eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شکر خدا که شامل ِ این دست گیری ام از بند غم رها شده ام با اسیری ام این است شور کودکی و عشق پیری ام بر سینه ام نوشته شده من غدیری ام مارا خدا اسیر نجف آفریده است قربانی امیر نجف آفریده است دست خداست؛ دست علی ؛فوق دست ها آقای ماست مرشد یکتا پرست ها حیرانی است در طلبش این نشست ها انگور چیده اند ازاین شاخه مست ها بوسیدن ضریح علی مستی آور است با کعبه شأن ِ مدفنِ حیدر برابر است گفتیم یا علی و دعا مستجاب شد غوره به جذبه ای ز نگاهش شراب شد هرکس مقابل قدم او تراب شد عزت گرفت ، جلوه نمود آفتاب شد بر وصله های کفش علی بوسه واجب است باید چو خاک بر کف نعلین او نشست مرد خدا نموده علی، جبرئیل را بیرون کشید از دل آتش خلیل را او کرده مهر فاطمه اش سلسبیل را پس می زند ز سفرهٔ مردم عقیل را او‌نوح را ز ورطه طوفان نجات داد او دست خضر کاسهٔ آب حیات داد ایوب را عنایت حیدر صبور کرد موسی ز نیل با مدد او‌عبور کرد سجده اگر کلیم به انوار طور کرد گفتند مرتضی علی آنجا ظهور کرد تأثیر ذکر یونسیه در سکوت اوست زیباترین عبادت عالم قنوت اوست خورشید و ماه دانهٔ تسبیح حیدر است هرکس محب اوست ضمیرش مطهر است فضه اگر بزرگ کنیزان مادر است پس کار نوکران همگی دست قنبر است در پینه های دست علی سِرّ اعظم است تفریح دستهای علی خلق آدم است فتاح جنگ حضرت مرهب شکار علی کوه وقار ، راکبِ دلدل سوار علی جنگ احد میانه آن گیرودار علی هدیه برایش آمده یک ذوالفقار علی این جمله هست در همه تاریخ مستند یک ضربه بیشتر به کسی مرتضی نزد مثل عقیق سرخ فرود آمد از اُحد هرگز کسی حریف علی تن به تن نشد باب گریز روضه شود باز خود به خود ماندم چگونه بازوی این مرد بسته شد این غصه می کُشد بخدا اهل درد را بستند پیش چشم زنی دست مرد را حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد وقت تقاص عزت روز غدیر شد در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد این لحظه گشت تلخ ترین روز مرتضی افتاده بود فاطمه اش زیر دست و پا این ارثیه رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب ✍ .
. علیه‌السلام علیه_السلام ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست حاج ✍ .
. علیه السلام امشب دوباره در هوای سامراییم پشت در ِ دارالشفای سامراییم روضه به روضه ما گدای سامراییم سینه زنان ِ مجتبای سامراییم نام حسن آمد دوباره دیده تر شد ماه ربیع ما خزانی چون صفر شد دنیا نبود این مزد احسان ِ حسن ها با بی کسی سرگشت هر آن ِ حسن ها زهرای مرضیه است گریان حسن ها ای زهر می خواهی چه از جان حسن ها هر دو حسن پاره جگر رفتند ای وای با قلب از غم شعله ور رفتند ای وای امشب فلک ، جبریل را بی بال و پر دید ریحانه را نوحه کنان ، بهر پسر دید عالم امیدش را دوباره در سفر دید تنها نه مهدی ، یک جهان داغ پدر دید آه ای یتیمان ! رفت بابا در جوانی با مهربانان باز شد نامهربانی شکر خدا اصحاب ، تکفیرش نکردند با یا مذل المومنین ، پیرش نکردند در پیچ یک کوچه ، زمین گیرش نکردند در کودکی از زندگی سیرش نکردند صد شکر خانه قتلگاه این حسن نیست بی شمع و زائر ، بارگاه این حسن نیست ای سامرا ! مهمان مظلومت کجا رفت ابن الرضای سومین ، پیش رضا رفت آه از نهاد مهدی ِ او  تا خدا رفت دور از وطن چون کشته ی کرببلا رفت خوب است که خار بیابان بسترش نیست چشمی پی ِ عمامه و انگشترش نیست شد سامرا کرببلایی واحسینا مهدی کند نوحه سرایی ، واحسینا ای تن که زیر دست و پایی واحسینا تو زینت عرش خدایی ، واحسینا تدفین تو شد ماجرایی واحسینا جای کفن در بوریایی واحسینا شهریور ۱۴۰۳ ✍ .
