.
#وعده_صادق
خیبر خیبر یاصهیون....
آخر غلطی کرد خودش در خطر افتاد
آن خانه ی عنکبوت هم در شرر افتاد
این ذکر دل انگیز دوباره شده تکرار
با آل علی(ع) هرکه درافتاد ور افتاد
#ابوذر_رییس_میرزایی✍
.
.
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ
.
خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست.
.
امام حسین ع
. دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! .
.
نتانیاهو بدونا
مو دیگه اون اوس موسای سابق نیستما
.
.
فرودگاهی که زدیم ، همان فرودگاهی بود که هواپیمای ضارب شهید زاهدی و شهدای کنسولگری ایران ، از آنجا بلند شده بود..
این باید برای کشورهای حامی رژیم صهیونیستی حامل پیام خاصی باشد.
...........
البته فکر کنم هواپیماهای اف ۳۵ روی هوابودن و ما پایگاه را زده ایم.
.
🔊 #گزارش_صوتی
🔸 مراسم مناجات خوانی سحر - حرم مطهر رضوی
📆 زمان:
👈 سحر شنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #سخنرانی | حجت الاسلام مرتضوی
🔊 بخش اول #مناجات | ای خدا بنده ای گنه کارم تو بیا خسته از گناهم کن
🔊 بخش دوم #مناجات_شعبانیه | إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ
🔊 بخش سوم #مناجات_شعبانیه | إلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ
🔊 بخش چهارم #روضه حضرت رقیه س / دوست دارم دل بسوزانی برایم بیشتر
👇👇👇👇
4_5823498594178569170.mp3
30M
#مناجات_با_خدا
📋 ای خدا بندهای گنهکارم
#مناجات
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
حاج سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خدا بندهای گنهکارم
تو بیا خسته از گناهم کن
خودم از حال خود خبر دارم
روسیاهم ولی نگاهم کن
زندهام بیثمر، ولی روزی
خاطراتم زِ یاد خواهد رفت
پرده از کار من، تو برداری
آبرویم به باد خواهد رفت
آه از آن لحظههای شومی که
روی خود را سیاه میکردم
تو به حالم نگاه میکردی
پیش چشمت گناه میکردم
من از آن رحمتت خبر دارم
تو هم از غفلتم خبر داری
و دلیلِ خجالتم این است
که تو از خلوتم خبر داری
خسته از کینه و دوروییها
خسته از روزگار نیرنگم
تو به من خوب میرسی یا رب
من ولی با تو خوب میجنگم
همهیِ ناسپاسیت از من
همه دار و نداریم از تو
تو مرا میکِشی به سوی بهشت
من بدبخت فراریم از تو
تا نمازم برایِ غیر خداست
سجدههایم شبیه تفریح است
پیش رویم مسیر مرگ است
و کوله بارم گناه و توجیه است
آنقدر غرقِ ظلمتِ نفسم
که دگر روی نور یادم نیست
گیرِ دنیای فانیم دیگر
انتظارِ ظهور، یادم نیست
آنقدر بیمرام بودم که
خود من هم نماند و ترکم کرد
همه رفتند، ولی در دنیا
این حسین بود و ماند و درکم کرد
او که آمد دوباره بنده شدم
او که آمد خداییم کرد
و یک مُحرم دل مرا سوزاند
اربعین کربلاییم کرد و
بعد از آن کار من شده گریه
مثل یک شمعِ خاموشم
همه شبهای من، شب جمعهست
تا دخیل ضریح شش گوشم
کمکم کن که خوب گریه کنم
کمکم کن که سینهزن باشم
کمکم کن که مرثیهخوانِ
روضهی مادر حسن باشم
مثل زینب، حسن کشید آه و
مثل قنفذ، مغیره بد میزد
یک نفر با غلاف و شمشیر و
یک نفر هم فقط لگد میزد
.
4_5823498594178569185.mp3
16.28M
📋 بهونهی باباش و میگیره
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توو این شهر با این دختر چه کردند، همچنین که بهونهی بابا رو گرفت، صدا به اون ملعون رسید؛ صدا زد:« چی میخواد، نمیذاره ما استراحت کنیم».
- گفتن:« بهونهی باباش و میگیره».
نانجیب صدا زد:« هرچی میخواد براش ببرید آرومش کنید».
همچین که این سر و وارد خرابه کردند، بیبی دوید جلو در خرابه، نمیذارم این سر و بیارید؛ این دختر اگه سر باباش و ببینه دق میکنه. سر و بغل گرفت...
بابا! شنیدم مادرتم همین جور بود، شنیدم مادرتم هجده سال بیشتر نداشت ولی اون روزای آخر یه دست به کمر میگرفت، یه دستم به دیوار.
راستی بابا! میخوای یه مقدار جلوت راه برم؟!
منو ببینی یاد کی میوفتی؟!
یه دست به کمرش گرفت شروع کرد راه رفتن؛ بابا! پهلوم خیلی درد میکنه، بابا! پاهام خیلی درد میکنه.
یه بزرگی، یکی از علما میفرمود:« وقتی این دختر از دنیا رفت، دور خرابه مردم شهر شام جمع شدن. گفتن:« شنیدیم یکی از این خارجیا از دنیا رفته، ما اجازه نمیدیم توو قبرستان ما خاکش کنید».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 دوست دارم دل بسوزانی به حالم بیشتر
دوست دارم دل بسوزانی به حالم بیشتر
دختران باباییاند و من دو عالم بیشتر
اینکه نشناسی مرا حق میدهم ، بابا ببین
شد در این مدت حسابی سن و سالم بیشتر
راستی بابا سر و رویت چرا خاکستریست
سوختی بین تنور و از سؤالم بیشتر
دختر شیرین زبانی داشتی، یادت که هست
بعد از آن سیلی بیانم رفت، لالم بیشتر
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/emame3vom/94417
امام حسین ع
. زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! شاعر: محمدحسین ملکیان✍ یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا