eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. از داغ حمزه قلب پیغمبر شکسته گریان کنار جسم صد چاکش نشسته آه و واویلا آه و واویلا ..... همچون گلی پرپر تنش روی زمین است گریان بر او چشم امیرالمومنین است آه و واویلا آه و واویلا ...... دشمن زکینه سینه او را دریده شکر خدا که خواهرش دیگر ندیده آه و واویلا آه و واویلا ...... مثله نمودن از جفا گر پیکرش را دیگر نزد کس تازیانه خواهرش را آه و واویلا آه و واویلا ...... حمزه اگر می بود علی تنها نمی‌شد نیلی زسیلی صورت زهرا نمی‌شد آه و واویلا آه و واویلا .
. خون چکد از دو دیده پیغمبر ز داغ حمزه شد دلش پر آذر سالار لشگر نبی فدا شد از داغش ماتم و عزا بپا شد واویلا آه و صد واویلتا ....... مثله شده پیکر او از کینه تیغ عدو دریده از او سینه گرچه او گشته اینچنین فدایی اما وای از شهید کربلائی واویلا آه و صد واویلتا ....... ز داغ او نصیب دل شد ماتم فاطمه گریه میکند از این غم بعد از او فاطمه گردد دل آزار سوزد از آتش آن در و دیوار واویلا آه و صد واویلتا https://eitaa.com/emame3vom/61722 .👇
. فتح خرمشهر... نشسته ام بنویسم برای خرمشهر که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر برادرم نه، ز دستم برادران رفتند و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر روایت است که صدها شهیده، جان دادند برای حفظ حریم سَرای خرمشهر عراق بود و ایالاتِ متحد، با او عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر دعای روح خدا بود و همّتِ مردم که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست مدافع حرم است، جای جای خرمشهر فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف که هست خیمهٔ او مبتلای خرمشهر ✍ .
. دیده ام، تن های بی سر را به خاک  سینه ها دیدم فراوان، چاک چاک  آسمان، در چشم یاران تنگ شد  مسجد و محراب از خون، رنگ شد  سنگ و خاک جاده با خون شسته ایم  زیر آوار، آشنایان جسته ایم  این همه بیداد، آخر بگذرد  زخم تیر و تیغ و خنجر بگذرد  شهر من! ای شهر پر آوای درد  ای نشان پایداری در نبرد!  زیر هر گامی شقایق کاشتیم  تا که این پرچم فرا افراشتیم  قلب تاریخ زمینی شهر من!  غرقه در خون این چنینی شهر من! ✍ .
. خیالش هم قشنگه👇 تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد نه تنها صحن زیبایی به زیبایی گوهرشاد علاوه بر دو تا گلدسته سقاخانه هم دارد تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد ببین با چشم دل مهمانسرایی و تصور کن که دیگر سفره دار فاطمه دارالنعم دارد تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد ، حیف غمش این آرزو را بر دل من میگذارد حیف شب و روزم عزا شد اهل بیتم را صدا کردم به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم منم دارایی ام را نذر خرج روضه ها کردم نشد که سرمه ی چشمم کنم خاک مزارش را ولیکن دیده را با خاک پرچم آشنا کردم رمضان تا محرم، از محرم تا صفر هرشب نشستم روی سجاده حسن جان را صدا کردم خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره اگر کم از سر این سفره بردارم جفا کردم به هر ماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیه ست حسینی ام ولی در دل حسنیه بنا کردم اگرچه بر سر و سینه زدم با روضه های او ولی با خویش میگویم خطا کردم خطا کردم نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است از او شرمنده ام امشب اگرکه کوچه وا کردم از انجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد... میان روضه ها من هم به زینب اقتدا کردم مدینه دید آن شب مویه های نجم ثاقب را صدا زد تا صدای خسته اش ام المصایب را همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت پسر گاهی به سینه میزد و گاهی به سر میزد و میبارید چشمان پر از اشک پدر در تشت اگرچه میگرفت از صورتش خونابه را زینب ولیکن می نشست از لخته خون ها بیشتر در تشت کبوتر ...نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لبها در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسین اش داشت چه ها میدید آقای غریب مان مگر در تشت !؟ صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین ات کن شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما چه خواهی کرد در شام بلا با چوب تر در تشت اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری .👇
