برای کشتن علی نیاز به شمشیر نبود ماجرای کوچه قبلا کار علی را تمام کرده بود... غم بی‌کس شدن رنج یتیمان به کنار چاه امشب ز غم دوری یارش چه کند..!🖤 گریه کن 🤍زهراست🤍 ماتنها سیاهی لشکریم... #بابای_یتیمان #اول_مظلوم #امام_حسینی_ام

راحـت بخـواب کـوفـه کـه از بیـن نخـل ها؛ دیـگر صـدای نالـه ی حیـدر نمی رسـد... و دنیا هیچ وقت نمی فهمد امشب چه کسی را از دست داده .. #بابا_حیدر #بابای_یتیمان #اول_مظلوم #امام_حسینی_ام

آیت اللّٰه آقامجتبی تهرانی(ره): یک وقت دیدند علی(؏) صورتش را کرد سمت حسین(؏) و گفت: در خصوص شما، ای حسین! فتنه ها از هر سو و از هر جانب به سمت تو می آید؛ بر شما باد به صبر! تا اینجا باز هم کلّی فرمود؛ امّا در روایت دارد حضرت دو مرتبه رویش را کرد به حسین(؏) و گفت: یا اباعبداللّٰه! این امّت تو را شهید می کنند بر شما باد به تقوا و صبر! در اینجا می نویسند وقتی علی(؏) این جمله را گفت بی هوش شد؛ چه شد که علی(؏) بی هوش شد؟ من می گویم صحنه روز عاشورا نزد علی(؏) تمثّل پیدا کرده بود؛ امّا کدام صحنه از عاشورا؟ صحنه شهادت حسین(؏)؛ آن صحنه چه موقعی بود؟ «و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه» آن موقعی که شمر روی سینه حسین(؏) نشسته بود ولی آن موقع شهادت حاصل نشد می دانید شهادت در چه موقعی حاصل شد؟ می نویسند آن خبیث یک جسارتی کرد حسین(؏) را برگرداند صورت حسین(؏) به زمین آمد در روایت دارد علی(؏) به هوش آمد؛ نگاهی به فرزندانش کرد و شروع کرد این جملات را گفتن: «اینک رسول خدا آمده است عمویم حمزه آمده است برادرم جعفر آمده است به من می گویند علی بشتاب! ما منتظر تو هستیم» علی(؏) چهره اش را برگرداند به طرف تمام فرزندانش و گفت: شما را به خدا می سپارم «السَّلَامُ عَلَیْکُم یَا مَلَائِکَۀَ اللّٰهِ لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُون» در روایت دارد عرق به چهره علی(؏) نشست دیدگانش را روی هم گذاشت پاها را به سوی قبله کشید و این جملات را می گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَحْدَهُ» #اول_مظلوم #بابای_یتیمان #امام_حسینی_ام