eitaa logo
دوستان امام زمان(عج) (هر ماه مسابقه)
516 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
45 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 ✍پزشکی و جراح مشهور روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت . 🔸بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . 🔹دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ 🔸یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است ، دکتر با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود . 🔹ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد . 🔸کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است … دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . 🔹 خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری . 🔸دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود . که ناگهان متوجه شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد . 🔹پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. 🔸پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا گفت : ؟ 🔹پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند . به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم . 🔸میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از خدا خواسته ام که کارم را آسان کند . دکتر در حالی که میکرد گفت : به والله که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت. تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که خدای عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند. و بسوی آنها روانه میکند. 🔹وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند .
عبرت نامه: ‌ 😔 .... . ✍🏼من دختری هفده ساله هستم، خانوادم و خودمم ام.... میخوام، خودم رو تعریف کنم و خواهرانم رو نصیحت کنم تا مثل من به سرشون نیاد.... 😔نمیدونم وقتی میگن با نامحرم حرامه چرا خودمون روتوجیه میکنیم..!؟! ☝️🏼الله متعال هیچ چیزی را حرام نکرده ؛ من زندگی داشتم تا اینکه یه آقایی بسیار باادعا و مذهبی اومد پی ویم اول خیلی اهمیت نمیدادم.... 👺ولی... بیکار نمیشینه بهشون هیچ علاقه ای نداشتم و بعنوان هم حرف نمیزدیم خودمم کم نداشتم...به هر حال شاید کسی درکم نکنه اما کدام زد و و کردم عکسم رو براش فرستادم... 😓 خورد حذف کردم یک هفته نگذشت که فهمیدم تو حرفاشه❌ احساس کردم از نظر مشکل داره... خلاصه گفتم ارتباط ما بی فایده است و من به دلایلی نمی تونم باهات کنم وتموم میکنیم... 😭اول با اما بعد با میگفت باید بمونی... گفت عکست پیشمه واسم فرستاد تو اون لحظه از ته دل میکردم... اون شب تا صبح و می‌کردم ، میگفت با احساس یه مرد کردی باید تاوانش رو بدی ازت میگیرم... تازه فهمیدم چه بزرگی کردم امادیگه ... ☝️🏼پروردگارم شاهد بود که قصد دادنش و بازی دادنش را نداشتم..... 😔بیشتر از یک ماهه که زندگیم شده این موضوع رو به گفته بودم..... خیلی التماسش کردم اینقدر قسمش دادم که حذف کنه گفت باشه ولله حذف کردم دو هفته نگذشت دوباره اومد شروع کرد به تهدید و تصویرم رو فرستاد گفت هیچ وقت حذفش نمیکنم را می‌برم... 😔منم دختری تنها سلاحم است.... الان عکسم پیش کسی است که دنبال انتقامه و میدانم زود یا دیر کار خودش رو میکنه... 😔مگر متعال نخواد اینم میدونم پدرم بفهمه نمیزاره بمونم.... 📱تو هیچ وقت نباید به کسی ذره ای هم کرد تو اینجا همه خودشون رو نشون میدن.... خواهرم تروخدا بیشتر مردان و پسران باش... یادت باشه گاهی با یک اشتباه میشی... 😞یادت باشه ات برای بزرگ کردنت و شدنت چه زحمت هایی که نکشیدن... 👤بخاطر یک پسر کاری نکن که و رو از خودت برنجونی... از 👈🏼 👉🏼 جلوش رو بگیر.... 💔وقتی به اون آقا گفتم منم دارم دارم و دارم ،بهم کن میدونی چی جوابم داد....!؟! گفت پیش از اینکه این کار رو می‌کردی فکر میکردی چی داری و چی نداری... 👌🏼خواهرم... تو هم پیش از اینکه کاری کنی چشمات رو ببند کن ببین چی داری و قراره چه چیزایی رو از دست بدی... بیشتر وقتتون رو نمیگیرم فقط ازتون میکنم برام کنید... خواهشا تو این روزا دعا برای یادتون نره... 🌹امیدوارم حرفام ای بشه برای خواهران عزیزم که منو تکرار نکنند.. 🌸
عبرت نامه: ‌ 😔 .... . ✍🏼من دختری هفده ساله هستم، خانوادم و خودمم ام.... میخوام، خودم رو تعریف کنم و خواهرانم رو نصیحت کنم تا مثل من به سرشون نیاد.... 😔نمیدونم وقتی میگن با نامحرم حرامه چرا خودمون روتوجیه میکنیم..!؟! ☝️🏼الله متعال هیچ چیزی را حرام نکرده ؛ من زندگی داشتم تا اینکه یه آقایی بسیار باادعا و مذهبی اومد پی ویم اول خیلی اهمیت نمیدادم.... 👺ولی... بیکار نمیشینه بهشون هیچ علاقه ای نداشتم و بعنوان هم حرف نمیزدیم خودمم کم نداشتم...به هر حال شاید کسی درکم نکنه اما کدام زد و و کردم عکسم رو براش فرستادم... 😓 خورد حذف کردم یک هفته نگذشت که فهمیدم تو حرفاشه❌ احساس کردم از نظر مشکل داره... خلاصه گفتم ارتباط ما بی فایده است و من به دلایلی نمی تونم باهات کنم وتموم میکنیم... 😭اول با اما بعد با میگفت باید بمونی... گفت عکست پیشمه واسم فرستاد تو اون لحظه از ته دل میکردم... اون شب تا صبح و می‌کردم ، میگفت با احساس یه مرد کردی باید تاوانش رو بدی ازت میگیرم... تازه فهمیدم چه بزرگی کردم امادیگه ... ☝️🏼پروردگارم شاهد بود که قصد دادنش و بازی دادنش را نداشتم..... 😔بیشتر از یک ماهه که زندگیم شده این موضوع رو به گفته بودم..... خیلی التماسش کردم اینقدر قسمش دادم که حذف کنه گفت باشه ولله حذف کردم دو هفته نگذشت دوباره اومد شروع کرد به تهدید و تصویرم رو فرستاد گفت هیچ وقت حذفش نمیکنم را می‌برم... 😔منم دختری تنها سلاحم است.... الان عکسم پیش کسی است که دنبال انتقامه و میدانم زود یا دیر کار خودش رو میکنه... 😔مگر متعال نخواد اینم میدونم پدرم بفهمه نمیزاره بمونم.... 📱تو هیچ وقت نباید به کسی ذره ای هم کرد تو اینجا همه خودشون رو نشون میدن.... خواهرم تروخدا بیشتر مردان و پسران باش... یادت باشه گاهی با یک اشتباه میشی... 😞یادت باشه ات برای بزرگ کردنت و شدنت چه زحمت هایی که نکشیدن... 👤بخاطر یک پسر کاری نکن که و رو از خودت برنجونی... از 👈🏼 👉🏼 جلوش رو بگیر.... 💔وقتی به اون آقا گفتم منم دارم دارم و دارم ،بهم کن میدونی چی جوابم داد....!؟! گفت پیش از اینکه این کار رو می‌کردی فکر میکردی چی داری و چی نداری... 👌🏼خواهرم... تو هم پیش از اینکه کاری کنی چشمات رو ببند کن ببین چی داری و قراره چه چیزایی رو از دست بدی... بیشتر وقتتون رو نمیگیرم فقط ازتون میکنم برام کنید... خواهشا تو این روزا دعا برای یادتون نره... 🌹امیدوارم حرفام ای بشه برای خواهران عزیزم که منو تکرار نکنند.. 🌸