eitaa logo
شمیم گلواژه های وحی
807 دنبال‌کننده
22هزار عکس
22.4هزار ویدیو
24 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
🌹❤ خیلی با بچه ها مهربان بودند امام خميني داشت كتاب مي خواند كه علي كوچولو به اتاقش آمد. امام كتابش را بست و با مهرباني علي كوچولو را در آغوش گرفت. علي روي زانوهاي پدربزرگش نشست. نگاهي به او كرد و پرسيد: «آقا جان! ساعتت را به من مي دهي؟» آقا جان پاسخ داد: «بابا جان! نمي شود، زنجيرش به چشمت مي خورد و چشمت اذيت مي شود، آخر چشم تو مثل گل ظريف است.» علي كوچولو فكري كرد و گفت: «پس عينك را به من بدهيد. » پدربزرگ خيلي جدي پاسخ داد: «نه! دسته اش را مي شكني و آن وقت ديگر من عينك ندارم. بچه كه نبايد به اين چيزها دست بزند.» علي از روي پاهاي امام پايين آمد و از اتاق بيرون رفت.  چند دقيقه بعد، علي كوچولو دوباره به اتاق پدربزرگ آمد و گفت: «آقا جان! بيا بازي كنيم. تو بشو بچه و من هم بشوم آقا جان!» امام قبول كرد. علي لبخندي زد و گفت: «پس از اين جا بلند شويد. بچه كه جاي آقا نمي نشيند.» امام با مهرباني بلند شد. علي كوچولو با شيطنت گفت: «عينك و ساعت را هم به من بدهيد، آخر بچه كه به اين چيزها دست نمي زند.»  پدربزرگ خنديد. دستي بر سر علي كوچولو كشيد، او را بوسيد و گفت: «بيا اين ها را بگير كه تو بردي.» علي كوچولو ساعت و عينك را با شادماني گرفت. 💠منبع:پرسمان کودک ┏━━━🍃🍂━━━┓ 🆔 @razedaneh ┗━━━🍂🍃━━━┛
⭕️ این پسر را نگه دار! 🔹 چهار دختر و سه پسر داشتم... اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزند دیگر نداشتم. 🔹 دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم. همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است. در خانه را هم یکی می کوبید. 🔹 در را باز کردم، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. 🔹 نوزادی در آغوش داشت. رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه آقا من خودم فرزند زیاد دارم. ان آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین(ع) باشد؟! 🔹 بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت... گفتم: آقا شما کی هستید؟ گفت: علی بن الحسین امام سجاد(ع). 🔹هراسان از خواب پریدم. رفتم سراغ ظرف دارو، دیدم ظرف دارو خالی است! 🔹صبح رفتم خدمت شهید آیت الله و جریان خواب را گفتم. آقا پاسخ داد: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش، نشانه دارد. آن را نگه دار. 🔹 آخرین پسرم روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتیم. بین دو شانه اش جای یک دست بود... 🔹 علی اصغر، در عملیات در روز شهادت امام سجاد(ع) در تیپ امام سجاد(ع) شد... @mouood_org 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313or
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽داستان جالب و شنیدنی قاسم جگرکی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خیلی زیباست این متن ارزش هزار بار خواندن و منتشر کردن رو داره واقعا ...👌 زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.
❤️امر به معروف جالب رهبرمعظم انقلاب ♦️ خانم بی نظیر بوتو که خدمت رهبر انقلاب آمده بود، ما نسبت به ایشان ایراد گرفتیم و حتی چادری برایشان پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی. همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کرد و در حالی که گریه می‌کرد، می‌گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا کنید. آقا بلافاصله فرمودند: «شفاعت مخصوص محمد و آل محمد است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم‌السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید. 🌐 حجة‌الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت تهران