eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📃 با این‌‌که پیکر پسرش بوریا شود 🎙 از 🗓 #_۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "سلام‌الله‌علیها" با این‌‌که پیکر پسرش بوریا شود عریان به خاک تشنه‌ی صحرا، رها شود با این‌که از قضیّه خبر داشت فاطمه با این‌که درد دست و کمر داشت فاطمه پاشد برای امر مهمّی وضو گرفت آهی کشید و بغض بدی در گلو گرفت صندوقچه‌ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد می‌دید فاطمه، شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز ابن‌سعد با نیزه‌اش به‌ روی تن شاه می‌کشید نقشه برای پیرهن شاه می‌کشید زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه، پیرهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته‌ی خود، روز آخری با چشم نیم‌بسته‌ی خود، روز آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره‌پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش، دلش گرفت می‌دید نیزه‌ای وسط سینه‌اش نشست پیراهنش همین‌که به زیر گلو رسید در قتلگاه، پنجه‌ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت ✍ 👇
. 📃 ای قبله‌ی نمازگزاران آسمان 🎙 🗓 #_۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "عج" ای قبله‌ی نمازگزاران آسمان ای خلق عالمت به سر سفره، میهمان هجر تو کرده، قامت اسلام را کمان الغوث یا‌بن‌فاطمه، الغوث الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان ای روح دین، حقیقت ایمان بیا بیا ای جان جان و مصلح کلّ جهان بیا تنها امیّد عترت و قرآن بیا بیا خورشید تا به کی به پس ابرها نهان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان ای غایب از نگاه و چراغ دل همه داغ فراغ تو، شده داغ دل همه گل کرده این شراره به باغ دل همه آه از جگر برآمده، آتش گرفته جان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان ای پر ز اشک چشم تو، صحرا بیا بیا ای سینه سوز، ناله‌ی زهرا بیا بیا ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا تا چند سرو قامت دخت علی کمان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان مولا کنار چاه، صدا می‌زند تو را زهرا به سوز و آه، صدا می زند تو را زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را زخم عزیز فاطمه، گوید به هر زبان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان از قلب داغدیده، ندا می‌رسد بیا از ناله‌ی کشیده، ندا می‌رسد بیا از حنجر بریده، ندا می‌رسد بیا ای داغدار لعل لب و چوب خیزران عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان تا کی ز دیده اشک نشانیم سیّدی تا کی در انتظار بمانیم سیّدی تا کی دعای ندبه بخوانیم سیّدی تا کی سر بریده‌ی جد تو بر سنان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان یاران دعا کنید که دلدار می‌رسد خورشید از درون شب تار می‌رسد صبح ظهور و وصل رخ یار می‌رسد میثم بریز اشک و دعای فرج بخوان عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان شاعر: استاد 👇
