eitaa logo
عاشقانِ امام رضا علیه السلام
2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3هزار ویدیو
7 فایل
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟ کپی از مطالب با ذکر صلوات و دعا برای خادمین حلال نوش جونتون 🪴 به دعوت امام رضا علیه السلام به این کانال اومدید پس لفت ندید🪴 ارتباط با مدیر↙️↙️ @kamali220 ادمین تبادل ↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دریابم ...😔😔😔 یا امام رضا مددی🌸💕 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو همین حرم ... چه گره هایی که واشدند 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
🌹شبی با زهرا (س)🌹 تمام شب را با درد ساختم یک لحظه بعد از خوردن چندقرص چشمانم روی هم رفت. وقتی چشم باز کردم کلأ خوابم بیست دقیقه نشده بود . از کنار گوشم چند قطره خون اومده بود.قبلأ دکتر بهم تذکر داده بود برای معالجه باید زودتر اقدام کنم ولی گوشم از این حرفها پر بود. سریع خودمو به دکتر رسوندم. روز بدی بود"دکتر بهم گفت بدون اینکه جایی بری سریع خودتو برسون بیمارستان منم همین الان میام و همین کار را هم کردم. بدون فوت وقت بستری شدم من که از قبل وصیتنامه خودمو نوشته بودم اینبار میدونستم چه خبره! ساعت ١ شب بود هرچی پرستار و دکتر بود ریخته بود بالای سرم , ضربان قلبم ضعیف شده بود نبضم کند😭دلتنگ و بیقرار😭 همراهم کسی نبود صدای دکتر توی گوشم میپیچید مریض داره از دست میره سریع اتاق عمل😭😭😭کاش میشد یکبار دیگر چهره خندان پدر و آغوش مادر را تجربه میکردم😭 خودمو آماده کردم برای لحظه مرگ 😔 دکتر بیهوشی بالای سرم همش داشت میپرسید موهاتون چقدر بلنده خانم رنگش از خودشه? گفتم نه دادم نقاش ساختمان یه رنگی روش بپاشه خوشگل بشن😔من که میدونستم قراره چی بشه چادر مشکیمو با پوشیمو با یه نامه که همش حرفهای آخرمو توش نوشته بودم دادم دستش .گفتم :خواهش میکنم اگه کسی اومد منو تحویل بگیره حتمأ بهش بگید: چادرمو با پوشیم بندازن رو تابوتم, بعدشم رو قبرم, نکنه از من دور بمونه😭 یک لحظه خنده و گریم باهم یکی شد زیر لب صدا زدم یازهرا😭😭 خانم جان بیا که من امشبو تنهام کسی را ندارم😭 یا امام حسین به فریادم برس آقا غریبم😭 یا امام حسن 😭 یا امام رضاااااااا😭😭😭😭آقاااااااااا 😭 همین که داشتم اشهدمو میخوندم چشمانم رفت. چه راحت شبی بود شبی با زهرا(س)😭 بعد از ١٢ ساعت به هوش اومدم. همه دکترا بالای سرم بودن یکیشون گفت دیشب لبخند رو لباش بود همشو میخندید الان هم داره میخنده ! به یکیشون گفتم زنده موندم یکیشون برگشت گفت :نه مردی ما هم فرشته عذابتیم😩 دکترم اومد بالای سرم گفت خانم صدامو میشنوی دیشب حال شما خیلی بد بود امیدی بهتون نداشتیم 😭 افت فشارخون.ضربان قلب نامنظم.لخته شدن خون تو پاهاتون ..... امان از ایست قلبتون😭😭وقتی که قلبتون وایساد گفتیم دیگه فاید نداره این مریض رفتنیه موندنی نیست 😭 با یه یا زهرا و یه یا امام رضا😭😭😭 الان شما اینجایید 😭😭یا امام رضا🤲🤲🤲 تو را جان مادرتون زهرا همه مریضا را شفا بدید🤲 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💠 آثار عجیب زیارت امام رضا (ع) در قیامت ✍ حضرت آیت الله شیخ مرتضای حائری یزدی که عاشق امام رضا (ع) بود می فرمود: ما چهارده معصوم را در امام رضا خلاصه کرده ایم. ایشان زیاد به زیارت می رفت و باز می فرمود: هر کس در قیامت ذخیره ای دارد و ذخيره من زیارت هم امام رضا (ع) است. حدود هفتاد بار به زیارت حضرت رفته بود. با مرحوم آیت الله مرعشی نجفی قراری گذاشته بودند که هر که از دنیا رفت، دیگری را از احوال آن طرف باخبر کند. آقای حائری زودتر مرحوم می شود. آیت الله مرعشی او را در خواب می بیند و می پرسد: چه خبر؟ آقای حائری می گوید: وقتی مُردم، دو ملک برای سؤال آمدند. ناگهان از پشت سر صدایی شنیدم که می گفت: نترس نترس. با این صدا خوف من كم شد. با نزدیک شدن صاحب صدا، آن دو ملک رفتند و ترس من هم به کلی زائل شد. صاحب صدا که بسیار زیبا و نورانی بود، نزدیک آمد و فرمود: ترسیدی؟ گفتم: آقا تا به حال این قدر نترسیده بودم. فرمود: دیگر با تو کاری ندارند. پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: این یک بار بازدید زیارت من بود، شصت و نه بار دیگر هم می آیم. فهمیدم امام رضا (ع) بودند که محبت شان از همین هنگام ورود به عالم برزخ شامل حالم شد. 📚 از احتضار تا عالم قبر 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ‌‌ 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
