فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا از این زاویه به مذهبی بودنتون نگاه کرده بودین؟ 🙂
واسهی حالِ خییییییییییلی خوب
باید همتِ خیلی بالاااا هم داشت
و نباید به حال خـوبِ کم قانع بود
اما اکثر آدمـا نـهایتا به حـال خـوبِ کم
قانع و راضی میشن و این خوب نیس
ما باید به بهترین حال برسیم☺️✌️
و همه با دیدن ما و زندگیمون
عاشقِ حال و اخلاق و دینِ ما بشن❤️
بوی ظهور عجیب پیچیده
یارگیری آقا خیلی وقته شروع شده جا نمونیم...
بی هوا میخرن هاا
یه وقت حسرت به دل نَمیریم!
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کار برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، غافل نشویم
یک درهم که برای تثبیت ولایت امام خرج شود، بهتر از دوهزار درهم است که در راههای دیگر خرج شود.
همه ی امور باید به امام ختم شود وگرنه...
گروه «1% طلایی » را برای انجام امور مهدوی، یاری بفرمایید
1_14383876247.mp3
895.1K
🔒 آیا در پاسخ به توهین ، می توان توهین کرد ؟
🔓 پاسخ توسط استاد : عابدی
#احکام فقهی
علی فروشی نکنیم!!
روزی حضـرت "علی"(ع) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی به حال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه(ابوبکر)، مأموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مأمورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید؛
اول آنکه: فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم: بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم، آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند!!
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ اعتقادات خود را از دست ندهیم...!!!
🔴 اثر اهانت به مرجع تقلید
🔹 آیت الله العظمی محمد علی گرامی:
🔵 مرحوم [آیت الله] آقای داماد برایم نقل کردند: در یک روز برفی، که مرحوم حاج شیخ [عبدالکریم حائری یزدی] برای درس میآمدند، یکی از اعضای آستانه حضرت معصومه سلام الله علیها که در یکی از مقبرهها با دوستان خود نشسته بود، بلند میگوید: این شیخ را ببین که در این روز برفی هم دست از دکانداری خود برنمیدارد!
🔺 از قضا همان روز مبتلا به دل درد میشود و بالاخره، به حاج شیخ متوسل میشوند، ایشان میفرمایند: من از حق شخصی خودم گذشتم، ولی حساب مرجعیت فقط به من مربوط نمیشود!
بالاخره، آن شخص همان شب مُرد!
🔹 در عمر خودم کسانی را دیدهام که به برخی مراجع بسیار توهین کردند و جوانمرگ شدند!
📚 خاطرات آیتالله گرامی، صفحه ۹۹
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