Moghadam-Shab3Fatemieh21394[05].mp3
8.24M
رسیدم آقا به آخر
چرا نمیکنی باور
تویی تو همه کسم نفسم آقا
ازم ناراحتی حتماً
شما که خوبی و بد من
بگذر ازم جون زهرا قسم آقا
چی بودم آقا جز بار اضافی
نگات برای من همینه کافی
الهی من فدات که بَدیامو
با خوبیات آقا کردی تلافی
... عشق من مهدی ، عشق من مهدی ...
من و گریه و بهونه
تو و دوری و زمونه
خدا و تو و من و غم این مَردم
خونه و کوچه و بازار
همه جا دادمت آزار
نمیدونم چی شدش تورو کردم گم
ظرف شعرمو از قافیه پُر کن
آب قلیل چشمامونو کُر کن
زبونم لال اگه راهتو بستم
تو منو با نگاهت مثل حُر کن
... عشق من مهدی ، عشق من مهدی ...
#امام_زمان
Karimi-Shab3Fatemieh2Alhadi1394[01].mp3
5.21M
ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺮﺍی ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰﺍ، ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺭﻭﺿﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭘﺮ ﮔﻨﺎه ﺑﻮﺩ
ﮐﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭه ﻋﻨﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻤﯽ ﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﻤﺎ ﺭﺯﻕ ﻣﺎ ﺷﺪه
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺁه ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﻮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺻﺪﺍﯾﺖ، ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
"ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ" ﺷﺪه ﺫﮐﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﻮ
ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻧﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭﺕ
ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻻﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺣﺮﻑ ﮐﻔﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﮐﺮﺑﻼ
ﺑﺎ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﮐﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻪ ﻭﻋﺪه ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه که میشه دل منو تنها میزاره
به گمونم که میره کربلا سوغات میاره
کاشکی من باغبون باغ گل یاس می شدم
روضه خون حرم حضرت عباس می شدم
قربون آن دخترکی که از گوشاش خون می چکید
با صورت کبود شده پای برهنه می دوید
گوشای بی گوشوارشو به عمه ها نشون می داد
وقتی که سرها رو می دید کتک نخورده جون می داد
روضه خونهای حرم روضه غربت می خونن
یاد دیوار و در وکوچه و سیلی می کنن
شب جمعه حرم و زوارا خلوت می کنن
حضرت فاطمه رو خادما دعوت می کنن
2. مدینه شهر.mp3
6.9M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری🎤
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
مدینه غربت من
بی حساب است
همیشه ناله ی من
بی جواب است
هنوزم که هنوزه مثل حیدر
به روی دست من
جای طناب است
تمام خانه ام
یکجا که میسوخت
به حال منزلِ
دنیا که میسوخت
به خود گفتم
چه حالی داشت حیدر ؟
در آتش ، چادر زهرا
که میسوخت ...
مدینه شهر پیمبر ،
خداحافظ خداحافظ
مزار خاکیِ مادر
خداحافظ خداحافظ
#شعر_دوم
حیاتی جاودانه بودم عمری
برای گریه بر جد غریبم
به دنبال بهانه بودم عمری
به دنیای زبون
خیری ندیدم
شکستند حُرمتِ
موی سپیدم
شبانه مثل زهرای سه ساله
پیاده پشتِ مَرکب میدویدم
#شعر_سوم
آن طائرِ بهشتی
دلها در آشیانه
چون شمع دردلِ شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرارِ سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوجِ افلاک
اشکش به رخ بهانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته ، دشمن
بیرون برَد ز خانه
او با کهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دسته تازیانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی درآستانش ...
#شاعر_استاد_سازگار
.
1. صادق آل رسول.mp3
7.83M
#نوحه
#شهادت_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری🎤
صادق آل زهرا
فرزند مرتضایم
کُنج غربت انیسِ
سوز زهرِ جفایم
ز فرط پیری ، کمرم خمیده
ز پا نشستم ، نفسم بُریده
دگر زمانِ ، اَجلم رسیده
آه ، وا غربتا وا غربتا
عمری برمن گذشت و
یک روزِ خوش ندیدم
با این زانویِ لرزان
پشتِ مَرکب دویدم
سِرشک غربت
همه دم فشاندم
ز کوچه خود را
به زمین کِشاندم
به یاد آن شب
ز رقیه خواندم
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
تار و پود مرا
با چنگال غم دریدند
حتی سجاده را از
زیر پایم کشیدند
در آن شب تلخ
که پُر از بلا بود
حریم من در
دلِ شعله ها بود
دلم به یاد غم کربلا بود
آه ، وا غربتا وا غربتا
( تکرار بند اول )
.
