eitaa logo
سخنرانیهای سال99و 1400 و 1401
186 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
ان شا الله تصمیم دارم سخنان رهبر عزیزمان یعنی نایب امام زمان (عج) را با دقت بیشتری گوش دهم. جهت دسترسی ساده تر و استفاده ی دیگران سخنرانی ها را از سایت رهبری دانلود کرده و در این کانال قرار میدهم. این کانال شامل سخنرانی های سال 99 است. @khadematozahra86
مشاهده در ایتا
دانلود
در ۸ / بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین. از گزارش جناب آقای رئیسی ــ رئیس‌جمهور محترم ــ و بقیّه‌ی آقایان که استماع کردیم، بهره بردیم. یاد این دو شهید عزیز را، شهید رجائی و شهید باهنر را گرامی میداریم. حقّاً و انصافاً این دو نفر، دو مدیر تراز انقلاب اسلامی بودند ــ هر دویشان ــ که خب، ما سالها با هر دوی اینها ــ بخصوص با آقای باهنر ــ کار کرده بودیم؛ اینها را کاملاً از نزدیک می‌شناختیم و میدیدیم. و خدای متعال هم پاداششان را با شهادت داد؛ یعنی واقعاً حیف بود این دو نفر با مرگی غیر از شهادت از دنیا بروند. یاد اینها را گرامی میداریم. هفته‌ی دولت دو کارکرد دارد که یکی از این دو کارکرد غالباً مورد غفلت است؛ من هر دو را عرض میکنم. کارکرد اوّل هفته‌ی دولت، مسئله‌ی «یاد» است؛ همین یاد شهید رجائی، یاد شهید باهنر، یاد حوادث انقلاب. یاد، در مقابل غفلت است؛ در مقابل فراموشی است که آفت بزرگی است؛ غفلت و فراموشی، آفت بزرگی است. اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر؛(۲) «ذکر» یعنی یاد؛ یا [در آیه‌ی دیگر]: اَنزَلنا اِلَیکُم کِتابًا فِیهِ ذِکرُکُم؛(۳) یاد. یکی از مهم‌ترین مسائلی که ادیان دنبالش هستند، این است که مردم را متوجّه کنند؛ از غفلت خارج کنند، فراموشی را، فراموشی فطرت را از اینها بگیرند. ما در پیش چشم خودمان حوادثی اتّفاق افتاده؛ حالا ممکن است بعضی از شما جوانها این حوادث را یا ندیده باشید یا درست به یاد نیاورید. آن حوادث مهم و تاریخ‌ساز، آن برانگیختگیِ عمومی در اوّل انقلاب، آن گیج شدن و حیرت‌زده شدن استکبار در مقابل این حرکت عظیم غیر منتظره برای آنها، بعد شروع دشمنی‌ها، و حوادث گوناگونی که برای ملّت پی‌درپی پیش آمد، اینها را باید به یاد نگه داشت. [باید] بدانیم در چه وضعی هستیم. آسمان همین شهر تهران در تصرّف هواپیماهای صدّام بود؛ هیچ وسیله‌ای هم در مقابلش نداشتیم. خلبان می‌نشست داخل جنگنده، می‌آمد بدون هیچ دغدغه‌ای از روی تهران عبور میکرد، ما هم کاری نمیتوانستیم بکنیم؛ یا بمب بیندازد یا دیوار صوتی را بشکند و تحقیر کند ملّت ایران را؛ این آسمانمان بود؛ زمینمان، در کوچه‌هایمان، در خیابانهایمان تروریسم‌ [بود]. بیایند در خانه‌ها وارد بشوند، ترور کنند؛ پاسدار را ترور کنند، کاسب را ترور کنند، بقّال را ترور کنند؛ ناامنی گسترده‌ در سراسر کشور [وجود داشت]. ما اینها را فراموش نکنیم؛ اینها گذشت؛ ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی قدرتمندانه و عزّتمندانه بر اینها غلبه پیدا کرد. فراز و نشیب‌ها یادمان نرود، زیبایی‌ها، زشتی‌ها، فراز و فرودها یادمان نرود؛ عملکرد دولتها از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، انواع مختلف عملکردها در دولتها، در مجالس شورا و امثال اینها. بعد، حضور مردم؛ مردم در همه‌ی این دورانها قهرمان اصلی ماجرا و سرگذشت انقلاب بوده‌اند. این راه‌پیمایی‌های عظیم، این حضور مردمی عظیم، این حضور در جبهه‌های دفاع مقدّس در طول هشت سال و در بقیّه‌ی جبهه‌ها، این راه‌پیمایی‌ها و تظاهرات انقلابی، بیست‌ودوّم بهمن، روز قدس، حوادثی مثل بیست‌وسوّم تیر،(۴) مثل نهم دی؛(۵) اینها چیزهای عجیبی است؛‌ در همه‌ی اینها این ملّت است که توانسته [شگفتی بیافریند]؛ یادمان باشد اینها را؛ و امروز روی این حساب کنیم، عبرت بگیریم، درس بگیریم که با این ملّت چگونه میشود رفتار کرد، چگونه باید رفتار کرد. هر وقتی که نظام احتیاج به حضور مردم داشت، بدون اینکه کسی به آنها بگوید، خودشان حضور پیدا کردند. تشییع جنازه‌ی شهید سلیمانی یادتان هست، یا همین تشییع جنازه‌ی دو سه روز پیش در اصفهان؛(۶) اینها خیلی پُرمعنا است، اینها جهت‌گیری‌ها را نشان میدهد، راه را به ما نشان میدهد. این میهمانی غدیر در تهران(۷) حادثه‌ی عجیبی بود؛ و کارهایی از این قبیل که [مردم] همیشه بوده‌اند. اینها نباید از یاد برود. یاد شهید رجائی و شهید باهنر در هفته‌ی دولت یک نمونه است، یک علامت است برای اینکه ما «یاد» را باید گرامی بداریم؛ خود یاد را باید گرامی داشت؛ یاد چیز خیلی مهمّی است. این یک کارکرد است. یک کارکرد دیگرِ هفته‌ی دولت، فرصت پرداختن به دولتی است که بر سر کار است؛ یعنی بپردازیم به مسائل این دولت، درباره‌اش فکر کنیم، درباره‌اش حرف بزنیم، روی نقاط قوّت و نقاط ضعف فکر کنیم؛ آن کسانی که اهل فکرند فکر کنند و از آنها استفاده کنند. این عادت خیلی خوبی است که ما این هفته‌ی دولت را هر سال داریم و این فرصتی است برای اینکه بتوان درباره‌ی مسائل دولت فکر کرد، حرف زد، تصمیم‌گیری کرد. حالا در این موردِ کارکرد دوّم، بنده در دو بخش عرایضی دارم که سعی میکنم ان‌شاءالله کوتاه آنها را بگویم. 1
در دیدار شرکت‌کنندگان در (ع) 12 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین. خوشامد عرض میکنم به همه‌ی حضّار محترم و مهمانان عزیز. این جلسه حقّاً و انصافاً جلسه‌ی ممتاز و برجسته‌ای است. یک مظهری از هماهنگی و هم‌افزاییِ بین‌المللیِ جمعِ مشخّصی از مسلمین را انسان میتواند در این مجمع مشاهده کند. مجمع جهانی اهل‌بیت مرکز مهمّی است، مرکز باعظمتی است. این مرکز وابسته‌ی به اهل‌بیت (علیهم السّلام) است و اهل‌بیت در دنیای اسلام از یک عظمت و محبوبیّت بی‌نظیری برخوردارند؛ یعنی هیچ کس از شخصیّت‌های دنیای اسلام را نمیتوان پیدا کرد که مثل اهل‌بیت پیغمبر (علیهم الصّلاة و السّلام) در مجموعه‌ی دنیای اسلام به طور مشترک این همه محبوبیّت داشته باشند. این محبوبیّت، این عظمت، این جلال و شکوه معنوی طبعاً منتقل میشود به این مجموعه‌ی شما که به نام اهل‌بیت بزرگوار تشکیل شده. پس اینجا اهمّیّت پیدا میکند، عظمت پیدا میکند؛ از این عظمت باید استفاده کرد. عناوین و نامها وسیله هستند، سبب هستند، باید به نتیجه رسید؛ نتیجه چیست؟ نتیجه این است که این مرکز باید محلّ توجّه و الهام‌گیری از سوی همه‌ی مسلمین باشد. هنر شما این است که بتوانید این مرکز مهم را، یعنی مجمع جهانی اهل‌بیت را مرکزی قرار بدهید برای الهام‌بخشی به دنیای اسلام و به دلها و جانها و روحهای افراد طالب و مشتاق در سراسر دنیای اسلام. چند نکته را در همین مسیر من عرض بکنم. اوّلین نکته این است که اعضای این مجمع بار سنگینی بر دوش دارند. این جمله‌ی معروف از ائمّه (علیهم السّلام) که فرمودند «کونوا لَنا زَینا»(۲) که خطاب به همه‌ی ماها است، همه بایستی مراقب باشیم، این نسبت به شما اوکد(۳) است؛ اهمّیّت کار شما ایجاب میکند که این جمله‌ی «کونوا لَنا زَینا» در مورد این مجمع و مجموعه‌ی این افراد و اشخاص و افرادِ خودِ این مجمع بیشتر مورد ملاحظه قرار بگیرد. خب اگر بخواهیم این تحقّق پیدا کند، بایستی این مجمع را یک پایگاهی قرار بدهیم برای نشر معارف اهل‌‌‌بیت. معارف اهل‌بیت ــ مهم این نکته است ــ مخصوص به یک بخشی از مسائل زندگی نیست؛ هر کسی مراجعه کند به کلمات اهل‌بیت، این را تصدیق میکند که معارف اهل‌بیت یک مجموعه‌ِی عظیمی است از مسائل کلّی، معارف الهی، توحید، عرفان، معنویّت، اخلاق، وظایف شخصی و فردی، وظایف خانوادگی، وظایف اجتماعی تا وظایف اداره‌ی کشور و تمدّن‌سازی؛ یعنی مجموعه‌ی معارف اهل‌بیت شامل همه‌ی اینها است. امروز جوامع اسلامی محتاج به همه‌ی اینها هستند. شما هر کدام از کشورهای اسلامی را که ملاحظه کنید خواهید دید که هم به مسائل معرفتی احتیاج دارند، هم به مسائل عملی احتیاج دارند؛ چه در محیط شخصی و در محدوده‌ی شخصی، چه در محدوده‌ی اجتماعات کوچک، چه در مجموعه‌ی تمدّنی و سیاسی بزرگ، به این معارف احتیاج دارند. امروز دنیای اسلام احتیاج دارد، نیازمند این معارف است و این یک خلأیی است. شما میتوانید با برنامه‌ریزی دقیق و صحیح و با تلاش مجدّانه در سطح دنیای اسلام، با شیوه‌های معقول ــ امروز ابزارهای تأثیرگذاری هم زیاد است ــ معارف اهل‌بیت را منتقل کنید به جوامع مختلف؛ هم به نخبگان، هم به آحاد مردم. این یک نکته؛ این یک وظیفه‌ی سنگینی است که بنده تصوّر میکنم بر دوش این مجمع است. نکته‌ی بعدی این است که پیروان اهل‌بیت مفتخرند که مهم‌ترین حرکت در مقابله‌ی با نظام استکباری،‌ با نظام سلطه، از سوی اینها انجام گرفته. خیلی شعار داده میشود، [امّا] آنچه در عمل روی زمین اتّفاق افتاده یک چیز واضح و مشخّصی است و آن پرچم جمهوری اسلامی است. شیعه مفتخر است به اینکه در مقابل نظام سلطه ایستاد، سینه سپر کرد، این اژدهای هفت سری را که در همه‌ی شئون زندگی کشورها و دولتها و ملّتها به نحو ظالمانه و جبّارانه شرکت میکرد متوقّف کرد که امروز خود آنها اعتراف میکنند بسیاری از خواسته‌هایشان به وسیله‌ی جمهوری اسلامی متوقّف مانده و تخریب شده؛ این یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی است و این افتخار شیعه است. و این نیست مگر به خاطر الهام‌گیری از بیانات ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) و اهل‌بیت پیغمبر؛ آنها بودند که ما را به تدبّر در قرآن و الهام‌گیری از قرآن تشویق کردند، تحریص کردند؛ آنها بودند که معارف قرآنی را برای ما تبیین کردند؛ آنها بودند که با سیره‌ی عملیِ خودشان به ما فهماندند که چه ‌جوری باید عمل کرد؛ از خود امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) تا حضرت عسکری (علیه الصّلاة و السّلام). 1
در ۲۶ // بسم الله الرّحمن الرّحیم خیلی خرسندم، و خدای متعال را شاکرم که این جلسه‌ی نورانی و بابرکت را یک بار دیگر در این حسینیّه دیدیم و از آن فیض بردیم. دلهای پاک و صاف شما، دلهای روشن شما کیفیّت میدهد به دعا و به نصیحت و به موعظه و به مرثیه‌خوانی و همه چیز. اصل قضیّه دل است؛ دلِ روشن و پاک که بحمدالله منشأ و منبعش شماها هستید. این قاری محترم خوش‌سلیقگی به خرج دادند، این آیه را برایمان خواندند: اِنَّهُم فِتیَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدًی.(۱) ان‌شاءالله شماها مصداق این آیه‌ی شریفه باشید: جوانهایی که ایمان آوردند، ایمان در دل آنها راسخ شد و به همین جهت هم خدای متعال هدایتش را بر آنها افزایش داد. سعی کنیم این جوری باشیم. اربعین، پرچم سربلند حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) است. [مراسم] اربعین امسال از همه سال، از همه‌ِی سالها، از همه‌ی دوران تاریخ، باشکوه‌تر و معظّم‌تر انجام گرفت. حقّاً و انصافاً باید گفت حادثه‌ی اربعین، این پیاده‌روی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک پدیده‌ی معجزه‌گون و معجزه‌آسا است. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثه‌ای پیش بیاید؛ این فقط دست خدا است. خب، این مژده است. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیدا است که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیه‌ی اسلام‌خواهی و اسلام‌گرایی است و پرچم اسلامِ اهل‌بیت را روزبه‌روز خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانه‌ی آن است که راه پیش روی ما راه روشنی است، ان‌شاءالله راه پیمودنی است. من به شما جوانهای عزیز توصیه میکنم قدر هیئتهایتان را بدانید. من همیشه به جوانها میگویم قدر جوانی‌تان را بدانید؛ این امروز هم هست. قدر جوانی را بدانید، امّا قدر این هیئتها را بدانید. این هیئتها گنجینه است؛ حقیقتاً گنجینه‌ی معتبر و باارزشی است. هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. هم یاد است، هم تبیین است. یعنی هیئت باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد. این برای امروز ما لازم است. شما میدانید؛ رهزنانی هستند که نمی‌پسندند امثال حرکتِ شما جوانها را؛ رهزنانی هستند که نمی‌پسندند حادثه‌ای مثل حادثه‌ی اربعینِ بین نجف و کربلا را؛ نمی‌پسندند این حضور پُرشور و شورانگیز مردم را؛ [لذا] مشغول تلاشند، مشغول کارند. باید دلها آماده باشد و همه‌ی ما پای کار باشیم. هر کسی وظیفه‌ای دارد، من هم وظیفه‌ای دارم، شما هم وظیفه‌ای دارید، مسئولین محترم کشور هم وظایفی دارند؛ هر کس وظیفه‌ای دارد. سعی کنید جای خودتان را، وظیفه‌ی خودتان را مشخّص کنید برای خودتان؛ بدانید که چه کار باید بکنید. به نظر من، این دو جمله‌ی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن که «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»،(۲) برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود؛ تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بن‌بست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ بچّه‌های مؤمن، مسلمان، علاقه‌مند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط دانشگاه، در محیط‌های گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند ــ به راه خدا ــ منوّر کنند و ملوّن(۳) کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به حق تواصی کنید، هم به صبر. نگذارید محیط، محیط خسته‌ای بشود، محیط ازکارافتاده‌ای بشود. از خداوند متعال برای همه‌ی شما توفیق طلب میکنم. از برادران و خواهرانی که به خاطر وضعیّت بیماری و کرونا و امثال اینها و محدودیّتهایی که وجود دارد، نتوانستیم بیشتر از جمع حاضر در این حسینیّه اجتماع آماده کنیم معذرت میخواهم و به همه‌ی آنها سلام میرسانم و به همه‌ی کسانی که به من اظهار لطف کردند و از دور سلام رساندند، من هم به آنها سلام میکنم و توفیقاتشان را از خدا مسئلت میکنم. ان‌شاءالله روح مطهّر امام از من و شما راضی باشد؛ ارواح مطهّر شهدا از ما راضی باشند؛ روح مطهّر اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه و سلام الله علیه) از ما راضی باشد و قلب مقدّس امام زمانمان از ما راضی باشد. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته (۱ سوره‌ی کهف، ‌بخشی از آیه‌ی ۱۳ (۲ سوره‌ی عصر، بخشی از آیه‌ی ۳ (۳رنگ‌آمیزی منبع
در در آستانه ۳۰ / بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین. این جلسه یکی از بهترین، لازم‌ترین و ان‌شاءالله مفیدترین جلساتی است که در این حسینیّه‌ی منتسب به امام بزرگوار تشکیل میشود. تمجید از پیش‌کسوتان وظیفه‌ی همه است؛ پیش‌کسوتِ در هر رشته‌ای برای علاقه‌مندان آن رشته محترم و مکرّم است. دفاع مقدّس ــ آن دوران پُرهیجان، پُرحادثه، پُرمعنا و پُرفایده ــ از جمله‌ی حوادثی است که برای دیروز ما و امروز ما و فردای ما دارای اثر است؛ بنابراین پیش‌کسوتان در این حادثه، در این واقعه‌ی مهم، قطعاً مورد توجّه و اهتمام و احترام باید قرار بگیرند. بنده مراتب احترامات خودم و ارادت خودم را به شما پیش‌کسوتان عزیز در دفاع مقدّس ــ چه کسانی که در اینجا حضور دارید، چه کسانی که در شهرهای گوناگون عرایض ما را می‌شنوند و در جلسات حضور دارند و چه ده‌ها هزار نیروهای دیگری که در جلسات هم نیستند لکن جزو پیش‌کسوت‌ها هستند ــ عرض میکنم. در واقع پیش‌کسوتان، مصداق «اَلسّابِقونَ الاَوَّلون‌»(۲) هستند؛ مصداق «وَ السّابِقونَ السّابِقون»(۳) هستند؛ یعنی کسانی که زودتر از دیگران نیاز را شناختند و دانستند، برای برآوردن آن نیاز شتافتند؛ آن هم در میدان سختی مثل میدان جنگ، میدان جهاد، میدان فداکاری؛ [سابقون] اینها هستند؛ بنابراین تمجید از اینها و احترام به اینها وظیفه‌ی همه‌ی ما است. خب سی و چند سال از پایان دفاع مقدّس گذشته. در واقع جمع‌بندیِ حوادث را از راه دور میشود انجام داد؛ وقتی که در وسط حادثه هستیم، درست نمیشود ابعاد حادثه را دید؛ یعنی شما وقتی در بحبوحه‌ی دفاع مقدّس مشغول تلاش بودید، قطعاً نمیتوانستید مثل امروز ابعاد این حادثه را ببینید و خصوصیّاتش، عرض و طولش، عمقش، تأثیراتش را مشاهده کنید؛ امروز میشود. امروز میشود دفاع مقدّس را آن‌چنان که اتّفاق افتاده دید و من خیال میکنم هر چه بگذرد، اگر این کارهایی که آقای سردار باقری اینجا گفتند، خوب و کامل انجام بگیرد و توجّه به خروجی‌های آن هم باشد، باز این معرفت و آگاهی بیشتر خواهد شد و دفاع مقدّس بیشتر شناخته خواهد شد و طبعاً در تاریخِ ما این برهه‌ی از زمان به عنوان یک برهه‌ی درخشان و تأثیرگذار، درست شناخته خواهد شد، و این کار لازم است و بایستی انجام بگیرد. من در مورد کارهایی که در زمینه‌ی دفاع مقدّس باید انجام بگیرد ــ یعنی در مورد روایت این واقعه‌ی مهم ــ در گذشته عرایض مفصّلی را گفته‌ام، امروز هم دو سه کلمه در آخرِ صحبتم عرض خواهم کرد، ولی باید توجّه بشود که این مسئله یک مسئله‌ی اساسی است. شما خیلی از مسائل دفاع مقدّس را میدانید، نسل جدید نه؛ نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیداند. عرض من این است؛ من میگویم همان جوری که شما که خودتان در حادثه بودید قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم تا نسل امروز آن حادثه را همین جور بشناسد و ببیند و بداند؛ این، آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم. خب حالا من چند مورد حقایقی از دفاع مقدّس را عرض میکنم و هدفم هم این است که این حرفها به گوش جوانهای ما برسد، به گوش نوجوان‌های ما برسد. بنده با جوانها تا حدودی مرتبطم؛ گاهی سؤال میشود، گاهی حرفی زده میشود، میبینم که خیلی از چیزها را نمیدانند، واقعاً اطّلاع ندارند. من میخواهم این حقایق، حقایق دفاع مقدّس، به گوش آنها برسد. البتّه ما حالا در این جلسه‌ی محدود چند کلمه بیشتر عرض نمیکنیم، امّا کار عمده بر عهده‌ی متولّیان این امر است که بعضی هم در این جلسه تشریف دارید. حقایقی که ما درباره‌ی جنگ و درباره‌ی دفاع مقدّس به آن توجّه داریم ــ که بارها هم گفته‌ایم ــ امروز دیگر فقط ادّعا نیست. مثلاً یک روزی ما ادّعا میکردیم که همه‌ی قدرتهای جهانی با ما میجنگیدند، جنگ ما یک جنگ بین‌المللی بود؛ این را میگفتیم؛ شرق، غرب، ناتو، غیره و غیره. خب این، ادّعای آن روز ما بود، و ممکن بود کسی بگوید خب شما ادّعا میکنید؛ امروز خود آنها دارند میگویند این حرفها را؛ امروز اسناد و مدارک را خود آنها دارند منتشر میکنند و انسان میبیند اعترافها را، سندهای آنها را؛ [لذا] همان حرفها و ادّعاهای ما دارد ثابت میشود. این حقایقی که عرض میکنیم، از این قبیل است. 1
