eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
یَابْنَ الرّضا... ای بهترین مضمون برای شعر گفتن! ای آرزوی مؤمنانْ از مرد و از زن! یَابْنَ الْحَسَن! یَابْنَ الرّضا! یا صاحِبَ الْاَمر! پیش تو در این آستان هستم من، ایمن تو آخرینْ معصوم، از اَبناءُ الرّضایی در مشهدش هستم دعاگوی فرج، من در بارگاهِ حضرتش یاد ظهورم دنیا شود در زیر پاهای تو گلشن ما " دست بر سر " را از او داریم بهرت از وصفِ عشقِ بين تان، شعر است الکن نزد ضریحِ حضرتش حتماً می‌‌آیی‌ شاید شود چشمم به دیدار تو روشن گر چه به ظاهر، پنجره‌فولاد باشد جنسش بُوَد از یاس، از شب بو، نه آهن این مرقد از عطر حضور تو مصفّاست خاری بُوَد در دیدگانِ هر چه دشمن از خوک، جز رجس و نجاست در نیاید لعنت به ملعونینِ شیطان‌واره‌ی کَن گردد رضا از مِدحَتِ تو بیشتر، شاد ای بهترین مضمون برای شعر گفتن! شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱
. اللّهم صلّ على عليّ بنِ موسى الرّضا منم کبوتر صحن عتیقتان آقا منم غبار به روی عقیقتان آقا مرا برای همیشه گدا صدا بزنید مرا کبوتر بام رضا صدا بزنید اگر قبول کنیدم که ذاکری باشم الی الابد من دلداده شاعری باشم همیشه می شوم آقا دخیل عشق شما نفس نفس زدنم می شود به نام رضا شما شراب طهورید و ظرف و جام منم شما سقایت محضید و تشنه کام منم رضا رضا کنم و خوش شود دلم هر دم چرا که سوی حریمش روانه می گردم .
4_5771514805403779389.mp3
19.53M
📋 من خودمو از تو میدونم عاشقتم ... ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من خودم و از تو میدونم عاشقم و اهل ایرونم صاحب خونه تو هستی و من مهمونم چه خوبه که تو اومدی حال و هوای من گرفته رنگ عاشقی و من جدایی از تو رو نمیتونم علی مولا مولا سایه سلطان به سر دارم تو حرمت بال و پر دارم عشق تو رو از تو دامان مادر دارم محاله که تا اخرین دم نفس کشیدنم تا لحظه های مردنم یه دم من از تو دست بردارم علی مولا مولا نامه رسون از خراسونه عطر پیام عطر بارونه نامه دعوت برا جشن اقامونه خدا رو شکر رضا شده ضامن اهوی دل میون راه مشهد و زائر خسته ای که حیرونه علی مولا مولا نوری که نور از خدا میده قلب مریض و شفا میده میگیره زنگار دل رو جاش جلا میده علی به عشق شهدا به یمن مقدم رضا به کربلا نرفته ها و ما برات کربلا میده علی مولا مولا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. یابن الحسن! یابن الحسن! چراغ هدایت! نیامدی بود و نبود ما به فدایت نیامدی جمعه به جمعه چشم به در خوابمان نبرد خواندیم بینِ ندبه، رثایت نیامدی خونِ جگر ز هجر تو گریید چشممان شد پَهن، فرش سرخ به پایت نیامدی بیش از همه زدیم به پای غمت نَفَس روزانه داشتیم ثنایت نیامدی به عشق تو گناه نکردیم سیّدی! آیینه ای شدیم برایت نیامدی مِشکی به تن به رنگ تو در آمدیم ما در فصل روضه‌ها و عزایت نیامدی در کربلا به یاد تو بودیم دم به دم کردیم زیر قُبّه، صدایت نیامدی انفاق ها به نیّت وصل تو داشتیم خوردیم غصّه، بهر بلایت نیامدی شب های قدر، موقعِ قرآن به سر شدن بودیم یاد درد هایت نیامدی ای کاش راست بود... نکردیم ما چنین دیدی که کرده ایم رهایت نیامدی چون که نکرده ایم چنان، ما چنین شدیم از خویش کرده ایم جدایت نیامدی دیدی که در امور، در امواجِ فتنه ها از تو نکرده ایم حمایت، نیامدی باید خودت دعا به ظهور خودت کنی داریم التماس ِ دعایت... نیامدی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱.
