علامه طباطبایی:«حقیقت ایمان به خدا عبارت از تعلق و وابستگی قلب به خضوع در برابر خداوند میباشد.»در واقع ایمان همان تسلیم شدن به خداست.»
ایمان در دو معنا مورد توجه واقع میشود.مقصود از ایمان میتواند به معنای حقیقت ایمان قلبی باشد که در مقابل نفاق قرار میگیرد و نیز مقصورد از ایمان آن چیزی باشد که به عنوان صورت ایمان مطرح میشود که به آن نام اسلام اطلاق میشود و بدون شک ایمان به هر دو معنا در اسلام معتبر و مورد توجه است.
مراتب ایمان را میتوان به اجمال چنین تصویر نمود:
1-اولین مرتبه ایمان عبارت است از اعتقاد قلبی به مضمون شهادتین اجمالا و از لوازم آن عمل به غالب احکام فرعی اسلام است.
2-مرحله دوم ایمان عبارت از اعتقاد تفصیلی به تمام حقایق دینی و خلوص عمل و استقرار و صف عبودیت در اعمال و افعال میباشد.
3-در مرحله سوم ایمان فرد دارای ویژگیهای خاصی میشود، برای مثال از لغو دوری میگزیند و تسلیم پروردگار متعال میگردد و به نوعی خلوص عملی میرسد.
4-مرحله چهارم ایمان:شیوع پیدا نمودن تسلیمعبودی به کلی اعمال و افعال انسان است.یا تعمیم حالت تسلیم به تمام احوال و افعال بنده و نفوذ آن در جمیع شئون میباشد.
🔰شرح دعاے روز هشتم
آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
⬅️ «اَللّهُمَّ ارْزُقْنے فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ»
خدایا در ماہ رمضان مهرورزے نسبت بہ یتیمان را روزیام گردان.
❤️ اگر قلب ما زنگ بزند، از چہ دوایے میتوان براے رفع آن استفادہ كرد. براے اینكار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا میدهد و میتوان با یتیمنوازے قلب را جلا داد.
⬅️ «وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ»
خدایا روزے كن كہ من اطعام طعام كنم و افطارے دهم.
🍲 اطعام طعام مخصوصاً بہ فقرا و مستحقان از كارهاے بسیار نیكو است.
⬅️ «وَاِفْشآءَ السَّلامِ»
خدایا روزے كن با صداے بلند سلام كنم.
🌸 برخے عارشان میشود كہ اول سلام كنند؛ اما هستند برخے كہ در سلام كردن با صداے بلند پیشدستے میكند. همچنین باید سلام را بہ درستے یعنے «سلامٌ علیكم» جواب داد و از بیان عبارتهاے دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیرے كنیم. همچنین سلام كردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.
⬅️ «وَصُحْبَةَ الْكِرامِ»
خدایا توفیق بدہ در ماہ رمضان با افراد كریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بدہ كہ با نیكان رفیق شوم.
☘ كارے كنید كہ رفیقتان یك درجہ از شما جلوتر باشد. یكے از رموز موفقیت من در زندگے اختیار كردن رفیق خوب بودہ است.
⬅️ «بِطَوْلِكَ» یعنے بہ حق انعامت.
🌿 چقدر تو بہ ما نعمت دادے. بہ حق نعمتهایے كہ بہ ما دادے این دعاها را دربارہ ما مستجاب كن،
⬅️ «یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ»
اے كسے كہ پناہ آرزومندانے.
🔴 شمر ناگهان شمر نشد
✍خیانت، یک مسئلهی تدریجی است. #شمر هم ناگهان شمر نشد. شمر از خط مقدم جبههی #علیبنابیطالب علیه السلام به خط مقدم جبههی #یزید آمد. همه به تدریج شمر میشوند. همهی ما اینچنین هستیم و کمکم شمر میشویم؛ بهطوری که اگر از ابتدا به خود ما بگویند که شما بیست سال دیگر چنین آدمی خواهی بود، خودمان هم باور نمیکنیم. برخی از جلادهای #کربلا قبلا سوابق خوبی در اسلام و حتی در جهاد داشتند و برخی اصلا رزمندهی اسلام بودند، جبهه رفته بودند و در رکاب علیبنابیطالب جنگیده بودند؛ چنانکه اگر تیر مثلا بهجای بازو به گلویش خورده بود، اکنون جزو شهدای اسلام بود اما اینک به کربلا آمده تا سر #امام_حسین علیه السلام را از تن جدا کند.
👌نکته پایانی اینکه هرچی داری از ایمان گرفته تا مال و ثروت و مقام و....نکنه تو را مغرور و از راه مستقیم منحرف کنه،باید با دعا و تقوی و پرهیزگاری از خدا عاقبت بخیری بخواهیم.
(والعاقبه للمتقین)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•.
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼
#داستان_آموزنده
🔆ظهور بى دينى 69 نفر با دو كرامت
حضرت ابو جعفر امام محمّد، باقرالعلوم صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد:
روزى امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام در بين جمعى از اصحاب حضور داشت ، يكى از افراد اظهار نمود : يا اميرالمؤ منين ! اگر ممكن باشد كرامتى براى ما ظاهر گردان تا بيشتر نسبت به تو ايمان پيداكنيم ؟
امام علىّ عليه السلام فرمود: چنانچه جريانى عجيب را ظاهر نمايم و شما شاهد آن باشيد كافر خواهيد شد؛ و از ايمان خود برمى گرديد و مرا متّهم به سحر و جادو مى كنيد.