#امام_حسین
با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین
هر طرف روی آوری صد کربلا دارد حسین
ما به دشت کربلا از او مزاری دیده ایم
در دل هر شیعه یک صحن و سرا دارد حسین
قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است
بلکه صد زمزم روان در چشم ما دارد حسین
این شنیدی هست قرآن زینت هر خانه ای
جا چو قرآن در تمام خانه ها دارد حسین
جای قرآن و حسین در سینه ی پیغمبر است
بلکه جا بر روی دوش مصطفی دارد حسین
تشنه لب شد کشته و جاری ز چشم شیعیان
تا قیامت چشمه ی آب بقا دارد حسین
در هجوم نیزه ها حق را عبادت می کند
به چه خوش در موج خون حال دعا دارد حسین
شمر را در قتلگه قول شفاعت می دهد
تا چه حد آقایی و لطف و عطا دارد حسین
زیر چوب خیزران آوای قرآن بشنود
گفتگو با دوست در طشت طلا دارد حسین
قتلگاهش مروه و سعیش چهل منزل تمام
بین طشت زر صفایی با صفا دارد حسین
ذره ای از تربتش درد دو عالم را دواست
بهر درد عالم خلقت دوا دارد حسین
#استاد_سازگار ✍
.
.
#زمینه #شور
#امام_حسین
اگه قهری بامن باشه
رفاقت که سرجاشه
یه کم بیشتر عزیزمن
حواست به منم باشه
میگن هفت ثانیه بعدازمرگ
همه خاطرات رو میبینم
مطمئنم توی اون لحظه
صحن کربلات رو میبینم
میگن هفت ثانیه بعدازمرگ
همه خاطرات رو میبینم
روح من زائر تو میشه
باز روضه هاتو میبینم
مرور میکنم
چه جوری سینه زدم تو روضه هات
مرور میکنم
چه جوری لطمه زدم تو کربلات
آقای من آقای من،آقای من آقای من
من هرجا که زمین خوردم
به لب اسمتو آوردم
تو دادی آبرو عباس
ولی من آبرو بردم
کاشکی اون لحظه که میمیرم
پیرهن سیاه تنم باشه
میگن اربابم حسین میادش
کاش کنارش حسن هم باشه
میگن هفت ثانیه بعدازمرگ
میبینم تمام احوال رو
من یه جا هنوز دلم گیره
میبینم روضه ی گودال رو
مرور میکنم
چه جوری نیزه زدن به گردنت
مرور میکنم
چه جوری تا قتلگاه کشیدنت
آقای من آقای من،آقای من آقای من
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
👇
026.mp3
10.8M
#کربلائی_مجید_رضانژاد 🎤
اگه قهری با من باشه
شعروسبک #کربلائی_محسن_داداشی
.
|⇦•یا مروج العاشورا...
#سینه_زنی و توسل شهادت _امام_صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان
●━━━━━━───────
یا مُرَوِّجَ العاشورا
یا شِیخُ الائِمه مولا
السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله
آرزوی حسینیاست
دیدنِ گنبد بقیع
کِی میشه سینه بزنیم
تو صحن مرقد بقیع
تو با اینکه کَرَم داری
نه ضریح و عَلَم داری
من بمیرم برا غربت تو
از امامزاده ها آقا
مگه تو چیزی کم داری
من بمیرم برا غربت تو
«مظلوم غریب آقا
مسموم غریب آقا»
یا مُرَوِّجَ العاشورا
یا شِیخُ الائِمه مولا
السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله
گفتی که با عشق شما
دین ما میخوره محک
گریه کنِ امام حسین
رَحِم اللّهُ دَمْئَتَک
صدقه سره تو آقا
میشه روضه هامون برپا
بانی روضه ی کرب و بلا
میشه گریه کنه جدت
یه روزی همه ی دنیا
بانی روضه ی کرب و بلا
گفتی با شور و شین
نوحوا علی الحسین
یا مُرَوِّجَ العاشورا
یا شِیخُ الائِمه مولا
السَلامُ علیکَ یا اباعبدالله
آقا! اگرچه سه دفعه
روی تو شمشیر کشیدن
خدا رو شکر که بچه هات
سرِ بریده ندیدن
ولی آقا چهل منزل
دیده خواهری از محمل
رأس برادرشو همه جا
«به نیزه دار گفتم بچه داری؟
کمی آرام طفلم خواب رفته»
یه سه ساله که ترسیده
با چشای خودش دیده
رأس بریده و تشت طلا
فریاد زدم.