در مراسم_مشترک_دانش‌آموختگی 11 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. بسیار خرسندم و خدا را شاکرم که بعد از یک تعطیلی نسبتاً طولانی در دیدار حضوری با شما جوانان عزیز و دانش‌آموختگان و سردوشی‌بگیران، امسال در این روز این توفیق مجدّداً دست داد. ورود چند هزار جوان به نیروهای مسلّح یک مژده است، یک بشارت است که هر سال تکرار میشود. چه جوانهایی که دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌ها هستند و درجه‌ی افسری میگیرند و وارد میشوند، مشغول کار میشوند، چه کسانی که وارد دانشگاه میشوند و سردوشی میگیرند و مشغول تحصیل میشوند، هر کدام به نحوی روحیه‌ی جدیدی را به نیروهای مسلّح تزریق میکنند. این ورود جوانها دارای پیام نوسازی و استحکام است؛ جوانها هر جا که وارد میشوند، در هر مجموعه‌ای، در هر سازمانی که وارد بشوند، در واقع پیام استحکام و نوسازی آن مرکز را با خود همراه دارند. حضور جوانان ایرانی در همه‌ی زمینه‌ها امیدآفرین است؛ یعنی در بخشهای گوناگون علمی، اقتصادی، سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و غیره، هر جا جوانها وارد میشوند، با خودشان مژده‌ی امید و نوسازی و نوآوری را به همراه می‌آورند. امروز یک جریان تبلیغاتی گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که میخواهد عکس این را تبلیغ بکند؛ همّت این جریان تبلیغاتی این است که وانمود کند جوان ایرانی از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند؛ این را یک جریان تبلیغاتی دارند بشدّت دنبال میکنند. این، عکس واقعیّت است؛ درست نقطه‌ی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل جوان ما در همه‌ی عرصه‌ها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم ان‌شاءالله همین‌ جور خواهد بود: چه در دفاع از میهن، چه در دفاع از امنیّت، چه در کمک به جبهه‌ی مقاومت در کلّ منطقه ــ در همین حرکت عظیم و مقدّس دفاع از حرم ــ چه در خدمات اجتماعی، چه در پیشرفتهای علمی ــ که شما که نگاه میکنید، پیشرفتهای علمی در هر نقطه‌ای در واقع بر دوش جوانها است و آنها هستند که پیشران این حرکتند ــ چه در همه‌ی آئینهای مذهبی، این راه‌پیمایی اربعین ــ چه میلیون‌ها جوان ایرانی که رفتند و راه نجف تا کربلا را طی کردند و چه میلیون‌ها جوانی که در خود کشور، در شهرها، به عنوان اربعین، به عنوان دورافتادگان از آن سرمنزلِ بشارت و معنویّت راه‌پیمایی کردند ــ چه در میدان تولید و ابتکار که خبرهای آن را در تلویزیون مشاهده میکنید که هر روزی در یک بخشی از بخشهای تولید کشور و صنعت کشور یک حرکت جدیدی را جوانهای ما دارند ارائه میدهند، چه در مقابله‌ی با بیماری همه‌گیر و چه در نهضت کمک مؤمنانه، چه در جهاد فرهنگی، چه در امداد به مناسبت حوادث طبیعی، سیل و زلزله و امثال اینها؛ در همه‌ جا که شما نگاه میکنید، حضور جوانان را به صورت پُررنگ می‌بینید. این جوان نمیتواند ناامید باشد، این جوان نمیتواند گسسته‌ی از ارزشها باشد، این جوان یک نیروی خستگی‌ناپذیر در وسط جبهه است و البتّه جوانان انقلابی و باایمان در همه‌ی این موارد پیشتاز بودند. این وضع جوانها است. خب، با این نگاه اگر حضور شما را ــ که در این دانشگاه امام حسن مجتبیٰ اجتماع کرده‌اید و در دانشگاه‌های دیگر دارند می‌شنوند این سخن را ــ مشاهده کنیم، حضور شما و ورود شما در نیروهای مسلّح یک ثروت بزرگ است؛ حضور شما یک ثروت بزرگ است، البتّه در کنار تجربه‌ی پیش‌کسوتان و دانشِ فرماندهان. تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستونهای محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستونهای محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایه‌ی پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دلها مایه‌ی استحکام ملّی است؛ حکومت برخاسته‌ی از مردم و متّکی به مردم مایه‌ی سربلندی یک کشور است؛ همه‌ی اینها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیله‌ی مهمّی برای تقویت بنیه‌ی کشور است. این عوامل گوناگون میتوانند کشور را از آسیب‌ها و دشمنی‌ها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همه‌ی کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همه‌ی کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبه‌رو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود. 1
در دیدار دست‌اندرکاران ۱۸ / بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین. خیلی خوش ‌آمدید عزیزان ما و در این گزارشهایی که داده شد، خبرهای خوشی هم با خودتان آوردید. خیلی متشکّریم از اینکه این کنگره‌ی بزرگ و پُرمعنی را ایجاد کردید و امیدواریم که این زحمات شما و نیّات صادقانه‌ای که انسان میبیند در جمع وجود دارد، مورد توجّه پروردگار و تأیید حضرت بقیّةالله ان‌شاءالله قرار بگیرد. تشکّر هم میکنم از این برادران عزیزی که مدالهایشان را به ما لطف کردند. من قصد داشتم از سازندگان فیلم «مستطیل قرمز»(۲) تشکّر کنم در این صحبت ــ من البتّه فیلم را ندیدم، امّا شنیدم ــ که خب الحمدلله حالا اینجا تشریف دارند. این کار باید انجام بگیرد؛ یعنی این کار تولید هنری و بیان هنری این حقایقی که گفتید، اینها خیلی مهم است، بایستی انجام بگیرد. این دو نفر آقایان این کار را انجام دادند و شنیدم که در تلویزیون هم نسبت به یک تعدادی از قهرمانان شهید کارهایی ساخته شده. به هر حال، این کار، کار مهمّی است و بایستی دنبال بشود. من امروز دو مطلب را عرض میکنم: یک کلمه در باب شهیدان و شهادت و این کاروان پُرشکوه شهیدان عزیز ورزشکار، یک کلمه هم در باب اصل ورزش. مسئله‌ی ورزش یک مسئله‌ای است که نباید در حاشیه قرار بگیرد؛ بایستی به عنوان متن روی آن تکیه بشود که من حالا چند جمله را عرض خواهم کرد. درباره‌ی شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زنده‌اند؛ این دیگر با صراحت است. یکی در سوره‌ی بقره است: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتٌ بَل اَحیاء؛(۳) به اینهایی که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید، اینها زنده‌اند. دیگر از این واضح‌تر، روشن‌تر؟ یکی هم در سوره‌ی آل‌عمران: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاء؛(۴) تصریح شده. حالا اینکه حیات شهدا چگونه حیاتی است، یک بحث دیگری است؛ یقیناً متفاوت است با حیات زندگی مادّی ما و متفاوت است با حیات برزخی‌ای که خیلی از افراد دیگر هم در برزخ روحشان فعّال است و زنده است به یک معنا؛ این هم نیست؛ یک چیز سوّمی است و به هر حال یک حقیقت مهمّی است که قرآن به آن تصریح میکند. خب، این زنده بودن یک لوازمی دارد؛ یکی از لوازم زنده بودن تأثیرگذاری است؛ پس شهدا تأثیرگذارند. چون زنده هستند، تأثیرگذارند در محیط زندگی زندگان؛ روی ما دارند اثر میگذارند، روی ما دارند کار میکنند. این هم در خودِ آیه‌ی شریفه آمده؛ دنباله‌ی همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی آل‌عمران این است که «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌».(۵) حالا در «اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»، [اگر] این ضمیر «عَلَیهِم» را برگردانیم به خود آنها یا به ما که در این دنیا هستیم، فرقی نمیکند؛ نتیجه‌اش این است که دارند به ما میگویند راه مجاهدت در سبیل‌الله ممکن است دشواری‌هایی داشته باشد ــ خب دشواری‌هایی دارد ــ امّا عاقبت بسیار خوبی دارد؛ در پایان این راه، در انتهای این راه، نه ترس هست، نه اندوه هست؛ خیلی مهم است. حالا یک مشکلی را انسان تحمّل میکند، امّا در پایان این راهی که شما میروید «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌»؛ نه ترس هست، نه اندوه هست؛ این دو عامل، دو عامل ایذاء‌کننده‌ی انسانند دیگر؛ این حرف صریح قرآن با ما است. در واقع، این خیلِ عظیمِ شهیدان دارند به ما دلگرمی میدهند؛ آن جامعه‌ی مؤمنی که میخواهد در راه خدا قدم بردارد و طبق رضای خدا کار کند، با این پیغام شهیدان ــ که پیغام‌آورش هم خود خدا است ــ دلگرم میشود، میفهمد که میتوان در این راه با امید حرکت کرد و پیش رفت. خب، این دلگرمی هم به ما حرکت میدهد، به ما تلاش میدهد که حالا نمونه‌هایی‌ را شماها گفتید، یک اشاره‌ای هم ممکن است من ان‌شاءالله در وسطِ صحبت بکنم. در دوران نظام اسلامی، جهت‌گیری کشور در مجموع به طوری بود که جهاد فی‌سبیل‌الله و شهادت فی‌سبیل‌الله جاذبه پیدا کرد؛ قبلاً این ‌جور نبود. ما دوره‌ی قبل از پیروزی انقلاب را کاملاً درک کردیم دیگر؛ نصف عمر بنده در آن زمانها گذشته و همان زمان هم خب خدا کمک کرده بود در این راه حرکت میکردیم، امّا این جاذبه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله و جاذبه‌ی شهادت فی‌سبیل‌الله که در دوره‌ی نظام اسلامی وجود دارد، آن وقت وجود نداشت. این جاذبه موجب میشود که همه‌ی قشرهای اجتماعی، همه‌ی لایه‌های اجتماعی به سمت جهاد شوق پیدا کنند و کسانی که دارای استعداد هستند، دارای آمادگی روحی هستند، بروند به سمت میدانهای جهاد، از جمله شهدای ورزشکار و مجاهدین ورزشکار. 1
در و میهمانان 22 بیانات در دیدار جمعی از مردم، مسئولان کشور و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱) الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین. خوشامد عرض میکنم به حضّار محترم، مسئولان محترم کشور، میهمانان عزیز هفته‌ی وحدت، و تبریک عرض میکنم میلاد مکرّم و معظّم رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام صادق (سلام الله علیه) را به همه‌ی شما عزیزانی که اینجا تشریف دارید و به همه‌ی ملّت ایران و به همه‌ی امّت اسلامی در شرق و غرب عالم؛ و امیدواریم ان‌شاءالله که برکات توجّهات آن بزرگوار و توجّهات الهی به برکت آن بزرگوار برای ملّت بزرگ اسلام و امّت اسلامی ان‌شاءالله موجب پیشرفت باشد. البتّه در شخصیّت منحصر به فرد پیغمبر اکرم و رسول اعظم یک نقطه‌ی اوجی وجود دارد که آن عبارت است از بعثت؛ نقطه‌ی بعثت. خب شخصیّت رسول اکرم شخصیّت منحصر به فردی است در همه‌ی عالم وجود؛ نقطه‌ی اوج این شخصیّت، آن نقطه‌ی ارتباط قلب مطهّر آن بزرگوار با معدن عظمت و عزّت و حکمت الهی است؛ نقطه‌ی بعثت؛ این درست، لکن همه‌ی آنات زندگی پیغمبر حتّی بعد از بعثت متأثّر و متناسب با مسئله‌ی بعثت است؛ یعنی این [طور] نیست که فرض کنیم نبیّ مکرّم اسلام قبل از بعثت، زندگی انسانِ معمولی را داشتند؛ نه، حرکات آن بزرگوار، برکات الهی به آن بزرگوار، توجّهاتی که در عالم طبیعت ناشی از وجود آن بزرگوار اتّفاق افتاده، اینها همه استثنائی است، همه متناسب با آن اوج شخصیّت این بزرگوار است که مسئله‌ی بعثت است. نشانه‌های عظمت حق تعالی را در همه‌ی دوران زندگی آن بزرگوار میشود دید، حتّی در هنگام ولادت. خب ما امروز را به عنوان مولود پیغمبر عید گرفتیم و جشن گرفتیم؛ حتّی در روز ولادت آن بزرگوار هم نشانه‌ها و آثار برکات الهی را ــ که منشأ اصلی‌اش همان نقطه‌ی اوج است یعنی بعثت ــ انسان مشاهده میکند. آثار توحید را و نشانه‌های عملی توحید را انسان در روز ولادت هم میبیند. از داخل کعبه شما بگیرید که بتها در آنجا سرنگون میشوند، تا برخورد با بتهای طاغوتی، طاغوتهای بزرگ بشری آن روز؛ [یا اینکه] فلان دریاچه‌ی مقدّس خشک میشود، فلان آتشکده‌ی به‌اصطلاح مقدّس خاموش میشود، طاق کسریٰ شکست میخورد، کنگره‌های طاق کسریٰ فرو میریزد؛ این حوادث [رخ میدهد]. لذا روز ولادت یک روز معمولی نیست؛ روز بسیار مهمّی است، روز بسیار بزرگی است. ما این روز را عید میگیریم به این مناسبت. نکته‌ی اساسی این است که عید گرفتن فقط جشن و ماندگاری و یادبود و مانند این چیزها نیست؛ عید گرفتن برای درس گرفتن است، برای الگو قرار دادن پیغمبر اکرم است. ما به این احتیاج داریم؛ امروز بشر به این احتیاج دارد، امّت اسلامی امروز به این احتیاج دارد؛ باید درس بگیریم. پس زنده نگه داشتن یاد مولودِ مبارکِ رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای این است که ما به مضمون این آیه‌ی شریفه که فرمود: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللهَ وَ الیَومَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیرًا»(۲) عمل کنیم. پیغمبر اکرم اسوه‌ی حسنه است؛ این را قرآن بصراحت دارد میگوید. اسوه است یعنی چه؟ یعنی یک الگویی است که ما باید از این الگو تبعیّت کنیم؛ در قلّه‌ای قرار گرفته، ما باید از این حضیض به سمت آن قلّه پیش برویم، حرکت کنیم. بشر تا آنجایی که میتواند باید حرکت کند به سمت آن قلّه؛ اسوه یعنی این. 1