. 📃 یا ایهّاالرّسول بیا ببین 🎙 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "علیه‌السلام" یا ایهّاالرّسول بیا ببین رسیده منزل آخر حسین یا ایهّاالرّسول بیا ببین چه می‌کند یزید با سر حسین بیا ببین که ضربه‌های خشک چوب خیزران رها نمی‌کند لب تر حسین بیا ببین ببین چگونه دارد از تمام لحظه‌ها، سپید می‌شود تمام گیسوان دختر حسین بیا ببین چه می‌کند یزید با سر حسین ببین میان تشت، سوره‌های عشق که گشته آیه‌های پرپر حسین طنین فکنده در تمام آسمان صدای گریه‌های مادر حسین صدای مادری که میوه‌ی دلش شبیه سیب سرخ بین تشتی از طلا شده چه کربلا چه پر بلا ولی چه مجلسی که پربلاتر از تمام کربلا شده بیا ببین چه می‌کند یزید با سر حسین میان درد و التهاب میان مجلس شراب محاسنی به خون خضاب تمام رازها برملا شده به چشم مبتلا به اشک سرخ خواهر حسین بیا ببین چه می‌کند یزید با سر حسین 👇
. 📃 الهی العفو؛ ببین گناه باهام چه کرده 🎙 از 🗓 #_۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "سلام‌الله‌علیها" الهی العفو؛ ببین گناه باهام چه کرده الهی العفو؛ ببین دلم دریای درده الهی العفو؛ ببین که باز دوباره بندت اومده دورت بگرده یا الله، ببین دل گرفتارم یا الله، ولی ببین امیدوارم یا الله، به غیر تو کیو دارم خدا می‌دونی چقد امید دارم هنوزم نمی‌ذاری که توو آتیش حسرت بسوزم خودم می‌دونم که با گناه و معصیت چقدر بلا اومد به روزم می‌دونم که با دل سیاه اینجام مدیونم به مهربونی آقام می‌دونم، خالی نمی‌مونه دستام قسمهام امشب، کبوتری شکسته باله به حقّ زینب، به حقّ روضه‌ی سه ساله همه می‌دونن که دست خالی از حریم این حرم رفتن محاله ای جانم، رقیّه باب حاجاته ای جانم، دلیل این مناجاته لیلای دل عموی ساداته کجایی بابا؛ شده نماز من شکسته کجایی بابا؛ شده قیام من نشسته کجایی بابا؛ ببین تیمم به روی خاک صورتت با دست بسته ای بابا، حکایتی شده مویم ای بابا، شکستگی ابرویم ای بابا، ببین کبوده بازویم باشه، کوچه به کوچه روی نیزه‌ها رفتی خونه‌ی ما نیومدی باشه، کنج تنور و تشت طلا رفتی خونه‌ی ما نیومدی کجایی بابا؛ عزا گرفته دختر تو می‌خونه روضه خودش برای خواهر تو توو بازار شام دیدم که می‌فروشن یه گوشوارمو با انگشتر تو ای بابا، ببین دیگه زمین‌گیرم ای بابا، سه سالمه ولی پیرم ای بابا، شبیه زهرا می‌میرم .👇
. 📃 باز یل آمده است 🎙 از 🗓 #_۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "علیه‌السلام" باز یل آمده است معنی حیّ علی خیرالعمل آمده است او غزال حرم است تا قصیده بشود مثل غزل آمده است نوجوان است ولی ادبش گفت که از روز ازل آمده است شاخه شمشاد حسین در حقیقت، سفر ماه عسل آمده است شتر سرخ کجاست پسر صف‌شکن جنگ جمل آمده است هدفش ازرق بود در پی کشتن این حداقل آمده است به خدا با رزمش طرز جنگیدن سقّا به مثل آمده است یک نفر جنگیده نعره‌ی حیدری از چند محل آمده است لشکر از خواب پرید بی‌مهابا همه گفتند «اجل آمده است» همه در حیرت او عمّه زینب چه نقابی زده بر صورت او سپرش را برداشت آمد عمامه‌ی سبز پدرش را برداشت حرز یا فاطمه داشت یا علی گفت و تمام هنرش را برداشت از عمو بوسه گرفت خاطرش جمع که بار سفرش را برداشت گریه می‌کرد ولی دیگر از دوش عمو نیز سرش را برداشت از همه دل می‌کند تا که از مادر خود هم نظرش را برداشت چون نهال است تنش از چه رو، مرد حرامی تبرش را برداشت وای از این رفتن او زرهی نیست که اندازه شود بر تن او خیمه غوغا شده است نامه‌ی رفتنش انگار که امضا شده است ای عمو زود بیا نوجوانی وسط معرکه تنها شده است نجمه چشمش روشن چقدر قاسم او خوش قدّ‌وبالا شده است زیر و رو شد بدنت چقدر نیزه که از روی تنت پا شده است تو که قاسم بودی ز چه تقسیم شدی؛ جسم تو منها شده است بد کشیدند تو را قدت انگار که اندازه‌ی سقّا شده است وای از این هلهله‌ها سر عمّامه‌ات انگار که دعوا شده است نوه‌ی فاطمه‌ای چند تا کوچه برای زدنت وا شده است چه گریزی زده‌ای سینه‌ات مقتلی از روضه‌ی زهرا شده است میخ در نیست ولی نیزه هر قدر که می‌شد به تنت جا شده است https://eitaa.com/emame3vom/41600 👇