چوب بالا رفت داد زدم
جلو چشم زن و بچه اش
با خیزران اینقدر به لب و دندانش زدند..
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#زمینه #شهادت_امام_صادق
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
14010305eheyat-hadadian-zamine.mp3
3.52M
|⇦•یا مروج العاشورا...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
.
#شهادت_امام_صادق
#بصیرتی
وقتِ ناله ست و آهِ طوفانی
فرصتِ گریه های بارانی
وقتِ تکرارِ چند جمله شده
باز بر بیتِ وحی حمله شده
خاطراتِ هجوم تازه شدند
واردِ خانه بی اجازه شدند
باز دیوار و در، سپس آتش
ریخت بر هم کسی مناجاتش
دود و آتش دوباره شعله کشید
وسطِ کوچه کارِ قبله کشید
وای از اِزدحام، در کوچه
شد قنوتِ امام، در کوچه
قلبِ دین را دوباره افسردند
رهبری را ز خانه میبردند
سَرورِ شیعه در اسارت شد
سخت دشمن پیِ جسارت شد
باز در ریسمان، دو دستِ ولی است
صادقِ فاطمه، شبیهِ علی است
شد دوباره امامِمان بی یار
بی عبا، بی عمامه، بی دستار
روضه تکرار شد دوباره چرا؟
او پیاده، عدو سواره چرا؟
پیرِ هفتاد ساله، جا میماند
پا برهنه، سه ساله را میخواند
گرچه، اُمُ الائمه را خوانده
زیرِ سمّ ستور کِی مانده
اهلِ بیتش به سرزنان، اما
کس نزد تازیانه بر آنها
هتکِ حرمت ز او فراوان شد
لیک آخر، رها ز عدوان شد
بود اگر ناله ی حزینه ی او
نَنِشستند روی سینه ی او
نَرُبودند کهنه پیرهنش
نشده هیچ نیزه در دهنش
□ □ □
بود اما شبیهِ جدِ غریب
بی مددکار و بی معین و حبیب
با وجودیکه بود گِرداگِرد
پای درسش، هزارها شاگرد
هیچکس یاری اَش به او نرسید
در گرفتاری اَش به او نرسید
آنهمه گفته بود، از تاریخ
از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ
گفته بود از امامِ کَت بسته
از تهاجم، به مادری خسته
گفته بود از سقیفه و شورا
از علی، تا امامِ عاشورا
گفته بود از حرامیانِ سخیف
از نظر، بر مخدراتِ شریف
گفته بود از غمِ پس از گودال
از خیام و ربودنِ خلخال
باز هم ماند این ولی تنها
مثلِ مظلومِ دین علی تنها
□ □ □
عبرت امروز هم همانگون است
کربلا، کربلای گردونَ است
چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما
کربلا هست و درسِ عبرتِ ما
بشنو از مکتبِ سلیمانی
حرف حق از لبِ سلیمانی
ای عزیزان من، حرم اینجاست
دوستان! اَرضِ محترم اینجاست
این زمین در خودش حرم دارد
این حرم صاحبِ کرم دارد
این دیار از شلمچه تا به دمشق
صد هزاران شهید داده ز عشق
طاعت از رهبرِ جمارانی
هست تا سید خراسانی
نگذارید او شود تنها
در میانِ هجومِ دشمن ها
امتحانی سترگ در پیش است
پس جهادی بزرگ در پیش است
جبهه را میتوان به دست و زبان
یار باشیم تا امامِ زمان
تا ظهور این جهاد، تمرین است
درسِ عبرت ز روضه شیرین است
همه جا غرقِ روضه باید شد
تا سفیر حسین، شاید شد
خطی از انتظار باید داد
روضه را انتشار باید داد
یارِ مهدی ببین که چون گِریَد
همچو او جای اشک، خون گِریَد
ایکه گویی حسین نعم الامیر
زینبِ او هنوز مانده اسیر
#روضه_جانسوز_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#و_عبرت_از_تاریخ_آن_حضرت_علیه_السلام
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#نوحه_سنتی
#امام_صادق
#نوحه
یارب خون میگرید شهر مدینه
صدیقه ی کبری زند به سینه
شد کشته صادق از زهر جانکاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
رئیس مذهب را با قلب خسته
پای برهنه و با دست بسته
قاتل میبرد سوی قتلگاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
آتش زبانه زد از خانه ی او
میلرزد از ستم دردانه ی او
با یاد زهرا از دل کشد آه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شهادت_امام_صادق
👇
.
#امام_صادق
#زمینه
#شهادت_امام_صادق
حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنیچی
حالا دارم میفهمم، سوختن پر یعنیچی
حالا دارم میفهمم، تُو کوچههای غربت
حمله به یک خونه با، چهلنفر یعنیچی
نفس نمونده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تُو کوچهها به فاطمه
وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم
من هم بین کوچهها، ارث از علی میبرم
................................................
حالا دارم میبینم، گرد و غبار و دودو
حالا دارم میبینم، شعلههای نمرودو
حالا دارم میبینم، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تُو کوچهها، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود، فکری به حال من کنه
وای از تنهاموندنم، وای از روضهخوندنم
با پاهای بیرمق، تا کوچه کشوندنم
................................................
حالا دیگه حس کردم، عطش رو تُو اوج تب
حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب
حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه
چرا همش خون بارید، چشای عمهم زینب
تُو کربلا خمیده شد، کسی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزهها، سر حسینو میبَره
وای از ماجرای نی، وای از روضههای نی
سنگ میخورد به بچهها، هِی از لابهلای نی
#حمید_رمی ✍
.👇
.
#نوحه_سنتی
#امام_صادق
#نوحه #زنجیرزنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
سینه ام سوزد از آتش زهر جفا
مادرم فاطمه به دیدن من بیا
مصحف ناطقم
حجت صادقم
من غریبم من غریبم
..........
طائر قدسم و لانه ام آتش گرفت
چون تو ای مادرم خانه ام آتش گرفت
بین آن شعله ها
میزنم من صدا
من غریبم من غریبم
..........
نیمه شب دست بسته ای خدا بی گناه
قاتلم میبرد مرا سوی قتلگاه
رهبر مذهبم
جان شده بر لبم
من غریبم من غریبم
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
.
#امام_صادق
#شور
باز دوباره دری میسوزه
کوچه ای پُر شده از نامرد
پیره مردی غریب افتاده
نانجیبی دِلش رو خون کرد
بی یار و یاوره
غریب و مضطره
وارث درد و غصه های حیدره
آتیش زدن به در
امون زِ درده سر
شدن یه عده ای به خونَش حمله ور
-----------------
مدینه غرق سوز و آهه
آسمونش به رنگ تاره
شعله ها گُر گرفته انگار
داره بازم بَلا می باره
آقامونو دارَن
از خونه می بَرن
دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن
با ظلم بی حساب
میدن بهش عذاب
با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن
--------------
بی عبا و عمامه ای وای
اُفتاده یاد جَدش حیدر
بی قراره میون کوچه
واسه ی روضه های مادر
اون مادری که سوخت
بال و پری که سوخت
به زیر دست و پاها پیکری که سوخت
اون پسری که سوخت
میخ دری که سوخت
میون هُرم شعله چادری که سوخت
-------------------
دیگه جونش رسیده بر لب
پا برهنه به پشت مرکب
نانجیبا میدن آزارِش
زنده شد داغ عمه زینب
نداره التیام
مصیبتای شام
اونا که اومدن برای ازدحام
اونا که رقصیدن
اوناکه خندیدن
بُردن مخدرات و مجلس حرام
----------------------
#عباس_قلعه✍
#شهادت_امام_صادق
.👇
2. طائر بهشتی.mp3
5.28M
#نوحه
#امام_صادق ( علیه السلام )
#حاج_مهدی_اکبری
آن طائر بهشتی
تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب
می سوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه
ذکرش ترانه ی دل
آهش به اوج افلاک
اشکش به رخ روانه
کی دیده زاهدی را
وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن
بیرون بَرَد ز خانه
( آه و واویلا ) تکرار
او با کُهولت سن
با قامت خمیده
این با قساوت قلب
در دست تازیانه
کاهیده بُد تن او
کز بهر کُشتن او
منصور ، لحظه لحظه
بگرفت از او بهانه
آن زاده ی پیمبر
ارثیّه اش ز حیدر
این بود کز سرایش
آتش کِشد زبانه
( آه و واویلا ) تکرار
هر چند خانه اش سوخت
از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش
سیلی در آستانه
آوُخ که کُشت منصور
او را به زَهر و انگور
دردا که گشت خاموش
آن گریه ی شبانه
هفتاد سالِ عمرش
هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد
از فتنه ی زمانه
( آه و واویلا ) تکرار
آن عزّت رفیعش
آن غربت بقیعش
جز تلّ خاک نبوَد
از قبر او نشانه
فردا اگر چه در خاک
مدفون شد آن تنِ پاک
تا روزِ حشر باشد
این نور جاودانه ...
