرا راحت ز دنیا کردی امشب
گره از کار من وا کردی امشب
به چشم پر ز خون کردم تماشا
که یارم پشت در افتاد ازپا
الا ای تیغ تو آنجا ندیدی
تو زخم دست زهرا را ندیدی
تو بر داغ دلم هر دم فزودی
تو آنجا در غلاف کینه بودی
گلم را دیدم آنجا با غم ودرد
که قنفذ بین کوچه پرپرش کرد
از آن ترسم که روزی بین گودال
زنی ضربه،به جسم بی پروبال
رسد تیری اگر بر پیکر او
توجا وامیکنی در هر پر او
بگو شائق تو با سوز دل و جان
که همچون قدر،قدرم ماند پنهان
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_علی
.
.
#حضرت_امیرالمومنین_صلوات_الله_علیه
#مثنوی_شهادت
۲۱۴
شهر کوفه از نوا افتاده ام
کن تماشا من ز پا افتاده ام
اینکه من از عالمی تنهاترم
اوّلین مظلوم عالم حیدرم
همچو زهرایم غریب و بی معین
مثل او دستم به دیواری ببین
گرچه خون می ریزد از فرق سرم
یاد خون سینه و میخ درم
تاکه زهرا بود یاری داشتم
هم بهار ولاله زاری داشتم
کِی رود از خاطر من بین دود
یاورم در موج خون افتاده بود
اشک من جاری بود از هر دوعین
شهر غم،جان تو و جان حسین
شهر کوفه گرشنیدی نای نی
کن مدارا با سر بالای نی
با سرِنیزه به رخ چنگش مزن
شهر کوفه تو دگر سنگش مزن
با تو گویم می رود هستش ز دست
بین سرها یک سر ششماهه است
قلب من از ماتمش در پیچ و تاب
گر بیفتد بر زمین،وایِ رباب
شهر کوفه گرچه جانم بر لب است
اشک من جاری برای زینب است
شائق ار خواهی خدا بخشد تورا
گریه کن بهر حسین و کربلا
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_نوزدهم_رمضان
#شب_قدر #امام_علی
.