✅ داستان تشرف ✅
#داستان_تشرف
♦️ قسمت 2⃣
در این جا در حالى كه غافل بودم، فرمود: سینهات كه عافیت یافت، اما آن زن، پس به همین زودى او را خواهى گرفت، و اما فقرت، تا زمان مردن به حال خود باقى است .
در عـین حال من متوجه این بیان و تفصیلات نشدم و به او گفتم: به طرف مزار جناب مسلم (ع) نرویم؟ گفت: برخیز.
بـرخـاسـتم و ایشان جلوى من به راه افتاد.
وقتى وارد مسجد شدیم، گفت: آیا دو ركعت نماز تحیت مسجد را نخوانیم؟ گفتم : چرا.
او نـزدیـك شـاخـص (سنگى كه میان مسجد است) و من پشت سرش با فاصلهاى ایستادم .
تكبیرة الاحـرام را گـفـتـم و مـشغول خواندن فاتحه شدم .
ناگاه قرائت فاتحه او را شنیدم به طورى كه هـرگـز از احـدى چـنین قرائتى را نشنیده بودم .
از حسن قرائتش با خود گفتم: شاید او حضرت صـاحـب الزمان(عجل الله فرجه) باشد و كلماتى شنیدم كه به این مطلب گواهى میداد.
تا این خیال در ذهنم افـتـاد بـه سـوى او نظرى انداختم، اما در حالى كه آن جناب مشغول نماز بود، دیدم نور عظیمى حضرتش را احاطه نمود، به طورى كه مانع شد كه من شخص شریفش را تشخیص دهم .🌅🎇
همه اینها وقتى بود كه من مشغول نماز بودم و قرائت حضرت را مىشنیدم و بدنم مى لرزید، اما از بـیم ایشان نتوانستم نماز را قطع كنم، ولى به هر صورتى كه بود نماز را تمام كردم .
نور حضرت از زمین به طرف بالا مىرفت .🎇
مشغول گریه و زارى و عذرخواهى از سوء ادبى كه در مسجد با ایشان داشتم، شدم و عرض كردم: آقاى من، وعده شما راست است .
مرا وعده دادید كه با هم به قبر مسلم (ع) برویم . این جا دیدم كه نور متوجه سمت قبر مسلم (ع) شد.🌅
من هم به دنبالش به راه افتادم تا آن كه وارد حرم حضرت مسلم (ع) گـردیـد و تـوقف كرد و پیوسته به همین حالت بود و من مشغول گریه و ندبه بودم تا آن كه فجر طالع شد و آن نور عروج كرد.
🏞صـبح، متوجه كلام آن حضرت شدم كه فرمودند: اما سینهات كه شفا یافت، و دیدم سینهام سالم و ابدا سرفه نمىكنم .
یك هفته هم طول نكشید كه اسباب ازدواج با آن دختر من حیث لا احتسب (از جـایـى كه گمان نداشتم) فراهم شد و فقر هم به حال خود باقى است، همان طورى كه آن جناب فرمودند.
📚 منبع:
كتاب العبقرى الحسان جلد اول، بخش۲
🇮🇷https://eitaa.com/sokhanranihayemazhabi
@Elteja / اِلتجا38- Tasharof-didane khane hazrate zahra.mp3
زمان:
حجم:
3.96M
▫️غیر از ظهور تو مگر، مادر چه میخواهد؟
بزرگی میگفت ، شهادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر اندوهش سنگین و بزرگه که بزرگی این مصیبت رو چیزی نمیبره ،فقط با تولدش
پیشاپیش تولد مادرمون خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها مبارک
موضوع فایل صوتی👇
#داستان_تشرف یکی از سادات به محضر امام عصر علیه السلام در حرم امام رئوف علیه السلام.
▪️قصههای مهدوی
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
📡به کانال
امام زمان عجل الله بپیوندید
@Elteja / اِلتجا41-Tasharof haj ali torghi.mp3
زمان:
حجم:
6.32M
▫️به پای بوس تو دست کسی رسید که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
#داستان_تشرف حاج علی طُرقی، به محضر حضرت ولیعصر علیهالسلام.
▪️قصههای مهدوی
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
📡به کانال
امام زمان عجل الله بپیوندید
@Elteja / اِلتجا53-Tasharof Haj ali baghdadi.mp3
زمان:
حجم:
9.52M
▫️خوشا آنانکه مشتاق حضورند
به دیدار رخش امّیدوارند...
#داستان_تشرف زیبای حاج علی بغدادی خدمت وجود مقدس حضرت ولیعصر علیه السلام و گرفتن پاسخ سوالات خویش از آن حضرت.
▪️ قصههای مهدوی
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینب۰س۰
@emamolasr
ابراهیم افشاریموفقیت در آزمون های آخرالزمانی.mp3
زمان:
حجم:
1.08M
⁉️باتوجه به #داستان_تشرف #شیخ_علی_حلاوی ما چگونه در آزمون های #آخرالزمان پیروز و سربلند باشیم ؟
#ابراهیم_افشاری
«#یاصَاحِبَ_الزَّمان_اَدْرِکنی»
«#یاصَاحِبَ_الزَّمان_أغِثنی»
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