( آه و واویلا ) تکرار
#شاعر_استاد_سازگار✍
پیشنهاد: #سبک_دوباره_مرغ_روحم
3. صوتی طائر بهشتی.mp3
4.23M
#نوحه_امام_صادق
( علیه السلام )
#حاج_محمود_کریمی
آن طائر بهشتی
( واویلا ، واویلا )
تنها در آشیانه
( واویلا ، واویلا )
چون شمع در دل شب
می سوخت عاشقانه
( واویلا ، واویلا )
سوزش شرار سینه
( واویلا ، واویلا )
ذکرش ترانه ی دل
( واویلا ، واویلا )
آهش به اوج افلاک
اشکش به رخ روانه
( واویلا ، واویلا )
کی دیده زاهدی را
( واویلا ، واویلا )
وقت عبادت شب
( واویلا ، واویلا )
با دست بسته دشمن
( واویلا ، واویلا )
بیرون بَرَد ز خانه
( واویلا ، واویلا )
او با کُهولت سن
( واویلا ، واویلا )
با قامت خمیده
( واویلا ، واویلا )
این با قساوت قلب
( واویلا ، واویلا )
در دست تازیانه
( واویلا ، واویلا )
آن زاده ی پیمبر
ارثیّه اش ز حیدر
( واویلا ، واویلا )
این بود کز سرایش
( واویلا ، واویلا )
آتش کِشد زبانه
( واویلا ، واویلا )
هر چند خانه اش سوخت
( واویلا ، واویلا )
از دود و شعله افروخت
( واویلا ، واویلا )
دیگر نخورد یارش
( واویلا ، واویلا )
سیلی در آستانه
( واویلا ، واویلا )
آن عزّت رفیعش
( واویلا ، واویلا )
آن غربت بقیعش
( واویلا ، واویلا )
جز تلّ خاک نبوَد
( واویلا ، واویلا )
از قبر او نشانه
( واویلا ، واویلا )
#شاعر_استاد_سازگار✍
#شهادت_امام_صادق
2. طائر بهشتی.mp3
5.87M
حاج #حسن_خلج 🎤
#سید_مهدی_حسینی🎤
#روضه_امام_صادق
آن طائر بهشتی تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه
کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب
با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه
این با کُهولت سن با قامت خمیده
او با قساوت قلب در دست تازیانه
به پای *خس چو گلی زار و خسته افتادم
به دست خصم دنی دست بسته افتادم
چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم
به یاد مادرِ پهلو شکسته افتادم
به مثل بید میلرزند طفلان منِ نالان
چون میکشند ز خانه برون وحشیانه ام
آن بی حیا سواره و من با تنی ضعیف
پای برهنه جانب مصلخ روانه ام
تندی کند که تند برو در بر امیر
کندی اگر کنم بزند تازیانه ام
*خس = خس و خاشاک
.
#شهادت_امام_صادق
#رباعی - #دوبیتی
پیش من وصف رخ نیلی زهرا نکنید
نزد مجنون سخن از ظلم به لیلا نکنید
گر چه بگذشته اگر از سر من آب ولی
نیمه شب هیچ دری را به لگد وا نکنید
****
شبانه دشمنانم چون رسیدند
غریبی ام چو در کاشانه دیدند
میان کوچه با پای برهنه
مرا هم مثل جدم می کشیدند
****
در آن ساعت که با پای برهنه
پیاده پشت مرکب می دویدم
بیاد راه شام و عمه خود
ز دیده خون دلها می چکیدم
****
به پای خس چو گلی زار و خسته افتادم
به دست خصم دنی دست بسته افتادم
چو تازیانه ی ابن ربیع را دیدم
به یاد مادر پهلو شکسته افتادم
................
.
ز بس فرزندت از منصور محنت دید ای مادر
دل از قید حیات خویشتن ببرید ای مادر
ستمهائی که من دیدم زمصنور ستم گستر
به عالم گو کجا کافر ز کافر دیده ای مادر
اگر میخواست ماموری برد نزدش مرآن شب
چرا ابن ربیع پست را بگزید ای مادر
بدو گفتم بده مهلت بخوانم من نمازم را
ولی آن بی حیا حرف مرا نشیند ای مادر
چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد
تن طفلان من چون بید می لرزید ای مادر
مرا بر سر هوای مملکت داری نمی باشد
خود از من بارها این نکته را بشنیده ای ای مادر
مرا ای کاش می کشت راحت می دشم دیگر
چرا هر دم به قتلم می کند تهدید ای مادر
#قاسم_ملکی