30.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم سلیمانی و حرم امام رضا علیه السلام 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
دوستان عزیزم عذرخواهی میکنم اگر پیامهای ارسالی تون دیر تو کانال گذاشته می‌شه حجم پیامهای ارسالیتو خیلی زیاده ماشالله 🌹🌹😊
 🌴 🍀 🌿﷽🌿 اى آقاى من دست از شما بر نمى دارم تا به مطلب برسم و به همين حال گريه و زارى بودم تا وقت خلوت كردن حرم رسيد و صداى جار بلند شد كه ايّهاالمؤمنون (فى امان اللّه) من هم چون ديدم حرم شريف خلوت شده و مردم رفته اند ناچار بيرون آمدم . چون به كفشدارى رسيدم كه كفش خود را بگيرم ديدم يك نفر در آنجا نشسته است و به غير از كفش من كفش ديگرى هم نيست . آن نفر مرا كه ديد گفت نصرالله كاشمرى توئى ؟ گفتم بلى !! گفت بيا برويم كه تو را خواسته اند. من با او روانه شدم ولى خيال كردم كه چون من از كاشمر بدون اذن پدر خود آمده ام شايد پدرم به يك نفر از دوستان خود نوشته است كه مرا پيدا كند و به كاشمر برگرداند. بالجمله مرا به يك خانه بسيار خوبى برد. پس از ورود مرا دلالت به حجره اى كرد. وقتى كه وارد حجره شدم . شخص محترمى را در آنجا ديدم نشسته است . مرا كه ديد احترام كرد و من نشستم آنگاه به من گفت ميرزا نصرالله كاشمرى توئى ؟ گفتم بلى . گفت : بسيار خوب ، آنگاه به نوكر گفت: برو برادرزن مرا بگو بيايد كه با او كارى دارم؛ چون او رفت و قدرى گذشت برادرزنش آمد و نشست . سپس آن مرد به برادرزن خود گفت حقيقت مطلب اين است كه من امروز بعدازظهر خوابيده بودم و همشيره تو با دخترش به حرم براى زيارت رفته بودند، ناگاه در عالم خواب ديدم يك نفرى درب منزل آمد و فرمود حضرت رضا (ع) تو را مى خواهد. من فورا برخواسته و رفتم و تا ميان ايوان طلا رسيدم ، ديدم آن بزرگوار در ايوان روى يك قاليچه اى نشسته چون مرا ديد صورت مبارك خود را به طرف من نمود و فرمود: اين ميرزا نصرالله دختر تو را ديده و او را از من مى خواهد. حال تو دخترت را به او ترويج كن (و كسى را روانه كن كه در فلان وقت شب در فلان كفشدارى او بياورد) از خواب بيدار شدم و آدم خود را فرستادم درب كفشدارى تا او را پيدا كند و بياورد و حال او را پيدا كرده و آورده اينك اينجا نشسته و اكنون تو را طلبيدم كه در اين باب چه رأیی دارى ؟ گفت جائى كه امام فرموده است من چه بگويم . آن جوان گفت من چون اين سخنان را شنيدم شروع به گريه كردم. الحاصل دختر را به من تزويج كردند و من به مرحمت حضرت رضا(ع) به حاجت خود كه وصل آن دختر بود رسيدم و خيالم راحت شد. اين است كه مى گويم هرچه مى خواهى از اين بزرگوار بخواه كه حاجات از در خانه او برآورده مى شود.    🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪴 🪴 🪴 🪴 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
┄┅─✵💝✵─┅┄ خرد هرکجا گنجی آرد پدید ز نام خدا سازد آن را کلید به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست نخستین سرآغاز آغازهاست الهی به امید تو💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
🌹🦋 ﷽ اول صبح توسل به امام رضا عليه السّلام يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ؛ 🍃التماس دعا 🍃 🇮🇷 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲🏻 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
🪴 🍀 🌿﷽🌿 من هم خیلی خسته‌اش نکردم و گذاشتم در حال خودش باشد. آن شب را آرام گرفتیم و استراحت کردیم، وقتی من طبق عادت، پیش از اذان صبح از خواب بیدار شدم تا به حرم امام رضا (عليه السلام) مشرف شوم، او هم بیدار شد و پرسید: - کجا می‌روی؟ - می‌روم به دیدار علی بن موسی الرضا(عليه السلام)‌ - صبر کن! من هم با تو می‌آیم. - تو که همین چند ساعت قبل با او صحبت کردی آن هم به مدت یک ساعت و نیم... - ولی من خیلی حرف‌های دیگر هم دارم که باید با او بزنم. حرف‌های من به این زودی‌ها تمام نمی‌شود. وقتی دوباره در قسمت بالا سر حضرت(عليه السلام) ایستاد و به ضریح زل زد، دوباره ارتباطش با امام رضا (عليه السلام) برقرار شد و شروع کرد به صحبت کردن. حرف‌هایش که تمام شد، وضو گرفت و به نماز ایستاد و بی‌ آنکه کسی قبلاً به او حمد و سوره و سایر کلمات عربی نماز را یاد داده باشد، با زبان عربی لهجه‌‌دار و شکسته بسته نماز خواند! بعد هم گفت: در پایان دیدارم با آقای علی بن موسی الرضا، گفتم: - دلم می‌‌خواهد باز هم به دیدار شما بیایم. پایان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪴 🪴 🪴 🪴 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