. 📃 منم زینب که معنای وفایم 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "س" منم زينب که معنای وفايم منم که فانی راه بقايم منم يک زن ولی در اوج غيرت امير و فاتح کرب‌و‌بلايم به زهرايی، شبيه مادرم من به مولايی، شبيه حيدرم من حسينم رفت امّا دين به جا ماند به تنهايی امير لشکرم من کليد گنج اسرار حسينم چو عباسم، علمدار حسينم حسينم گر به مقتل آرميده من امشب چشم بيدار حسينم اگر چه زير بار غم خميدم وگر جام بلا را سرکشيدم اگر چه جسم بی‌سر ديدم امّا به غير از عشق و زيبايی نديدم همين امروز ديدم دلبرم رفت يگانه سايه‌ی روی سرم رفت فرات و اشک خيمه موج ميزد لب تشنه حسينم از حرم رفت گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم می‌بویم او را اگر جویم گُلم در این گُلستان به آب دیدگان می‌شویم او را برادرجان؛ سلیمان زمانی... چرا انگشت و انگشتر نداری یا اخا شامیان بدند بدند بچه‌های تورا زدند، زدند 👇
📃 آسمان، مات غم حضرت مولا شده بود 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" آسمان، مات غم حضرت مولا شده بود چشم دل‌تنگ‌ترین مرد چو دریا شده بود چقدر چشم به بالای سرش می‌دوزند ذکر لب‌های علی مثل معمّا شده بود نان و خرمای خودش، باز شده سهم یتیم باز هم نان و نمک، روزی آقا شده بود روی لب‌هاش علی، آیه‌ی غربت می‌خواند سالیانیست که بی‌فاطمه تنها شده بود عزم خود جزم نمود و طرف مسجد رفت او برای سفر عشق، محیّا شده بود یک طرف دور و برش، ناله‌ی مرغابی‌ها میخ در هم طرفی مانع مولا شده بود مسجد کوفه، دلش وقت اذان می‌لرزید بین محراب، علی خسته‌ی دنیا شده بود روی سجّاده، علی سجده آخر را رفت در دل عرش خدا هم‌همه برپا شده بود از همان ضربه که فرق سر او را وا کرد بین محراب، علی زخم دلش وا‌شده ‌بود طرف خانه علی را به چه حالی بردند اشک در چشم حسین، پشت حسن تاشده‌ بود زینبش زد به سر و ناله‌ی یا زهرا زد و تداعی به نظر، غربت فردا شده بود غربت کرب‌و‌بلا، غربت تل و گودال که در آن تنگی جا، جمعیتی جاشده بود بی‌هوا از پس و پیش آمده و ضربه‌زدند سر یک پیرهن پاره چه دعوا شده بود پس از این‌که سر او را به سر نیزه زدند لشکری حمله‌ور خیمه‌ی زن‌ها شده بود 👇
. 📃 یتیما با ظرف شیر در خونه‌ی امیر 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" یتیما با ظرف شیر در خونه‌ی امیر غم رو شونه‌هاشون اشک چشماشون روی گونه‌هاشون ناله می‌کنن از غم باباشون اون‌که شب می‌اومد تک و تنها روی شونه‌ش نون و خرما حالا فهمیدن که کی بوده اون که شب‌ها با حال خسته می‌اومد با روی بسته حالا فهمیدن علی بوده دلم شده پر امید، شب وصالم رسید شب، شب مراده انقدر نکن گریه، دختر من اشک شوقه توو چشمای تر من فاطمه‌م میاد دنبال من خبر داره از حال من امشب میاد به استقبال من به انتظارش بیدارم کنار این کوله‌بارم درد دلای چندین‌سال من نور دل تنگ من پسر قشنگ من پیش من بیا تا بذارم امشب دستتو توو دست حسین و زینب تا حسینو یاری کنی براش علمداری کنی باید که آبروداری کنی هرجایی باشی کنارش که حتّی با یک اشاره‌ش خونتو بر زمین جاری کنی با هُرم مشعل ها حرم گُر میگیره شرر های آتیش به چادر میگیره میره زینب تنها به دنبال زن ها تو این غوغا آتیش گرفته دامن ها اشقیا خیمه رو آتیش زدن اولیا تو بیابون میدون السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب پره ناموس عشق تو هُرم آتیشه حریم آل الله داره غارت میشه هجوم گرگا و فرار آهو ها شراره افتاده به جان گیسو ها ناله ها میزنن اهل حرم وای خدا، وای سرم، وای معجرم داداش خواهر میره ولی دست خالی تو زخمی و عریان رو خاک گودالی با دستام خاکارو، رو جسمت میریزم پاشو ای خوش غیرت، کمک کن برخیزم با چی خون گلوت و پاک کنم کاش میشد پیکیرت رو خاک کنم السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد التریب 👇
. 📃 دوش رفتم مسجد کوفه بدیدم روی منبر 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" دوش رفتم مسجد کوفه، بدیدم روی منبر بود گرم خطبه آن شاهنشه دنیا و دینم گفت ای مردم سلونی، من وصی مصطفی‌یم خازن گنج علوم اوّلین و آخرینم من علی‌ام، عالی‌ام، دانای اسرار نهانم انجماراء سمایم، کارپرداز زمینم من به قرآن باء بسم الله رحمان رحیمم مومنون و کوثر و طاها و قدر و یاء و سینم آل‌عمران، مائده، اعراف، توبه، هود، نوحم مومنون و کوثر و فتح و صافات و حشر و تینم مقصد رمز الم‌نشرح لک صدرک، منم من زآنکه آرامش به قلب پاک ختم المرسلینم مقصد رمز حق از السابقون السابقونم حجّت اللهم، وصی رحمت‌اللعالمینم دائم هستم، حاکم هستم، قائم هستم، عالم هستم واصل هستم، فاصل هستم، من امام‌العارفینم دست سرمد، یار احمد، ماه مفرد، نور ایزد زیب مسند، مهر امجد، من امام‌المتقینم تا قیامت گر شود تفسیر از نهج البلاغه نیست خطی از خطوط صفحه‌ی علم‌الیقینم گفته قرآن، چنگ باید زد به حبل‌الله جمیعا اهل عالم، دست پیش آرید؛ من حبل‌المتینم من معزالمومنینم، من مذل‌المشرکین من بصیر بالعبادم، من هدی‌للمتقینم باد و خاک و آب و آتش در پی فرمان‌گذاری در شمال و در جنوب و در یصار و در یمینم بی‌نوایان را نوایم، دردمندان را دوایم بی‌پناهان را پناهم، بی‌معینان را معینم من همان شاهم که مشک پیر زن گیرم به دوشم من همان شاهم که دست حقّ بود در آستینم روز، یار خلق و شب، هم‌بازی طفل یتیمم هم‌نشینی با گدائی را به شاهی برگزینم گر ببینم اشک غم می‌ریزد از چشم یتیمی می‌رود تا عرش اعلی آه از قلب حزینم می‌سوزد امّا لیک خاکستر ندارد حالا زمین‌گیر است و بال ‌و پر ندارد افتادنش را هیچ‌کس باور ندارد جز پر زدن، فکری دگر در سر ندارد بابای شهر کوفه روی بسترش بود چادر نماز فاطمه زیر سرش بود آرام می‌بارید، تنها مرد کوفه خیلی مصیبت دید، تنها مرد کوفه دستش چه می‌لرزید، تنها مرد کوفه با چشم‌ تر می‌دید، تنها مرد کوفه ردّ طناب مانده روی دست‌ها را آه از نهاد سینه‌اش می‌رفت بالا می‌رفت چشمان علی رو به سیاهی می‌رفت کوفه بی ‌علی رو به تباهی می‌گفت زینب در دلش با سوز و آهی ای ابن‌ملجم، بشکند دستت الهی سربند زرد و صورت‌اش، هم‌رنگ می‌شد خیلی برای فاطمه، دل‌تنگ می‌شد او روی بستر بود و چشم‌اش رنگ باران چون موی حیدر، قلب زینب شد پریشان در پشت خانه، شیر در دست یتیمان اشک‌اش به روی گونه، بغض‌اش بود پنهان ای ‌کاش می‌شد خون فرق‌اش بند آید یا بار دیگر بر لبش لبخند آید وقت وصیّت‌ها شد و می‌سوخت زینب چشم علی دریا شد و می‌سوخت زینب حرف غم دنیا شد و می‌سوخت زینب زخمی به سینه جا شد و می‌سوخت زینب چشم علی خیره به چشمان اباالفضل دست حسین‌اش بود و دستان اباالفضل 👇