هدایت شده از اسماعیل مهری فخر
439.7K
. تُو دنیایی که صد رنگ و محو فکر منافق‌هاست شیعه پابرجا مونده چون مدیون "قال الصادق"‌هاست کسی که پای مکتب تو بزرگ شده نظیر نداره تموم دنیا خاک پای جابر و بهلول و زراره منم باید برای مذهبم علمداری کنم منم برا امام حاضرم باید کاری کنم .............................................. میون موج لغزش‌ها ما مکتبی استواریم چون اعتقاداتمونو از امام صادق داریم شیعه حیات جاودانو از نفس شما می‌گیره شیعه همیشه پای درسِ مُفَضَّل و ابابصیره منم می‌خوام با علم و معرفت تو رو یاری کنم منم برا امام حاضرم باید کاری کنم .............................................. تا نام و کلام تو هست تحریف شیعه محاله به شیعه آبرو دادی جلو فرقه‌های ضالّه معارف اصیلت آقا عالِم اسلامی می‌سازه جرعه‌ای از فضائل تو هشام و صفوان و معاذه منم باید چشمه‌ی نورو تُو دلم جاری کنم منم برا امام حاضرم باید کاری کنم .👇
. نفسم داره بند میاد، دیگه لحظه‌ی آخره روی لبمه زمزمه، یازهرا تُو مدینه تُو کوچه‌ها، پر منم آتیش گرفت مث مادرم فاطمه، یازهرا بازم آتیش، میون مدینه، داره اشکِ آسمون میاد کنار من، با صورت کبود، داره زهرا قدکمون میاد آه مادر، تُو لحظه‌های آخرم آه مادر، بارونیه چشم ترم آه مادر، تُو فکر دیوار و دَرَم _____________ خونمو تا آتیش زدند، روضه‌ی تو یادم اومد چه بلایی اومد سرت، یازهرا صدا زدم ای مادرم، الهی بمیرم برات برا بدن لاغرت، یازهرا بیا ببین، امام شیعه رو، همه بی‌بهونه می‌برند به‌کی‌بگم، منوتُوکوچه‌ها، با لباس ‌خونه‌ می‌برند آه مادر، غریبیِ منو ببین آه مادر، مثِ امیرمومنین آه مادر، منو کشوندن رو زمین ____________ شب آخر عمرمه، روضه‌خونی برپا شده مرثیه‌خونِ کربلام، یازهرا دوباره می‌باره چشام، دوباره می‌لرزه صِدام یاد مصیبت‌های شام، یازهرا کی‌می‌تونه، بگه‌توی‌دلِ، دختر یتیم ‌چی ‌می‌گذره یه بی‌حیا، رو نیزه‌ها سرِ، بابا و عموشو می‌بره واویلا، یه دختره تُو قافله واویلا، با یه دل پر از گله واویلا، همسفره با حرمله 👇
. شهادت (ع) 🎤 (حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنی چی) حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنی چی حالا دارم میفهمم، سوختن پر یعنی چی حالا دارم میفهمم، تو کوچه های غربت حمله به یک خونه با، چهل نفر یعنی چی نفس نمونده تا بگم یه دریا گریه هم کمه خدا میدونه چی گذشت تو کوچه ها به فاطمه وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم اینجا بین کوچه ها، ارث از علی می برم حالا دارم می بینم، گرد و غبار و دود و حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و حالا دارم می بینم، چیزی رو که مادر دید با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و یکی نگفت تو کوچه ها بذار عبا به تن کنه میون شهر کسی نبود فکری به حال من کنه وای از تنها موندنم، وای از غصه خوردنم با پای برهنه ام، تا کوچه کشوندنم حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه چرا همش خون بارید، چشای عمه م زینب با روضه ها خمیده شد زنی که مثل حیدره آخه یکی رو نیزه ها سر حسینو می بره وای از ماجرای نی، وای از روضه های نی سنگ میخورد به بچه ها، هی از لابلای نی .
. تُو هُرم آتیش نفس ندارم آروم نمیشه قلب زارم مرهم به زخم دلم می‌ذارم نوای مادر مادر دارم این آتیشی که دوباره برپاست همون آتیش خونه‌ی مولاست دوباره داغ پهلوی زهراست اَنَا بن اَعراقِ الثّری منم غریب کوچه‌ها انا بن زهرا ........................................ پای برهنه رو خاک دویدم جلو چشام حیدر رو دیدم خدا می‌دونه که چی کشیدم به مادرم طعنه می‌شنیدم بجای اینکه عبا بپوشم بار مصیبت بود روی دوشم میرم که جام بلا بنوشم می‌خونم اما بیصدا میگم میون کوچه‌ها انا بن زهرا ....................................... حرمت نذاشتن به سن و ساله‌م به اشک و آه و سوز و ناله‌م با اینکه امشب خرابه حالم روضه‌خونِ داغ گودالم یه مرد زخمی، یه مرد خسته از این‌همه غم، دلش شکسته قاتل به روی سینه‌ش نشسته سرش که شد از تن جدا میره به روی نیزه‌ها آه و واویلا .👇
. ◾️واحد "قالَ الصادق اِنَّ الحسینَ عبرةُ کلِّ مؤمن" با اجرای شاعر و نغمه‌پرداز قال الصادق انَّ الحسینَ عبرةُ کلِّ مومن ............................‌ این اشک و آه و سوز روضه رو همین "قال‌الصادق"ها زنده کرد همین منبرهای مرثیه بود که دشمن‌ها رو سرافکنده کرد جذبۀ اشکِ بر حسین ما رو سمت روضه‌ کشوند حضرت صادق گریه کرد تا ابوهارون روضه خوند _________ خدا مُهر تایید دینمو پای اشکای روضه می‌زنه امام صادق فرموده: حسین دلیل گریه‌های مؤمنه روبه‌راه میشه حالمون با حضورِ تُو روضه‌ها با همین گریه‌ها شدیم جزءِ زوّار کربلا ____________ چشام عاشق روضه‌ت شد، حسین! تا اسمت میاد گریه می‌کنم اونی که واسه‌م می‌مونه تویی اونی که واسه‌ت می‌خونه منم تو مسیح زهرایی و روضۀ تو دارالشفاست درد میارم درمون میشه اینجا هیئت یا کربلاست ________ به یُمن تعلیماتِ این امام به لطف حق ما شیعه‌مذهبیم مثِ مفضّل و ابابصیر همه شاگردای این مکتبیم درس این آقا تا خدا آدمو دعوت می‌کنه این همون نورِ محضه که بهجتو بهجت می‌کنه 👇
. باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش... آشیانت که شب تار بسوزد سخت است بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت دلت از این همه آزار بسوزد سخت است این در سوخته داند ،که زن حامله‌ای در میان در و دیوار بسوزد سخت است روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است وسط شعله فقط داد زدم وای حسین.... خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که خیمه‌ها بعد علمدار بسوزد سخت است دور از چشم عمو بین بیابان تنها دامن طفل عزادار بسوزد سخت است تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین پایش از آبله و خار بسوزد سخت است همه در حال فرارند به غیر از زینب در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب چوب گهواره‌اش اینار بسوزد سخت است عبدالحسین میرزایی✍ .
. 🏴سبک شهادت امام جعفر صادق علیه السلام و روضه کربلا 🏴بند اول غصه میخورم/در و آتیش زدن دوباره غصه میخورم/آقای من پناه نداره غصه میخورم/آخه این رسم روزگاره گریه میکنم/ولوله شد میون خونه گریه میکنم/زدن شما رو بی بهونه گریه میکنم/جسم تو دیگه ناتونه صدای بچه ها ( ای وای )۴ ناله‌ی یا زهرا ( ای وای )۴ آقا شده تنها ( ای وای )۴ جسارت به مولا ( ای وای )۴ کشیدن رو خاکا ( ای وای )۴ خون شد دل آقا ( ای وای )۴ واویلا واویلا ( ای وای ) ۴ 🏴بند دوم شد مدینه باز/شاهد رسم این زمونه شد مدینه باز/شاهد ضرب تازیونه شد مدینه باز/شاهد قدی که کمونه باز مدینه دید/که شدن عده ای یدست و باز مدینه دید/هجوم نامردای پست و باز مدینه دید/با لگد پهلویی شکست و روی خاکا افتاد ( ای وای )۴ هی میزنه فریاد ( ای وای )۴ آقا کمک میخواد ( ای وای )۴ ابن ربیع اومد ( ای وای )۴ با سَبّ و حرف بد ( ای وای )۴ به زخمت نمک زد ( ای وای )۴ واویلا واویلا ( ای وای )۴ 🏴بند سوم دیدی مرکب و/عصر عاشورارو تو دیدی دیدی مرکب و/ناله ی زینب و شنیدی دیدی مرکب و/یاد جدت ناله کشیدی دیدی شمشیرو/ظهر عاشورارو تو دیدی دیدی شمشیرو/ناله ی مادر و شنیدی دیدی شمشیرو/یاد جدت ناله کشیدی خنجر روی حنجر (ای وای)۴ جدت شده بی سر (ای وای)۴ ای غریب مادر (ای وای)۴ امون از این دنیا (ای وای)۴ می برید از قفا (ای وای)۴ ناله میزد زهرا (ای وای)۴ واویلا واویلا ( ای وای )۴ ✍♩به قلم و سبک مشترک کربلایی رضا ملایی و کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. کربلایی حسین عینی فرد🎤 🏴بند اول دوباره ابریه چشام دلم یه دنیا عاشقه طبیب قلب خسته ام آقام امامِ صادقه دوباره میخونه لبم مصیبت دیوار و در دوباره زنده شد برام همون آتیش شعله ور یه آقایی توی خونه بود دلش پر از این زمونه بود میشه بگید کی سزاواره لگد ها و تازیونه بود یه پیرِمرده،توون نداره تن نحیفش،که جون نداره یه پیرمرده،خدای درده یه روضه خون از،نوای درده (شیخ الائمه صادقا) 🏴بند دوم خیلی غریبی آقا جون روضت شبیه مادره بلایی که سرت اومد همون بلای حیدره بین نماز بودی آقا حرمتتو شکستن و... وحشیونه آوردنت طناب به دستت بستن و... همون دم بود گریه ها کردی و یادی از کوچه ها کردی تا که مرکب دیدی آقا جون فقط یاد کربلا کردی پیکر جدت،به روی خاکه به زیر سم ها،شه افلاکه پیکر جدت،تموم دردت که از جور کینه،تنش صد چاکه (شیخ الائمه صادقا) ✍کربلایی امیرحسین سلطانی .👇