. سلام الله علیها ما همیشه ریزه خوار خوان مولاییم و بس از عناوین جهان مجنون و شیداییم و بس تا خدا باشد خدا ممنون زهراییم و بس بنده ی زینب سلام الله علیهاییم و بس بانوی آزادگان ، آزادمان کرد از جهان بیشتر مدیون او هستیم در این دودمان ای مسلمانان مسلمانی ما از زینب است هم قرار و هم‌ پریشانی ما از زینب است بین میدان ها رجز خوانی ما از زینب است نام جاوید سلیمانی ما از زینب است زینبی ها پای حق تا پای جان می ایستند مانده عالم تا بفهمد زینبی ها کیستند هر که دارد در دلش شوق شهادت زینبی است هر که در عمرش نداده تن به ذلت زینبی است در جهان هر زن که باشد اهل عفت زینبی است مرد اگر شد فاتح میدان غیرت زینبی است آی مردم هر چه آید پیش ، میزان زینب است چون خداوند اشتراک کل ادیان ، زینب است افتخار دین و قرآن است بانوی دمشق چون خدا پیدا و پنهان است بانوی دمشق تکیه گاه شیرمردان است بانوی دمشق جان و جانان حسن جان است بانوی دمشق از جمل تا کربلا میدان به دست زینب است آرزوی باطل دشمن شکست زینب است زینب آزاده است مردم ، در عمل نه در شعار او قیامت آفریده با حیا و با وقار خطبه هایش بود برّان مثل تیغ ذوالفقار زن به این مردی ندیده است و نبیند روزگار هر چه از خوبان شنیدی هست در او جلوه گر اوست زهرا یا علی یا که خدا یا که بشر ؟ او پیامش را به گوش کل این دنیا رساند او اگر مظلوم واقع شد ولی ساکت نماند ایستاد و دشمن حق را سر جایش نشاند بی جهت او را خدایش زینت مولا نخواند حیدری که زینت ِ از عرش تا فرش ِ خداست زینتش تنها در عالم بانوی کرببلاست زینب آمد راه را بر ما نمایان کرد و رفت زینب آمد عاشقی ها را دو چندان کرد و رفت زینب آمد کربلا را شهر شیران کرد و رفت "زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت" زینب آمد عشق را جور دگر تفسیر کرد زینب آمد راه و رسم عاشقی تغییر کرد زینب کبراست فخر عترت و قرآن و دین زینب کبراست بانوی رقیه آفرین در مقامات جنابش بس بُوَد تنها همین در رهش عباس قربان می کند ام البنین هر کسی گشته حسینی ، هست زینب مرجعش ملجاء اهل حرم عباس و زینب ملجأش گریه کن ای شیعه بر او ، گریه کن با مادرش بی حسینش ماند ... این اصلا نمی شد باورش بر سرش آمد چه ها ، نشناخت او را همسرش بود باران ، دم به دم ، یکسال و نیم آخرش آمدم دنیا که بر زینب عزاداری کنم مانده ام که بر کدامین غصه اش زاری کنم ✍ .
. علیه السلام علی السلام امشب از شور عشق لبریزم دارم از شوق، اشک می ریزم گرچه خشکم شبیه پاییزم ذره ای بی بها و ناچیزم ولی امشب یقین بها دارم برلبم ذکر یا رضا دارم (یار بی دستی ام امام رضا همه ی هستی ام امام رضا) شور سرمستی ام امام رضا باهمه پستی ام امام رضا- در حریم تو شاد مي آيم چون ز باب الجواد مي آيم چه مبارک شبی بود امشب همه مشغول نغمه ی یارب همه ی زائران به شور و طرب عرض تبریکشان بود برلب نخل طوبی دوباره داده ثمر روی دست رضاست، قرص قمر این گل احمر امام رضاست مرد نام آور امام رضاست به خدا کوثر امام رضاست این علی اکبر امام رضاست بهترین اعتقاد آمده است ایهاالناس، جواد آمده است به نگاه منورش صلوات به تجلی داورش صلوات به افاضات منبرش صلوات به دم شیعه پرورش صلوات صلوات خدای لم یزلی به جمال محمدابن علی مظهر رحمت خداوند است روی لبهاش ناز لبخند است چشمهایش نمک لبش قند است صورتش با علی همانند است بسکه زیباست این فرشته صفات شده خاتم به حلقه ی سادات ای امام جوان اهل البیت قمر آسمان اهل البیت نظری کن به جان اهل البیت برهمه شیعیان اهل البیت ماهمه تشنه ایم و آب تویی آرزوهای مستجاب تویی خانه ی تو پناه هر سائل خاک پای تو عاشق و عاقل همه ناقابل و تویی قابل رحمتت می شود به ماشامل شاه باب المراد ادركني يا امام جواد ادركني ابن اكثم شده ذليل و زبون گشته از دانش شما مجنون اي حقيرت هزارها مامون كلمات تو تا ابد قانون يا تقي اي عصاره ي تقوا نام تو زينت توسل ها نه فقط با رسول همنامی تو به حق آبروی اسلامی ساقی امشب مرا بده جامی به همه گفته ام که آقامی به خدا شیعه را امید تویی به همه قفلها کلید تویی ای مرا یار یا علی اصغر گل بی خار یا علی اصغر می زنم جار یا علی اصغر صد و ده بار یا علی اصغر باب حاجات عالمین، علی پسر سوم حسین، علی السلام ای رضیع خوش سیما سومین گنج سید الشهدا مغز بادام حیدر و زهرا مُهر طومار روز عاشورا به نگاه تو بسته جان رباب تویی قرآن جیبی ارباب ✍ . ........ (علیه‌السلام) بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آیینه علی اعلا صلوات هم مولده اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات بر دلخوشیه ضامن آهو صلوات جانم بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات بر روی جواد باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت بفرست بلندتر به حیدر صلوات .
. علیه_السلام داشت خورشید به دیدار زمین می آمد نغمه ی هلهله ی روح الامین می آمد بین خوبان جهان ، خوبترین می آمد چارمین رکن امامان مبین می آمد «سائلان ، تاج سر و کاروکسش می خوانند همه ی شهر مسیحا نفسش می خوانند» 🌹 چون کویری که شده تشنه لب بارانش دور گهواره ی او فطرس و همراهانش میرود لحظه به لحظه پدرش قربانش جبرئیلان فلک جمله بلاگردانش «نور او بر ظلمات دو جهان غالب شد علی دیگری از آل ابیطالب شد» 🌹 قطره ام‌ با چه توان وصف کنم دریا را وسعم اینست بخوانم فقط اعطینا را میزنم بوسه مکرر قدم آقا را من که از کودکی ام داشتم این رویا را «بشود ساخته روزی حرم زیبایش بشوم زائر صحن و حرم والایش» 🌹 کار هر کس نبود گوهر نایاب شدن در هیاهوی دوعالم غزل ناب شدن رشک خورشید شدن جلوه ی مهتاب شدن پسر فاطمه و وارث ارباب شدن «کار هرکس نبود اینکه علیوارانه شام را فتح کند میر و علمدارانه» 🌹 کار او هست درین معرکه سردار شدن مثل سردار نجف حیدر کرار شدن ذوالفقارانه ، دلیرانه ، سپهدار شدن با سخنرانی خود ، فاتح پیکار شدن «بی عصا رفت و با معجزه ای طوفان کرد کاخ رابر سر اعدای علی ویران کرد...» ✍ .