بیانات در ۲۷ / / بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خدای متعال را جدّاً جدّاً سپاسگزارم که الحمدلله بعد از سبک شدن این مشکل کرونا، بار دیگر این جلسه‌ی شاداب و زنده و امیدبخش تشکیل شد؛ حقیقتاً حضور شما جوانها، بخصوص جوانان نخبه که شما هستید، خلّاق امید است؛ یعنی اصلاً حضور شما در هر جا که باشید، امید را به وجود می‌آورد، ‌خلق میکند. برای همین هم هست که کسانی که با پیشرفت کشور موافق نیستند، با حضور شماها در آن جایی که باید حاضر باشید، موافق نیستند. خب الحمدلله. من یک جمله راجع به این مطالبی که دوستان گفتند عرض بکنم؛ اوّلاً بسیار مطالب خوبی گفته شد، یعنی جدّاً من استفاده کردم و به نظرم میرسد که پیشنهادهایی که داده شد درست است و غالباً هم عملی است؛ و از اینجا انسان این حقیقت را بیشتر درک میکند که بسیاری از مشکلات ما در این سالهای گذشته، مشکلات مدیریّتی بوده؛ راهکار وجود داشته، [امّا] مدیریّتها به آن راهکار نپرداختند. حالا امیدواریم که این دولت فعلی ان‌شاءالله با جدّیّت دنبال کند، که نشانه‌هایش دارد دیده میشود. اینجا چند نفر از آقایان وزرا و معاون رئیس‌جمهور هستند، اینها را در دولت باید مطرح کنند، من هم اینها را منتقل خواهم کرد؛ یعنی حالا این مطالبی که به من داده شد، در دفتر یک بررسی‌ای میکنند، [بعد] ان‌شاءالله، هم به خود آقای رئیس جمهور، هم به مجموعه‌ی مسئولین دولتی منتقل میکنیم. مطلبی که من امروز آماده کرده‌ام که عرض بکنم، دو سه سرفصل است که سعی میکنم کوتاه بحث بشود. یکی درباره‌ی نخبه است؛ عنوان نخبه، موضوع نخبه؛ دو سه نکته را در این زمینه میخواهم عرض کنم که نخبه کیست و چه کار میکند. یک سرفصل دیگر، انتظارات از نخبه است؛ حالا بعد که شناختیم نخبه کیست، چه انتظاراتی از نخبگان کشور داریم. سرفصل بعدی این است که چه انتظاراتی از دستگاه‌ها داریم برای کمک به نخبه؛ چون نخبه یک جوان است؛ کمک میخواهد، پشتیبانی میخواهد، حمایت میخواهد؛ نوع این حمایتها باید مشخّص بشود. من هر کدام از اینها را به اجمال عرض میکنم. یک نکته‌ای هم در آخر در ذهنم هست که آن را هم عرض خواهم کرد. در مورد نخبه‌ی علمی و [کلّاً] نخبه، اوّلاً باید بدانیم و میدانیم ــ یعنی من بجد به این معتقدم و باید همه بدانیم این را ــ که نخبه یکی از مهم‌ترین ثروتهای انسانی کشور است؛ بله، منابع طبیعی کشور مهم است، جایگاه‌های جغرافیایی مهم است، شکل اقلیمی مهم است، اینها همه‌ مهم است، امّا یکی از مهم‌ترین‌ها وجود نخبه است؛ نخبه را ثروت عظیمی باید دانست. وقتی آن را ثروت عظیمی دانستیم، در تولیدش تلاش میکنیم، از دست دادنش را خسارت میشمریم، و حتّی‌المقدور مانع میشویم از اینکه این از دست برود و با او رفتار کریمانه خواهیم داشت؛ وقتی فهمیدیم ثروت باعظمت و مهمّی است، رفتار ما هم با او به همین تناسب شکل خواهد گرفت. بنابراین، این را باید بدانیم، همه بدانند؛ مسئولین کشور و مؤثّرین در فضای عمومی کشور. نخبه‌ی علمی و اساساً دانشگاه، جزو ارکان پیشرفت کشورند؛ یعنی یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما می‌بینید در مقاطع مختلف، نه فقط حالا دیروز و پریروز، تلاش شده که دانشگاه‌ها تعطیل بشود، کلاس‌ها تعطیل بشود، بچّه‌ها سر کلاس نروند، استاد نرود و از این کارها، ناشی از این است؛ چون دانشگاه نقش اساسی دارد. حالا آن کسی که استاد را تلفنی تهدید میکند که اگر بروی، چنین و چنان، معلوم نیست خودش عامل اصلی باشد؛ عامل پشت صحنه مهم است. این به خاطر آن است که دانشگاه مهم است، دانشگاه برای پیشرفت کشور حیاتی است. هر چه دانشگاه را بتوانند لنگ کنند، تعطیل کنند، خراب کنند، ناقص کنند، برای دشمنان کشور و [دشمنان] پیشرفت کشور مغتنم است. پس بنابراین، دانشگاه از ارکان پیشرفت کشور است. 1
18مهر__بیانات در و جمعی از بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین. خیلی خوش ‌آمدید عزیزان ما و در این گزارشهایی که داده شد، خبرهای خوشی هم با خودتان آوردید. خیلی متشکّریم از اینکه این کنگره‌ی بزرگ و پُرمعنی را ایجاد کردید و امیدواریم که این زحمات شما و نیّات صادقانه‌ای که انسان میبیند در جمع وجود دارد، مورد توجّه پروردگار و تأیید حضرت بقیّةالله ان‌شاءالله قرار بگیرد. تشکّر هم میکنم از این برادران عزیزی که مدالهایشان را به ما لطف کردند. من قصد داشتم از سازندگان فیلم «مستطیل قرمز»(۲) تشکّر کنم در این صحبت ــ من البتّه فیلم را ندیدم، امّا شنیدم ــ که خب الحمدلله حالا اینجا تشریف دارند. این کار باید انجام بگیرد؛ یعنی این کار تولید هنری و بیان هنری این حقایقی که گفتید، اینها خیلی مهم است، بایستی انجام بگیرد. این دو نفر آقایان این کار را انجام دادند و شنیدم که در تلویزیون هم نسبت به یک تعدادی از قهرمانان شهید کارهایی ساخته شده. به هر حال، این کار، کار مهمّی است و بایستی دنبال بشود. من امروز دو مطلب را عرض میکنم: یک کلمه در باب شهیدان و شهادت و این کاروان پُرشکوه شهیدان عزیز ورزشکار، یک کلمه هم در باب اصل ورزش. مسئله‌ی ورزش یک مسئله‌ای است که نباید در حاشیه قرار بگیرد؛ بایستی به عنوان متن روی آن تکیه بشود که من حالا چند جمله را عرض خواهم کرد. درباره‌ی شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زنده‌اند؛ این دیگر با صراحت است. یکی در سوره‌ی بقره است: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتٌ بَل اَحیاء؛(۳) به اینهایی که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید، اینها زنده‌اند. دیگر از این واضح‌تر، روشن‌تر؟ یکی هم در سوره‌ی آل‌عمران: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاء؛(۴) تصریح شده. حالا اینکه حیات شهدا چگونه حیاتی است، یک بحث دیگری است؛ یقیناً متفاوت است با حیات زندگی مادّی ما و متفاوت است با حیات برزخی‌ای که خیلی از افراد دیگر هم در برزخ روحشان فعّال است و زنده است به یک معنا؛ این هم نیست؛ یک چیز سوّمی است و به هر حال یک حقیقت مهمّی است که قرآن به آن تصریح میکند. خب، این زنده بودن یک لوازمی دارد؛ یکی از لوازم زنده بودن تأثیرگذاری است؛ پس شهدا تأثیرگذارند. چون زنده هستند، تأثیرگذارند در محیط زندگی زندگان؛ روی ما دارند اثر میگذارند، روی ما دارند کار میکنند. این هم در خودِ آیه‌ی شریفه آمده؛ دنباله‌ی همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی آل‌عمران این است که «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌».(۵) حالا در «اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»، [اگر] این ضمیر «عَلَیهِم» را برگردانیم به خود آنها یا به ما که در این دنیا هستیم، فرقی نمیکند؛ نتیجه‌اش این است که دارند به ما میگویند راه مجاهدت در سبیل‌الله ممکن است دشواری‌هایی داشته باشد ــ خب دشواری‌هایی دارد ــ امّا عاقبت بسیار خوبی دارد؛ در پایان این راه، در انتهای این راه، نه ترس هست، نه اندوه هست؛ خیلی مهم است. حالا یک مشکلی را انسان تحمّل میکند، امّا در پایان این راهی که شما میروید «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌»؛ نه ترس هست، نه اندوه هست؛ این دو عامل، دو عامل ایذاء‌کننده‌ی انسانند دیگر؛ این حرف صریح قرآن با ما است. در واقع، این خیلِ عظیمِ شهیدان دارند به ما دلگرمی میدهند؛ آن جامعه‌ی مؤمنی که میخواهد در راه خدا قدم بردارد و طبق رضای خدا کار کند، با این پیغام شهیدان ــ که پیغام‌آورش هم خود خدا است ــ دلگرم میشود، میفهمد که میتوان در این راه با امید حرکت کرد و پیش رفت. خب، این دلگرمی هم به ما حرکت میدهد، به ما تلاش میدهد که حالا نمونه‌هایی‌ را شماها گفتید، یک اشاره‌ای هم ممکن است من ان‌شاءالله در وسطِ صحبت بکنم. 1
