این چاووشنامه همانند سفرنامهاي است که مراحل سفر را توصیف ميکند:
چون از وطن روانه سوی کربلا شدیم
امیدوار بر کرم کبریا شدیم
دیدیم بقعه شاه عبدالعظیم را
در آستان شاه مقامش گدا شدیم
کردیم پس زیارت معصومه را به قم
آنجا دخیل خواهر شاه رضا شدیم
گشتیم پس به جانب کرمانشهان روان
آنجا به دست تذکره چی مبتلا شدیم
اما هزار شکر که از هرچه بود و هست
دادیم پول و از همگی شان رها شدیم
در بقعه علیّ نقی، آنگه عسکری
و آنگاه ما روانه سوی سامرا شدیم
راندیم از شعف به سوی شهر کاظمین
در مشهد مقدّسشان جابه جا شدیم
در آستان موسی و هم زادهاش پسر
بنموده عرض حاجت و مشکل گشا شدیم
زآنجا به شور و ناله و افغان و درد و غم
هم واحسین کنان به سوی کربلا شدیم
گشتیم پس به جانب سقّای کربلا
در هروله ز مروه به سوی صفا شدیم
دیدیم جمله خیمه بی صاحب حسین
زآنجا به خیمه حضرت زین العبا شدیم
پس چند روز کرده زیارت به کربلا
سوی نجف روانه به صد ماجرا شدیم
#چاووشنامه در حین زیارت
ايوان نجف عجب صفايي دارد
حيدر بنگر، چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف
جايت بنشين كه هر كه جايي دارد
نمونههايي از #چاووشنامههاي مربوط به بازگشت از کربلا:
دوستان از کربلای پر بلا برگشتهایم
از حضور خامس آل عبا برگشتهایم
در نجف اندر حضور مرتضی بودیم ما
از حضور شهسوار لافتی برگشتهایم
قتلگاه شاه دین را ما زیارت کردهایم
از حضور آن شهید نینوا برگشتهایم
در کنار علقمه، قبر علمدار حسین
دیدهایم و با دو صد شور و نوا برگشتهایم
حجلهگاه قاسم نو کدخدا را دیدهایم
اشکریزان ما از آن بزم عزا برگشتهایم
چون صفاي ناله و افغان و شيون کردهايم
خون دل جاري کنان از ديدهها برگشتهايم
ما سلام از روضه شير خدا آوردهايم
روي پر گرد و غبار از کربلا آوردهايم
بس که رخ ماليدهايم بر مرقد شاه نجف
بوي مشک و عنبر و عطر و گلاب آوردهايم
قتلگاه حضرت شاه شهيدان ديدهايم
چشم گرياني از آن ماتم سرا آوردهايم
طوف عباس علي را کردهايم از جان و دل
ما طواف مکه را از خيمه گاه آوردهايم
مرقد موسي کاظم در بغل بگرفتهايم
خاک درگاهش براي توتيا آوردهايم
هم تقي و هم نقي باعسکري طوفيدهايم
راه و رسم بندگي را ما به جا آوردهايم
مهدي صاحب زمان را ما زيارت کردهايم
نامۀ آزادي از جرم و گناه آوردهايم
در بيابان ما بسي جور و جفاها ديدهايم
مهر و تسبيح از شهيد کربلا آوردهايم
خرم دلی که منبع انهار کوثر است
کوثر کجا زدیدۀ پر اشک بهتر است
رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيد
ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است
هر يك شهيد مرقدشان چارگوشه داشت
شش گوشة مزار، در آن هفت كشور است
پرسيدم از يكي سببش را به گريه گفت
پايين پاي قبر حسين، قبر اكبر است
پايين پاي قبر علياكبر جوان
هفتاد و يك شهيد چو خورشيد خاور است
در سمت راست، قبر يكي پير جلوه كرد
زان گوشۀ رواق كه نزديكي در است
پرسيدم از خدم كه بگواين مزار كيست؟
گفتا حبيب، نور دو چشم مظاهر است... .
ميكنم ياد از لب خشك و دلآراي حسين
ميشوم عاجز ز درد بيكسيهاي حسين
سخت ميسوزد دلم هر دم كةاد آيد مرا
تيرباراني كه شد بر قد رعناي حسين
گردم فداي وقت دعا كردنت حسين
با شمر رو سياه به سر بردنت حسين
از قطرهقطره خونِ تو ميآيد اين ندا
اي مرحبا به وعده وفا كردنت حسين
شعر مضمون بازگشتن كاروان از سفر حج:
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
شادمان در وطن از سعي و صفا آمدهاند
رفته بودند سوي مشعر و ميقات و حريم
خرم از ركن و مني سوي وطن آمدهاند
روز عيد عرفه خوانده دعا در عرفات
شاد و مسرور همه سوي وطن آمدهاند
بار الها بكن اين حج و زيارات قبول
سعي مشكور كه با حج بجا آمدهاند
شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز
حاجيان از حرم امن خدا آمدهاند
#زائر #مکه
.