« مربع ترکیب ولادت امام حسین (ع) » وقت باران و وقت رحمت شد رُخ او تا همینکه رؤیت شد به صحیحُ‌السَّند روایت شد دوزخ از یُمن او چو جنت شد حا و سین ، یا و نون ، رسید از راه عرش حق را ستون رسید از راه سیبِ کالِ جنان رسیده شده فاطمه دست بُرد و چیده شده بینِ آغوشِ او ‏که دیده شده روحِ عشقی بر آن دمیده شده عطر سیب آمد از گریبانش جان عالم همه به قربانش حلقه ی عشق را نگین آمد چار تن نور و... پنجمین آمد مَلَکی پَر زنان زمین آمد نزد گهواره همنشین آمد فطرسش بال و پر درآورده پیش ارباب سر درآورده کار و بارت نگو بهم خورده سر نوشتت به او رقم خورده هرکسی که بر او قسم خورده جرم هایش همه قلم خورده چشم پوشیده و بها داده جایِ تأدیب، کربلا داده کارمان دست دولت عشق است بُرد کرد آنکه رعیتِ عشق است رزق ما دست حضرت عشق است رعیت، ارباب، نسبت عشق است ما رکاب و نگین شده ارباب با گدا همنشین شده ارباب مشق مان نام حضرت مولاست هر کجاییم صحبت مولاست در دل ما محبت مولاست کام مان مستِ تربت مولاست دردمندیم و او دوا داده بار ها تربتش شِفا داده سجده بر تربتش اگر داریم سربلندی جز این مگر داریم؟ ذکر او تا خودِ سحر داریم سفره پهن است و توشه برداریم معنیِ توشه چیست؟ شش گوشه لذّتِ زندگیست شش گوشه او که ما را قدم قدم بخرد بار مان مانده، از کرم بخرد در مرامش که نیست کم بخرد کاش ما را چو محتشم بخرد شاعرش می‌شوم به دربارش شکر.. افتاده ام پیِ کارش نوکریم و تویی امام‌ْحسین ذکر هر صبح ما سلام‌حسین گفت زهرا به ما غلام‌حسین حرف ما چیست؟ یک کلام: حسین... یا حسین است بر لبم امشب متفاوت شده شبم امشب سرمان هست روی دیوارت واجب العینی است دیدارت خاکِ عالَم... که من شدم یارت عشق یعنی رَوَم سرِ دارت میثم‌ات نیستم ولی بپذیر جانِ بابایمان علی بپذیر . . . شب میلادِ اشک و لبخند است آه قلبم برایش آکنده است زینب از او چگونه دل کنده است تار حلقوم او به مو بند است ما به این روضه مبتلا هستم همه دل‌خون کربلا هستیم .
. از شکوهت زبانم الکن شد آمدی و زمین مزیّن شد علت بندگی معیّن شد با تو تکلیف چَشم روشن شد.. حضرت نور ، خانه ات آباد السلام علیک یا سجاد علی‌اکبر چه شاد و خندان است چشم هایش دو ابر باران است بغلش مثل رحل قرآن است به لبش آیه های ایمان است وَان‌یکاد است بر لب اکبر جمع شد جمعِ آل پیغمبر آمدی محتوا درست کنی بندگی را بنا درست کنی ‏ربّنا ربّنا درست کنی کار را با دعا درست کنی افتخاریست نوکرت هستیم هم وطن های مادرت هستیم ماهِ ایران زمین جهان‌بانو هم‌وطن را ببین جهان‌بانو ای امام آفرین جهان‌بانو با علی همنشین جهان‌بانو یاس فرموده انتخابْ تورا فاطمه بوسه زد به خوابْ تورا از چنین مادری چنین فرزند- بر می‌آید- فدای این دلبند دور قنداقه دود کرد اسپند قاب این چهره پر شد از لبخند غرق نور است خانه سر تا سر جان به قربان این پدر مادر ای فدای تو مهربانِ حسین اسم‌ تو هست در اذانِ حسین ذکر تو لذت بیانِ حسین ای صفا بخش خاندانِ حسین عرض حاجات با شما داریم ما تمنای کربلا داریم رحمتِ عام ، حضرت باران هر سه شنبه شدیم زائرتان لذت بندگی به ما بچشان کم کم از راه میرسید رمضان پُر کن این کاسه ی سفالی را پُر کن این دستهای خالی را دست تو ربنای زندگی است در صحیفه صدای زندگی است خط به خط اش بنای زندگی است رفع و دفع بلای زندگی است از دل ما طلا درست کنید حال مارا شما درست کنید شعر من گرچه آتشینی، نیست شعر من غیرِ شرمگینی، نیست شأنت اوصاف اینچنینی، نیست کار این شاعر زمینی، نیست مِهر تو بر دلم تَرَحُّم کرد شاعرت باز دست و پا گم کرد رو به محراب دست من باده سفره ی عشق هست و سجاده قرعه اکنون به نامم افتاده تا بیفتم به پای شهزاده شَه و شهزاده را غلام شدم متوسّل به دو امام شدم 🖍️ ✍ .