11آبان__ در آستانه بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما، نوجوانان ما! و حسینیّه را صفا بخشیدید. دلهای پاک شما، جانهای سرشار از شوق شما، هر جایی که باشید، هر محیطی را که در آن حضور پیدا کنید، نورانی میکند و صفا میبخشد. من چند مطلب را که متّصل به هم است و ارتباط به هم دارد، آماده کرده‌ام تا امروز به شما فرزندان عزیزم عرض بکنم. مطلب اوّل در مورد سیزدهم آبان است. خب زیاد شنیده‌اید؛ سیزدهم آبان یک روز تاریخی است؛ هم تاریخی است، هم تجربه‌آموز است. «تاریخی است» یعنی اینکه در این روز حوادثی اتّفاق افتاده که این حوادث در تاریخ ماندنی است؛ فراموش‌شدنی نیست و نباید هم فراموش بشود. «تجربه‌آموز است» [یعنی] به ‌خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما درس است؛ باید برای آینده‌ی کشور، برای آینده‌ی عمر خودتان، برای آینده‌ی ملّتتان از این تجربه‌ها استفاده کنید. آینده مال شماها است دیگر. خب، این روز برای ما روز مهمّی است امّا آمریکایی‌ها از این روز خیلی عصبی میشوند. این روزی است که بزرگداشت آن، اعصاب آمریکایی‌ها را خُرد میکند. حالا همین جلسه‌ی شما ــ همین جلسه ــ وقتی منعکس بشود، مطمئن باشید گرایش آمریکایی و خود آمریکایی‌ها از این اجتماع، از این سرود، از این همدلی‌ها خشمگین میشوند، اعصابشان خُرد میشود؛ چرا؟ چون این روز، هم تجسّم شرارت آمریکا است، هم تجسّم ضربه خوردن آمریکا و قابل مغلوب شدن آمریکا است؛ یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دست‌نخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیب‌پذیر است؛ این یک تجربه برای ما میشود. خب، سه حادثه در این روز اتّفاق افتاده که بعضی مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است، بعضی غیر مستقیم مربوط به آمریکایی‌ها است. یک حادثه، تبعید امام است که در روز سیزدهم آبان در سال ۴۳ اتّفاق افتاد. چرا امام تبعید شد؟ چون یک قانونی به دستور شاه ــ به دستور محمّدرضا ــ در مجلس تصویب شد که بر طبق آن قانون، آمریکایی‌هایی که در ایران بودند مصونیّت پیدا کردند. آن وقت حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در ایران بود، در دستگاه‌های نظامی، دستگاه‌های امنیّتی، دستگاه‌های اقتصادی. اینها اگر چنانچه هر جنایتی در ایران میکردند، طبق این قانون، قابل تعقیب نبود؛ یعنی یک آمریکایی با ماشین راه میرود، مثلاً یکی را زیر بگیرد، یک جنایتی بکند، دستگاه قضائی کشور حق نداشت او را تحت تعقیب قرار بدهد! این، قانونِ مصونیّتِ آمریکایی‌ها بود. امام تحمّل نکرد این را؛ یک سخنرانی مفصّل کردند ــ که صدای ایشان و متن سخنرانی الان موجود است(۱) ــ بعد به خاطر این سخنرانی، ایشان سیزده سال تبعید شد! حالا سیزده سال که میگوییم، چون در پایان این سیزده سال انقلاب اتّفاق افتاد؛ اگر انقلاب اتّفاق نمی‌افتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا. این یک حادثه که خب تقریباً مستقیماً مربوط به آمریکایی‌ها است. حادثه‌ی دوّم کشتار دانش‌آموزان است؛ بچّه‌های هم‌سنّ شماها جلوی این دانشگاه تهران قتل عام شدند، کشته شدند. حالا تعدادشان را به طور دقیق نمیشود انسان بگوید، چون آن وقتها چنین آمارهایی وجود نداشت؛ لکن یک تعدادی ــ یک دانه هم زیاد است؛ یک دانه هم زیاد است ــ از بچّه‌های عزیز ما جلوی این دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. این حادثه‌ی دوّم هم در روز سیزدهم آبان بود. این حادثه‌ی دانش‌آموزان در سال ۵۷ بود. 1
بیانات در 26 بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱) و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اوّلاً خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آوردید و تشکّر میکنم از اینکه همّت کردید و مجدّداً این یادواره‌ی لازم و مهم را برای شهدا تشکیل دادید. درباره‌ی اقداماتی که این برادرمان ذکر کردند یک جمله عرض بکنم، بعد وارد بحثهای خودمان بشوم. همه‌ی این اقدامات و این کارهایی که گفتید انجام گرفته خوب است؛ منتها توجّه کنید کارهایی که ما در کنگره و پیش از کنگره و بعد از کنگره انجام میدهیم خواصّ زیادی دارد که دو خاصیّت از همه مهم‌تر است: یکی «یاد»، یکی «پیام». یاد شهیدان باید زنده بماند، پیام شهیدان باید شنیده بشود؛ اگر چنانچه این اقداماتی که ما میکنیم از این دو خالی باشد، فایده‌ای ندارد. حالا مثلاً فرض کنید [درست کردن] مجسّمه‌ی شهید یا تصویر شهید روی فرش و امثال اینها، خب بله، در یک محدوده‌ای ــ حالا یا محدوده‌ی خانواده یا بیشتر ــ اینها یاد است، خوب است، لکن یک چیزهایی هست که میتواند حامل پیام باشد؛ کارهای هنری، شعر، مستند، فیلم، کتاب یا جلسات میتواند حامل پیام باشد؛ ما به این [نوع کارها] احتیاج داریم، به پیام شهدا احتیاج داریم. فکر هم نکنیم که «خب معلوم است، پیام شهدا را که همه بلدند، میدانند»؛ نه، همه نمیدانند. نسلهای نوبه‌نو که می‌آیند باید مطّلع بشوند از آنچه گذشته، و از انگیزه‌ها، فکرها و مانند اینها. کارهایی که مشتمل بر پیام است این خاصیّت بزرگ را دارد؛ در مجموعِ کارهایی که انجام میدهید به این [نکته] توجّه بشود. و امّا بعد از تشکّری که مجدّداً عرض میکنیم به خاطر اینکه این کار را شروع کردید و انجام دادید و ان‌شاءالله به بهترین وجهی به پایان میرسانید، دو مطلب را در دو جمله‌ی کوتاه عرض خواهم کرد؛ یکی درباره‌ی قم، یکی