. 📃 سوزم و سازم و ناید ز درون فریادم 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" سوزم و سازم و ناید ز درون فریادم کاش من زودتر از فاطمه، جان‌ می‌دادم از زمانی كه شریک غمم از دستم رفت هردم آید غمی از نو به مبارک‌بادم کاش روزی که زدی ناله کنار دیوار چون در سوخته، می‌سوخت همه بنیادم كس نداند كه در آن‌دم به تو و من چه گذشت تو نفس می‌زدی و من ز نفس افتادم 👇
4_5812322406374574023.mp3
22.47M
. 📃 شبا اشکای خورشیدو توی... 🎙 🗓 ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" شبا اشکای خورشیدو توی مهتاب می‌بینم آقا از بس دلم تنگه حرم رو خواب می‌بینم توی دنیای بی‌دردا حرم درمون دردامه خالصه میشه آرامش همون‌جایی که آقامه تو میدونی من تنها با تو آرامشی دارم می‌دونم خیلی آقایی من از تو خواهشی دارم نگیری اسمتو از من حسینه رمز اکسیرم اگه یک‌روز اسمت رو نیارم زود می‌میرم تو که انقدر آقایی بیا فکری به حالم کن نبودم نوکر خوبی بیا آقا حاللم کن تموم بچگی من خالصه میشه تو روضه‌ات اگه الان کمی خوبم داره یک ریشه تو روضه‌ات توو هیئت، مادرم می‌گفت باید پشت درت باشم دعام می‌کرد با گریه همیشه نوکرت باشم توو آبدارخونه می‌رفتیم می‌دیدیم چای و قندونو کنار چایی روضه می‌دادن حاجتامونو نفهمیدم چی بود روضه ولی مادر رو میدیدم زیر چادر، سرش پنهون صدا گریه‌اش رو می‌شنیدم یه جوری روضه می‌خوندن که حال مادرم بد شد فقط انقدر فهمیدم برا اهل حرم، بد شد حسین جان؛ آه از اون ساعت که خون از ابر می‌بارید توی گودال افتادی سرت رو شمر می‌برّید .
. 📃 می‌دونم قبل از نیمه‌ی این ماه 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" می‌دونم قبل از نیمه‌ی این ماه منو بخشیدی ان‍شاالله تا بنده‌ی توام آزادم نمیره خوبیات از یادم می‌خوام دوباره بنده‌ت باشم برس به دادم چقد منو بخشیدی حسابش از دستم رفت بازم منو می‌بخشی الهی العفو گرچه افتاده رو زمین بارم می‌دونی امّا دوست دارم مثه همیشه امّیدوارم که وا کنی گره از کارم دلم رو با نگات آروم کن طاقت ندارم ببین چه حالی دارم قرار دل رفت از کف از ته دل می‌خونم الهی العفو چه تک و تنها، چه غریبونه یه نفر کنج این زندونه اسیر این شبای تاره رو خاک تیره سر میذاره کسی به جز خدا از حالش خبر نداره ای صید بی‌بال و پر شفیع روز محشر دخیلک آقا یا... موسی بن جعفر توی این زندون دیگه آزاده بدنش روی خاک افتاده هنوز توی غل و زنجیره رضا براش عزا می‌گیره محاله دخترش معصومه آروم بگیره درای زندون وا شد توو آسمون غوغا شد شفیع این عالم - حا - جَتِش روا شد با عزای این غم شیدایی دل عالم شد عاشورایی شهیدی که لبش خشکیده با نیزه‌ها کفن پوشیده یه روز میاد توی محشر با سر بریده جانِ اباعبدالله منتقم آل‌الله ادرکنی یا مولا بقیه‌ الله " آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد... بردند چرا مثل غریبان بدنش را این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را این هفت کفن روضه‌ی گودال حسین است ای کاش نیارند برایش کفنش را نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را " ۱ ۱- شاعر: .👇