#تشرفات
🔹جناب آقای نعمتی نویسنده کتاب راهی بسوی نور می نویسند:
یکی از روحانیین شیفته و طلاب بافضیلت چند سال قبل در خواب دیده بود:
من و او در محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هستیم و مردم با آنکه آن حضرت را می بینند ولی به آن بزرگوار توجه نداشته و سرگرم کارهای خود هستند.
او می گفت:
سپس امام عصر رو به شما کرده و فرمودند:
👈"چرا به مردم نمی گویی من مظلوم هستم، مردم مرا فراموش کرده و از یاد برده اند، برو بگو امام زمانم مظلوم و غریب است."
🔹شبی که آن دوست عزیز خوابش را برایم گفت چنان غم و اندوه مرا فرا گرفت که نمی توانستم خود را کنترل کنم و مرتب گریه می کردم و با خود و امام زمانم می گفتم مگر من کوتاهی کرده ام؟
من که دائم از شما حرف می زنم. ولی همان شب محبوبم، امام زمانم، در خواب از من دلجویی فرموده و به من فهماندند که منظورمان این است که تبلیغات خود را درباره ما گسترش دهید.
از آن به بعد وظیفه خود دانستم که هرچه در توان دارم در این راستا بکار گرفته و مردم را متوجه غربت و تنهایی امام عصر کنم.
📚راهی بسوی نور ص۲۴ و در اوج تنهایی ص ۱۰۷
آیتاللهبهجت:
هرکدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم
و به فکر آن حضرت که نفعش به همه
برمیگردد و از اَهمِّ ضروریات است ،
نیستیم!
|درمحضربهجت،ج۲،ص۲۶|
#امام_زمان