هم درباره‌ی مسئله‌ی شهادت و شهید. قم، هم شهر قیام است، هم شهر اقامه است؛ شهری است که خودش قیام کرد، شهری است که ایران را به قیام وادار کرد، اقامه کرد؛ خصوصیّت قم این است. البتّه ما برکات حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام الله علیها) و وجود حوزه‌ی مبارک علمیّه در این شهر را نباید در تأثیرگذاری در این خصوصیّات از یاد ببریم. در کنار اینها، مردم قم هستند که ما این مردم را از نزدیک دیده‌ایم، کارهایشان را دیده‌ایم، اخلاقشان را دیده‌ایم، خصوصیّاتشان را دیده‌ایم؛ مردم قم انصافاً مردم خوبی هستند، به خطاب قم عمل کردند، زودتر از همه جا قیام کردند، زودتر از همه جا مبارزه کردند، زودتر از همه جا شهید دادند. خیلی از شهدای شهیدشده‌ی در غیر قم هم در واقع شهید قم هستند؛ شهید مطهّری هم شهید قم است، شهید بهشتی هم شهید قم است، شهید باهنر هم شهید قم است؛ این شهدا هم پرورش‌یافته‌های قم‌ هستند و شاید به یک معنا بشود گفت شهدای همه‌ی ایران، شهدای قم هستند. قم این راه را باز کرد، قم حرکت را آغاز کرد، قم به ندای امام بزرگوار پاسخ گفت. چه کسی میفهمید که امام در سال ۴۱ و ۴۲ چه چیزی دارد میگوید؟ مردم قم بودند که آمدند داخل میدان. حتّی آن وقتی که احساس میکردند [نهضت] یک مقداری نُکس(۲) پیدا کرده، در سال ۴۱ که شروع نهضت بود، مردم قم بلند شدند آمدند سر درس امام ــ من آنجا بودم، یادم هست ــ بازاری‌های موجّه قم و یک جمع کثیری دنبال سرشان آمدند پای درس نشستند، امام که درسشان را تمام کردند، یکی از آنها بلند شد ــ مرحوم طباطبائی، اگر اسمش درست یادم مانده باشد ــ و خطاب به امام شروع کرد با حماسه‌ی کامل نطق کردن و ادامه‌ی کار را طلب کردن! در واقع از امام مطالبه کردند، امام هم وارد میدان شدند و در همان جلسه، پاسخ شافی و کافی و وافی را دادند و در عمل، این حرکت را، این جنبش را یک روح تازه‌ای بخشیدند؛ مردم قم این [جور] هستند. جوانهای قم در آن روز، حتّی جوانهایی که اوّل در این وادی هم نبودند، ما میدیدیم بعد از آنکه نهضت روحانیّت شروع شد، چطور گرایش نشان دادند، همدلی نشان دادند؛ این مردم قم هستند. بعد هم انقلاب شد و حوادث بعد از انقلاب و دفاع مقدّس و قضایای بعدی تا امروز؛ تا امروز، این امتحانها پیوسته و پی‌درپی برای ملّت ما و برای آحاد ما وجود دارد و در این امتحانها قمی‌ها امتحان خیلی خوبی دادند؛ خیلی خوب. 1
در ۲۸ /آبان/ بیانات در دیدار مردم اصفهان در ایام سالگرد حماسه و ایثار مردم اصفهان و تشییع شهدای عملیات محرم در شهر اصفهان(۱) بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ نمونه‌ای از مردم عزیز اصفهان که حقیقتاً شایسته‌ی تمجیدند، همچنان که جناب آقای طباطبائی‌نژاد بدرستی بیان کردند. من خیلی خوشحالم از اینکه بار دیگر توانستیم شما را در این حسینیّه زیارت کنیم؛ بخصوص خانواده‌ی معظّم شهدا و ایثارگران که تشریف دارند. و از همین جا به همه‌ی مردم اصفهان سلام میرسانم و درود میفرستم و از زحماتشان، از ایمانشان، از جهادشان، از خصوصیّات ویژه‌ی اصفهانی‌شان تشکّر میکنم. امروز، به مناسبت سالگرد بیست‌وپنجم آبان،(۲) این اجتماع در اینجا تشکیل شده؛ [لذا] من چند جمله در باب این قضیّه‌ی بسیار مهم و کلّاً حرکت اصفهانی‌ها در باب جهاد و شهادت عرض میکنم؛ یک مطلب و یک جمله‌ای در باب نگاه کلان ما و انقلاب و کشور به جبهه‌گیری ایران و استکبار، و درباره‌ی چیستی و چگونگی این مواجهه و مقابله عرض خواهم کرد؛ بعد هم یک اشاره‌ای به قضایای اخیر جاری کشور و اغتشاشات و مانند اینها عرض میکنم. امّا در مورد اصفهان، مناقب اصفهان یکی دو تا نیست؛ اصفهان شهر علم است، شهر هنر است، شهر جهاد است، شهر زنده است. در باب علم، شاید در این چهارصد سال اخیر، تعداد علمای بزرگ اصفهان در فقه و در فلسفه و در حدیث و در تفسیر و امثال اینها ــ که اهمّیّتشان و ارزششان و شهرتشان مربوط به خصوصِ اصفهان نیست؛ بعضی همه‌ی دنیای اسلام را ‌و بعضی همه‌ی ایران را فراگرفته ــ را اگر بخواهیم اسم بیاوریم، فقط اسمشان را اگر بنویسیم، یک کتاب قطور خواهد شد. بزرگانِ علمای ما حتّی تا زمان نزدیک به ما، مثل مرحوم آقای نائینی، مرحوم آسیّدابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی، همه‌ی بزرگان علم دورانهای مختلف قبل از اینها تا حدود چهارصد سال، اصفهانی‌اند. خب شهر علم است دیگر؛ یعنی تربیت‌کننده است؛ نه فقط در فقه، در فلسفه هم همین جور است. بعضی هم اصفهانی نیستند، لکن در اصفهان رشد کردند، در اصفهان بُروز کردند، اصفهان اینها را رو آورد. این، خصوصیّت اصفهان است. شهر ایمان و محبّت به اهل‌بیت است؛ این از جمله‌ی خصوصیّاتی است که کمتر به آن توجّه شده. بنده از قدیم، از اواخر سالهای دهه‌ی ۳۰ و دهه‌ی ۴۰ و مانند اینها، به اصفهان زیاد رفت‌وآمد میکردم؛ نظر بنده را جلب کرد این معنا که اصفهانی‌ها اهل توسّلند، اهل تضرّعند، اهل توجّهند؛ این ناشی از ایمان است. حالا مثلاً فرض بفرمایید در مشهدِ ما در آن سالها یک دعای کمیلی تشکیل میشد که آن را هم اتّفاقاً یک عالِم اصفهانی تشکیل میداد؛ مرحوم کلباسی در مشهد بود و دعای کمیل [میخواند]. شاید آن عدّه‌ای که پای منبر ایشان برای دعای کمیل جمع میشدند، به بیست نفر نمیرسیدند. حالا من احتیاطاً میگویم بیست نفر؛ شاید هشت نُه نفر یا ده نفر مثلاً دعای کمیل میخواندند. همان وقتها در اصفهان [مجلس] دعای کمیل مرحوم حاج آقا مهدی مظاهری در مسجد سیّد، پُر میشد از جمعیّت؛ این، مقایسه‌ی بین مشهد و اصفهان. در مورد مجالس عزاداری، در مورد مجالس مربوط به ائمّه (علیهم السّلام) و از این قبیل، هر چه انسان بگوید واقعاً کم است؛ شهر ایمان است. پس هم شهر علم است، هم شهر ایمان است، هم شهر هنر است؛ انواع هنرهای گوناگون مطلوب ایرانی در اصفهان هست. شهر میراثهای ارجمند و ارزشمند هنری است. بنده یادم نمی‌آید نظیر این میراث هنری‌ای که ما در اصفهان داریم، در هیچ جای دیگر وجود داشته باشد. اینها همه برجستگی‌های مردم اصفهان است؛ یک شهری با هویّت کامل ایرانی و اسلامی. به نظر من این مستندسازهای خوبِ ما که الحمدلله زیاد هم هستند، میتوانند از اینها ــ با آن تکّه‌ای که بعداً عرض خواهم کرد ــ برای اصفهان فیلم‌های مستند متعدّدی بسازند که همه چشم‌نواز و دل‌نواز خواهد بود. 1