گفتند: ما عقيده وايمان راسخ داريم كه همه چيز، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ارث برده اى و هر كارى را كه بخواهى ، مى توانى انجام دهى .
حضرت فرمود: احاديث و علوم سنگين و مشكلِ ما اهل بيت ولايت را، هر فردى نمى تواند تحمّل كند بلكه افرادى باور مى كنند كه از هر جهت روح ايمان آن ها قوى و مستحكم باشد.
سپس اظهار نمود: چنانچه مايل باشيد كه كرامتى را مشاهده كنيد، هر وقت نماز عشاء را خوانديم همراه من حركت نمائيد.
چون نماز عشاء را خواندند، حضرت امير عليه السلام به همراه هفتاد نفر كه هر يك فكر مى كرد نسبت به ديگرى بهتر و برتر هست حركت نمود تا به بيابان كوفه رسيدند.
در اين لحظه امام علىّ عليه السلام به آن ها فرمود: به آنچه مى خواهيد نمى رسيد مگر آن كه از شما عهد و ميثاق بگيرم كه هر آنچه مشاهده كنيد، شكّ و ترديدى در خود راه ندهيد و ايمانتان را از دست ندهيد و مرا متّهم به امور ناشايسته نگردانيد.
ضمنا، آنچه من انجام مى دهم و به شما ارائه مى نمايم ، همه علوم غيبى است كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ارث گرفته ام و آن حضرت مرا تعليم فرموده است .
پس از آن كه حضرت از يكايك آن ها عهد و ميثاق گرفت ، دستور داد تا روى خود را بر گردانند؛ و چون پشت خود را به حضرت كردند، حضرت دعائى را خواند.
هنگامى كه دعايش پايان يافت ، فرمود: اكنون روى خود را برگردانيد و نگاه كنيد.
همين كه چرخيدند و روى خود را به حضرت علىّ عليه السلام برگردانيدند، چشمشان افتاد به باغ هاى سبز و خرّمى كه نهرهاى آب در آن ها جارى بود؛ و ساختمان هاى با شكوهى در درون آن ها جلب توجّهشان كرد.
پس چون به سمتى ديگر نگاه كردند، شعله هاى وحشتناك آتش را ديدند، با ديدن چنين صحنه اى كه بهشت و جهنّم در اءذهان و اءفكارشان ياد آور شد، همگى يك صدا گفتند: اين سحر و جادوى عظيمى است ؛ و ايمان خود را از دست دادند و كافر شدند، مگر دو نفر كه همراه حضرت باقى ماندند و با يكديگر به شهر كوفه مراجعت نمودند.
در بين راه ، حضرت به آن دو نفر فرمود: حجّت بر آن گروه به اتمام رسيد و فرداى قيامت ، آنان مؤ اخذه و عقاب خواهند شد.
سپس در ادامه فرمايشاتش افزود: قسم به خداى سبحان !كه من ساحر نيستم ، اين ها علوم الهى است كه از رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله آموخته ام .
و چون خواستند وارد مسجد كوفه شوند، حضرت دعائى را تلاوت نمود، وقتى داخل شدند، ديدند ريگ هاى حيات مسجد دُرّ و ياقوت گشته است .
آن گاه حضرت به آن ها فرمود: چه مى بينيد؟
گفتند: دُرّ و ياقوت !
فرمود: راست گفتيد، در همين لحظه يكى ديگر از آن دو نفر از ايمان خود دست برداشت و كافر شد و نفر آخر ثابت و استوار ماند.
امام علىّ عليه السلام به او فرمود: مواظب باش كه اگر چيزى از آن ها را بردارى پشيمان مى گردى ؛ و اگر هم بر ندارى باز پشيمان مى شوى .
به هر حال او يكى از آن جواهرات را، به از چشم حضرت برداشت و در جيب خود نهاد، فرداى آن روز، نگاهى به آن كرد، ديد دُرّى گرانبها و ناياب است .
هنگامى كه خدمت امام علىّ عليه السلام آمد اظهار داشت : من يكى از آن درّها را برداشته ام ، حضرت فرمود: چرا چنين كردى ؟
گفت : خواستم بدانم كه آيا واقعا اين جواهرات حقيقت دارد يا باطل و واهى است .
حضرت فرمود: اگر آن را بر گردانى و سر جايش بگذارى خداوند رحمان عوض آن را در بهشت به تو عطا مى كند؛ و گرنه وارد آتش جهنّم خواهى شد.
امام باقر عليه السلام در ادامه فرمود: چون آن شخص ، دُرّ را سر جايش نهاد؛ تبديل به ريگ شد.
و بعضى گفته اند: كه آن شخص ميثم تمّار بود؛ و برخى ديگر او را عَمرو بن حمق خزاعى گفته اند.
📚مختصر بصائر الدرجات : ص 118 119، هداية الكبرى : ص 129، س 3