777_Fani-Ali-Ziyarat-Ameenullah.mp3
11.31M
زیارت امین الله
به نیت امام رضا عليه السّلام
السلام علیک یاعلی بن موس الرضا المرتضی
🌷التماس دعا
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خــدایا شروع سـخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگـیـــرد قـرار
خوشمچون که باشی مرادر کنار
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
💖🕊
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.💐✨
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#یاقوتاحمر
#برگسوم
#معجزه
﷽
مسافرخانه چي همچنان داشت يک ريز حرف مي زد که سرم گيج رفت و بقيّه حرفهايش را نشنيدم. زانوهايم سُست شدند و نزديک بود تا بخورند. عرق سردي روي پيشاني ام نشست. مسافرخانه چي پرسيد: - چي شده پسر؟! اتّفاقِ بدي افتاده؟ چرا رنگت شده مثل زعفرون؟! بي آن که جوابش را بدهم از همانجا برگشتم به سمتِ حرم. توي بازارچه که راه مي رفتم هوش و حواس نداشتم و گاهي تنه ام مي خورد به اين و آن. دست کردم توي جيب هايم، همه ي پول هايم را که چند تا سکّه بودند در آوردم و شمردم، هفت يا هشت ريال بيشتر نبود: «خدايا! حالا من توي اين شهر غريب چيکار کنم؟» يکدفعه چشمم افتاد به ساعت وستندواچ نووي که پشت دستم بود. به راحتي صد تومان مي ارزيد. کمي دلَم آرام گرفت.آن را از دستم باز کردم و به چند نفر کاسب مغازه دار نشان دادم: «آقا! اگه ممکنه اين ساعتو از من گرو بگيرين و يه چهل پنجاه تومني به من قرض بدين. به خدا اين ساعت صد تومان مي ارز ه...» امّا طوري به من نگاه مي کردندکه انگار دارند به يک دزدِ حرفه اي نگاه مي کنند! حالم بيشترگرفته شد و اشک داغ به ميهماني نگاههاي سردم آمد و در خانه ي چشمانم سُکني گزيد.
ادامه دارد
#امامشناسی
#معجزه
#یاقوتاحمر
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
یا امام رضا
ای حرمت ملجأ درماندگان ... دور مران از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم ... اذن به یک لحظه نگاهم بده
لشگر شیطان به کمین من است ... بی کسم ای شاه پناهم بده
🌹💐🌷
صلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى إِمَامِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
دوباره دل ز کمند گناه می گیرم
در آسمان خراسان پناه می گیرم
نگاه لطف شما بر همه نمایان است
که سهم خود را از این نگاه می گیرم
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
دلم میخواد فقط یه بار بشم کبوتر حرم
دستای مهربونتا بکش روی بال و پرم
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
سلام دوستان امام رضائی💐💐
منتظر دلنوشته های زیباتون هستیم👇👇
@Yare_mahdii313
#امامشناسی۲۵
#سلاح
#برگدو
وقتي غلامان سفرهي غذا را پهن کردند غلامان سفيد و سياه بر سر سفرهي خود نشستند. رجاء و مأموران دورتر سفرهاي ديگر انداختند. امام سر سفرهي غلامان رفت. غلامها خوشحال شدند و به احترام به او نگريستند. رجاء که از دور امام را ميديد، فوري چشم از او گرفت و براي آرامش خود، ديگران را به سخن گفتن واداشت.
بر سر سفرهي غلامان عبدالله بن صلت بلخي هم نشست. او که با چشمهاي پر تعجب به غلامان مينگريست برخاست و بالاي سر امام ايستاد و گفت: «فدايت شوم! کاش براي اينها سفرهاي جداگانه انداخته ميشد!»
امام برآشفت. شنيدن و تحمل سخن بلخي برايش سخت بود. پس با لحني مهرآميز
اما جدي پاسخ داد: «پروردگار ما يکي است. پدر و مادر ما هم يکي است و پاداش هر کس هم به کردار اوست!»
چند غلامي که صداي امام را شنيدند خوشحال شدند.
💙🔷🦋
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
وقت وداع اینجا ضریحت را همیشه
شش گوشه میبینم دو چشممتر که باشد
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
یا ضامن آهو، به ضریحت که چشم مىیدوزم، رازى میان زمزمههاى من با تو از نگاهم جارى است.
🌷 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
#آقاجانسلام
#عاشقانِامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