.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم
گریه که میکنم ، خاک زندان گِل میشه
پیکرم لگده ، چکمه ی قاتل میشه
زنجیر رو تنم ، همدم اذکارمه
باز دمه غروبه ، ناسزا افطارمه
من ذکرِ ، نا تمامم ، دل تنگه ، دخترامم
تو زندون ، روضه خونه ، شهر شامم
ای وای از، این غریبی
تاریکه و شده ، روز شب هام تکراری
عضو بدن من ، سلسله هست انگاری
لاغرمو نحیف ، استخون تنم شکسته
روی همه تنم ، ردی از شلاق نشسته
من گرمه ، ذکر یارم ، محزونم ، بیقرارم
تو زندون ، نیمه شبها ، روضه دارم
ای وای از ، این غریبی
یاد مادرمو ، این دلیل گریه هامه
بغض غریبیه ، آل حیدر تو صدامه
آب شده بدنم ، مثل مادر ناتوونم
مرگمو که میخوام ، مثل مادر نیمه جونم
من داغه ، بیکرونم ، افتادم ، نیمه جونم
بی تابه ، داغ یاسه ، قدکمونم
ای وای از ، این غریبی
احترام منو ، بی حیاها نگه نداشتن
پیکرمو سه روز ، رو پل بغداد گذاشتن
بی کسمو غریب ، اما واسم کفن آوردن
کربلا ولی آه ، حتی کهن پیرهنوبردن
زندونم ، کربلا شد ، این داغ و ، خواهرش بُرد
با سُمِّ ، مرکبا شد ، پیکرش خُرد
ای وای از ، این غریبی
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر علیه_السلام
#حسین_رحمانی✍
.👇👇
4_5895763901424865970.ogg
2.42M
#شور_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
ای ذکر گره گشا یا باب الحوایج
یا من اسمه دوا یا باب الحوایج
یا من ذکره شفا یا باب الحوایج
ای آمین هر دعا یا باب الحوایج
مجزل العطایا کاشف البلایا
حسرت زیارت کاظمینت رو دارم
منتهی الرجایا ، واهب الهدایا
به دلم محبته نور عینت رو دارم
بر دلها جلا بده آقاجان
بر دردم شفا بده آقاجان
بحق امام رضا باز امشب
رزق کربلا بده آقاجان
یا موسی بن جعفر یا باب الحوایج
ذکر مادر م تویی یا باب الحوایج
دین و باورم تویی یا باب الحوایج
سایه ی سرم تویی یا باب الحوایج
نور محشرم تویی یا باب الحوایج
تو اب الرضایی ، قبله ی دعایی
تو امید شیعه ها ، توی اوج بلایی
ای که با وفایی ، معنی سخایی
تو همیشه به فکر ، نوکر بی نوایی
ای درمون و چاره ، ای آقاجان
قلبم بیقراره ، ای آقاجان
مادرم برا تو نذری میداد
دریابم دوباره ای آقاجان
#امام_کاظم
#حسین_رحمانی ✍
4_5895763901424865974.ogg
1.87M
#زمینه_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
بارونه ، حال و هوای چشمات
زندونه ، بیقراره اون اشکات
تاریکه ، همه روزا و شبهات
خلصنی ، شده دعای لبهات
بچه هات ازت بی خبرن
گوشه ی ، سیاه چالی
ناسزا که می شنوی باز
دلشکسته می نالی
هر غروب به زیر لگدا
روضه خون گودالی
زهرا برا تو میخونه باسوز
برات بمیرم ذی الساق المرضوض
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
آشوبه ، توی دل محزونت
ای وای از ، بدن پریشونت
شلاق ها ، شده بلای جونت
میمیرم ، برا لب پر خونت
وقتی که تورو سیلی زدن
یاد مادر افتادی
از تنت نمونده چیزی که
ذره ذره جون دادی
بعد اینهمه رنج و بلا
دیگه امشب آزادی
تو عرش اعلا ، غوغا به پا شد
زندان بغداد ، کرب و بلا شد
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
روتخته ، تن تو رو میذارن
از زندون ، غرببونه میارن
زنجیرها ، هنوز به تنت بسته ست
از این داغ ، ملائکه می بارن
هرچی بود برای تن تو
چن کفن رسید اما
کربلا بدون پیرهن
رو زمین تن آقا
مونده بود اونم چه بدنی
شد مقطع الاعضا
وقتی که غارت ، شد پیرهن او
اسبا دویدن ، روی تن او
مظلوم عالم جانم حسین جان
#حسین_رحمانی✍
.
#شور_احساسی
#زمینه #مقتل #گودال
#شور_امام_حسین علیه_السلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
من خیلی عوض شدم
دلگیرم من از خودم
از روز تولدم
گفتم فقط حسین
هر شب اسم عشقمو
با گریه نوشتهمو
من حال گذشتهمو
میخوام ازت حسین
یادم نمیره که همهی عزتم تویی آقا
تنهام نذار تو تاریکی قبرم ابی عبدالله
یادم نرفته که سر سفره ات بزرگ شدم آقا
خیلی تو سختی ها بغلم کردی ابی عبدالله
[حسین یا اباعبدالله...]
• بند ۲:
یاد خشکی لبات
هر شب میزنم صدات
گریه میکنم برات
گریه داره اسمت
شد پاره پاره تنت
غارت شد پیرهنت
با پا زد تو دهنت
زیر و رو شد جسمت
الشمر جالس لب گودال مادرت افتاد
هی دست و پا زدی زیر نیزه خواهرت جون داد
خولی و شمر و حرمله دور محمل زینب
این چه بلایی سرت اومد حاصل زینب
[حسین یا اباعبدالله...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر: #علیرضا_عابدی ✍
#امام_حسین #شور
👇
.
🏴 #زمزمه #زمینه شهادت باب الحوائج #امام_کاظم موسی بن جعفر علیه السلام و روضه ی کربلا
#زمزمه_امام_کاظم
#زمینه_امام_کاظم
#چارده_ساله_که_شد
🏴بند اول
چارده ساله که شد
تاریک همه دنیام
تو قعر سیاچال
میگرفت نفس هام
چارده ساله دادن
زجرم توی زندون
هر لحظه به لحظه اش
انگار میدادم جون
جون دادم هزار بار،تو اون جای دلگیر
جون دادم هزار بار،من با غُل و زنجیر
جون دادم هزار بار،میشدم تا تحقیر
من راحت شدم،دیگه خدایا
از اونهمه رنج،از اون بلایا
میرم آخر از،زندان دنیا
تو قعر سجون،بودم معذب
فرقی نمیکرد،برام روز و شب
من راحت شدم،از سندی و سَب
آقای غریب موسی بن جعفر
🏴بند دوم
چارده ساله کنجِ
زندون میزدم زار
گریه ها میکرد آه
با من در و دیوار
چارده ساله بودم
از زندگی بیزار
خنده های سندی
میداد منو آزار
جون دادم هزار بار،تو دخمه ی اعدا
جون دادم هزار بار،من زیر لگدها
جون دادم هزار بار،از زخم زبونا
من راحت شدم،دیگه خدایا
از اونهمه رنج،از اون بلایا
میرم آخر از،زندان دنیا
تو قعر سجون،بودم معذب
فرقی نمیکرد،برام روز و شب
من راحت شدم،از سندی و سَب
آقای غریب موسی بن جعفر
🏴بند سوم
دردام همه با زهر
رفت از تنه زارم
این لحظه ی آخر
من چشم انتظارم
که بیاد رضا و
معصومه کنارم
واسه دیدنشون
بی تاب،بی قرارم
جون میدم به یاده،جدم منم عطشان
جون میدم به یاده،اون پیکر عریان
جون میدم به یاده،کربلات حسین جان
میخونه لبم،روضتو جدا
شد مقتل من،زندان و اما
شد مقتل تو،رو خاک صحرا
من با زهر ولی،تورو با خنجر
من مسمومم و،تو شدی بی سر
من پاره جگر؛تو پاره پیکر
آقای غریب حسین مظلوم
۱۴۰۳/۱۱/۰۲
#شهادت_امام_کاظم
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