. اللهم العن ظالمي ائمّتنا به عشق امام رضا علیه‌السلام و با بغض اعدایشان یک عدّه، خودفروش، ميانِ حراميان آهنگ قلبشان، ضربانِ حراميان تحسین شده ز زهرِ زبان حرامیان مدفوع از حَرَم به جهانِ حراميان لعنت به خَبطشان بُوَدَم ذکرِ در قُنوت هستند سُست تر همه از تار عنکبوت لب‌تشنه‌های شهرت و بازیگرانِ دون سرمشق‌های دَدمنشی، جملگی زبون گر ایستاده اند به سوت و به کف، کنون... یک روز می‌رسد همه‌ گردند سرنگون لعنت به جشنواره‌ی کن با اهالی اش بر ظاهر دروغی و بر بَطن خالی اش نانِ حرام، باعث فعل حرامشان پُر گشته از پلیدی و نیرنگ، کامشان لعنت به فیلم ها و خیالات خامشان بازیگران موذی و بی ریشه، نامشان ابلیس، خود، مدیر و تهیّه کننده است این جشنواره نیست که قابی، زننده است عالَم، ذلیلِ مرقد ربّانیِ رضاست چون پاسبانِ خاک درش، غیرت خداست والا تر از بزرگیِ اين آستان كجاست؟! جز سجده‌ی ادب به درش، کار نارواست لعنت به فيلمنامه‌ی هتّاكِ ناكسان عجّل عَلىَ ظُهورِكَ يا صاحبَ الزّمان دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ .
از روز ازل نام رضا را که شنیدیم بس جام می از باده ی آن شاه چشیدیم با حال غریبانه به سویش که دویدیم جز مهر و وفا از شه این خانه ندیدیم ما جمله گدایان غریب الغربائیم از روز ازل ریزه خور خوان رضائیم این مرغ گرفتار که سوی تو پریده چشمش همه جا مهر دلاویز تو دیده یک عمر فقط باده ی ناب تو چشیده بنگر که فقط پیش تو از پشت خمیده ای مهر و تولای تو آرامش جان ها ای نام کرم بار تو جاری به زبان ها ای زاده ی فرخنده ی آرایه ی لولاک دیوان غزل های تو بر سینه ی افلاک ای وصف تو بیرون تر از این قوه ی ادراک عشاق تو در خاک تو با سینه ی صد چاک در وصف تو خورشید کند جامه درانی در مدح تو ادراک کند چرب زبانی هر کس به طریقی ره دربار تو جويد هر زائر دلخسته ز احسان تو گوید در پیش تو با گریه غم از سینه بشوید چون گل به عطایت ز دل خاک بروید ای بر دل هر سوخته ای نام تو تسکین حاتم شود از لطف تو هر سائل مسکین با آنکه همه عبد و خداوند پرستیم دل بر سر اکرام گهر بار تو بستیم لب تشنه ترینیم و ز الطاف تو مستیم یا ضامن آهو همه دربند تو هستیم آقا ز کرامت به دل ما نظری کن یا آنکه به شهر دل زارم سفری کن تا کی به تمنای تو در راه بمانیم در حسرت دیدار تو ای شاه بمانیم چون سوختگان هم نفس آه بمانیم خورشید تویی از چه در این چاه بمانیم هر چند که دارم من مسکین به تو ایمان ترسم که بمیرم ز فراق تو رضا جان در وصف تو ترکیب غزل ریخته در هم شیرازه ی شیرین عسل ریخته در هم سرمایه هر ضرب و مثل ریخته در هم از حکمت تو طرح جدل ریخته در هم تو آیت انوار خداوند علیمی تو جلوه ی آیات خداوند حکیمی از روز نخستین دل خود بر تو سپردیم دل را ز سر شوق به گلزار تو بردیم خود را به خدا سائل کوی تو شمردیم تا نان خود از سفره احسان تو خوردیم با آنکه پر از ناله و اندوه و نوائیم از خیل غلامان سیه روی شمائیم محمد حسین علیرمضانی✍ .
2842599.mp3
20.29M
📝 🖊 | 🖊 با پر و بال عاشقی می پرم من تو آسمونا به هوای حرم حرم تو حرم علی تو مشهد با تو زائر نجف حیدرم... ماه هشتم مصطفا / ماه هفتم مرتضا پاره ی تن فاطمه / یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا موی تو دام دل دیوونمه روی تو روی خدایِ جَلیه خودِ علی با دیدن تو میگه خوده خوده خوده خوده علیه... بدون ولایت تو کافرم من تویی امید اول و آخرم کرم تو کرم خدا تو عالَم کرم خدایی، خدای کرم... خاک راه تو توتیا / یه نگاه تو کیمیا پاره ی تن فاطمه / یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا کف حرمت و که بوسه زدم گوشه ی لبام هنوز عسلیه کسی که دیده کرمت و میگه خوده خوده خوده خوده علیه... دیگه به همه ی سلاطین سرم من با مدال نگاه تو سرورم منِ بیچاره خاکه خاکم تو خورشید نکشی سایت و یه وقت از سرم ولی نعمت مؤمنا / یم فاطمیِ خدا پاره ی تن فاطمه / یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا جایی ننوشته که بدا نیان!! عطای خدا بی مُعطلیه تو آسمونا ملائکه میگن خوده خوده خوده خوده علیه... به فدای یه تار موی جوادت جون خودم و پدر و مادرم بی تو تو همه ی صفا آخرم من با تو تو صف اول محشرم میگیرم ازت ای آقا / یه زیارت کربلا پاره ی تن فاطمه / یا اَبَا الحَسنِ الرِّضا شهدا همه تو سپاه تو اَن ولایت تو یاور ولیه عصمت تو خوده خوده فاطمست هِیبت تو خوده خوده علیه... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. یَابْنَ الزّهرا! نَسئَلُكَ الْعَفو... بِمَحَبّةِ فاطمة المعصومه سلام‌الله‌علیها بالاتر از این درد نباشد دردی! تو بینِ مُحبّینِ خودت هم طردی در امر دعا بر تو نکردیم " اِکثار " اما تو دعا کثیر بر ما کردی وَ رانده شدی، غریب هستی، داری... تو کوچه به کوچه پیِ ما می‌گردی ما بهر تو غفلت ِ زیاد آوردیم ما را تو ولی، عفو کثیر آوردی بر جرم کثیرمان همه معترفیم ای کاش نگویی که ز ما دلسردی یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! غافل ز تو بودیم که درمانده شدیم با اینکه همه به تو فراخوانده شدیم از بس که نکردیم برایت کاری... سرخوش ز دَم ِ " سلام فرمانده " شدیم حالا که به هر طریق کردیمت یاد سوی تو و استغاثه، چرخانده شدیم... اصلاح نما، مُصلحِ کل! ما را که... در کوره‌ی درد جهل، جوشانده شدیم تو نیستی آنکه بین ما رانده شدی ماییم که با گناهمان رانده شدیم یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! بُگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل ما را برسد از تو صدا حَدّ ِ اَقَل بگذار به حقّ حضرت معصومه گردیم برای تو فدا حَدّ ِ اَقَل تو غیب شدی، ما همه آواره شدیم یک دم، برِ ما رویْ نما حَدّ ِ اَقَل خرج تو نکردیم دعاهامان را افسوس نکردیم دعا حَدّ ِ اَقَل داریم در این در به دری می‌میریم بگذار ببینیم تو را حَدّ ِ اَقَل یا سَیّدنَا الطّرید! یَابْنَ الزّهرا! یا مولانا الشّرید! یَابْنَ الزّهرا! چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ .
. رب... رَبّنا آتِنا امام ِ زمان کاش باشیم با امام ِ زمان پرگشاییم تا امام ِ زمان درد ما را دوا امام زمان... أعطِنا مِنْ عِنایَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّنَا اکْشِفْ عذابَ هِجْرانِهْ پُشتِ عالَم ز هِجر او شد لِه هست خورشیدِ صورتش در مِه به ظهورش بشر بُوَد واله... هَبْ لَنا رِزقَ رُؤيَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي فضلِ او فضلِ حیدر کرّار نورِ انوار و چشمه‌ی اسرار هست تا او، جهان در استقرار در تبش هست كاممان، تب‌دار... اسقِنا مِن مَحَبّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي رَبّ ِ يَسّر وَلا تُعَسّرنا برسان روزگارِ مهدى را روسیاهست بی‌رخش، دنیا مدح او هست بهترینْ آوا... وَ أعِنّا لِمِدحَةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي با ظهورش بهشت می‌آید یارِ زهرا سرشت می‌آید قول داد و نوشت: می‌آید بهترین‌ْ سرنوشت می‌آید... اَرِنا عِزَّ دولَةِ المَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي هست الیاس، محوِ لبخندش خضر و عیسامسیح، پابندش جبرئيل و بهشت، دربندش همه‌ی دهر، آرزومندش... أعلِنا في مَوَدّةِ الْمَهدي وَ أقِمنا بِخِدمَةِ الْمَهدي پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ .
. یابن الحسن! ای منتهای منتهای دلربایی! ای پادشاه مُلک عقل و پارسایی! ای مُنجیِ لب تشنگانِ بر رهايی! یابن الحسن! ای حُجّت اعظم! كجایی؟ شاید نشد بعد از همین دَم، دَم برآرم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم می‌دانم این را که دگر وقتم تمام است من بهره اَم از عُمر، قدرِ اين سلام است عرض سلام ِ من به تو ختم کلام است دنیا بدون تو ظَلام اندر ظَلام است عرض گدایی به تو صبح و شام، کارم یابن الحسن! من هیچ کس جز تو ندارم شاید نشد دیگر که با تو راز گویم مدح تو را ای برترین اعجاز! گویم شاید نشد قسمت که شعری باز گویم بگذار تا یک مرتبه با ناز گویم: خواهم زمامم را به دستت واگذارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم اصلاً مشخص نیست باشد وقت، دیگر اصلاً مشخص نیست مانَم پشتِ این در شاید نشد دیگر نمایم ندبه، آخر بگذار تا یک مرتبه با دیده‌ی تر... مات تماشای تو گردد چشم تارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم هرگز نی ام بر نَفْس خود، خوش‌بین و دانا بسیار نامعلوم باشد وضع فردا شاید نشد قسمت کنم مدحِ تو آقا من را بخر ای مهربان‌‌ْارباب! حالا... حالا که با لطفت برت خدمت‌گزارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم وقتی که با هر باد، ممکن هست مرگم... زخمی ز سیل و آتش و باد و تگرگم احساسی اَم با شعر و قلب و ساز و برگم با وصف تو مولای من! ایمن به اَرگم هستم پناهنده به تو با حال زارم یابن الحسن! من هیچ‌کس جز تو ندارم سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ .