فضائل امام علی علیه السلام قابلشمارش نیستند و برپایه روایتی دیگر از پیامبر صلی علی الله علیه وآله بازگوکردن، نوشتن، نگاهکردن و گوشدادن به فضائل حضرت علی علیه السلام نوعی عبادت و باعث آمرزش گناهان میشود و درواقع دستور است و بیانگر تضمینی برای همگان.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
آگاه باشید که هرکس علی را دوست داشته باشد، فرشتگان برای او استغفار می کنند و درهای بهشت برای او گشوده می شود و از هر دری که بخواهد بدون حساب وارد بهشت می شود.
ابن عباس ميگويد:
نماز عصر را پشت سر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خوانديم، آنگاه پس از نماز روي پاي مبارك ايستادند و فرمودند: هر كس من و اهل بيت مرا دوست ميدارد، با من بيايد
ما همگي پشت سر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به راه افتاديم تا به منزل فاطمه سلام الله عليها رسيديم آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آهسته در زدند، پس علي بن ابيطالب عليه السلام آمدند در حالي كه عبا به دور خود پيچيده و دست ايشان گل آلود بود
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : اي اباالحسن! آنچه را روز گذشته ديدهاي براي مردم تعريف كن
علي عليه السلام عرض كرد: آري، پدر و مادرم فداي شما باد اي رسول خدا!
ديروز هنگام نماز ظهر، خواستم وضو بگيريم، اما آب در خانه نبود پس فرزندانم حسن و حسين عليهما السلام را به دنبال آب فرستادم، اما آنها دست خالي بازگشتند. ناگهان هاتفي ندا داد : اي اباالحسن! به طرف راست برو ! پس به سمت راست نگاه كردم، سطل آبي ميان زمين و آسمان معلق بود، در آن آبي از برف سفيدتر و از عسل شيرينتر بود كه بويي همچون عطر گل داشت با آن آب وضو ساختم و چند جرعه نيز از آن آب آشاميدم، پس قطره آبي هم بر سرم ريختم، كه خنكي آن در قلبم احساس نمودم
پس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: آيا ميداني اين سطل آب از كجا آمده بود؟
علي عليه السلام عرض كرد: خدا و رسولش داناتر است
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
اين سطل از سطلهاي بهشت و آب داخل آن از زير درخت طوبي بود و اما آن قطره كه (خنكي آن را در قلبت احساس نمودي) از زير عرش الهي بود
پس رسول خدا او را در آغوش گرفتند و سينهي خود را به سينهي او چسبانيدند و بين دو چشم او را بوسيدند و فرمودند:
حبيب من كسي است كه جبرئيل عليه السلام ديروز خادمش بوده پس قدر و منزلت او نزد خداوند بسيار عظيم است.
 مدينه المعاجز، ۹۶ ح ۲۴۵
مناقب علي بن ابيطالب، ابن مغازلي ص ۹۴ و