. (ع) خَلقاً و خُلقاً پیمبر آمده بار دیگر بوی حیدر آمده جلوه ی آیات محشر آمده بانی شش گوشه اکبر آمده علت لبخند اربابم رسید اولین فرزند اربابم رسید صورتش روشن تر از الماس شد داستانِ عشق لیلی خاص شد او رسید و در همه احساس شد: باعث دلگرمی عباس شد خون اکبر به عموجان می‌کشید دومین ماهِ بنی هاشم رسید پای تا سر اشبه الناس نبی‌ست با محمد دیدن رویش یکیست وقتِ شادی هست و اینک غصه چیست؟ خنده‌های عمه زینب دیدنی‌ست چشمهایش چون که مست خواب شد عمه زینب در دلش قند آب شد بوسه ی چون قندِ آقا دیدنی‌ست چهره‌ی خرسند آقا دیدنی‌ست میوه‌ی پیوند آقا دیدنی‌ست این پسر مانند آقا دیدنی‌ست بر سر ما قامت‌اش شد سایبان روز میلادش شده روزِ جوان زیر پایش عالمی کرده قیام دوستش دارند آری خاص و عام دشمن اش اقرار کرده والسلام در حقیقت می‌شود باشد امام جلوه های حق در او رؤیت شده دیدِ دشمن هم به او مثبت شده از کرمخانه نباید بُگذریم خانه ی امن است و پشت این دریم از سر این سفره روزی می‌بریم چونکه مثل مجتبی باشد کریم خانه ‌اش باشد مشخص در کَرَم محشرند این خاندان محترم تا موذن سوی معبد آمده عطر پیغمبر مجدد آمده با عبای سبز احمد آمده گوئیا شخص محمد آمده ای جماعت روح پیغبر رسید نسل پاکِ او علی اکبر رسید 🖍️ ✍ .
. عج عاقبت نور جلوه گر گردد شب تاریک ما سحر گردد آن سفر کرده باز برگردد روزگارفراق سر گردد میرسد با قدوم او برکات به گلستان روی او صلوات خوش نسیم بهار می آید هر نفس عطر یار می اید آن بهشتی عذار می اید عاشقان را نگار می آید نام او را چه دلنشین شهدیست آن جمال محمدی مهدیست جلوه ی نور سرمدی دارد کرم و لطف بی حدی دارد عصمت از رجس و هر بدی دارد جلوات  محمدی دارد آسمان کرامت و فضل است عاشق چهره ی ابالفضل است سرو قامت شبیه پیغمبر میتوان دید در رخش حیدر صورت اوست مجتبی یکسر همچو ثارلله است پا تاسر در وجودش تمام  ایمان است سوره ی عصر و قدر و انسان است یوسف مصر محو در رویش ذولفقاریست تیغ ابرویش انبیا یک به یک دعا گویش خوش نسیمی است بین گیسویش  روز موعدمیرسد از راه او میاید به عشق ثارالله روز موعود پرچمی بر دوش با نوایی که  کعبه اش مدهوش سر دهد بانگ : اهل عالم گوش از طنینش جهان شود به خروش ظالمان را زوال   پیدا شد نور صاحب زمان هویدا شد میرسد با ظهور او امداد شیعه از قید غم شود آزاد در مدینه کند ز  مادر  یاد چهار قبر بقیع شود آباد در جوار مدینه الزهرا پرچم یا علی  شود برپا ✍ .
ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی نشسته‌ام سرِ راهی شکسته‌ام به چه حالی به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی خدا کند که بریزم به پات خون حلالی قلم گرفتم و نقشت به قبله‌گاه کشیدم ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم نه کعبه را که تو را باز تکیه‌گاه کشیدم تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم که مثل قله بلندی که مثل آب زلالی مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی و آمدی و سرودند  اُمیدِ این برهوتی چه جلوه‌ای چه جلوسی، چه جذبه‌ای جبروتی عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی* که کردگار صراطی  محمدی و جناتی همه حَسن سکناتی همه علی جلواتی چقدر پُر برکاتی چقدر فاطمه ذاتی که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی خدای غیرت و قدرت  علیِ همت و صولت نجف تبارِ شهامت شرف‌نژادِ شجاعت به تیغ هول و مهابت  بزن به ریشه‌ی ذلت که جهل و تلخی و غارت رسیده‌است به غایت که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی برس به دادِ زمانه  که کفر را بتکانی که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی برای اینهمه غزه ،  برای قبرِ نهانی حرم بساز و  به آنجا سلامِ ما برسانی تویی و لشگر ایرانی‌ات ، ببین چه وصالی کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی* به کشتگانِ خودت خوان  نماز بر سرِ راهی شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی به عاشقان تو مانده  نه قوَّتی نه مجالی مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم در این هوای گرفته در این غبار بمیرم بیا که آخرِ عمری  کنارِ یار بمیرم خدا کند که جوابی دهی به  غرقِ مَلالی گرفته‌ام به اُمیدی دوباره دست دعا را که گفته‌اند برایم حدیثِ شاه و گدا را نشسته‌ام که بگیرم کمی نگاه خدا را برای مادرم امشب برات کرببلا را که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی شنیده‌ام که شب و صبح  گریه نانِ تو است و هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و هنوز عمه‌ی سادات روضه‌خوان تو است و که در برابر زینب به نیزه هست هلالی *سعدی *فروغی بسطامی
. « مربع ترکیب ولادت امام حسین (ع) » وقت باران و وقت رحمت شد رُخ او تا همینکه رؤیت شد به صحیحُ‌السَّند روایت شد دوزخ از یُمن او چو جنت شد حا و سین ، یا و نون ، رسید از راه عرش حق را ستون رسید از راه سیبِ کالِ جنان رسیده شده فاطمه دست بُرد و چیده شده بینِ آغوشِ او ‏که دیده شده روحِ عشقی بر آن دمیده شده عطر سیب آمد از گریبانش جان عالم همه به قربانش حلقه ی عشق را نگین آمد چار تن نور و... پنجمین آمد مَلَکی پَر زنان زمین آمد نزد گهواره همنشین آمد فطرسش بال و پر درآورده پیش ارباب سر درآورده کار و بارت نگو بهم خورده سر نوشتت به او رقم خورده هرکسی که بر او قسم خورده جرم هایش همه قلم خورده چشم پوشیده و بها داده جایِ تأدیب، کربلا داده کارمان دست دولت عشق است بُرد کرد آنکه رعیتِ عشق است رزق ما دست حضرت عشق است رعیت، ارباب، نسبت عشق است ما رکاب و نگین شده ارباب با گدا همنشین شده ارباب مشق مان نام حضرت مولاست هر کجاییم صحبت مولاست در دل ما محبت مولاست کام مان مستِ تربت مولاست دردمندیم و او دوا داده بار ها تربتش شِفا داده سجده بر تربتش اگر داریم سربلندی جز این مگر داریم؟ ذکر او تا خودِ سحر داریم سفره پهن است و توشه برداریم معنیِ توشه چیست؟ شش گوشه لذّتِ زندگیست شش گوشه او که ما را قدم قدم بخرد بار مان مانده، از کرم بخرد در مرامش که نیست کم بخرد کاش ما را چو محتشم بخرد شاعرش می‌شوم به دربارش شکر.. افتاده ام پیِ کارش نوکریم و تویی امام‌ْحسین ذکر هر صبح ما سلام‌حسین گفت زهرا به ما غلام‌حسین حرف ما چیست؟ یک کلام: حسین... یا حسین است بر لبم امشب متفاوت شده شبم امشب سرمان هست روی دیوارت واجب العینی است دیدارت خاکِ عالَم... که من شدم یارت عشق یعنی رَوَم سرِ دارت میثم‌ات نیستم ولی بپذیر جانِ بابایمان علی بپذیر . . . شب میلادِ اشک و لبخند است آه قلبم برایش آکنده است زینب از او چگونه دل کنده است تار حلقوم او به مو بند است ما به این روضه مبتلا هستم همه دل‌خون کربلا هستیم 🖍️ ✍ 👇